اخیراً شایع شده است که طالبان و مخالفان دولت، با سوء استفاده از کودکان معصوم، آنان را به عملیاتهای انتحاری وادار می کنند. چندی پیش ریاست امنیت ملی کشور از پروسه غیر انسانی و خطرناکی خبر می داد که ضمن آن، طالبان شماری از دانش آموزان فقیر را از مدرسه های پاکستان انتخاب کرده و آنان را در مکان های مخصوصی آموزش های انتحاری داده و جهت حملات انتحاری به افغانستان می فرستند.
"عبدالله فرزند عبدالکریم، دو سال پیش در پیشاور پاکستان توسط طالبان ربوده شده و در منطقه ای به نام گلبرگ به او و دیگر کودکانِ همراه وی به وسیله ی خوراندن دوا و تابلیت های مخصوص، درس های تروریستی آموزش داده شده است.
پدر عبدالله- که فرزندش، آموزشهای تروریستی را در پاکستان دیده است- به پولیس گفته است:" تروریستان برای عملی شدن اهداف شوم شان در افغانستان، با خوراندن تابلیتهای مخصوص و زدن پیچکاری، ذهن کودکان انتحار کننده را شستشو می دهند.
بر اساس بررسی ها و تحقیقات به عمل آمده توسط پولیس از عبدالله، مشخص شده است که او توسط طالبان چهار پیچکاری شده و هر هفته یک تابلیت به وی خورانده شده است. بنا به اظهارات داکترهای معالج عبدالله، وی در حال حاضر از شرایط روحی مناسبی برخوردار نیست و اگر به اجتماع بازگردانده شود، ممکن است دست به هر عملی بزند."
بر فرض صحت این اخبار که به احتمال بسیار بالایی واقعیت نیز دارد، این گونه اعمال شنیع و غیرانسانی، با کدام دلیل و توجیه شرعی و اسلامی صورت می پذیرد؟! واقعیت آن است که انسان امروز اعم از طالبان و جبهه مقابل آنان، از دین و گزینه های انسان ساز آن فرسخها دور افتاده اند.
از این واقعیت آشکار نمی توان فرار کرد که این دین و آموزه های متمدنانه و انسانی آن است که از موجودی دارای دودست و دوپا که نمی داند از خرد خدادادی اش چگونه بهره برداری کند، پدیده ای می سازد به نام "انسان" که هم هر قدمی در زندگی شخصی و اجتماعی خودش را خداپسندانه و خردمندانه بر می دارد و هم خیر و سودش به انسانهای دیگر می رسد.
انسان تا زمامی که بر مدار دین و در چهارچوب آن زندگی می کند، هیچ مشکلی برای خود و دیگران ایجاد نمی کند؛ اما به محض آنکه پا از دایره دین و آموزهای ارزشمند و انسان ساز آن بیرون می گذارد، تازه اول شرارت و نگون بختی های او آغاز می شود.
انسانِ رهیده و فراری از دین و آسمان، تنها به خود و سرنوشت معنوی- انسانی خویش ضربه نمی زند و بلکه او با افکار و رفتار نادرست و غیرمسئولانه اش، تمام انسانیت و بشریت را مورد هدف قرار می دهد.
امروزه و با نگاهی به قدرتها و دولتهای استکباری و استعماری منهای دین و آموزه های اخلاقی، به روشنی به انحطاط و امتساخ و سقوط بشریت پی می بریم! برای انسان هلینه از خویش امروزی و به خصوص آنانی که در راس قدرت و سیاست قرار دارند، چیزی بنام خدا، دین و ارزشهای اخلاقی- انسانی، وجود خارجی ندارد و اگر هم هر از گاهی، سخن از دین و انسانیت و اخلاق به زبان می آورند، صرفا به خاطر حفظ موقعیت خود شان و فریب اذهان دیگران است.
سوء استفاده از کودکان معصوم و بی گناه در عملیات انتحاری نیز در راستای همان اهداف غیر انسانی و فرار انسان از خدا و ارزشهای معنوی، قابل تحلیل و ارزیابی است. فرقی نمی کند چه این عمل غیر دینی و ضد بشری از ناحیه مخالفان دولت افغانستان و استخبارات کشور همسایه انجام شود و یا نقشه ای باشد که از سوی دشمنان اسلام و برای بدنام کردن هر چه بیشتر مسلمانان در سطح جهان، طراحی شده باشد؛ چنانچه اصل و اساس ایجاد گروهی بنام القاعده، سپاه صحابه، لشکر جنگوی و... نیز جهت مخدوش کردن اسلام و مسلمانان و به وسیله استعمار و عوامل منطقه ای آن، پایه گذاری شده است.
همین روحیه اهریمنی فرار از دین و آسمان است که امروزه جهان را در لبه پرتگاه جنگ و تباهی قرار داده است. همین روحیه است که با آرامش و آسایش بشریت در تضاد و تنافی بوده و نمی گذارد تا زمین، آن گهواره ساکن و آرامی باشد که فرزندان آدم ابوالبشر، در آن، با آرامش فکر و خیال زندگی کنند.
در بدو آفرینش، اگر آن ابلیس و شیطان بیرونی بود که در ذهن و فکر "آدم و حوا" نفوذ کرده و آنان را از بهشت آرامش و آسودگی بیرون انداخت، در ادامه و در زمان کنونی، این خود انسانها هستند که به دلیل فرار از خدا و دشمنی با گزینه های آسمانی، به شیطانهایی تبدیل شده اند که بهشت خودساخته شان را به جهنمی از خون و آتش و ویرانی، تبدیل کرده و خواهند کرد.
سوء استفاده از کودکان معصوم و بی گناه و وادار کردن آنان به انجام عملیاتهای دهشت زای انتحاری، تنها یکی از روشهای غیر انسانی و ضد دینی است که به وسیله تعدادی از عوامل استعمار و صد البته با اشاره مستقیم و غیر مستقیم قدرتهای استکباری در منطقه انجام می پذیرد و با تاسف، برخی از دولتهای عربی در منطقه، آنان را در رسیدن به اهداف نامشروع شان کمک می کنند.
به هر تقدیر، این عمل ناروا و غیر انسانی، حالا از سوی هر جناح و گروهی که انجام می گیرد، به هیچ عنوان اساس و مبنای دینی- اسلامی نداشته و آئین پویا و انسان ساز اسلام، با شدت و حدت تمام آن را نکوهش نموده، مردود می داند.
نویسنده: سید فاضل محجوب
"عبدالله فرزند عبدالکریم، دو سال پیش در پیشاور پاکستان توسط طالبان ربوده شده و در منطقه ای به نام گلبرگ به او و دیگر کودکانِ همراه وی به وسیله ی خوراندن دوا و تابلیت های مخصوص، درس های تروریستی آموزش داده شده است.
پدر عبدالله- که فرزندش، آموزشهای تروریستی را در پاکستان دیده است- به پولیس گفته است:" تروریستان برای عملی شدن اهداف شوم شان در افغانستان، با خوراندن تابلیتهای مخصوص و زدن پیچکاری، ذهن کودکان انتحار کننده را شستشو می دهند.
بر اساس بررسی ها و تحقیقات به عمل آمده توسط پولیس از عبدالله، مشخص شده است که او توسط طالبان چهار پیچکاری شده و هر هفته یک تابلیت به وی خورانده شده است. بنا به اظهارات داکترهای معالج عبدالله، وی در حال حاضر از شرایط روحی مناسبی برخوردار نیست و اگر به اجتماع بازگردانده شود، ممکن است دست به هر عملی بزند."
بر فرض صحت این اخبار که به احتمال بسیار بالایی واقعیت نیز دارد، این گونه اعمال شنیع و غیرانسانی، با کدام دلیل و توجیه شرعی و اسلامی صورت می پذیرد؟! واقعیت آن است که انسان امروز اعم از طالبان و جبهه مقابل آنان، از دین و گزینه های انسان ساز آن فرسخها دور افتاده اند.
از این واقعیت آشکار نمی توان فرار کرد که این دین و آموزه های متمدنانه و انسانی آن است که از موجودی دارای دودست و دوپا که نمی داند از خرد خدادادی اش چگونه بهره برداری کند، پدیده ای می سازد به نام "انسان" که هم هر قدمی در زندگی شخصی و اجتماعی خودش را خداپسندانه و خردمندانه بر می دارد و هم خیر و سودش به انسانهای دیگر می رسد.
