تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۲ سرطان ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۶
کد مطلب : 213590
توطئه حذف سیاسی شیعیان و هزاره‌ها پس از ناکامی حذف فیزیکی
سید عباس حسینی/ شیعیان کشور به خصوص هزاره‌ها در طول قرون مختلف تاکنون همواره مورد ظلم و جور حاکمان این سرزمین قرار داشته‌اند. جنایاتی که دوره حاکمیت عبدالرحمن خان علیه این بخش قابل توجه از جمعیت کشور صورت گرفته، لکه ننگی در تاریخ افغانستان است که هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد. البته سیاست‌های عبدالرحمانی با افت و خیزهایی پس از او نیز ادامه یافت و هم‌چون میخی بر تابوت این مردم، کوبیده شد. تاریخ به خوبی گواه این مسأله است که حاکمان و زمام‌داران این سرزمین، همواره جایگاه و سهم شیعیان را نادیده گرفته و مردم آن همواره از عدم توازن در توسعه و دست‌یابی به حقوق برابر با سایر اقوام محروم بوده‌اند.
 
پس از کودتای خونین کمونیستی در افغانستان، تجاوز ارتش سرخ شوروی و شکل‌گیری قیام و جهاد مردم، فرصت و زمینه مناسبی برای عرض اندام شیعیان به خصوص هزاره‌ها به عنوان جریان‌های تأثیرگذار فراهم شد. این
حضور تأثیرگذار در حالی که از یک‌سو برای دفاع از ارزش‌ها و باورهای اسلامی بود، اما از سوی دیگر، تثبیت‌کننده جایگاه و تأثیرگذاری این مردم در عرصه مناسبات سیاسی و تعیین سرنوشت کشور بود. در طول دوران جهاد و پس از آن، در دوره مقاومت، 8 جریان و تشکیل جهادی در میان شیعیان افغانستان در مقابل 7 جریان اهل سنت شکل گرفت، اما علی‌رغم این تأثیرگذاری و حضور، بار دیگر سیاست‌های عبدالرحمانی، خود را در تشکیل حکومت مجاهدین نشان داد و رهبران جهادی اهل سنت که در پاکستان حضور داشتند، حاضر نشدند هیچ سهم و جایگاهی به شیعیان به خصوص هزاره‌ها در حکومت مجاهدین قائل شوند. به باور غلط آن‌ها، شیعیان تنها 2 تا 3 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند و نمی‌توانند جایگاهی در حکومت داشته باشند؛ به دلیل همین نادیده گرفتن شیعیان و جریان‌های شیعه بود که پس از تشکیل حکومت مجاهدین نیز مبارزات آن‌ها برای احقاق حقوق‌شان ادامه یافت.
 
هرچند کنفرانس بن به عنوان یک نقط عطف در تاریخ سیاسی افغانستان، فرصت خوبی برای تحکیم روحیه برادری میان تمام اقوام و دادن سهم عادلانه‌ برای حضور آن‌ها در ساختار سیاسی قدرت و سایر عرصه‌ها به خصوص توسعه اجتماعی و اقتصادی، و حرکت به سوی ملت شدن بود، اما با وجود این‌که یک سهم 19 درصدی برای شیعیان و هزاره‌ها، بر اساس معیار امریکایی در نظر گرفته شد، سیاست‌های عبدالرحمانی پس از آن نیز ادامه یافت و تاکنون نیز ادامه دارد. در آن زمان، وزارت خارجه امریکا برای نخستین‌بار اعلام کرد که جمعیت هزاره‌ها، 19 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهد.(1) اما این‌که این 19 درصد چگونه تخمین زده شده و امریکا بر چه اساسی به این نتیجه در کشور جنگ زده افغانستان رسیده بود، الله و اعلم!
 
هرچند این درصد سهم، رهبران سیاسی هزاره را به دلیل دهه‌ها تبعیض و نادیده گرفته شدن، تا اندازه‌ای قانع ساخت، اما امریکا طرح توطئه‌ای را در بن ریخته بود که تاکنون مانع ملت شدن و یک‌دست شدن مردم افغانستان گردیده است. معماران کنفرانس بن چنان شالوده‌ای را برای حیات سیاسی جدید افغانستان ریختند که در نتیجه آن، درزها و شکاف‌های قومی و سایه بی‌اعتمادی‌ها هم‌چنان حفظ شد؛ در حالی که جامعه شیعه و هزاره، به دلیل درک واقعی سیاسی، بیش از این‌که
خواهان سهم باشند، خواهان ملت‌شدن و یکی شدن اقوام بوده و هستند.
 
اما این اول کار بود؛ از یک‌سو 19 درصد سهمی که در بن به هزاره‌ها داده شد، شامل مقام‌ها و پست‌های غیرمهم و دون پایه بود که چندان به چشم نمی‌آمد، و از سوی دیگر، در طول نزدیک به دو دهه گذشته، هیچ‌گاه این سهم از سوی زمام‌داران کشور و حامیان بین‌المللی آن، رعایت نشد.
 
یک سال پس از کنفرانس بن، ماهیت توطئه امریکا علیه شیعیان و هزاره‌های افغانستان بیشتر نمایان شد. وزارت خارجه امریکا در سال ۲۰۰۲ نفوس هزاره‌ها را ۱۰ درصد اعلام کرد و در سال 2004، بار دیگر به 19 درصد رسید. پس از آن، دوباره نفوس هزاره‌ها در گزارش‌های وزارت خارجه امریکا به 10 درصد سقوط کرد.(2) حال در تازه‌ترین گزارش وزارت خارجه امریکا، جمعیت هزاره‌ها 10 تا 15 درصد جمعیت 35.7 میلیون نفری افغانستان اعلام شده است؛ در حالی که بر اساس برخی گزارش‌ها، جمعیت شیعیان و هزاره‌های کشور، بین 30 تا 35 درصد جمعیت کشور است.(3)
 
در سال 1391 نیز انتشار آمار اقوام کشور در دانش‌نامه آریانای آکادمی علوم افغانستان که هزاره‌ها را 9 درصد، تاجیک‌ها 12 درصد، و پشتون‌ها را 64 درصد عنوان کرده بود، جنجال‌برانگیز شد و در نهایت، اداره ملی احصائیه مرکزی این آمار را رد کرد و مضر خواند.
 
اعلام این آمار، در شرایطی که افغانستان در آستانه مذاکرات بین‌الافغانی، صلح با طالبان و شروع یک فصل جدید سیاسی قرار دارد، با واکنش‌های منفی گسترده در میان شیعیان و هزاره‌ها مواجه شده است. سرور دانش، معاون دوم رییس‌جمهور آمار اعلام‌شده در مورد درصد جمعیت هزاره و شیعه‌ کشور را نادرست خواند و گفت که این وزارت در صورت داشتن منابع خود، باید آن را اعلام کند. این در حالی است که تاکنون یک سرشماری سراسری و عمومی جمعیت در کشور صورت نگرفته است.
 
اما به روشنی مشخص است، معیار سنجش جمعیت شیعیان و هزاره‌ها در گزارش وزارت خارجه امریکا، تأثیر‌گذاری و قدرت سیاسی آن‌ها در تحولات کشور است، نه جمعیت واقعی آن‌ها. نکته جالب این‌جاست که معیار سنجش این تأثیرگذاری و قدرت نیز روایت امریکایی و ارزیابی‌های سلیقه‌ای آن‌هاست و دردآور این‌که امریکا علی‌رغم حضور نظامی در افغانستان، بی‌ هیچ مانعی، تعیین‌کننده معادلات سیاسی و قومی، به خصوص چگونگی توزیع سیاسی قدرت در کشور است.
 
با این وجود، این نگرانی وجود دارد که این سنجش نادرست امریکا در مورد جایگاه و سهم اقوام در ساختار سیاسی قدرت، بار دیگر فصل الخطاب و معیار تعیین
معادلات سیاسی در افغانستان قرار بگیرد و یک فصل تاریک و تلخ دیگر از تبعیض و بی‌عدالتی در برابر شیعیان و هزاره‌ها رقم بخورد.
 
