جاپان یکی دیگر از کشورهایی است که با امریکا پیمان امنیتی و استراتژیک دارد؛ اما روابط جاپان امریکا فراتر از یک پیمان امنیتی ساده مانند پیمان هایی است که این کشور با دیگر کشورهای جهان دارد. جاپان کشوری تحت الحمایه امریکا و وابسته نظامی آن کشور است.
جاپان پس از جنگ جهانی دوم که با بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی از سوی نیروی هوایی امریکا و فجایع بعدی آن همراه بود، عملا به اشغال امریکا درآمد و دولت ملی آن کشور، در بسیاری از زمینه ها، وابسته و تحت سلطه امریکا قرار گرفت.
اکنون تعداد نظامیان امریکایی مستقر در جاپان به حدود ۳۶ هزار نفر می رسد که حدود پنج هزار غیرنظامی وابسته به وزارت دفاع امریکا را نیز می توان به آن اضافه کرد.
حضور نظامی امریکا در جاپان حاصل "پیمان همکاری و امنیت متقابل" بین دو کشور است که طبق آن، امریکا تعهداتی را در قبال دفاع از امنیت جاپان به عهده گرفته است.
این پیمان در سال ۱۹۶۰ به امضا رسید و جایگزین "پیمان امنیتی" دوجانبه شد که در سال ۱۹۵۱ و هنگام امضای قرارداد صلح و پایان رسمی "اشغال نظامی جاپان" توسط امریکا و اعاده کامل حاکمیت به دولت آن کشور منعقد شده بود.
پیمان سال ۱۹۵۱ اختیارات دولت جاپان در ایجاد توانایی نظامی را محدود کرده و برنامه های دفاعی این کشور را تحت سلطه و نظارت امریکا و این کشور را مسئول دفاع از جاپان قرار می داد.
در پیمان امنیتی تجدیدشده، امریکا ملزم شده که در صورت لزوم، در همکاری نزدیک با نیروهای دفاعی جاپان، از این کشور در برابر حملات دریایی، موشکی و هوایی حمایت کرده و همچنین، امکانات مناسب را برای کنترل رفت و آمد هوایی، امنیت ارتباطات و امدادرسانی در حوادث غیرمترقبه در اختیار طرف جاپانی قرار دهد.
برای این منظور، دولت جاپان پایگاه هایی را در اختیار نیروهای امریکایی قرار داده که مهم ترین آنها، در جزیره اوکیناوا قرار دارد.
تا سال ۱۹۷۲ اداره امور این منطقه در اختیار نظامیان امریکایی بود و این منطقه عملا بخشی از خاک امریکا به حساب می آمد. حضور نظامیان امریکایی در این منطقه بارها خشم و اعتراض مردم جاپان را برانگیخته است؛ زیرا امریکایی ها با استفاده سلطه نظامی و مصونیت قضایی خود در جاپان دست به جنایت های جدی و هولناکی در این کشور می زنند.
شهروندان جاپاني ساکن ولایت اوکيناوا يکبار در سال ۱۹۹۵ ميلادي در اعتراض به هتک حرمت يک دختر دانش آموز توسط تفنگداران دريايي امريکا در ولایت اوکيناوا تظاهرات اعتراض آميز بزرگي را سازماندهي کردند. تظاهرات ديگري نيز در سال ۲۰۰۷ ميلادي برگزار شد. پس از آن، این منطقه شاهد تظاهرات های اعتراضی گسترده جاپانی ها علیه امریکایی ها و جنایت های آنان بوده است. تظاهرکنندگان جاپاني در یکی از تظاهرات ها که شمار آنها به حدود ۹۰ هزار نفر مي رسيد، از دولت مرکزي درخواست کردند؛ تا زمينه خروج ۸ هزار نظامي نظاميان امريکايي از پايگاه هوايي فوتمما در ولایت اوکيناوا به خارج را فراهم کند.
از زمان خاتمه جنگ دوم جهانی، جاپان محدودیت های عمده ای را در زمینه وسعت و فعالیت ارتش وضع کرده و این امر، سلطه گسترده نظامی امریکا بر این کشور را اجتناب ناپذیر می سازد.
این همان چیزی است که امریکا در سایر نقاط جهان نیز آن را اعمال می کند. همانطور که در بخش های گذشته نیز اشاره شد کشورهای عربی، کوریای جنوبی، افغانستان و در این مورد نیز جاپان، نمونه هایی از این رویکرد است. امریکا هیچگاه اجازه نمی دهد سطح نیاز نظامی این کشورها توسط ارتش های ملی آنها تامین شود و دیگر نیازی به حضور نیروهای امریکایی نباشد.
نکته دیگر، دامن زدن به تنش های منطقه ای برای استمرار حضور نظامی امریکا و همچنین فروش تسلحیات امریکایی است. این موضوع در بخش های گذشته به تفصیل و با مصادیق بارز عینی، بیان شد.
در مورد جاپان نیز امریکا با دامن زدن به تنش میان دو همسایه چین و جاپان از یکسو و برجسته نشان دادن تهدیدات کوریای شمالی از سوی دیگر، همواره سعی می کند سلطه خود را بر جاپان، در سطحی که می خواهد حفظ کند.
جلوگیری از حل مسایل دو کشور چین و جاپان در مورد جزایر مورد اختلاف دیائو یکی از اقدامات تحریک آمیز امریکا برای استمرار سلطه نظامی و سیاسی بر جاپان است؛ این در حالی است که حضور این کشور همواره با اعتراض های گسترده و خشمگینانه شهروندان جاپانی در برابر سوء رفتارهای اخلاقی و نقض اصل حاکمیت ملی جاپان توسط نظامیان امریکایی همراه بوده است؛ اما صدای مردم معمولا در این نوع روابط کمتر شنیده می شود.
جاپان پس از جنگ جهانی دوم که با بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی از سوی نیروی هوایی امریکا و فجایع بعدی آن همراه بود، عملا به اشغال امریکا درآمد و دولت ملی آن کشور، در بسیاری از زمینه ها، وابسته و تحت سلطه امریکا قرار گرفت.
اکنون تعداد نظامیان امریکایی مستقر در جاپان به حدود ۳۶ هزار نفر می رسد که حدود پنج هزار غیرنظامی وابسته به وزارت دفاع امریکا را نیز می توان به آن اضافه کرد.
حضور نظامی امریکا در جاپان حاصل "پیمان همکاری و امنیت متقابل" بین دو کشور است که طبق آن، امریکا تعهداتی را در قبال دفاع از امنیت جاپان به عهده گرفته است.
این پیمان در سال ۱۹۶۰ به امضا رسید و جایگزین "پیمان امنیتی" دوجانبه شد که در سال ۱۹۵۱ و هنگام امضای قرارداد صلح و پایان رسمی "اشغال نظامی جاپان" توسط امریکا و اعاده کامل حاکمیت به دولت آن کشور منعقد شده بود.
پیمان سال ۱۹۵۱ اختیارات دولت جاپان در ایجاد توانایی نظامی را محدود کرده و برنامه های دفاعی این کشور را تحت سلطه و نظارت امریکا و این کشور را مسئول دفاع از جاپان قرار می داد.
در پیمان امنیتی تجدیدشده، امریکا ملزم شده که در صورت لزوم، در همکاری نزدیک با نیروهای دفاعی جاپان، از این کشور در برابر حملات دریایی، موشکی و هوایی حمایت کرده و همچنین، امکانات مناسب را برای کنترل رفت و آمد هوایی، امنیت ارتباطات و امدادرسانی در حوادث غیرمترقبه در اختیار طرف جاپانی قرار دهد.
برای این منظور، دولت جاپان پایگاه هایی را در اختیار نیروهای امریکایی قرار داده که مهم ترین آنها، در جزیره اوکیناوا قرار دارد.
تا سال ۱۹۷۲ اداره امور این منطقه در اختیار نظامیان امریکایی بود و این منطقه عملا بخشی از خاک امریکا به حساب می آمد. حضور نظامیان امریکایی در این منطقه بارها خشم و اعتراض مردم جاپان را برانگیخته است؛ زیرا امریکایی ها با استفاده سلطه نظامی و مصونیت قضایی خود در جاپان دست به جنایت های جدی و هولناکی در این کشور می زنند.
شهروندان جاپاني ساکن ولایت اوکيناوا يکبار در سال ۱۹۹۵ ميلادي در اعتراض به هتک حرمت يک دختر دانش آموز توسط تفنگداران دريايي امريکا در ولایت اوکيناوا تظاهرات اعتراض آميز بزرگي را سازماندهي کردند. تظاهرات ديگري نيز در سال ۲۰۰۷ ميلادي برگزار شد. پس از آن، این منطقه شاهد تظاهرات های اعتراضی گسترده جاپانی ها علیه امریکایی ها و جنایت های آنان بوده است. تظاهرکنندگان جاپاني در یکی از تظاهرات ها که شمار آنها به حدود ۹۰ هزار نفر مي رسيد، از دولت مرکزي درخواست کردند؛ تا زمينه خروج ۸ هزار نظامي نظاميان امريکايي از پايگاه هوايي فوتمما در ولایت اوکيناوا به خارج را فراهم کند.
از زمان خاتمه جنگ دوم جهانی، جاپان محدودیت های عمده ای را در زمینه وسعت و فعالیت ارتش وضع کرده و این امر، سلطه گسترده نظامی امریکا بر این کشور را اجتناب ناپذیر می سازد.
این همان چیزی است که امریکا در سایر نقاط جهان نیز آن را اعمال می کند. همانطور که در بخش های گذشته نیز اشاره شد کشورهای عربی، کوریای جنوبی، افغانستان و در این مورد نیز جاپان، نمونه هایی از این رویکرد است. امریکا هیچگاه اجازه نمی دهد سطح نیاز نظامی این کشورها توسط ارتش های ملی آنها تامین شود و دیگر نیازی به حضور نیروهای امریکایی نباشد.
نکته دیگر، دامن زدن به تنش های منطقه ای برای استمرار حضور نظامی امریکا و همچنین فروش تسلحیات امریکایی است. این موضوع در بخش های گذشته به تفصیل و با مصادیق بارز عینی، بیان شد.
در مورد جاپان نیز امریکا با دامن زدن به تنش میان دو همسایه چین و جاپان از یکسو و برجسته نشان دادن تهدیدات کوریای شمالی از سوی دیگر، همواره سعی می کند سلطه خود را بر جاپان، در سطحی که می خواهد حفظ کند.
جلوگیری از حل مسایل دو کشور چین و جاپان در مورد جزایر مورد اختلاف دیائو یکی از اقدامات تحریک آمیز امریکا برای استمرار سلطه نظامی و سیاسی بر جاپان است؛ این در حالی است که حضور این کشور همواره با اعتراض های گسترده و خشمگینانه شهروندان جاپانی در برابر سوء رفتارهای اخلاقی و نقض اصل حاکمیت ملی جاپان توسط نظامیان امریکایی همراه بوده است؛ اما صدای مردم معمولا در این نوع روابط کمتر شنیده می شود.