از همين جا ويژگيهاي اثري كه پيش رو داريد، روشن ميشود. در اين نوشتار روي اين مطالب به دقت اهميت داده شده است:
1. سعي شدهاست كه تمام يك سوره مطمح نظر باشد، نه جزء و يا حزب. بررسي آيات يك سوره بر اساس موضوعاتي است كه سوره مباركه را به قسمتهاي متنوعي تقسيم ميكنند. اين نوع بررسي يك حسن دارد و يك مشكل. حسن آن اين است كه آيات مرتبط با هم جدا ميشود و خواننده وقتي سورهاي را به پايان ميرساند، يك تصوير كلي در ذهنش نقش ميبندد. مشكل آن اين است كه اولا پيدا كردن آيات مرتبط كار دشواري است. در ثاني بين آياتي كه با هم ارتباط دارند، گاهي به آيهاي بر ميخوري كه ربط دادن آن به ما قبل و ما بعدش كار سختي است اما اگر مقداري حوصله باشد، ارتباط آن پيدا ميشود و در اين صورت لذت دو چندان عايد نويسنده ميگردد. حسن بررسي آيه آيه اين است كه مفسر هيچ وقت با مشكل ارتباط داشتن آيهاي به ما قبل و ما بعدش ندارد. چه بسا كه پيرامون يك آيه تا دلش بخواهد قلم فرسايي نمايد و مشكل آن اين است كه خواننده بعد از اينكه سورهاي را به پايان برساند، يك تصوير كلي از مطالب خوانده شده در ذهن نداشته باشد.
سعي نگارنده بر اين بوده است كه آيات مرتبط با هم را جداگانه بررسي كند. تا جايي كه اين حقير اطلاع دارد، تا كنون كسي از اين زاويه به قرآن كريم نگاه نكرده است. البته بعد از اينكه من سه سوره را بر همين منوال تحت بررسي قرار دادم، به "جامع التفاسر" و "المكتبة الشاملة" دسترسي پيدا كردم. ديدم مرحوم سيد قطب نزديك به همين روش را در پيش گرفته است اما تفاوتهاي زيادي بين دو روش وجود دارد كه يك محقق منصف بين اين دو به انصاف قضاوت خواهد كرد.
2. نگارنده سعي كرده است كه حتي المقدور در رابطه با سبك، قالب و بعضي ويژگيهاي اين كتاب آسماني اشاره نمايد و اين مطلب را خاطر نشان نمايد كه اين اثر شگفت بيرون از مكتبهاي ادبي رايح دنيا قرار دادرد. البته اين نوع نگاه كردن در بين مسلمانان بسيار جديد است. تا جاي كه من اطلاع دارم، نويسنده المنار به طور مختصر به ساختار و نظم اين كتاب آسماني اشاره كردهاست و در فارسي، جناب آقاي بهاء الدين خرمشاهي سخن از سبك اين كتاب آسماني به ميان آوردهاست كه البته از اين دو بزرگوار به همين اندازه اشاره هم تشكر ميشود.
در همين جا من گله سختي از استادهاي غير مستقيممان مثل دكتر شفيعي كدكنيها دارم كه يك بار نشد، اينها يك نگاهي به اين كتاب آسماني بيندازند. دكتر شفيعي يك بررسي كوتاه بر سبك هندي دارد. در آن جا از چند تكنيك سخن به ميان آورده كه از روي آن تكنيكها ديگران كتابهاي قطوري تهيه كردند اما اين فرصت را از دست داد كه حتي يك سوره كوتاه اين كتاب مدرن را تحت بررسي قرار بدهد. حقير هم كه با دست بسته كار ميكند. اگر در خلال اين كارها در يكي از كشورهاي اروپايي و يا عربي بودم، مسلما اين نوشتار به شكل ديگري بروز مينمود.
3. آنچه كه من بسيار روي آن اهميت دادهام، واژههاي اين كتاب آسماني است و معتقد هم هستم كه تا وقتي اينگونه كار صورت نگيرد، ما نميتوانيم از اين اثر جاويدانه لذت ببريم. اين كار را قبلا مفردات الفاظ القرآن، مجمع البيان، تفسير شبر، التفسير المعين، كلمات القرآن تفسير و بيان، غريب القرآن، تفسير غريب القرآن و بسياري از فرهنگهاي عربي انجام دادهاند. منتها هيچ كدام اينها به تنهايي پاسخگوي ما نميباشند. براي همين من ابتدا اسم اين كتاب را "مجمع البحار" گذاشتهبودم؛ يعني براي رفع مشكل يك واژه يا عبارتي گاهي از همه منابع در دسترس استفاده شدهاست. به عنوان مثال برخي دوستان عرب زباني كه جديدا روي واژههاي اين كتاب آسماني كار كردهاند، وقتي به اين آيه مباركه ميرسند: "وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ..."
اينها "خوار" را معنا ميكنند اما معناي "عجل" براي شان بسيار واضح است. درحالي كه براي ما، هم "عجل" واژهاي است كه احتياج به توضيح دارد و هم "خوار". اين مثال بود. بسياري از موارد ديگر از اين قبيل است.
البته اينكه ميگويم: تا وقتي مستقيما با اين كتاب آسماني ارتباط بر قرارنكنيم، لذت آنچناني عايد ما نميشود، اين انتظار را از همه نداريم. اين انتظار از طلاب علوم اسلامي و دانشجويان شيفته اين كتاب آسماني است. وقتي اينها با اين اثر شگرف ارتباط برقراركنند، معادلهاي امروزي پيدا خواهندكرد كه ديگران را مجذوب اين كتاب آسماني بنمايند.
مسألهاي كه ميخواستم تذكر بدهم، اينكه انتخاب واژگان از روي منابع ياد شده نبودهاست. بلكه در هر آيه اين كتاب آسماني تأمل عميقي صورت گرفتهاست. گاهي خودم را جاي كساني قرار ميدادم كه اولين بار است كه مجذوب اين كتاب آسماني ميشود. توضيح واژهاي شايد با دوتا از منابع ياد شده كافي باشد اما من آنجا كه ضرورت احساس كردم، از اكثر منابع استفاده نمودم. نظر من اين است كه روي واژهها تأمل بيشتري شود. چه اشكال دارد كه به اينها به صورت يك تكليف درسي نگاه كنيم. از آنجايي كه ذكر جداگانه منابع در قسمت آموزش، اين كتاب را بيدليل پرحجم ميكرد، براي پرهيز از آن، منبع را در ميان پرانتز () گذاشتهام و جدا سازي منابع را با اين علامت: / نشان دادهام. مثلا:
وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ (49)
نجيناكم: أي خلصناكم. [اللغة] الإنجاء والتنجية والتخليص واحد، والنجاة والخلاص والسلامة و التخليص واحد، و يقال للمكان المرتفع: نجوة لأن السائر إليه ينجو من كثير من المضار، و فرق بعضهم بين الإنجاء والتنجية فقال: الإنجاء يستعمل في الخلاص قبل وقوعه في الهلكة والتنجية يستعمل في الخلاص بعد وقوعه في الهلكة (مجمع البيان)./ يقال: نجاه و أنجاه إذا أخلصه، و منه نجا من الهلاك ينجو: إذا خلص منه (مجمع البحرين)./ و إذ نجيناكم:
when we delivered you
آل فرعون: أهل دينه. [اللغة] والفرق بين الآل والأهل: أن الأهل أعم منه يقال أهل البصرة و لا يقال آل البصرة، و يقال آل الرجل قومه و كل من يؤول إليه بنسب و قرابة مأخوذ من الأول و هو الرجوع… و فرعون: اسم لملك العمالقة كما يقال لملك الروم: قيصر و لملك الفرس: كسري و لملك الترك: خاقان و لملك اليمن: تبع… (مجمع البيان)
يسومونكم: يعذبونكم (شبر)./ يسومونكم: يكلِّفونكم ويذيقونكم (كلمات القرآن تفسير و بيان)./ يسومونكم: يلزمونكم…و قيل يذيقونكم و يكلفونكم و يعذبونكم والكل متقارب [اللغة] و سامه خسفا: إذا أولاه ذلا… و قيل يعذبونكم، و أصل الباب: السوم الذي هو إرسال الإبل في المرعي (مجمع البيان)./ سامه الأمر سوما: كلفه إياه (لسان العرب)./ السوم أصله: الذهاب في ابتغاء الشيء، فهو لفظ لمعني مركب من الذهاب والابتغاء، و أجري مجري الذهاب في قولهم: سامت الإبل، فهي سائمة، و مجري الابتغاء في قولهم: سمت كذا (مفردات ألفاظ القرآن)./ يسومونكم: من سام الماشية أي جعلها سائمة ترعى دائما و كأن العذاب كان هو الغذاء الدائم الذي يطعمونهم إياه!! (في ظلال القرآن)
سوء العذاب: العذاب الشديد (شبر)./ [اللغة] و سوء العذاب و أليم العذاب و شديد العذاب نظائر، قال صاحب العين: السوء: اسم العذاب الجامع للآفات والداء… (مجمع البيان)./ يسومونكم سوء العذاب: who subjected you to serve torment
ويستحيون نساءكم: يستَبقون بناتكم للخدمة (كلمات القرآن تفسير و بيان)
وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ: أي في إنجاء اللّه إياكم من آل فرعون نعمة عظيمة.(غريب القرآن/ ابن قتيبه)./ أما قوله: وَفِي ذَلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ، فإنه يعني: وفي الذي فعلنا بكم من إنجائناكم مما كنتم فيه من عذاب آل فرعون إياكم، على ما وصفت، بلاء لكم من ربكم عظيم. ويعني بقوله "بلاء": نعمة، كما: حدثني المثنى بن إبراهيم … عن ابن عباس، قوله: بلاء من ربكم عظيم، قال: نعمة. وحدثني موسى بن هارون … عن السدي في قوله: وفي ذلكم بلاء من ربكم عظيم، أما البلاء فالنعمة. (جامع البيان في تأويل القرآن)./ و في ذالكم: أي في سومكم العذاب و ذبح الأبناء "بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ" أي لما خلي بينكم و بينه حتي فعل هذه الأفاعيل. و قيل في نجاتكم من فرعون و قومه نعمة عظيمة من الله عليكم (مجمع البيان)
پس شما هم مي بينيد كه حتي الامكان سعي بر اين بودهاست، براي توضيح واژه يا عبارتي از بيشترين منابع در دسترس استفاده شود. براي توضيح واژه يا عبارتي از زبان انگليسي هم سود بردهام. اينها گزينههايي هستند از سه ترجمه قرآنكريم به زبان انگليسي. نويسندگان اينها عبارتند از آقايان: Arberry, Irving , Shakir
منبع : خبرگزاری آوا- کابل