اخیرا و در تداوم دخالتهای خارجی در سوریه، سران امریکا و اروپا و عوامل منطقه ای آنان، با وعده و وعیدهایی، توانستند رهبر مخالفان سوری، معاذالخطیب را مبنی بر اعطای کمکهای بیشتر و پشتیبانی های جدی تر از شورشیان در سوریه و در سطح جهان، راضی و اقناع کنند.
معاذالخطیب اخیراً در یک چرخش تاکتیکی، بحران سوریه را یک موضوع داخلی دانسته بود که لزومی به دخالت نیروهای خارجی در آن دیده نمی شد. به نظر می رسد موضع گیری اخیر رهبر شورشیان در سوریه، تاکتیکی بود تا بدین وسیله حامیان خارجی تروریستان در سوریه را وادار به کمکها و حمایتهای جدی تر از این گروهها کند.
به نظر می رسد رهبر شورشیان سوریه توانسته است توجه جدی خارجی ها را در دخالتهای عمیق و گسترده تر در سوریه جلب کند و اینک بحران سوریه می رود تا وارد مرحله جدید و خطرناک دیگری شود. بحران در سوریه، چندان بی ربط به بحران کلی پدید آمده در کشورهای عربی نبوده و در واقع استارت این بحران، با خیزشهای مردمی در آن کشورها، کلید خورد.
خیزش های مردمی در کشورهای آفریقایی- عربی دو پیامد مثبت و منفی را بدنبال داشت: دولت و نظامهایی که از مردم جدا بودند و در واقع ملتها را به خدمت گرفته بودند بجای آنکه خود در خدمت آنان باشند، با انقلابها و خیزشهای ارزشمند و مقدس، یکی پس از دیگری به زیر کشیده شدند؛ مستبدان و دیکتاتورهایی که عمری بر گرده های ملتهای شان سوار شده و تمامی امکانات کشورهای اسلامی را در پای خاندانهای خود شان حیف و میل می کردند.
سرنگون شدن اینگونه نظام و رژیم های بریده و بیگانه از مردم و ملتها، در واقع همان پیامد و آثار مثبت و ارزشمند خیزش های بیداری اسلامی بودند که صد البته جای تحسین و تقدیر دارد و از این جهت باید به ملتهای انقلابی بسیاری از این سرزمینها تبریک و تهنیت گفت و این خیزشهای ارزشمند را به فال نیک گرفت وغنیمت دانست. اما در سوی دیگر قضیه، ملتهایی هم بودند و هستند که بر رغم دارا بودن یک نظام مردمی و خدمتگذار، جوزده شده و با تحریک دشمنان و عوامل خائن داخلی آنان، آسایش و آرامش ملت و کشور خویش را در پای منافع سخیف بدخواهان دولت و ملت شان قربانی می کنند.
یکی از آن ملتهای جوزده، برخی از مردم غافل و بی خبر سوریه است.
امریکا و غرب و ایادی منطقه ای آنان چون عربستان، قطر، ترکیه، دولت بحرین و... که دیر زمانی است نسبت به دولت سوریه نظر مساعدی ندارند و همواره جهت براندازی نظام مردمی سوریه نقشه می کشیدند، با خیزشهای مردمی در سرزمینهای عربی- اسلامی، زمان را مناسب یافتند تا با کمک تبلیغات رسانه ای امریکا و غرب، و تجهیز و تسلیح ایادی سوری در داخل سوریه، مهلک ترین ضربات را به پیکره دولت و ملت سوریه وارد سازند.
باید گفت که در این زمینه تا حدود زیادی نیز موفق شده اند. البته توفیق آنان تنها در متشنج کردن اوضاع در برخی از ولایتهای سوریه، محدود شده است و بیشتر، ساکنان مناطقی را توانسته اند علیه نظام مردمی سوریه تحریک کنند که از نظر مذهبی در اقلیت بوده و وابستگی های شدیدی نسبت به حکومت سلفی در عربستان دارند.
امریکا و غرب ضمن آنکه خود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، میانه خوبی با جمهوری اسلامی ایران ندارند، اعراب منطقه را نیز به داشتن روابط خصمانه با ایران تشویق می کنند. در این میان کشورهایی چون چین، روسیه، سوریه و... که روابط نسبتا خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارند، همواره مبغوض مقامات امریکایی و اروپایی بوده اند.
در این میان دولت و ملت سوریه، بدلیل روابط برادرانه و دوستانه اش با ایران، در زاویه خاصی از خشم و نفرت مقامات امریکایی و شرکای غربی آنان قرار گرفته است.
