مکه در خفقان جهل و اوهام فرو رفته و ندایی که به عدالت برخیزد از هیچ حنجرهای حتی به زمزمه شنیده نمیشود، صحرای عرب از صدای نالههای دخترکانی که به جرم "دختر بودن" زنده در گورهای جهل پدرانشان مدفون شدهاند، هر شب به خود میپیچد. صدای چکاچک شمشیرها که برای به دست آوردن غنیمت جنگها با یکدیگر درآمیختهاند به گوش میرسد و رجزخوانیهایی که شعلههای انتقام را در آتش دل جنگاوران صحرای سوزان عرب سوزانتر میکند، آهنگ خوش زندگی مردان این سرزمین شده است.
عربستان یکسر در جنگ، شراب و شعر خلاصه شده و چشمه رحمتی در نگاهها نمیجوشد و لالهای در دلهای صحرایی مردمان صحرا نمیروید، اعتماد تنها چیزی است که سالهاست از میان این مردم رخت بربسته و جنگ تنها افتخاری که "عرببودن" شان را ثابت میسازد!
اما در دیگر نقاط جهان وضعیت چندان بهتر از عربستان نیست، اروپا در تاریکترین عصر زندگانی خویش به سر میبرد و هر صدای ضعیفی را که به بیان مسالهای جدید و علمی بپردازد در نطفه خفه میکنند و هیچ کس حق ندارد در برابر قدرت کلیساهایی که آیین مسیح را مسخ کردند، به پا خیزد و فریاد عدالتخواهی برآورد، که این فریاد، جرم ثابت خواهد شد و مجوزی برای اعدام بیچون و چرای فریاد کنندهاش!
امپراطوریهای دنیا غرق در عیش و نوشیاند که بهایش را مردمان فرودست پرداخته و خود به نان جوینی هم دسترسی ندارند، چه اینکه آنان عبد و اربابانشان خداهای سرزمینشاناند و اطاعتشان تا سرحد مرگ واجب!
قیصرها و خسروها پروردگار امپراطوریهایشان و مردمانشان رعیتی که اگر خدایگانشان نمیخواستند حتی مجوزی برای نفس کشیدنشان نبود!
سالها از ظهور و عروج مسیح میگذرد، پیروان آیین مسیح در حقیقت کلام وجود ندارند و اربابان کلیسا آیینش را وارونه و در راستای منافع خود عیار کردهاند! تا هر ندای حقیقتی جان نگرفته بمیرد و هر موجودی وجود نیافته، عدم گردد!
آتشکدهها در فارس مردم را در آتش جهلشان میسوزانند تا هر موجودی که احتمال دارد، نمو یافته و فریادی به عدالت برآورد، وجود نیابد!
بناهای عظیم قبیلهای سر به فلک برده و افتخارات نژادی هفت آسمان را خراشیدهاند! اما...
اما پایههای همین بناهای عظیم لرزان شدهاند و سکوت غمبار مردمان عربستان در آستانه شکسته شدن است و در حال فرو ریختن و طبقات نژادی در حال به خود لرزیدن!
آری!
مردی آسمانی باز هم در راه است! مردی از تبار خورشید و از سرزمین نور که تیشه ابراهیم در دست گرفته و به سوی شکستن بتهای خرافات و اوهام در حرکت است، شتابان میآید تا رسالتی عظیم را که خدای یگانه بر دوشش نهاده به انجام رساند و به بشر خسته، قوت هدیه دهد و امید ارزانی دارد!
در تاریخ انسانها رد پای ظلم بزداید و بر گردههای مظلومینی که خدانماهای دروغین ستمگر نشان بندگی حک کردهاند، مرهمی نهد تا مصداق رحمهللعالمین قرار گیرد و نام نامیاش برای همیشه در تاریخ بشریت عجین شده با مهربانی و رحمت، تلالو کند و بر همه عصرها و نسلها بتابد تا مرگ سیاه را از شهادت تشخیص دهند!
مردی میآید امی اما با سینهای مملو از علم لدنی و اسراری که سر دنیا را خواهد گشود و بر سینه تاریخ، نام محمد رسول خاتم(ص) را حک خواهد نمود!
آری!
و امروز، سالروز همان روز بزرگی است که آتشکده عظیم فارس را فرو نشاند و طاق کسری را بر خاک مذلت، همان روزی که سپاه فیلسوار یمنی را به برکت قدوم پیامبر آخرین با ابابیلهایی کوچک، آن سربازان و فرمانبران خدای محمد، شکست تا "عامالفیل" در تاریخ حک گردد و هر قدرتی بداند که توان ستیز با خدای یگانه در هیچ موجودی به قدر ذرهای نیست!
و نیز!
امروز زادروز فرزند محمد(ص)، آن صادق راستین آل رسول نیز هست! همو که دین جدش را گسترش داد و مظهر صفات و خلق پیمبری اوست! مردی که با تربیت هزاران شاگرد، اسلام را مترقیترین دین در میان ادیان شناساند، مگر نه آن است که مدعیان علم و صنعت امروز همان برهنگان از جامه علمی دیروزاند که جنگهای صلیبی، داشتههای علمی ما را غارت نموده و امروز بدان میبالند!
محمد (ص) در روزگاری چشم به جهان گشود که بشر در تاریکترین نقطه زندگی خویش به سر میبرد و او آمد و انسان را به سوی مقام شامخ انسانیاش رهنمون گشت، اما اینک در سرزمینهای اسلامی، پیروان محمد (ص) آنچنان که باید در مقابل استکبار جهانی باشند، نیستند و آنچنان که باید بایستند نمیایستند!
امروز در میان امت آن رسول بزرگ، اختلافاتی افکنده اند که امت واحده تبدیل به خردهکشورهایی شده که توان مقابله با استعمارگران را در خویش نمیبینند و قدرت انقلاب و حرکت را از جان خویش رخت بربسته میدانند!
در افغانستان اسلامی نیز ارزشهای آیین محمد (ص) کمرنگ شده و یا مناسبتر آن است که بگوییم کمرنگ ساختهاند! هزاران دست خرابکار در این سرزمین اسلامی به کارافتاده اند تا آن ارزشهای اسلامی را از ما بگیرند و جوانان ما نیرویی منفعل باشند نه مبتکر!
امروز در این خاک، صدها رسانه را "تمویل" کردهاند تا "تحقیرمان" کنند!
کاش در این روزگار نیز به برکت ولادت مبارک نبی آخرین، منجی آخرین و ستاره ششمین آسمان ولایت وامامت، بر سر خفتگان به اصطلاح مسئول دیارمان فریاد میزد:
"قم فانذر"!
نویسنده: مرضیه جعفری
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل