ناگفته های بسیاری از آنچه بر مردم این سرزمین از سوی طالبان و خادمان و خارجیان روا داشته شده هست و مثنوی هفتاد من کاغذی خواهد شد که طی این ۱۳ سال بر ما چه گذشت و پرونده، قتل ها و کشتار ها به کجا رسید و "عدالت خانه"ی این سرزمین چه کرد؟ اما روایت عفو بین الملل و قرائت BBC از قربانیان نگون بخت این مرز و بوم این است که "از سال ۲۰۰۱ تا حال هزاران غیرنظامی افغان از سوی نیروهای بینالمللی بهویژه سربازان آمریکایی در این کشور کشته شدهاند، ولی ارتش آمریکا سربازان خود را تحت پیگرد قرار نداده است . " وانگهی، ماجرای غم انگیز این ملک تنها همین نیست؛ بی نظیر بوتو مفقود و هیلاری کلینتون موجود، اعتراف کرده بودند که طالبان محصول مشترک آنان بوده است؛ لذا باید تمامی کسانی که توسط این گروه به خاک و خون کشیده شده و می شوند نیز به این لیست افزود.
تعبیر"هزاران غیر نظامی" به این معناست که قربانیان بیگناه این ملک به قدری فراموش شده اند که نهادهای عدلی و قضایی ما، کمیسیون مستقل حقوق بشر و هیچ نهاد حقوق بشری داخلی و بین المللی دیگر نه تنها این پرونده ها را پیگیری نکرده اند که حتی زحمت ثبت عدد و رقم آنها را به خود نداده و آمار دقیقی از تعداد قربانیان وجود ندارد!؟ آیا کسی در این سرزمین هست که از ایالات فخیمه ی که شب و روز حقوق بشر نشخوار می کند و هر از گاهی کشوری را ناقض حقوق بشر می خواند، بپرسد که هزاران انسان مسلمان هموطن من ذیل تعریف بشر جای نمی گرفت تا مشمول برخورداری از حقوق بشر گردد؟ و اگر پاسخ مثبت است، باید عِده و عُده ی زیادی از ناقضان حقوق و مرتکبان جرایم علیه تمامیت جسمانی آنها محاکمه می شدند و خانواده های قربانیان شاهد اجرای عدالت می بودند در حالی که عفو بین الملل شهادت میدهد که طی این ۱۳ سال ایالات متحده چنین اراده ای نداشته و محاکمه هم نکرده است. حال چه نزد ایالات متحده بشر به غربی و مسلمان تقسیم شود و استاندارد های دوگانه را به اجرا بگذارد یا اینکه سربازان مجرمش را قهرمانان جنگ تمدنی بخواند، واقعیت همین است که ایالات متحده نه آنها را محاکمه کرده و نه می خواهد محاکمه کند و گرنه طی این ۱۳ سال که جنایات بسیاری ارتکاب یافت، محاکمات و مجازاتی را میدیدیم و ندیدیم. با چنین وصفی یا در چنین وضعیتی، ساده لوحی و سفاهت خواهد بود اگر ازمجرم، انتظار محاکمه و اجرای عدالت علیه خودش را داشت.
اما شگفت آورتر اینکه علی رغم این، عده ای در این سرزمین سودای آن دارند که به نظامیان ایالات متحده تعهد "مصئونیت قضایی" هم بسپرند تا رسماً به قاتل، منصب قضاوت ببخشند و سرمست ازاین شاهکار به انتظار عدالت بنشینند و قصاص قصاب ها را ببینند؟! قابل توجه مدعیان زعامت و خدمت به این مردم که برای امضای مصئونیت آنها سرو دست می شکنند و مسابقه میدهند، آیا زحمت تامل در گستره ی معنایی این گزارش را که " هزاران غیر نظامیانی توسط نیروهای بین المللی بویژه سربازان امریکایی کشته شده اند و ارتش امریکا سربازان خود را تحت پیگرد قرار نداده" به خود خواهید داد؟! یا آن نظامی امریکایی که در جنوب افغانستان، اول با کودکان دوست می شد و با آنها عکس می گرفت و سپس آنانرا به قتل می رساند و با جسد بی جان آنها مجدداعکس های یادگاری می گرفت؛ آیا پیام این جنایت که قاتل می خواسته افتخارکند که او خود مرتکب این آدم کشی شده و تنها در کنار یک جسد بی جان عکس نگرفته، برای شما قابل درک است؟ یا آن نظامی دیگر امریکایی که پس از به قتل رساندن انسانهای بی گناه، برخی اعضای بدن آنها را جمع آوری و به عنوان اسناد اثبات جنایاتش، کلکسیونی از آنها ساخته بود، احساس مسئولیتی را در شما بر می انگیزد؟ داده های روانشناختی و جرم شناختی، از وجود انگیزه قوی مجرمانه حکایت دارد و زنگ خطر را به صدا در می آورد و از وقوع مجدد چنین جنایات هولناکی خبر میدهد. حال علی رغم وجود چنین انگیزه ای، اعطای مصئونیت به آنها، مسبب فجایع به مراتب شدید تر نشده ایم؟ تامل، تعهد و احساس مسئولیت همه را می طلبد!
موضوع مهم دیگر اینکه وقتی عفو بین الملل از عدم محاکمه و مجازات سربازان مجرم امریکایی شدیدا انتقاد می کند آیا ما در برابر کسانی که تروریست های طالب را که هر روز بیگناهان این سرزمین را به خاک و خون می کشند و ۹۲ درصد قربانیان غیر نظامی، محصول جنایات همین دهشت افکنان اند و گروه گروه و بی محاکمه از زندانها رها می سازند، نباید سکوت خود را بشکنیم و به گوش حاکمان خویش برسانیم که چرا تروریست های آدم کش در گروه های چند صد نفری از زندان ها فرار می کنند و یا به رهایی بدون محاکمه ای آنها اقدام و مباهات می شود؟
اعتقاد راسخ ما این است که مجازات بیگناهان با دین، عدالت و انسانیت ناسازگار است و هرگز به مجازات یا به بندکشیدن بیگناهی رضایت نمی دهیم اما پرسشی که از نهادهای عدلی و قضایی کشور، کمیسیون مستقل حقوق بشر و نهادها پرشمار مدنی باید پرسید، این است که آیا رسیدگی به دوسیه های زندانیان طالب صورت گرفت و اگر همه بیگناه اند، مرتکبان کشتار ۹۲ درصد غیر نظامیان چه کسانی هستند و دهشت افگنانی که هر از گاهی با لباس زنانه یا واسکت انتحاری و موتر های مملو از مواد منفجره یا در حال مین گذاری جاده ها گرفتار می شوند، کجایند و چند تن از آنها تاکنون اعدام شده اند؟
اینکه درگزارش عفو بین الملل آمده؛ "برای مدافعان حقوق بشر و سازمانهای بین المللی کشتار غیرنظامیان افغان از سوی نیروهای خارجی که برای محافظت از غیرنظامیان افغان در برابر گروههای شورشی به این کشور آمدهاند، و محاکمه هم نشده اند، تکاندهنده است" اما آیا تکان دهنده تر این نیست که درطی ۱۳ سال گذشته، مرتکبان سنگین ترین و شنیع ترین جرایم تروریستی نه تنها از سوی نهادهای عدلی و قضایی ما محاکمه نشده که حتی به عدم محاکمه و رهایی آن ها از سوی برخی اشخاص مباهات شده است!؟ تا کنون چند تروریست اعدام، یا به دیگر مجازات های سنگین محکوم شده اند؟ پرونده کدام یک از فرماندهان و رهبران فراری طالبان به دادگاه کیفری بین المللی(ICC (ارجاع داده شده و خواستار رسیدگی شده ایم؟ آیا ملا داد الله، ملابرادر یا ملا فلان و ده ها فرمانده دیگر طالب نقشی در کشتارهای مردم بیگناه در زمان حاکمیت شان و ۱۳ سال گذشته نداشت که از زندانها رها شدند واکنون در امارات و عربستان و قطر، خواب امارت می بینند یا مجددا به صفوف تروریست ها باز گشته و فرماندهی جنایت می کنند و به کشتار بیگناهان ادامه میدهند. وزیر دفاع چندی پیش به صراحت اعلام کرد، بسیاری از فرماندهان میدانی طالب همان کسانی هستند که اززندانها رها شده اند!؟
این است که باید سر به سنگ بکوبیم و در این قحط سال عدالت از بی پناهی بنالیم که خارجیان مدعی حفاظت از ما مارا می کشند و مجازاتی نمی شوند و هم شهریاران ما قاتلان ما را شایسته مجازات نمی بینند و به مجازات نکردن آنها مباهات می ورزند و فضاحت بارتر اینکه اکنون عزم مصئونیت بخشیدن به جانیان را نیز دارند!؟ درحالی که طبق قانونی اساسی کشور، انتظار بحق مردم از حکومت، نهادهای عدلی و قضایی، اجرای عدالت و دفاع از حقوق قربانیان بیگناهی است که دراین قربانگاه، به دست طالبان یا طالب ستیزان خارجی کشته می شوند! مسئولانه نیست که آنانرا به مصئونیت مسلح سازیم و یا طالبان را فرصت ارتکاب مجدد دهیم؛ به گفته عریف عارفان بلخ، مولانا جلال الدین محمد بلخی؛
