تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۲ جدی ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۰
کد مطلب : 136020
دولت افغانستان پالیسی خود را داشته باشد

جمله ای در میان سیاستمداران معروف است و آن اینکه " هیچ دولت و نظام وابسته و دست نشانده و به تبعه آن هیچ حاکم و رئیس جمهوری که از جانب دولت و کشور دیگری گماشته شده باشد، صد در صد غلام و وابسته نیست".

از دریچه این دیدگاه حتی وابسته ترین دولتها و حاکمان، در مواقع حساس و در شرائط و زمانی که موضوع دایر می شود بین آنکه منافع دولت و ملت و کشور خود را مورد توجه و عنایت قرار بدهند و یا از منافع خویش به سود حامیان دیروز شان بگذرند، بدون هیچ تردیدی منافع دولت و کشور خویش را بر دیگران ترجیح می دهند.

به نظر می رسد شعور و منطق سیاسی و دیپلماتیکی نیز همین حکم را می کند که صلاح و منفعت ملی دولت و ملت هر کشوری بر هر دولت و کشور و ملتی دیگری مقدم داشته شده و ترجیح داده شود؛ کاری که در دنیای امروز به شدت متداول است و قاطبه ی دولت و کشورها در پیمودن این مسیر به حدی جانب افراط را گرفته اند که حاضراند بپای منافع ملی دولت و ملت و کشور خویش، اصول و معیارهای انسانی- اخلاقی را نیز ذبح کنند و از روی وجدانهای خویش به راحتی عبور کنند؛ که به نظر می رسد نقطه مرکزی فساد و انحطاط بشر نیز در همین موضوع قرار دارد.

حدود ۴ دهه است که افغانستان دستخوش خونین ترین حوادث جنگی و ناامنی است و در این میان، دو دهه اخیر، بد و وخیم ترین سالهایی بوده که مردم افغانستان آن را تجربه کرده اند. در او در اواخر این دو دهه سیاه است که فعالیت مخالفان مسلح و شورشیان گسترش فوق العاده ای یافته و در کنار فراوانی و گستردگی عملیات طالبان و برخی دیگر از گروههای مسلح، اینک مردم ما با پدیده شوم و ویرانگر دیگری بنام داعش نیز رو به رو شوند؛ گروهی که در سبعیت و قساوت دست هر جنایتکار بی رحمی را از پشت بسته است و به وسیله کشورهای غربی و متحدان منطقه ای عرب و ترک آنها به شدت حمایت و پشتیبانی می شود.

بنابر فرضیه ای، حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای تروریزم، قصد دارند تا تعداد قابل توجه نیروهای داعش را از سوریه و عراق، منتقل کنند به افغانستان؛ تا بوسیله این عناصر مرزهای برخی از همسایگان افغانستان و نیز از طریق آنها مرزهای هند و روسیه و جاهای دیگر را در صورت لزوم و صلاحدید خود شان، تهدید کنند.

قدرت های قوی و بزرگ منطقه چون ایران، چین و روسیه خیلی وقت است که این خطر را درک کرده اند و با هدف مقابله با این طرح و توطئه خطرناک بود که دولت روسیه در سوریه مداخله نظامی کرد و در این مداخله ایران و چین نیز به کمک دولت بشار اسد و در واقع برای دفاع از مرزهای خویش وارد عمل شدند؛ ورودی که تا اندازه ای زیادی موثر واقع شد و اگر چه نتوانسته ریشه توطئه ها را از بن بخشکاند؛ اما تا حد زیادی موثر بوده و دشمن را تا این مرحله لااقل متوجه ساخته که دستش رو شده و کار آنقدرها هم که فکر می کرد برایش آسان نیست و روند توطئه و دسیسه چه بسا که در دراز مدت به ضرر خود آنها تمام شود.

اقدام عملی و نوین دیگر کشورهایی مانند چین، روسیه و پاکستان، برگزاری نشست سه جانبه در مسکو در جریان هفته گذشته بود که با پیام اعلام آمادگی در برابر حامیان داعش در افغانستان و این بار با تفاهم با دولت پاکستان، چهره جدیدی به خود می گیرد و وجود دولت پاکستان در این شبه ائتلاف، تا حدود زیادی کار را برای دولتمردان افغانستان مشکل تر می کند؛ چرا که پاکستان با پیوستن به این مثلث، حمایت بی چون و چرای خود از طالبان افغان در برابر داعش و امثال آن را آفتابی تر از پیش می سازد.

این حرکت سران اسلام آباد مقامات واشنگتن را هم شگفت زده کرده است و این اقدام دولتمردان پاکستان در واقع یادآور همان نکته است که "هیچ رژیم و دولت و نظامی، صد در صد وابسته و غلام منافع دیگران نیست" و هر گاه بخواهد و مصلحت بداند، تغییر روش و سیاست خواهد داد؛ لذا به نظر می رسد سران اسلام آباد هم با توجه به مصالح و منافع خویش، تغییر روش داده اند و در حال حاضر همراه با روسیه و چین و شاید هم ایران و تا حدودی هم هند، در کنار طالبان ایستاده اند و اراده آن دارند تا در برابر تروریزم داعش و امثال آن در افغانستان و منطقه مبارزه کنند.

اما در این میان آنچه اهمیت زیادی دارد موضع دولت و نظام افغانستان است که آیا با استفاده از فرمول معقول و دقیق که در میان سیاستمداران مرسوم ومتداول است، در واپسین دقایق بر طبق مصلحت و منافع ملی مردم و کشور خویش عمل خواهد کرد؛ مصلحتی که از دید برخی از صاحب نظران در پیوستن به شبه ائتلاف به رهبری روسیه وجود دارد و ضمن آنکه طالبان را به گردونه حکومت وارد می کند، اعتماد همسایگان افغانستان را نیز جلب می کند و امنیت و ثبات را هم می تواند به مردم این کشور هدیه بدهد.

یا اینکه نه سران دولت وحدت ملی از پیشآمد کنونی نیز بهره نبرده و با ماندن در کنار بلوک غرب و حمایت تلویحی و ضمنی از حضور داعش در افغانستان، بحران در کشور خویش را نهادینه و برای سالهای نامعلوم ماندگار می کنند؛ پرسشهایی است که گذر زمان به آنها پاسخ خواهد داد؛ اما بسیاری ها امیدوارند که این سکوت ها و انتظار کشیدن ها، کار دولت و ملت افغانستان را به کار دولت و مردم سوریه و عراق نکشاند و پیش از آنکه این کشور جنگ زده و این مردم زجردیده، قربانی جنگ های نیابتی و نوین دیگری شوند، مقامات ما بخویش بیایند و مصلحت کشور و مردم خویش را بر منافع دیگران ترجیح بدهند.

مولف : عبدالکریم محمدی
https://avapress.net/vdcj8mevyuqetyz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما