سلفیگری
سلفیگری و وهابیت، مفاهیمی هستند که نسبت میان آنها عام و خاص مطلق است، بدین معنا که سلفی گری دارای معانی گوناگون است که شامل جریانها و طیفهای مختلف اعتقادی و سیاسی میشود و مکتب وهابیت مصداقی از آن است. بنابراین برای شناخت وهابیت ناگزیر باید از سلفیگری آغاز نمود.
به گروههای تکفیری که خون و مال مسلمانان را مباح میدانند، سلفی گفته میشود و به جریانهای معتدلتر و غیرتکفیری نیز سلفی اطلاق میشود و همچنین غرب و دشمنان اسلام، بسیاری از جریانهای اسلامگرا را جریانهای سلفی معرفی کردهاند، لذا شناخت مفهوم سلفیگری، مبانی عام، مصداقها و جریانشناسی آن، برای تعیین جایگاه وهابیت ضروری است.
فصل 1- مفهوم شناسی
ابتدا باید به معنا و مفهوم سلفیگری پرداخته شود، گرچند مفهوم (سلف) از مفاهیمی است که در میان مسلمانان از ارزش بالایی برخوردار است اما این مفهوم توسط مکتب سلفیگری مصادره شده و در مفهوم آن انحراف پیدا شده است.
مفهوم سلف در گفتمان سلفیگری نقش کلیدی دارد. و کانون محور آن شمرده میشود. لذا؛ آشنایی با این مفهوم در اندیشه سلفیگری و وهابیت ضروری است.
معنای لغوی سلف:
سلف به معنای پشین است ابن فارس میگوید: سلف اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. (معجم ج3، ص95). با این تعریف، سلف معنای نسبی دارد که هر زمانی سلف زمان آینده خود است و در برابر آن خلف قرار دارد.
معنای متداول سلف نزد عامهی مسلمانان همان معنای ظاهری است که اگر کلمه صالح بدنبال آن ذکر شود به معنای گذشتگانی است که برای انتقال و حفظ معارف اسلامی برای آیندگان مجاهدتهای فراوانی ار خود نشان داده و مایه افتخار آیندگان هستند.
بدون شک نزدیکی به عصر پیامبر در عصر بعثت به سبب قداست پیامبر خود عاملی برای احترام و عظمت گذشتگان شده است با این حال در منابع اسلامی هرگز چنین یادمان افتخارآمیزی به معنای وجود ویژگی خاصی برای آنها در حوزهی تشریع نبوده است به گونهای که گفتار و رفتار آنان همردیف گفتار و رفتار پیامبر تلقی شود و منشأ ایجاد حکم در آیین اسلام گردد.
معنای اصطلاحی سلفی:
معنای اصطلاحی سلف در بدعتی ریشه دارد که ابن تیمیه برای اولین بار در قرن هفتم ایجاد کرد. وی بر خلاف گذشتگان به مفهومپردازی واژه سلف پرداخت و آن را در معنایی بکار برد که تا آن زمان اندیشمندان اسلامی چنین معنایی از آن اراده نکرده بودند. مهمترین بدعتی که ابن تیمیه و بعد از وی پیروانش بنیان نهادند، گسترش منابع تشریع به صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین بود.
به گفته ابن تیمیه سلف کسانی هستند که در سه قرن اول زندگی میکردند و دارای تمامی فضایل بودند و آنان برای هر مشکلی شایستهتر از سایرین هستند. (ابن تیمیه، مجموعة الفتاوا، ج 2 ص 694 تا 695).
وی تا آنجا پیش میرود که در کنار کتاب و سنت پیامبر (ص)، سنت این گروه را بعنوان یکی از منابع دین ذکر میکند و معتقد است که احکام خداوند ار سه راه قابل اثبات میباشند: کتاب، سنت رسول خدا و سیره و آنچه که نخستین مسلمانان به آن عمل نمودند و تمسک به غیر این اصول سهگانه برای اثبات حکم شرعی جایز نمیباشد.
ابن قیم، شاگرد ابن تیمیه این مسیر را ادامه میدهد و فصلی را به عنوان (فی جواز الفتوی بالاثار السلفیه والفتاوی الصحابه) میگشاید که پایان این زنجیره به وهابیان میرسد که میگویند. بدعت چیزی است که بعد از سه قرن اول رخ داده است. این در حالی است که بسیاری از کسانی که ظاهرا به سلفیان نزدیکاند نیز چنین دیدگاهی را بر نمیتابند چنانچه شاطبی چنین جایگاهی را تنها به صحابه نسبت میدهد (ابواسحاق شاطبی، المواقفات، ج4، ص 446).
دلیل مشروعیت سلف:
مهمترین دلیلی که سلفیان برای مشروعیت سلف ارائه کردهاند حدیثی منسوب به پیامبر (ص) است که فرمود: «بهترین مردم مردمان قرن من هستند؛ سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند، و پس از ایشان مردمانی میآیند که گواهی هر یک، سوگندشان، و سوگند هرکدام گواهیشان را نقض میکنند. (بخاری الصحیح الجامع، ص645 و احمد بن حنبل المسند، ج7، 199 تا 200).