شرایط کنونی افغانستان، شرایطی سخت و سرنوشت‌ساز است و در حالی که جامعه شیعه و هزاره در دو دهه گذشته با دادن قربانی‌های زیاد، گام‌های بلندی برای عدالت‌خواهی، وحدت، برادری و برابری برداشته، اما توطئه‌های زیادی با هدف جدایی مردمان این سرزمین، پاشیدن تخم نفاق و تفرقه و در رأس آن، به راه انداختن جنگ مذهبی جریان دارد. در گذشته هم نشانه‌های زیادی وجود داشت که امریکا در پشت همه این توطئه‌ها برای تداوم بحران و جنگ در افغانستان قرار دارد، اما ارائه این آمار جدید از سوی وزارت خارجه امریکا، ماهیت سیاست‌ها و رویکردهای این کشور را بیش از هر زمانی برای مردم افغانستان آشکار ساخت. با این حال، اگر کسی هچمنان در مورد نیات شوم امریکا در افغانستان شک داشته باشد، دچار حماقت سیاسی شده است.
 
توطئه کنونی علیه جامعه شیعه و هزاره افغانستان از سوی امریکا از هر حیث حساب‌شده و دقیق است؛ از یک‌سو پس از امضای توافق‌نامه صلح با طالبان، امریکا به دنبال تقویت پروژه داعش و بخشیدن جانی دیگر به این گروه، با استفاده از برخی شاخه‌های طالبان و حذف فیزیکی شیعیان و هزاره‌ها است. رحمت‌الله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی کشور در تازه‌ترین مصاحبه خود به صراحت در مورد پروژه احیای مجدد داعش در افغانستان هشدار داده و با توجه به چند دستگی در میان طالبان گفته است: "گروه ذاکر قیوم، گروه صدر ابراهیم، گروه ملا دادالله، یک بخشی از شبکه حقانی و محاذ فدایان و یک تعداد طالبان دیگر که با شبکه‌های مختلف رابطه دارند و به نام طالب شناخته شده، اما مستقیما دارای روابط اند، همه در صدد این اند تا زیر یک چتر به نام داعش فعالیت‌های‌شان را آغاز نمایند".
 
از سوی دیگر، امریکا با ارائه آمار جدید از جمعیت شیعیان و هزاره‌ها، در صدد حذف
سیاسی آن‌ها از ساختار سیاسی قدرت و حکومت است. هرچند از 19 درصد سهم داده شده به شیعیان و هزاره‌ها در کنفرانس بن، حتی 5 درصد نیز در طول این سال‌ها عملی نشده و نژادپرستان، متعصبان و فاشیست‌های حاکم بر قدرت، حتی یک حضور سمبولیک و نمایشی هزاره‌ها را به رسمیت نشناختند، اما امریکا به دنبال تثبیت دوره جدیدی از تبعیض و بی‌عدالتی در حق شیعیان و هزاره‌های افغانستان است.
 
یک دلیل عمده تداوم بی‌عدالتی‌ها و اجرای طرح‌ها و توطئه‌های مختلف علیه جامعه شیعه و هزاره افغانستان، غفلت و خواب‌بردگی رهبران سیاسی این جامعه، معامله‌های سیاسی مقطعی و کوتاه‌مدت، فقدان یک نگاه کلان و استراتژیک به آینده و قربانی کردن منافع این مردم بوده است. هرچند به دنبال اعلام آمار جدید، واکنش‌های سیاسی متعددی از سوی رهبران شیعه و هزاره و عموم مردم از معاونت ریاست جمهوری تا کاربران صفحات اجتماعی صورت گرفت، اما در گذشته نیز ثابت شده که این واکنش‌های نمایشی و مقطعی، دردی را درمان نخواهد کرد.
 
آن‌چه مشخص است، در صورت عدم هوشیاری رهبران جامعه شیعه و هزاره در این شرایط حساس، به خصوص در آستانه آغاز مذاکرات بین‌الافغانی، می‌تواند با توجه به نوع نگاه و تعریف طالبان از اقوام کشور، به خصوص شیعیان و هزاره‌ها از یک‌سو، و توطئه‌های امریکا از دیگر سو، بار دیگر ورق به ضرر این مردم برگردد و دوران سیاه و تاریک دیگری رقم بخورد.
 
پینوشت:
1ـ بهادری، احمد، مبنای تخمین نفوس هزاره‌ها توسط وزارت‌خارجه امریکا
2ـ بهادری، احمد، پیشین.
3ـ عنایت‌الله حفیظ، نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری بر اساس آمارهای جمع‌آوری شده در 13 سال
 
https://avapress.net/vdchwxniv23nzmd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما