طرح مذاکرات سه جانبه میان افغانستان، پاکستان و ایران از سوی هر دولتی که مطرح شده باشد، در نوع خودش یک طرح حساس و لازمی می تواند باشد. طرحی که خیلی زودتر از اینها میتوانست و بایست انجام میشد.
بدون هیچ مقدمهای باید گفت که نگرانی دولت افغانستان و دو همسایه جنوبی و غربی آن قابل فهم و درک است. هر سه کشور افغانستان، ایران و پاکستان از حضور بلند مدت ایالات متحده امریکا و غرب در منطقه نگرانند؛ تشویش و نگرانی ای که اگر به دیده انصاف بنگریم، هر یک از مثلث افغانستان، ایران و پاکستان در بوجود آمدن آن نقش نسبی داشتهاند. البته در این تقصیر و کوتاهی، سه کشور مذکور تنها نیستند، بلکه باید گفت که تمامی دولت و کشور های منطقه، در باز شدن پای امریکا و غرب، در دهلیز مشترک آنان با تفاوت در میزان و درجه تقصیر، مشترکند. نهایتا این کوتاهی شدت و ضعف دارد؛ برخی از دولتها چون دولت پاکستان، نقش بسیار برجسته و مشهودی دارند. اما بعضی از کشورهای دیگر، از درجه کمتری از تقصیر برخوردار بودهاند.
پاکستان به عنوان یک کشور همسایه، هیچ گاهی در برخورد با دولت و ملت افغانستان، صادق نبوده است. دولتمردان پاکستانی تا اکنون که تجربه نشان داده است، از افغانستان و اوضاع و امکانات آن، همواره به عنوان سکوی پرش به سمت اهداف نامشروع و توسعه طلبانه خویش، سود برده اند. این در حالی بوده است که دولتمردان ما با اتخاذ سیاستی منفعلانه، همواره از موضع ضعیفی در برابر پاکستانی ها، رنج بردهاند.
از آغاز بحران و ناامنی در افغانستان، کشور و دولت های منطقه و همسایه، همواره حکم تماشا کننده را داشتهاند و این تماشا تا آنجا ادامه پیدا کرد که امروز شاهد حضور سنگین و دوامدار امریکا و شرکای غربی آن، در منطقه میباشیم.
سوالی که میتوان از قدرت های بزرگ منطقهای چون چین، روسیه، هند، پاکستان و ... پرسید این است که آیا شماها با ارائه یک راهکار مشترک و منطقهای نمیتوانستید جهت برقراری ثبات و آرامش در افغانستان و به تبع آن در منطقه، تلاش کنید و با این شاهکار، از حضور جدی و بیش از پیش امریکا و غرب در منطقه، جلوگیری کنید؟ در بحران 30 سالهی افغانستان و منطقه، آیا هر کدام از کشورهای منطقه به دور خویش خط نکشیدند؟
آیا هراس از نفوذ امریکا و غرب در کشورهای آنان، دولت و کشورهای منطقه را نسبت به سرنوشت یکدیگر بی تفاوت نکرده بود؟ نه تنها اعتنا و اهمیتی به سرنوشت یکدیگر ندادند که برخی از دولتها چون دولت پاکستان، صرفا بدلیل انگیزههای اقتصادی و رقابتی با کشور هندوستان، در حضور هر چه بیشتر و سنگین تر در منطقه، امریکا و غرب را یاری دادند که این تعاون و یاری، حتی تا امروز و در شرایط کنونی نیز ادامه دارد.
برگزاری نشست سه جانبه در اسلامآباد اگر چه برخی از افراد خوشبین را ذوق زده کرده است؛ اما باید گفت که برگزاری یک چنین نشستهایی به چند دلیل، دردی از ملت و کشور افغانستان را دوا نخواهد کرد:
دلیل نخست آنست که بر فرض وجود صداقت و نیت خیرخواهی طرفهای مذاکره به خصوص جانب پاکستان، این نشست بعد از وقت بوده و زمان برای آن نه کمی که بسیار دیر شده است! دوم آنکه بر فرض که هنوز برای انجام یک چنین نشست هایی زمان باقی مانده باشد، اما به دولتی چون پاکستان، نمی توان اعتماد کرد و امید شفافیت و صداقت به آن بست.
پاکستان در ورای رویای تسلط دوباره بر افغانستان و امکانات آن، دچار خبط بزرگ سیاسی در طول حیات وقوعیاش شده است. پاکستان با هدف امتیاز گیریهای بزرگ اقتصادی و نظامی، امریکا و غرب را در وارد شدن به منطقه کمک کرد؛ اما اینک و پس از گذشت یک دهه ، دولتمردان اسلامآباد، سرشان به سنگ میخورد و تازه متوجه می شوند که مجانینی را در بالا رفتن از کوهی کمک کردهاند که قصد پائین آمدن از آن را ندارند! واقعیت آن است که اسلامآباد فکر این روزها را نکرده بود و گمان نمی کرد که امریکایی ها هر دو دست آنان را در میان یک پوست چهار مغز قرار دهند.
ممکن است پاکستانی ها دولت کابل را قانع ساخته باشند که تحت قیمومیت آنان بودن، بهتر از زیر نظر امریکا و غرب بودن است. اما آیا توانسته اند یا خواهند توانست که این قناعت را به امریکاییها نیز بدهند؟
اگر فرض کنیم نشست سه جانبه کابل، تهران و اسلام آباد، نوعی اعلام موضع جدی منطقهای در برابر حضور امریکا و شرکای غربی آنان در منطقه است، باز هم باید گفت که این اعلام موضع، جامع افراد نخواهد بود؛ چرا که قدرتهای بزرگی چون چین، روسیه، هند و سایر کشورهای منطقهای در آن حضور ندارند.
به نظر می رسد نشست سه جانبه کنونی بر رغم وجود خوشبینیهایی نسبت به آن، نمی تواند عامل تغییر مثبتی در روند جاری اوضاع در افغانستان گردد.
بازگشت ثبات و آرامش در افغانستان و منطقه، توجه و تلاش تمامی دولتهای حاضر در منطقه را می طلبد که به دلایل مختلف، چنین توجهی در شرایط کنونی نسبت به افغانستان وجود ندارد.
نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل