خط مرزی دیورند در زمان حکمرانی عبدالرحمن خان در افغانستان، طی معاهدهای با هند تحت استعمار بریتانیا تعیین شد. اما بعد از به وجود آمدن کشور پاکستان، حکومت وقت افغانستان، این خط را به رسمیت نشناخت و هنوز بین دو کشور افغانستان و پاکستان بر سر مسایل مرزی (خط دیورند) اختلافاتی وجود دارد که گاهی باعث بروز مشکلات جدی بین دو کشور گردیدهاست.
حکومت افغانستان خواستار حل این مسئله از طریق سازمان ملل متحد و رأی اقوام دو طرف مرز است ولی حکومت پاکستان خواستار به رسمیت شناختن این خط از طرف حکومت افغانستان میباشد.
مردم افغانستان امیر عبدالرحمن را به علت امضای این پیمان خائن میدانند. یکی از مخالفین سرسخت این خط مردم پکتیا بودند و در حال حاضر هم مسئله به رسمیت نشناختن این خط مرزی توسط آنها مطرح میگردد که میتوان از جمله به دکتر نجیب الله اشاره کرد.
خط دیورند مهمترین عامل منازعات و درگیریهای مرزی بین دو کشور افغانستان و پاکستان است. خط دیورند بارها موجب ایجاد تنشهای شدید مرزی بین دو کشور شده است و کارشناسان روابط بین الملل خط دیورند را آتش زیرخاکستر می دانند که اگر از مسیر قانونی وحقوقی به موضوع دیورند رسیدگی نشود، منجر به بالا کشیدن شعله های بزرگ جنگ بین دو کشور هم مرز پاکستان و افغانستان خواهد شد."
پس از طرح مقدمه بالا باید گفت که این روزها و در واقع هر از گاهی معضلی بنام دیورند از میان انبوه مشکلات و معضلات دیگر موجود در افغانستان سر بلند می کند و موجب تنشهای لفظی و گاهاً فیزیکی در سطح داخل و آن سوی این خط کذایی می شود. در روزهای اخیر نیز باز تعدادی از رجال کشور به موضع گیری های متفاوت و گاهاً متضاد نسبت به این خط پرداخته و موجبات پریشانی ذهن و خاطر خود و دیگران را فراهم کرده اند.
البته این موضع گیری ها بدون ارتباط به تحرکات نظامیان پاکستانی در طول این خط مرزی نبوده و نیست و در واقع حرکات و سخنان غیر مسئولانه مقامات اسلام آباد نسبت به ماهیت این خط، یگانه عامل کشمکش های لفظی و زبانی میان مقامات و رجال افغان گردیده است.
در تازه ترین مورد، عبدالطیف پدرام، عضو مجلس نمایندگان و رئیس حزب کنگره ملی در یک نشست خبری در کابل اعلام کرد که" دیورند به عنوان مرز رسمی میان افغانستان و پاکستان را به رسمیت میشناسد و این موضوع پایانیافته است. دیورند مرز رسمی و بین المللی افغانستان و پاکستان است و هرگونه سر و صدا در باره دیورند مصرف داخلی دارد."
اظهارات آقای پدرام واکنشهای تند رئیس و برخی از اعضای مجلس سنا را در پی داشت. رئیس مجلس سنا میگوید: به رسمیت شناختن خط دیورند توسط برخی حلقات، «حماقت و نافهمی» تلقی میشود. ساحات مربوط خط دیورند جزء خاک افغانستان است و تنها ملت در این باره میتواند تصمیم گیرد. برخیها به خاطر شهرتطلبی و یاهم مزدوری به باداران شان با رسمیت شناختن خط دیورند خوش خدمتی میکنند."
جنجالها بر سر رسمیت و عدم رسمیت خط دیورند پس از آن بالاگرفته است که شماری از رسانههای پاکستان گزارشهایی را به نشر رساندند که گویا عبدالله عبدالله رئیس اجراییه کشور، دیورند را به عنوان مرز رسمی میان افغانستان و پاکستان پذیرفته است. این خبرها اما از سوی ریاست اجرایی تکذیب شده است.
صرف نظر از آنچه لطیف پدرام و یا امثال رئیس مجلس سنا بگویند و یا می گویند، یک واقعیت را باید در نظر داشت و آن جدی نبودن موضوع دیورند و طرح این مسئله از سوی هر نهاد و رجال مملکتی در دو سوی این خط مرزی است؛ چرا که بر خلاف مباحث لفظی و مشاجرات متداول و هر ازگاه در مورد خط دیورند؛ اما در عمل دهه های متوالی است که این خط به عنوان مرز رسمی میان دو کشور افغانستان و پاکستان شناخته شده است و کسانی هم از رجال و مقامات افغان که گاهاً به موضوع دیورند دامن می زنند، به قول لطیف پدرام بواقع هم مصرف داخلی دارد و به خاطر منافع شخصی و حزبی و گروهی خویش، این موضوع را پیش می کشند؛ لذا موضوع دیورند از سوی این تعداد مقطعی و موسومی طرح شده و به محض آنکه امتیازی از این پروژه کسب کردند، بلافاصله پرونده آن را می بندند و دیگر از خط دیورند و حق خواهی دولت و ملت افغانستان، خبر و اثری نیست!.
از اینها گذشته دو نکته نسبت به خط دیورند وجود دارد که موجب می شود تا این موضوع را واقعیتی بدانیم که در حال حاضر به افسانه ها پیوسته است و دامن زدن به آن هیچ سودی بحال مردم افغانستان ندارد؛ نکته اول اینکه مردمان آن سوی خط ابداً راضی و حاضر نیستند تا حاکمیت دولت افغانستان بر خویش را بپذیرند و این موضوع را مکرر در مصاحبه با رسانه ها تاکید کرده اند و نکته دوم که از اولی مهم تر است این است که دولت افغانستان در حال حاضر و شاید هم هیچ زمانی قادر به کنترول ساحات هر دو سوی خط دیورند نباشد؛ چرا که این دولت در حال حاضر حتی در اداره و کنترول این سوی خط دیورند، توفیقی نداشته است؛ تا چه رسد که امنیت و ثبات و رفاه را برای مردمان هر دو سوی خط به ارمغان بیاورد.
پس برای دولت و ملت ما بهتر و سنگین تر آن است که این خط را واقعیتی بدانیم که در حال حاضر به افسانه ها پیوسته و به دنبال آن رفتن، نقش بر آب زدن و آب در هاون کوبیدنی بیش نیست.