اعتقاد راسخ ما این است که مصلحان دینی جهان وطن اند و به مقتضای رفعت اندیشه و تعالی وجودی شان قلمروی به گستره جغرافیای انسانی را پوشش می دهند، دردها، دغدغه ها، آرمانها و حرمان هایِ جهان بشریت، درد، دغدغه، آرمان و حرمان آنان است .
بدون تردید امام خمینی(ره) بزرگ مرجع دینی و شخصیت بی بدیلی از جنس مصلحان الهی بود که جز دین، جغرافیایی را به رسمیت نمی شناخت و جز اسلام و آموزه های حیات بخش آن، درمانی برای مشکلات دنیای اسلام نمی دید و جز مجد و عظمت مسلمین و رهایی امت اسلامی از سلطه استعمار نمی خواست.
او ابرمردی بود که تحقق آرمان ها و رفع حرمان های مستضعفان جهان را رسالت خود و انقلاب بزرگ اسلامی اش می دانست و حلاج وار به استقبال "دار " استعمار رفت، اما لحظه ای از حمایت همکیشان مسلمان خویش از لبنان تا افغانستان و از فلسطین تا چین دست بر نداشت. چند دهه است که اندیشه، گفتمان و مکتب مبارزاتی امت محور و الهی آن بزرگ بیدار گر اقلیم شرق، الگوی مستضعفان جهان گردیده و سخت استعمار را به چالش کشیده و مایه امید و افتخار همه محرومان جهان گردیده است. طبیعی می نماید که برخی با او دشمنی بورزند و تجلیل از جان مایه های فکری و مشی مبارزاتی و حکومت او بر قلب های میلیون ها مسلمان را بر نتابند و برای پف کردن این چراغ پر فروغ آزادگی، دینداری و استعمار سیتزی تلاش و تقلا کنند.
برهیچ کسی پوشیده نیست که نا به سامانی های امروز و دیروز جهان اسلام، نظیر اشغالگری، فتنه مذهبی، هتاکی به پیامبر (ص)، سم پاشی علیه اندیشه دینی و استعمار کشورهای اسلامی، رنج بزرگ امت اسلامی است و تلاش بزرگ مصلحان مسلمان از سیدجمال الدین افغانی تا شیخ محمد عبده و از شیخ شلتوت تا شهید سید قطب و از علامه اقبال تا علامه شهید بلخی و امام خمینی رحمت الله علیهم، جز تعقیب یک آرمان که همانا حاکمیت اندیشه الهی، وحدت امت اسلامی و قطع شر استعمار از بلاد اسلامی نبوده و نیست و هر یک از آنها به قدر وسع کوشیدند تا به این آرمان جامه عمل بپوشانند و بر حرمان ها نقطه پایان بگذارند و مجد و عظمت امت اسلامی را بازگردانند اما تنها از این کاروان، خمینی بزرگ موفق شد که تاسیس حکومت اسلامی کند و از این رهگذر امکانات ملی و توان فکری خود را عملاً وارد میدان نماید و هزینه ها و تبعات سنگین دشمنی نظام سلطه را تحمل کند اما از این آرمان دست برندارد. حمایت همه جانبه از آزادی قدس شریف و تاسیس حکومت فلسطینی، حمایت از مجاهدین افغانستان و کلیه مستضفان جهان از آذربایجان تا بوسنی، گواه غیر قابل انکار مبارزه با اشغالگری؛ احیای اخوت و ارزشهای دینی است.
نیک می دانیم؛ امام خمینی"ره" از آنرو شایسته تجلیل است که در اوج غربت بین المللی و جنگ نا برابر جهانی علیه نظام نوپای اسلامی در ایران که با یک آری می توانست، از امکانات نظامی سرشار روس ها برخوردار و از شر حمایت آن کشور از نظام صدام رهایی یابد اما به هیچ قیمتی حاضر نشد به پیشنهاد وزیر خارجه وقت شوروی مبنی بر قطع حمایت از مجاهدین افغانستان پاسخ مثبت دهد.
باید ما از اندیشه و افکار امام خمینی"ره" تجلیل کنیم؛ او که استعمار را عمیقا می شناخت و در طول حیات پربارش تلاش کرد تا گونه ها و ابزارهای استعمارگری را برای امت اسلامی معرفی کند و نسبت به دام های مداوم و متنوع آن هشدار دهد و در مقابل بایکوت علمی، تهاجم فرهنگی، فتنه مذهبی، تغلیظ ناسیونالیسم افراطی (پان ترکیسم، پان عربیسم و...) و دیگر حربه و ابزار های آن، بایستد و در این راه ثابت قدم بماند.
ما از او تجلیل می کنیم و بزرگش میدانیم زیرا آن سفر کرده که صد خرمن دل همره اوست، بزرگ بیدارگری است که بر اساس آموزه های قرآن، اخوت اسلامی را مانیفیست عملی و نظری خود قرار داده بود و در برابر راهبرد تغلیظ خط کشی های جغرافیایی، قومی و مذهبی، استعمار با سر بلندی مقاومت کرد و به عنوان رائد حقیقی امت به" استثمار"کشیده شده و "مالباخته" مسلمان، قد بر افراشت و در برابر دسایس آنها ایستاد. خمینی"ره" که تنها سکوتش در برابر ستم بر مسلمانان فلسطین و اشغال آن سرزمین، بهای همه حکومت های مرتجع عربی بود و نظام اسلامی را از جنگ نا برابر هشت ساله صدام به نمایندگی از بلوک شرق و غرب و اقمار عربی و غربی آن می رهاند اما به هیچ قیمتی در برابر اشغالگران قدس، خاموش نماند و مجاهدان ضد اشغال را لحظه ای تنها نگذارد.
از این رو، تنها گل گشتی در اندیشه های آن مصلح دینی، کافی است تا سِرِّ سویدای شیدایی ما و شیادی کسانی بر ملا شود که بزرگداشت و بازخوانی اندیشه های او را بر نمی تابند و از این رهگذر است که می توان دوستان و دشمنان او را بازشناخت. زیرا امام خمینی(ره) معتقد بود:
"بايد براى “آزادى قدس” از مسلسل هاى متكى بر ايمان و قدرت اسلام استفاده و "بازيهاى سياسى" را كه از آن بوى سازشكارى و راضى نگه داشتن ابرقدرتها به مشام مىرسد كنار گذاشت."(صحیفه نور:۱۵؛۶۱)
"چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومتها و ابرقدرتها هستند و راه حلّ اين مسأله چيست تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم "قدس و افغان" و ساير "بلاد مسلمين" آزاد بشوند... يك ميليارد جمعيت- تقريباً- جمعيت مسلمين با دارا بودن آن همه امكانات و آن سرزمين هاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى- الهى، نبايد در ذهنشان بيايد كه نمىشود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى، كه با تمام قوا افغانستان را مىخواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را نخواهند، نمىشود تحميلشان كرد. "بايد ملت را بيدار" كرد تا بخواهند."(صحیفه نور:۱۳؛ ۸۴)
"اين "ملّى گرايى اساس بدبختى مسلمين" است و اين ملّى گرايى، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مىدهد، و ملت عراق را در مقابل ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها "نقشههايى" است كه "مستعمرين" كشيدهاند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. اسلام آمده تا همه مجدها را فانى كند در مجد اللَّه... و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرتها مىكردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند." (صحیفه نور: ۱۳؛ ۸۷)
" آنهايى كه مىخواهند ايجاد تفرقه بكنند اينها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشيع هستند. آنها كسانى هستند كه "كارگردانان دولتهاى ابرقدرت" هستند و در خدمت آنها هستند.") صحیفه نور: ۱۳؛۱۳۳)
"روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه دارى و كمونيسم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشنبينى و روشنگرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها را بر مردم سيلى خورده كشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مىگويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مىنشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى برطرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد." (صحیفه نور: ۲۰؛ ۳۲۵)
از همین روست که او را می ستاییم، بزرگش می داریم و به او افتخار می کنیم . اینکه استعمار و ایادی اش چنین اندیشه ای را مانع اهداف سلطه گرانه خویش میداند و بر نمی تابد و با انواع فتنه گری در برابر آن می ایستد، قابل درک است اما مطمئن باشند که موفق به خاموش کردن این چراغ ایزد افروز و غارت ثروت مسلمانان و سلطه بر سرنوشت آنان نخواهند شد. لذا امت بزرگ اسلامی و مردم متدین و نسل نوخاسته و فرهیخته ای ما میدانند که ابرقدرتها و کارگردانان آنها برای چه با بزرگداشت خمینی(ره) و باز خوانی اندیشه ی های او دشمنی می کنند و به هر تهمت و ترفندی متوسل می شوند!؟ نگارنده این سطور امیدوار است که راز و ناز دوستی و دشمنی با او را عمیقا بشناسیم تا هر گز ره گم نکنیم و اسیر توطئه ها و فتنه ها نشویم.
بدون تردید امام خمینی(ره) بزرگ مرجع دینی و شخصیت بی بدیلی از جنس مصلحان الهی بود که جز دین، جغرافیایی را به رسمیت نمی شناخت و جز اسلام و آموزه های حیات بخش آن، درمانی برای مشکلات دنیای اسلام نمی دید و جز مجد و عظمت مسلمین و رهایی امت اسلامی از سلطه استعمار نمی خواست.
او ابرمردی بود که تحقق آرمان ها و رفع حرمان های مستضعفان جهان را رسالت خود و انقلاب بزرگ اسلامی اش می دانست و حلاج وار به استقبال "دار " استعمار رفت، اما لحظه ای از حمایت همکیشان مسلمان خویش از لبنان تا افغانستان و از فلسطین تا چین دست بر نداشت. چند دهه است که اندیشه، گفتمان و مکتب مبارزاتی امت محور و الهی آن بزرگ بیدار گر اقلیم شرق، الگوی مستضعفان جهان گردیده و سخت استعمار را به چالش کشیده و مایه امید و افتخار همه محرومان جهان گردیده است. طبیعی می نماید که برخی با او دشمنی بورزند و تجلیل از جان مایه های فکری و مشی مبارزاتی و حکومت او بر قلب های میلیون ها مسلمان را بر نتابند و برای پف کردن این چراغ پر فروغ آزادگی، دینداری و استعمار سیتزی تلاش و تقلا کنند.
برهیچ کسی پوشیده نیست که نا به سامانی های امروز و دیروز جهان اسلام، نظیر اشغالگری، فتنه مذهبی، هتاکی به پیامبر (ص)، سم پاشی علیه اندیشه دینی و استعمار کشورهای اسلامی، رنج بزرگ امت اسلامی است و تلاش بزرگ مصلحان مسلمان از سیدجمال الدین افغانی تا شیخ محمد عبده و از شیخ شلتوت تا شهید سید قطب و از علامه اقبال تا علامه شهید بلخی و امام خمینی رحمت الله علیهم، جز تعقیب یک آرمان که همانا حاکمیت اندیشه الهی، وحدت امت اسلامی و قطع شر استعمار از بلاد اسلامی نبوده و نیست و هر یک از آنها به قدر وسع کوشیدند تا به این آرمان جامه عمل بپوشانند و بر حرمان ها نقطه پایان بگذارند و مجد و عظمت امت اسلامی را بازگردانند اما تنها از این کاروان، خمینی بزرگ موفق شد که تاسیس حکومت اسلامی کند و از این رهگذر امکانات ملی و توان فکری خود را عملاً وارد میدان نماید و هزینه ها و تبعات سنگین دشمنی نظام سلطه را تحمل کند اما از این آرمان دست برندارد. حمایت همه جانبه از آزادی قدس شریف و تاسیس حکومت فلسطینی، حمایت از مجاهدین افغانستان و کلیه مستضفان جهان از آذربایجان تا بوسنی، گواه غیر قابل انکار مبارزه با اشغالگری؛ احیای اخوت و ارزشهای دینی است.
نیک می دانیم؛ امام خمینی"ره" از آنرو شایسته تجلیل است که در اوج غربت بین المللی و جنگ نا برابر جهانی علیه نظام نوپای اسلامی در ایران که با یک آری می توانست، از امکانات نظامی سرشار روس ها برخوردار و از شر حمایت آن کشور از نظام صدام رهایی یابد اما به هیچ قیمتی حاضر نشد به پیشنهاد وزیر خارجه وقت شوروی مبنی بر قطع حمایت از مجاهدین افغانستان پاسخ مثبت دهد.
باید ما از اندیشه و افکار امام خمینی"ره" تجلیل کنیم؛ او که استعمار را عمیقا می شناخت و در طول حیات پربارش تلاش کرد تا گونه ها و ابزارهای استعمارگری را برای امت اسلامی معرفی کند و نسبت به دام های مداوم و متنوع آن هشدار دهد و در مقابل بایکوت علمی، تهاجم فرهنگی، فتنه مذهبی، تغلیظ ناسیونالیسم افراطی (پان ترکیسم، پان عربیسم و...) و دیگر حربه و ابزار های آن، بایستد و در این راه ثابت قدم بماند.
