عیب ها و نواقص طالبان:
ابومصعب سوری در این رابطه به موارد ذیل اشاره دارد:
1- تحریک طالبان مخلوطی از علمای دین (مولوی ها) با تحصیلات قدیمی اند که قبلا با تنظیم های جهادی بودند با اضافهء مجاهدین و فرماندهان جبهات جهاد و طلاب علوم دینی مدارس دینی در پاکستان و یا طلاب مدارس داخل افغانستان اند که پس از سیطرهء طالبان بر مناطق وسیعی از افغانستان این مدارس را ایجاد کرده اند.
به استثنای تنی چند از رهبران طالبان و معدودی از علمای آنان دیگران اصلا سفری به خارج نداشته و در مورد سایر مذاهب اهل سنت و دعوت اسلامی در جهان معلوماتی ندارند. این عدم آگاهی موجب گردیده تا در بعضی موارد انحرافاتی در شیوه رفتار آنان از اصول شرع به مشاهده برسد.
نخست انتشار تصوف نه بعنوان یک سلوک مقبول برای تربیت اخلاقی، بلکه به شکل بدعت و انحراف از شرع. در افغانستان قبرها و زیارت های زیادی وجود دارد که بروی آنها بیرق هائی دیده می شود و مردم برای نذر و خیرات به این زیارت ها مراجعه می کنند.
بسیاری از افغانها تعویذ به گردن دارند که در آن یا آیات قرآن نوشته شده ویا طلسم و ارقام و حروف و حتی نقش و رسوم بر آن ترسیم شده است. بعضی از طالبان مانند افغانهای عوام به زیارت قبور برای نذر ونیاز می روند و این کار را به منظور تبرک انجام می دهند البته طواف نمی کند و حاجت از صاحب قبر نمی خواهند و برقبرها از جمله قبرهای صحابه که هنگام فتح کابل شهید شده اند اجازهء خواندن نماز را نمی دهند.
هرچند طالبان مانع ساختن بنا بروی قبور و زیارت ها نمی شوند و ممانعتی در نوشتن تعویذ بمیان نیاورده اند اما بعضی از عناصر بلندرتبه و نیز کسانی در رده های پائین نظام آنان مخالف این اعمال اند.
ابومصعب در این رابطه ماجرائی را از مولوی محمد یونس خالص نقل می کند: روزی به دیدار مولوی محمد یونس خالص که از رهبران بسیار نیک مجاهدین بود رفتیم. او کسی است که کتاب عقیدة الطحاویه را به زبان پشتو ترجمه کرده است. مولوی خالص می گفت که من دیروز به سفر رفته بودم زیرا دختر چهار ساله ام گنگ است و دکتوران از تداوی وی عاجز مانده اند. ناچار به زیارت یکی از مزارات شریفه رفتم و در آنجا از بارگاه خداوند برایش تمنای شفا کردم. خالص بعد لبخندی زد و خطاب به ما عربها گفت: بدون تردید شافی مرض کسی جز الله نمی تواند باشد و من می دانم که شما برادران عرب این کار را مجاز نمی دانید اما ما افغانها مقبره های صالحین را متبرک می شماریم. البته ما از صاحب قبر چیزی طلب نمی کنیم بلکه قبر نیکان و صالحان را به این دلیل که صاحبش صالح بوده است محل برکت می شماریم.
2- افغان های اهل سنت همه حنفی مذهب اند و در این مذهب بسیار تعصب دارند. علمای شان می دانند که مذاهب اهل سنت چهار است و این سخن را همیشه تکرار می کنند که چهار مذهب حق است اما مانند همه علمای مذهبی در همه کشور های اسلامی مذهب خود را بر دیگر مذاهب ترجیح می دهند. مردم عوام افغانستان مانند عوام بسیاری از کشور های دیگر در امور دین و دنیا فاقد علم اند.
آنها وقتی کسانی را ببینند که در نماز رفع یدین می کنند و یا آمین را با صدای بلند می گویند، گمان می کنند که این اشخاص در دین بدعت آورده اند. این مسئله تازگی ندارد بلکه از آغاز جهاد عربی در افغانستان وجود داشت و شهید عبدالله عزام در جهت حل این سوء تفاهم میان مجاهدین افغان و عرب تلاش های بسیار کرد و در این مورد مقالات زیاد نوشت.
در بعضی مناطق مانند کنر ونورستان مسلک سلفی بشکل محدود آن رواج یافت اما با مشکلات زیاد مواجه شد و با وجود کمک های فراوان سعودی ممکن نشد که مردم به مذهب دیگری جز حنفی رو بیاورند.
3- طالبان در امور دنیای امروز وسیاست بصورت عام فاقد علم اند که از آن جمله عدم درک درست آنان از سیاست های بین المللی و منطقوی و عدم شناخت از زعمای جابر وخاین در دنیای اسلام است. بخصوص در مورد رهبران کشورهائی چون پاکستان، سعودی و امارات که امارت طالبان را برسمیت شناخته اند.
از طرف دیگر طالبان نیازمندی هائی هم به این کشور ها دارند مانند رفتن به سفر عمره و حج. ملا محمد عمر به مناسبت های مختلف پیام های تبریک به رهبران این کشور ها که ظالم و مرتد اند می فرستد. وقتی من به یکی از مسئولین طالبان دلایلی به کفر رهبران عرب ارائه نمودم وی با تعجب به من نگریست و گفت: این دلایل در مورد نوازشریف هم می تواند صادق باشد. چگونه می توان شخص مسلمانی چون نواز شریف را مرتد دانست؟!
اینها نشانه های روشنی از جهل آنان نسبت به قوانین شرع است. البته بعضی از علمای آنان به این امر واقف اند مانند مولوی یونس خالص و مولوی جلال الدین حقانی. ما عربها در این مورد مقصر هستیم که واقعیت ها را به طالبان تفهیم نکرده ایم.
4- موقف طالبان در مقابل مجامع بین المللی و سازمان ملل متحد نیز نشان از بی علمی آنان نسبت به قوانین شرع دارد. طالبان بارها خواستار بدست آوردن کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد شده اند و این خطای بزرگ طالبان است. این خطا به اندازهء مسایلی چون قبر پرستی خطرناک است وحتی بیشتر از آن. تلاش های ما برای اقناع رهبران طالبان و نصیحت به آنان ادامه دارد تا آنها را از این کار منصرف سازیم.
5- با وجود اینکه قبلا گفتیم که طالبان فعالیت های موسسات خیریهء صلیبی را تحت نظر دارند اما این کافی نیست. موتر های این موسسات با آثار کفر چون صلیب احمر در گشت وگذار است. بروی دفاتر شان آرم های کفری شان با آزادی دیده می شود. آنها در تلاش اند تا از فقر وتنگدستی بعضی از خانواده های ضعیف العقیدهء افغان استفاده نموده و آنانرا به دین مسیحی در آورند.
نویسنده:وحید مژده
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)کابل