سلفیان با تکیه بر این حدیث، سه قرن اول را بهترین قرون اسلام میشمارند و به همین جهت برای کسانی که در این سه قرن زندگی میکردند مرجعیت در ابعاد مختلف قائلاند. به عقیده آنان نه تنها پیامبر به بهترینبودن مسلمانانِ سه قرن گوهی داده بلکه مردمان قرون بعدی را مذمت کرده است؛ لذا سه قرن اول را قرون مفضله میدانند.
سلفیگری
دیدگاه سلفیان درباره سلف سبب شد که مذهب جدیدی بنام سلفیگری در قرون اخیر شکل بگیرد. از نظر تاریخی هرچند برخی از رگههای سلفیگری به قرن چهارم برمیگردد اما به دلیل تعارض با اندیشههای مسلمانان بعد از مدتی خاموش شد. در قرن هفتم ابنتیمیه این جریان را احیا کرد و آتش اختلاف را در میان مسلمانان شعلهور ساخت و بعد از وی شاگردش ابن قیم برای زنده نگهداشتن این اندیشه تلاش فراوان کرد اما وی نیز کاری از پیش نبرد تا در قرن دوازدهم جریان سلفیگری در نجد، حجاز و شبه قاره با تفاوتهایی آغاز شد که به دلیل حمایت انگلیستان به ويژه در نجد و حجاز توانست رشد نماید و در دوران کنونی نیز این جریان به عنوان اهرمی در دست آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در کشورهای اسلامی تبدیل شده است.
امروزه جریان سلفیگری شاخههای مختلفی دارد که طیفی از باورها و دیدگاههای مختلف را تشکیل میدهد.
مهمترین ویژگی این مذهب نفی مذاهب اسلامی و دعوت مسلمانان به پیروی بدون اندیشه و تفکر از گذشتگان است. وهابیان، مسلمانان را به اسلامِ بلامذهب دعوت میکنند؛ در این مذهب جدید، هیچ یک از مذاهب اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود و صرفا تقلید از سلف (قرون مفضله) محتوای آن را شکل میدهد. سلفیان در حالی مسلمانان را به کنار گذاشتن مذاهب خود دعوت میکنند که خود مذهب جدیدی بهنام سلفیگری ایجاد کردهاند؛ بدعتی که هیچ پیشینهای در میان مذاهب دیگر اسلامی ندارد.
سعید رمضان البوطی، اندیشمند سنی میگوید: سلفیه پدیدهای ناخواسته و نوخاسته است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود کافر میشمارد. فرقهای که با انتساب خود به سلف صالح با طرح ادعای وحدت در فضای بیمذهبی، با بنیان مذهب مخالف است این جریان هیچ مذهبی را قبود ندارد بجز مذهب خودش که همان پیروی از قرون دوران صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین است.
وی معتقد است که سلفیه دستی به دعوت بلند میکند و میگوید: بیایید با کنارگذاشتن مذهب همهی ما بسوی یگانهشدن برویم، اما با دست دیگر شمشیر کفر را بر میکشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعه اسلامی و راندن آنان به جمع کفار جامعهی اسلامی را یک دست بکند.
در واقع در پشت این دعوت، یک مذهب است این دعوت خود حاکی از یک مذهبی است که گرفتار چنگال جمود و تنگنظری که اسلام را به صورت دینی بیتحرک، بیروح، ناقص، ناتوان و بیجاذبه تصور میکنند و با احیای خشونت و تعصب راه را بر هرگونه نزدیکشدن به همدیگر میبندد. (سعید رمضان البوطی، سلفیه مذهب یا بدعت، ص25).
مکتب سلفیگری و چالشهای نظری و تاریخی پیش رو
جدای از تضاد اندیشه سلفیگری که بعد از مفهومپردازی سلف با اندیشهی اسلامی دارد، این جریان با چالشهای جدی در حوزه نظری و حقایق تاریخی روبروست که به برخی از آنها در ادامه اشاره میشود.
بررسی پیشینهای (سلف) در آیات و روایات
از آنجایی که مبنای مکتب سلفیگری بر مفهومپردازی از معنای سلف بنا نهاده شده؛ در منابع دینی سلف به مفهومی که مورد نظر سلفیان است هرگز استفاده نشده حتی در قرآن نیز در یک مورد واژه سلف به معنای گذشتگان و پیشنیان استفاده شده آن هم در جهت منفی؛ خداوند در قرآن میفرماید: (چون ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتيم و همگان را غرق ساختيم، آنان را در شمار گذشتگان و داستان براى آيندگان كرديم. زخرف/55و56).
در آیات دیگر واژه سلف و مشتقات آن بیشتر به معنای اعمال ناپسند است که پیش از اسلام انجام میشدند و بعد از اسلام تحریمشدهاند. (رجوع کنید به نساء 23، انفال 38، مائده 95، بقره272). وضعیت مفهوم سلف در میان روایات نیز به همین گونه است. روایات هرگز به مفهومپردازی سلف آنگونه که سلفیان آن را معنا کردهاند اشاره ندارد.
ادامه دارد...