ما از او تجلیل می کنیم و بزرگش میدانیم زیرا آن سفر کرده که صد خرمن دل همره اوست، بزرگ بیدارگری است که بر اساس آموزه های قرآن، اخوت اسلامی را مانیفیست عملی و نظری خود قرار داده بود و در برابر راهبرد تغلیظ خط کشی های جغرافیایی، قومی و مذهبی، استعمار با سر بلندی مقاومت کرد و به عنوان رائد حقیقی امت به" استثمار"کشیده شده و "مالباخته" مسلمان، قد بر افراشت و در برابر دسایس آنها ایستاد. خمینی"ره" که تنها سکوتش در برابر ستم بر مسلمانان فلسطین و اشغال آن سرزمین، بهای همه حکومت های مرتجع عربی بود و نظام اسلامی را از جنگ نا برابر هشت ساله صدام به نمایندگی از بلوک شرق و غرب و اقمار عربی و غربی آن می رهاند اما به هیچ قیمتی در برابر اشغالگران قدس، خاموش نماند و مجاهدان ضد اشغال را لحظه ای تنها نگذارد.
از این رو، تنها گل گشتی در اندیشه های آن مصلح دینی، کافی است تا سِرِّ سویدای شیدایی ما و شیادی کسانی بر ملا شود که بزرگداشت و بازخوانی اندیشه های او را بر نمی تابند و از این رهگذر است که می توان دوستان و دشمنان او را بازشناخت. زیرا امام خمینی(ره) معتقد بود:
"بايد براى “آزادى قدس” از مسلسل هاى متكى بر ايمان و قدرت اسلام استفاده و "بازيهاى سياسى" را كه از آن بوى سازشكارى و راضى نگه داشتن ابرقدرتها به مشام مىرسد كنار گذاشت."(صحیفه نور:۱۵؛۶۱)
"چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحت فشار حكومتها و ابرقدرتها هستند و راه حلّ اين مسأله چيست تا اينكه هم رمز پيروزى بر همه مشكلات به دست بيايد و هم "قدس و افغان" و ساير "بلاد مسلمين" آزاد بشوند... يك ميليارد جمعيت- تقريباً- جمعيت مسلمين با دارا بودن آن همه امكانات و آن سرزمين هاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى- الهى، نبايد در ذهنشان بيايد كه نمىشود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى، كه با تمام قوا افغانستان را مىخواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را نخواهند، نمىشود تحميلشان كرد. "بايد ملت را بيدار" كرد تا بخواهند."(صحیفه نور:۱۳؛ ۸۴)
"اين "ملّى گرايى اساس بدبختى مسلمين" است و اين ملّى گرايى، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مىدهد، و ملت عراق را در مقابل ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها "نقشههايى" است كه "مستعمرين" كشيدهاند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. اسلام آمده تا همه مجدها را فانى كند در مجد اللَّه... و اين چيزى نبود كه شعور اينها برسد، تلقينى بود كه ابرقدرتها مىكردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند." (صحیفه نور: ۱۳؛ ۸۷)
" آنهايى كه مىخواهند ايجاد تفرقه بكنند اينها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشيع هستند. آنها كسانى هستند كه "كارگردانان دولتهاى ابرقدرت" هستند و در خدمت آنها هستند.") صحیفه نور: ۱۳؛۱۳۳)
"روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه دارى و كمونيسم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشنبينى و روشنگرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها را بر مردم سيلى خورده كشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مىگويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مىنشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى برطرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد." (صحیفه نور: ۲۰؛ ۳۲۵)
از همین روست که او را می ستاییم، بزرگش می داریم و به او افتخار می کنیم . اینکه استعمار و ایادی اش چنین اندیشه ای را مانع اهداف سلطه گرانه خویش میداند و بر نمی تابد و با انواع فتنه گری در برابر آن می ایستد، قابل درک است اما مطمئن باشند که موفق به خاموش کردن این چراغ ایزد افروز و غارت ثروت مسلمانان و سلطه بر سرنوشت آنان نخواهند شد. لذا امت بزرگ اسلامی و مردم متدین و نسل نوخاسته و فرهیخته ای ما میدانند که ابرقدرتها و کارگردانان آنها برای چه با بزرگداشت خمینی(ره) و باز خوانی اندیشه ی های او دشمنی می کنند و به هر تهمت و ترفندی متوسل می شوند!؟ نگارنده این سطور امیدوار است که راز و ناز دوستی و دشمنی با او را عمیقا بشناسیم تا هر گز ره گم نکنیم و اسیر توطئه ها و فتنه ها نشویم.
مولف : سیدآقا موسوی نژاد