تولد و تحصیل
شهید محمد حسنی فرزند علیحسن در سال 1374 هجری شمسی در قریه سید بچه کوه بیرون حصه دوم بهسود ولایت میدان وردک در خانوادهای دینمدار و علم دوست دیده به جهان گشود.
وی جوانی بااستعداد و دارای آینده درخشان بود و تمام توان خود را برای فراگیری علم و دانش به کار گرفته بود تا بتواند در آینده مصدر خدمت به مردم و ملت خود واقع شود.
او حتی در ایام تعطیلی مکاتب و مدارس از مطالعه برای افزایش اندوخته های علمی خود دست برنمیداشت.
شهید محمد حسنی دوران کودکی را در سایه پرمهر پدر و مادر سپری کرد و سپس دروس ابتدایی علوم دینی را در زادگاهش فراگرفت.
علاقهمندی زیاد او به علم و دانش سبب شد تا زادگاهش را به قصد کابل ترک کند.
وی در امتحان سالانه مدرسه جامعه الاسلام در کابل شرکت کرده و پس از سپری نمودن موفقانه این آزمون به عنوان طلبه ویژه در مدرسه مذکور پذیرفته شد.
این شهید در حین تحصیل با درنظرداشت قیودات مدرسه جامعه الاسلام اما از فعالیت های فرهنگی نیز دست برنمیداشت و اکثر اوقات در گفتمانهای علمی و سمینارها شرکت می کرد.
به گفته همصنفانش او جوانی پرتحرک، خوشبرخورد و زیباسخن بود و در هر شرایط و زمان کوشش می کرد که کسی از او دلگیر نشود.
هرچند او از پدر و مادر و اعضای خانواده دور بود و از نعمت این دو وجود نازنین فاصله داشت؛ اما با مصروفیت های فراوان، والدین خود را فراموش نمیکرد و هر از گاه با آنان در تماس شده و احوال شان را می گرفت.
آری! این حق را باید به شهید محمد حسنی داد؛ زیرا پدر و مادر، دو گوهر نایابی اند که ارزش آن را فقط فرزندان عاقل و خلف صالح درک میکنند.
شهید حسنی از زبان برادرش حاجیحسین:
شهید محمد حسنی از همان آوان کودکی، عشق و علاقه وافری به آموزش داشت و در وجود وی، استعداد سرشاری در حصه فراگیری دانش دیده میشد. تا آنکه در سن هفتسالگی مشغول فراگیری دروس ابتدائی شد که دروس ابتدائی را نزد پدرش فراگرفت و در کنار فراگیری دروس خویش با پدرش در راه امرار معاش خانواده همکاری می نمود.
او در سال 1390برای ادامه تحصیل وارد مدرسه مهدیه واقع در دهن نورای تگاب سربلاق گردید و ادبیات عرب و منطق را در مدرسه مذکور نزد حجت الاسلام والمسلمین محمد عزیز فهیمیزاده فراگرفت. بعد از پشت سرگذاشتن این مرحله از تحصیل، ارتقای ظرفیت علمی اش او را از کوهپایه های بهسود به کابل کشاند و در سال 1395وارد مدرسه امام زمان(عج) واقع در خیرخانه کابل گردید و دروسی مانند معانی و بیان، لمعه و اصول فقه را آنجا به تلمذ نشست و سرانجام در سال 1396 وارد حوزه علمیه جامعه الاسلام شد و به ادامه تحصل پرداخت.
او فردی مؤمن، متقی و منضبط به مقررات دینی و مذهبی بود تا جاییکه بنده (حاجیحسین امینی) مستحضر هستم نمازش را همیشه در مسجد و آنهم در جماعت میخواند و همیشه در محافل و مجالسی که مربوط به اهلبیت(ع) بود حاضر می شد و با همنوعان با چهرهای بشاش و جبین باز برخورد مینمود.
به وقت اهمیت خاصی قایل بود؛ قسمی که از لحظه لحظه عمرش استفاده می کرد.
در کارها و مطالعات آن شهید نظم خاصی حاکم بود. او دارای اندیشهای بلند بود و همیشه از حل بحران افغانستان سخن می گفت و این اندیشه عالی او را وامیداشت تا در جلسات و مراکز فرهنگی شرکت داشته باشد تا ذرهای از مسؤولیت خویش را در قبال جامعه و کشورش ادا کند و جالب اینکه هرگاه بین دوستان صحبت از انتحار و انفجار می شد، او آرزوی شهادت را در سر داشت و می گفت از خداوند بخواهیم که اگر تقدیر به قسمی رقم بخورد که آدم در دام انتحار و انفجار افتاد شهادت را نصیب انسان بگرداند.
شهید محمد حسنی 23 سال داشت و طلبهای موفق در بین همنوعان خود بود که متاسفانه دشمن خونآشام، این جوان پرتلاش و شایسته این سرزمین را با دهها تن از شرکت کنندگان یک گفتمان در مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان، در حمله مرگبار تروریستی شهید کرد.
شهید محمد حسنی به تاریخ 6 جدی 1396 در حالی که در نشست گفتمان علمی پژوهشی به مناسبت 6 جدی سالروز خروج ارتش وقت شوروی سابق از افغانستان در سالن اجتماعات دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل شرکت داشت، توسط حمله کننده انتحاری منسوب به گروه تروریستی تکفیری داعش، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر این شهید راه آگاهی و بیداری توسط اقوام و دوستان از کابل برداشته شده و در زادگاهش "سید بچه کوه بیرون" به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد