تولد و تحصیل
شهید شیخ فضل الله حسینی زاهدی، فرزند محمد نبی در سوم جدی سال ۱۳۷۶ در قریه شهرک ظفر، حصه اول بهسود، مربوط ولایت میدان وردک و در یک خانواده فقیر و متدین و عالم پرور دیده به جهان گشود.
شهید فضلالله حسینی در سال 1382 و به سن ۶ سالگی در مکتب متوسطه اتحاد شهرک ظفر شامل درس گردیده و دوره آموزش ابتدائی را آغاز کرد. وی صنف دوم مکتب بود که مادرش وفات کرد و فقدان مادر، روح کودکانه او را سخت متاثر ساخت؛ افزون بر اینکه مادر، یگانه مشوق و پشتوانه او برای ادامه تحصیل بود. وی غم فراق همیشگی مادر را تحمل کرد و به پشتیبانی پدر عزیزش، به تحصیل ادامه داد و دوره لیسه را تا صنف نهم در مکتب متوسطه اتحاد شهرک ظفر تکمیل نمود.
روح شهید حسینی که برای علماندوزی و کسب دانش پر و بال می زد، تنها به دروس مکتب اکتفا نکرد و با اصرار تمام مراحل ابتدایی درسهای علوم دینی را نیز از پدر آموخت. شهید حسینی از صنف دهم الی دوازدهم را در دارالعلوم مکتب لیسه استقلال خواند و در عین زمان، درسهای نحو و فقه را در مدرسه امام علی(ع) در "اوبه سید" حصه اول بهسود نزد استادان با تجربه آموخت. وی بعد از فارغ شدن از صنف دوازدهم از دارالعلوم، به کابل آمد و در دارالمعارف اهلبیت(ع) و مدرسه حضرت امام امیرالمؤمنین(ع) به تحصیل علوم دینی پرداخته و جلدین لمعه و اصول فقه را می خواند.
اخلاق و رفتار با مردم و اعضای فامیل
شهید فضل الله حسینی که در خانوادهای روحانی به دنیا آمده بود در آوان کودکی با آداب اسلامی آشنا شد و شیوه تربیتی سالم به خصوص پدر در ساختار شخصیتی او اثر مستقیم گذاشته بود.
شهید حسینی انسانی خوشبرخورد، مهربان و رقیق القلب بود و با خانواده، اقوام و دوستان خود رابطه صمیمی داشت. به گفته نزدیکانش، او با هیچکسی رفتار خصمانه نداشت.
این شهید نسبت به فقرا و مستمندان حساس بوده و همواره به خانواده خود توصیه می کرد که هیچگاه سائل را دست خالی از در خانه رد نکنند.
با وجود اینکه شهید حسینی تازه پا به عرصه علم و دانش گذاشته بود؛ اما اندوختههای علمی خوبی داشت و انسانی چیزفهم بود.
خاطرهای شیرین از شهید فضل الله حسینی
مصطفی از بستگان شهید حسینی می گوید: یک روز آهنگ گوش میکردم. آهنگ غمگین بود و من پیش خودم فکر میکردم تنها آهنگ های شاد است که گناه دارد. فضل الله گفت: مصطفی چرا آهنگ گوش میکنی؟ مگر نمیفهمی که آهنگ گوش دادن گناه دارد؟
باز من گفتم: آهنگ مست نیست که گناه داشته باشد. تاکید کرد و گفت: خواهرزاده جان هر چیزی که آدم را از یاد خدا بیندازد، گناه دارد، وقتی که تو این آهنگ را گوش میدهی، یعنی خدا از یادت فراموش میشود. واقعا حرف منطقی و قانعکننده بود. حرفش روی من تأثیر گذاشت و این آخرین باری بود که من آهنگ گوش کردم؛ ولی خیلی دلم برای آن حرفهایی که از اسلام و پیامبر رحمت(ص) میگفت، تنگ شده و ای کاش پیش ما میماندی یا هم ما را با خود میبردی...
شهادت
هدف او پیشرفت به سمت قلههای بلند علم و دانش در دو بعد حوزه و دانشگاه بود که توطئه دشمن مجالش نداد و سرانجام در هفتم جدی 1396، روز پنجشنبه، در حالی که عاشقانه چون هفتههای قبل در نشست گفتمان علمی پژوهشی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل شرکت داشت، توسط حملهکننده انتحاری منسوب به گروه تکفیری تروریستی داعش، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید از کابل به حصه اول بهسود منتقل و در مقبره آباییشان به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
شهید شیخ فضل الله حسینی زاهدی، فرزند محمد نبی در سوم جدی سال ۱۳۷۶ در قریه شهرک ظفر، حصه اول بهسود، مربوط ولایت میدان وردک و در یک خانواده فقیر و متدین و عالم پرور دیده به جهان گشود.
شهید فضلالله حسینی در سال 1382 و به سن ۶ سالگی در مکتب متوسطه اتحاد شهرک ظفر شامل درس گردیده و دوره آموزش ابتدائی را آغاز کرد. وی صنف دوم مکتب بود که مادرش وفات کرد و فقدان مادر، روح کودکانه او را سخت متاثر ساخت؛ افزون بر اینکه مادر، یگانه مشوق و پشتوانه او برای ادامه تحصیل بود. وی غم فراق همیشگی مادر را تحمل کرد و به پشتیبانی پدر عزیزش، به تحصیل ادامه داد و دوره لیسه را تا صنف نهم در مکتب متوسطه اتحاد شهرک ظفر تکمیل نمود.
روح شهید حسینی که برای علماندوزی و کسب دانش پر و بال می زد، تنها به دروس مکتب اکتفا نکرد و با اصرار تمام مراحل ابتدایی درسهای علوم دینی را نیز از پدر آموخت. شهید حسینی از صنف دهم الی دوازدهم را در دارالعلوم مکتب لیسه استقلال خواند و در عین زمان، درسهای نحو و فقه را در مدرسه امام علی(ع) در "اوبه سید" حصه اول بهسود نزد استادان با تجربه آموخت. وی بعد از فارغ شدن از صنف دوازدهم از دارالعلوم، به کابل آمد و در دارالمعارف اهلبیت(ع) و مدرسه حضرت امام امیرالمؤمنین(ع) به تحصیل علوم دینی پرداخته و جلدین لمعه و اصول فقه را می خواند.
اخلاق و رفتار با مردم و اعضای فامیل
شهید فضل الله حسینی که در خانوادهای روحانی به دنیا آمده بود در آوان کودکی با آداب اسلامی آشنا شد و شیوه تربیتی سالم به خصوص پدر در ساختار شخصیتی او اثر مستقیم گذاشته بود.
شهید حسینی انسانی خوشبرخورد، مهربان و رقیق القلب بود و با خانواده، اقوام و دوستان خود رابطه صمیمی داشت. به گفته نزدیکانش، او با هیچکسی رفتار خصمانه نداشت.
این شهید نسبت به فقرا و مستمندان حساس بوده و همواره به خانواده خود توصیه می کرد که هیچگاه سائل را دست خالی از در خانه رد نکنند.
با وجود اینکه شهید حسینی تازه پا به عرصه علم و دانش گذاشته بود؛ اما اندوختههای علمی خوبی داشت و انسانی چیزفهم بود.
خاطرهای شیرین از شهید فضل الله حسینی
مصطفی از بستگان شهید حسینی می گوید: یک روز آهنگ گوش میکردم. آهنگ غمگین بود و من پیش خودم فکر میکردم تنها آهنگ های شاد است که گناه دارد. فضل الله گفت: مصطفی چرا آهنگ گوش میکنی؟ مگر نمیفهمی که آهنگ گوش دادن گناه دارد؟
باز من گفتم: آهنگ مست نیست که گناه داشته باشد. تاکید کرد و گفت: خواهرزاده جان هر چیزی که آدم را از یاد خدا بیندازد، گناه دارد، وقتی که تو این آهنگ را گوش میدهی، یعنی خدا از یادت فراموش میشود. واقعا حرف منطقی و قانعکننده بود. حرفش روی من تأثیر گذاشت و این آخرین باری بود که من آهنگ گوش کردم؛ ولی خیلی دلم برای آن حرفهایی که از اسلام و پیامبر رحمت(ص) میگفت، تنگ شده و ای کاش پیش ما میماندی یا هم ما را با خود میبردی...
شهادت
هدف او پیشرفت به سمت قلههای بلند علم و دانش در دو بعد حوزه و دانشگاه بود که توطئه دشمن مجالش نداد و سرانجام در هفتم جدی 1396، روز پنجشنبه، در حالی که عاشقانه چون هفتههای قبل در نشست گفتمان علمی پژوهشی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل شرکت داشت، توسط حملهکننده انتحاری منسوب به گروه تکفیری تروریستی داعش، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید از کابل به حصه اول بهسود منتقل و در مقبره آباییشان به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.