امریکا و غرب عمیقاً علاقه مندند که دولت مردمی و خدمتگذار بشار اسد از هم پاشیده و یک دولت سلفی مزدور و گوش به فرمان آنان در سوریه روی کار آید. در برابر این آرزوی شیرین امریکایی ها و اروپایی ها، بخش اعظمی از ملت سوریه با پشت گرمی کشورهایی چون ایران، چین و روسیه با قاطعیت تمام ایستاده اند.
برخلاف آنچه در کشورهای دیگر عربی به عنوان بیداری اسلامی در جریان است، در سوریه توطئه حساب شده و خطر ناکی با اشاره امریکا و غرب و با سرمایه و اسلحه عربستان و ترکیه و بوسیله عوامل سوری آنان، علیه منافع ملی دولت و ملت سوریه در حال انجام شدن است.
به نظر می رسد سوریه از بسیاری از جهات با کشورها و دولتهایی چون لیبیا، تونس، مصر، یمن و حتی عربستان یک تفاوت اساسی و ماهوی دارد. صرف نظر از مردمی بودن دولت سوریه، دولتهای قوی و مقتدری چون چین و روسیه، هیچگاه در دفاع از دولتی، این مقدار پیش نرفته بودند که در دفاع از دولت سوریه پیش رفتند؛ تا آنجا که به وتوی چندباره ی قطعنامه شورای امنیت که توسط امریکا و غرب علیه دولت بشار اسد تنظیم شده بود، مبادرت ورزیدند.
دفاع چین و روسیه و برخی از کشورهای مطرح در منطقه، در واقع خیلی هم دفاع از دولت بشار اسد نیست.
این دفاع پیش از آنکه دفاع از سوریه و دولت بشار باشد، دفاع از منافع کشورهای منطقه چون چین، روسیه، ایران و ... است.
به نظر می رسد حفظ و پاسداری از دولت سوریه، مَحَکی است که دولتهای مقتدر منطقه می توانند خود را بزنند و مسئولیت کشورهای منطقه نیز ایجاب دفاع از نظام کنونی سوریه را می کند؛ چرا که در صورت دفاع از سوریه و حفظ آن، ضمن حفظ خود، توانسته اند به ایجاد کمربند امنیتی محکمی در برابر توسعه طلبی های امریکا و غرب نیز همت بگمارند و در صورت عدم دفاع لازم از سوریه، بناچار شاهد از دست دادن تدریجی کشورهای دیگری از منطقه و حضور بیش از پیش ایالات متحده و غرب در دهلیز مشترک کشورهای منطقه خواهند بود.
معاذالخطیب اخیراً در یک چرخش تاکتیکی، بحران سوریه را یک موضوع داخلی دانسته بود که لزومی به دخالت نیروهای خارجی در آن دیده نمی شد. به نظر می رسد موضع گیری اخیر رهبر شورشیان در سوریه، تاکتیکی بود تا بدین وسیله حامیان خارجی تروریستان در سوریه را وادار به کمکها و حمایتهای جدی تر از این گروهها کند.
به نظر می رسد رهبر شورشیان سوریه توانسته است توجه جدی خارجی ها را در دخالتهای عمیق و گسترده تر در سوریه جلب کند و اینک بحران سوریه می رود تا وارد مرحله جدید و خطرناک دیگری شود. بحران در سوریه، چندان بی ربط به بحران کلی پدید آمده در کشورهای عربی نبوده و در واقع استارت این بحران، با خیزشهای مردمی در آن کشورها، کلید خورد.
خیزش های مردمی در کشورهای آفریقایی- عربی دو پیامد مثبت و منفی را بدنبال داشت: دولت و نظامهایی که از مردم جدا بودند و در واقع ملتها را به خدمت گرفته بودند بجای آنکه خود در خدمت آنان باشند، با انقلابها و خیزشهای ارزشمند و مقدس، یکی پس از دیگری به زیر کشیده شدند؛ مستبدان و دیکتاتورهایی که عمری بر گرده های ملتهای شان سوار شده و تمامی امکانات کشورهای اسلامی را در پای خاندانهای خود شان حیف و میل می کردند.
سرنگون شدن اینگونه نظام و رژیم های بریده و بیگانه از مردم و ملتها، در واقع همان پیامد و آثار مثبت و ارزشمند خیزش های بیداری اسلامی بودند که صد البته جای تحسین و تقدیر دارد و از این جهت باید به ملتهای انقلابی بسیاری از این سرزمینها تبریک و تهنیت گفت و این خیزشهای ارزشمند را به فال نیک گرفت وغنیمت دانست. اما در سوی دیگر قضیه، ملتهایی هم بودند و هستند که بر رغم دارا بودن یک نظام مردمی و خدمتگذار، جوزده شده و با تحریک دشمنان و عوامل خائن داخلی آنان، آسایش و آرامش ملت و کشور خویش را در پای منافع سخیف بدخواهان دولت و ملت شان قربانی می کنند.
یکی از آن ملتهای جوزده، برخی از مردم غافل و بی خبر سوریه است.
امریکا و غرب و ایادی منطقه ای آنان چون عربستان، قطر، ترکیه، دولت بحرین و... که دیر زمانی است نسبت به دولت سوریه نظر مساعدی ندارند و همواره جهت براندازی نظام مردمی سوریه نقشه می کشیدند، با خیزشهای مردمی در سرزمینهای عربی- اسلامی، زمان را مناسب یافتند تا با کمک تبلیغات رسانه ای امریکا و غرب، و تجهیز و تسلیح ایادی سوری در داخل سوریه، مهلک ترین ضربات را به پیکره دولت و ملت سوریه وارد سازند.
باید گفت که در این زمینه تا حدود زیادی نیز موفق شده اند. البته توفیق آنان تنها در متشنج کردن اوضاع در برخی از ولایتهای سوریه، محدود شده است و بیشتر، ساکنان مناطقی را توانسته اند علیه نظام مردمی سوریه تحریک کنند که از نظر مذهبی در اقلیت بوده و وابستگی های شدیدی نسبت به حکومت سلفی در عربستان دارند.
امریکا و غرب ضمن آنکه خود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، میانه خوبی با جمهوری اسلامی ایران ندارند، اعراب منطقه را نیز به داشتن روابط خصمانه با ایران تشویق می کنند. در این میان کشورهایی چون چین، روسیه، سوریه و... که روابط نسبتا خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارند، همواره مبغوض مقامات امریکایی و اروپایی بوده اند.
در این میان دولت و ملت سوریه، بدلیل روابط برادرانه و دوستانه اش با ایران، در زاویه خاصی از خشم و نفرت مقامات امریکایی و شرکای غربی آنان قرار گرفته است.
امریکا و غرب عمیقاً علاقه مندند که دولت مردمی و خدمتگذار بشار اسد از هم پاشیده و یک دولت سلفی مزدور و گوش به فرمان آنان در سوریه روی کار آید. در برابر این آرزوی شیرین امریکایی ها و اروپایی ها، بخش اعظمی از ملت سوریه با پشت گرمی کشورهایی چون ایران، چین و روسیه با قاطعیت تمام ایستاده اند.
برخلاف آنچه در کشورهای دیگر عربی به عنوان بیداری اسلامی در جریان است، در سوریه توطئه حساب شده و خطر ناکی با اشاره امریکا و غرب و با سرمایه و اسلحه عربستان و ترکیه و بوسیله عوامل سوری آنان، علیه منافع ملی دولت و ملت سوریه در حال انجام شدن است.
به نظر می رسد سوریه از بسیاری از جهات با کشورها و دولتهایی چون لیبیا، تونس، مصر، یمن و حتی عربستان یک تفاوت اساسی و ماهوی دارد. صرف نظر از مردمی بودن دولت سوریه، دولتهای قوی و مقتدری چون چین و روسیه، هیچگاه در دفاع از دولتی، این مقدار پیش نرفته بودند که در دفاع از دولت سوریه پیش رفتند؛ تا آنجا که به وتوی چندباره ی قطعنامه شورای امنیت که توسط امریکا و غرب علیه دولت بشار اسد تنظیم شده بود، مبادرت ورزیدند.
دفاع چین و روسیه و برخی از کشورهای مطرح در منطقه، در واقع خیلی هم دفاع از دولت بشار اسد نیست.
این دفاع پیش از آنکه دفاع از سوریه و دولت بشار باشد، دفاع از منافع کشورهای منطقه چون چین، روسیه، ایران و ... است.
به نظر می رسد حفظ و پاسداری از دولت سوریه، مَحَکی است که دولتهای مقتدر منطقه می توانند خود را بزنند و مسئولیت کشورهای منطقه نیز ایجاب دفاع از نظام کنونی سوریه را می کند؛ چرا که در صورت دفاع از سوریه و حفظ آن، ضمن حفظ خود، توانسته اند به ایجاد کمربند امنیتی محکمی در برابر توسعه طلبی های امریکا و غرب نیز همت بگمارند و در صورت عدم دفاع لازم از سوریه، بناچار شاهد از دست دادن تدریجی کشورهای دیگری از منطقه و حضور بیش از پیش ایالات متحده و غرب در دهلیز مشترک کشورهای منطقه خواهند بود.
مولف : سیدفاضل محجوب