انسان تا زمامی که بر مدار دین و در چهارچوب آن زندگی می کند، هیچ مشکلی برای خود و دیگران ایجاد نمی کند؛ اما به محض آنکه پا از دایره دین و آموزهای ارزشمند و انسان ساز آن بیرون می گذارد، تازه اول شرارت و نگون بختی های او آغاز می شود.
انسانِ رهیده و فراری از دین و آسمان، تنها به خود و سرنوشت معنوی- انسانی خویش ضربه نمی زند و بلکه او با افکار و رفتار نادرست و غیرمسئولانه اش، تمام انسانیت و بشریت را مورد هدف قرار می دهد.
امروزه و با نگاهی به قدرتها و دولتهای استکباری و استعماری منهای دین و آموزه های اخلاقی، به روشنی به انحطاط و امتساخ و سقوط بشریت پی می بریم! برای انسان هلینه از خویش امروزی و به خصوص آنانی که در راس قدرت و سیاست قرار دارند، چیزی بنام خدا، دین و ارزشهای اخلاقی- انسانی، وجود خارجی ندارد و اگر هم هر از گاهی، سخن از دین و انسانیت و اخلاق به زبان می آورند، صرفا به خاطر حفظ موقعیت خود شان و فریب اذهان دیگران است.
سوء استفاده از کودکان معصوم و بی گناه در عملیات انتحاری نیز در راستای همان اهداف غیر انسانی و فرار انسان از خدا و ارزشهای معنوی، قابل تحلیل و ارزیابی است. فرقی نمی کند چه این عمل غیر دینی و ضد بشری از ناحیه مخالفان دولت افغانستان و استخبارات کشور همسایه انجام شود و یا نقشه ای باشد که از سوی دشمنان اسلام و برای بدنام کردن هر چه بیشتر مسلمانان در سطح جهان، طراحی شده باشد؛ چنانچه اصل و اساس ایجاد گروهی بنام القاعده، سپاه صحابه، لشکر جنگوی و... نیز جهت مخدوش کردن اسلام و مسلمانان و به وسیله استعمار و عوامل منطقه ای آن، پایه گذاری شده است.
همین روحیه اهریمنی فرار از دین و آسمان است که امروزه جهان را در لبه پرتگاه جنگ و تباهی قرار داده است. همین روحیه است که با آرامش و آسایش بشریت در تضاد و تنافی بوده و نمی گذارد تا زمین، آن گهواره ساکن و آرامی باشد که فرزندان آدم ابوالبشر، در آن، با آرامش فکر و خیال زندگی کنند.
در بدو آفرینش، اگر آن ابلیس و شیطان بیرونی بود که در ذهن و فکر "آدم و حوا" نفوذ کرده و آنان را از بهشت آرامش و آسودگی بیرون انداخت، در ادامه و در زمان کنونی، این خود انسانها هستند که به دلیل فرار از خدا و دشمنی با گزینه های آسمانی، به شیطانهایی تبدیل شده اند که بهشت خودساخته شان را به جهنمی از خون و آتش و ویرانی، تبدیل کرده و خواهند کرد.
سوء استفاده از کودکان معصوم و بی گناه و وادار کردن آنان به انجام عملیاتهای دهشت زای انتحاری، تنها یکی از روشهای غیر انسانی و ضد دینی است که به وسیله تعدادی از عوامل استعمار و صد البته با اشاره مستقیم و غیر مستقیم قدرتهای استکباری در منطقه انجام می پذیرد و با تاسف، برخی از دولتهای عربی در منطقه، آنان را در رسیدن به اهداف نامشروع شان کمک می کنند.
به هر تقدیر، این عمل ناروا و غیر انسانی، حالا از سوی هر جناح و گروهی که انجام می گیرد، به هیچ عنوان اساس و مبنای دینی- اسلامی نداشته و آئین پویا و انسان ساز اسلام، با شدت و حدت تمام آن را نکوهش نموده، مردود می داند.
نویسنده: سید فاضل محجوب
مولف : سیدفاضل محجوب