واستان از دست ديوانه سلاح/تا ز تو راضي شود عدل و صلاح
چون سلاحش هست و عقلش نه، ببند/ دست او را ور نه آرد صد گزند
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
تعبیر"هزاران غیر نظامی" به این معناست که قربانیان بیگناه این ملک به قدری فراموش شده اند که نهادهای عدلی و قضایی ما، کمیسیون مستقل حقوق بشر و هیچ نهاد حقوق بشری داخلی و بین المللی دیگر نه تنها این پرونده ها را پیگیری نکرده اند که حتی زحمت ثبت عدد و رقم آنها را به خود نداده و آمار دقیقی از تعداد قربانیان وجود ندارد!؟ آیا کسی در این سرزمین هست که از ایالات فخیمه ی که شب و روز حقوق بشر نشخوار می کند و هر از گاهی کشوری را ناقض حقوق بشر می خواند، بپرسد که هزاران انسان مسلمان هموطن من ذیل تعریف بشر جای نمی گرفت تا مشمول برخورداری از حقوق بشر گردد؟ و اگر پاسخ مثبت است، باید عِده و عُده ی زیادی از ناقضان حقوق و مرتکبان جرایم علیه تمامیت جسمانی آنها محاکمه می شدند و خانواده های قربانیان شاهد اجرای عدالت می بودند در حالی که عفو بین الملل شهادت میدهد که طی این ۱۳ سال ایالات متحده چنین اراده ای نداشته و محاکمه هم نکرده است. حال چه نزد ایالات متحده بشر به غربی و مسلمان تقسیم شود و استاندارد های دوگانه را به اجرا بگذارد یا اینکه سربازان مجرمش را قهرمانان جنگ تمدنی بخواند، واقعیت همین است که ایالات متحده نه آنها را محاکمه کرده و نه می خواهد محاکمه کند و گرنه طی این ۱۳ سال که جنایات بسیاری ارتکاب یافت، محاکمات و مجازاتی را میدیدیم و ندیدیم. با چنین وصفی یا در چنین وضعیتی، ساده لوحی و سفاهت خواهد بود اگر ازمجرم، انتظار محاکمه و اجرای عدالت علیه خودش را داشت.
اما شگفت آورتر اینکه علی رغم این، عده ای در این سرزمین سودای آن دارند که به نظامیان ایالات متحده تعهد "مصئونیت قضایی" هم بسپرند تا رسماً به قاتل، منصب قضاوت ببخشند و سرمست ازاین شاهکار به انتظار عدالت بنشینند و قصاص قصاب ها را ببینند؟! قابل توجه مدعیان زعامت و خدمت به این مردم که برای امضای مصئونیت آنها سرو دست می شکنند و مسابقه میدهند، آیا زحمت تامل در گستره ی معنایی این گزارش را که " هزاران غیر نظامیانی توسط نیروهای بین المللی بویژه سربازان امریکایی کشته شده اند و ارتش امریکا سربازان خود را تحت پیگرد قرار نداده" به خود خواهید داد؟! یا آن نظامی امریکایی که در جنوب افغانستان، اول با کودکان دوست می شد و با آنها عکس می گرفت و سپس آنانرا به قتل می رساند و با جسد بی جان آنها مجدداعکس های یادگاری می گرفت؛ آیا پیام این جنایت که قاتل می خواسته افتخارکند که او خود مرتکب این آدم کشی شده و تنها در کنار یک جسد بی جان عکس نگرفته، برای شما قابل درک است؟ یا آن نظامی دیگر امریکایی که پس از به قتل رساندن انسانهای بی گناه، برخی اعضای بدن آنها را جمع آوری و به عنوان اسناد اثبات جنایاتش، کلکسیونی از آنها ساخته بود، احساس مسئولیتی را در شما بر می انگیزد؟ داده های روانشناختی و جرم شناختی، از وجود انگیزه قوی مجرمانه حکایت دارد و زنگ خطر را به صدا در می آورد و از وقوع مجدد چنین جنایات هولناکی خبر میدهد. حال علی رغم وجود چنین انگیزه ای، اعطای مصئونیت به آنها، مسبب فجایع به مراتب شدید تر نشده ایم؟ تامل، تعهد و احساس مسئولیت همه را می طلبد!
موضوع مهم دیگر اینکه وقتی عفو بین الملل از عدم محاکمه و مجازات سربازان مجرم امریکایی شدیدا انتقاد می کند آیا ما در برابر کسانی که تروریست های طالب را که هر روز بیگناهان این سرزمین را به خاک و خون می کشند و ۹۲ درصد قربانیان غیر نظامی، محصول جنایات همین دهشت افکنان اند و گروه گروه و بی محاکمه از زندانها رها می سازند، نباید سکوت خود را بشکنیم و به گوش حاکمان خویش برسانیم که چرا تروریست های آدم کش در گروه های چند صد نفری از زندان ها فرار می کنند و یا به رهایی بدون محاکمه ای آنها اقدام و مباهات می شود؟
اعتقاد راسخ ما این است که مجازات بیگناهان با دین، عدالت و انسانیت ناسازگار است و هرگز به مجازات یا به بندکشیدن بیگناهی رضایت نمی دهیم اما پرسشی که از نهادهای عدلی و قضایی کشور، کمیسیون مستقل حقوق بشر و نهادها پرشمار مدنی باید پرسید، این است که آیا رسیدگی به دوسیه های زندانیان طالب صورت گرفت و اگر همه بیگناه اند، مرتکبان کشتار ۹۲ درصد غیر نظامیان چه کسانی هستند و دهشت افگنانی که هر از گاهی با لباس زنانه یا واسکت انتحاری و موتر های مملو از مواد منفجره یا در حال مین گذاری جاده ها گرفتار می شوند، کجایند و چند تن از آنها تاکنون اعدام شده اند؟
اینکه درگزارش عفو بین الملل آمده؛ "برای مدافعان حقوق بشر و سازمانهای بین المللی کشتار غیرنظامیان افغان از سوی نیروهای خارجی که برای محافظت از غیرنظامیان افغان در برابر گروههای شورشی به این کشور آمدهاند، و محاکمه هم نشده اند، تکاندهنده است" اما آیا تکان دهنده تر این نیست که درطی ۱۳ سال گذشته، مرتکبان سنگین ترین و شنیع ترین جرایم تروریستی نه تنها از سوی نهادهای عدلی و قضایی ما محاکمه نشده که حتی به عدم محاکمه و رهایی آن ها از سوی برخی اشخاص مباهات شده است!؟ تا کنون چند تروریست اعدام، یا به دیگر مجازات های سنگین محکوم شده اند؟ پرونده کدام یک از فرماندهان و رهبران فراری طالبان به دادگاه کیفری بین المللی(ICC (ارجاع داده شده و خواستار رسیدگی شده ایم؟ آیا ملا داد الله، ملابرادر یا ملا فلان و ده ها فرمانده دیگر طالب نقشی در کشتارهای مردم بیگناه در زمان حاکمیت شان و ۱۳ سال گذشته نداشت که از زندانها رها شدند واکنون در امارات و عربستان و قطر، خواب امارت می بینند یا مجددا به صفوف تروریست ها باز گشته و فرماندهی جنایت می کنند و به کشتار بیگناهان ادامه میدهند. وزیر دفاع چندی پیش به صراحت اعلام کرد، بسیاری از فرماندهان میدانی طالب همان کسانی هستند که اززندانها رها شده اند!؟
این است که باید سر به سنگ بکوبیم و در این قحط سال عدالت از بی پناهی بنالیم که خارجیان مدعی حفاظت از ما مارا می کشند و مجازاتی نمی شوند و هم شهریاران ما قاتلان ما را شایسته مجازات نمی بینند و به مجازات نکردن آنها مباهات می ورزند و فضاحت بارتر اینکه اکنون عزم مصئونیت بخشیدن به جانیان را نیز دارند!؟ درحالی که طبق قانونی اساسی کشور، انتظار بحق مردم از حکومت، نهادهای عدلی و قضایی، اجرای عدالت و دفاع از حقوق قربانیان بیگناهی است که دراین قربانگاه، به دست طالبان یا طالب ستیزان خارجی کشته می شوند! مسئولانه نیست که آنانرا به مصئونیت مسلح سازیم و یا طالبان را فرصت ارتکاب مجدد دهیم؛ به گفته عریف عارفان بلخ، مولانا جلال الدین محمد بلخی؛
واستان از دست ديوانه سلاح/تا ز تو راضي شود عدل و صلاح
چون سلاحش هست و عقلش نه، ببند/ دست او را ور نه آرد صد گزند
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
مولف : سیدآقا موسوی نژاد