تاریخ انتشار :دوشنبه ۵ جوزا ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۸
کد مطلب : 92225
معماری دور دوم، گزینه ای است ناگزیر!
اول برج جوزا، زمانی است که کمیسیون مستقل انتخابات آن را به عنوان آغاز مبارزات انتخاباتی دو نامزد پیشتاز در دور دوم، اعلام کرده است. دو تیم پیشتاز نیز با استفاده از فرصت بدست آمده، روز تا روز به کمپاینهای انتخاباتی خویش، دامنه وسیع و بیشتری داده و هر کدام با سفر به مناطقی از کشور، سعی در جلب توجه ساکنان آن ساحات جهت کسب آرای بیشتر دارند.
خستگی ناشی از سفرها، مناظره ها، مصاحبه ها و سخنرانی های دور نخست انتخابات هنوز از دست و پای دو نامزد پیشتاز بیرون نرفته است که با رفتن انتخابات به دور دوم، نیم خیزها و دویدن های بی وقفه فکری و فیزیکی آنها سر از نو شروع شده و آنها مجبورند تا در مدت زمان بسیار اندک و کوتاه، در عرصه تبلیغات و مبارزه انتخاباتی، کاری را انجام بدهند که در دور اول انتخابات و در مدت زمان نسبتاً بلند و کافی نتوانستند از عهده آن به شایستگی بر آیند.
اما با تمام این خستگی و کوفتگی ها، به نظر می رسد حس رسیدن به قدرت و حاکمیت، آن توان و اعجاز را دارد تا رهبری هر دو تیم انتخاباتی و همراهان آنها، بدون به رسمیت شناختن خستگی و افسردگی و به هوای احراز پست ریاست جمهوری و راه یابی به ارگ، به تلاشها و فعالیتهای انتخاباتی خویش، عمق و دامنه بیشتر و گسترده تری ببخشند و مسیری را که در دور اول نتوانستند بپیمایند، در دور دوم سیر کنند و به قول معروف:” ره صد ساله را یک شبه طی کنند!”.
در اینکه هر دو نامزد و در این مدت کوتاه، سعی خواهند کرد تا با استفاده از هر فرصت و گزینه ای حتی با دامن زدن به پارامترهای قومی و زبانی و...، بازار تبلیغاتی تیم خویش را همچنان گرم و مزدحم و بیر و بار نگهدارند، جای تردیدی وجود ندارد. اما گویا اینکه یکی از نامزدان از غرب برگشته، در اساس بنا را بر این گذاشته که در مبارزات انتخاباتی این نوبت خویش، حتی الامکان از گزینه های قومی و لسانی، بیشترین سود را از آن خویش کند!.
صد البته که دلیل آن نیز روشن است؛ چرا که نامزد مذکور، نه در دوران جهاد مردم و نه پیش و پس از آن، هیچگاهی در میان مردم نبوده و با درد و داغ و سوز و آه آنان دم خور و مانوس نبوده است و فقط زمانی از غرب رفاه و آسایش به خاکدان وطن قدم رنجه کرده و وارد کشور شده است که همه چیز آماده بوده و از ایشان خواسته شده تا لطف کنند و متصدی یکی از وزارت خانه های کلیدی افغانستان شوند!.
به هر تقدیر، گمانه های غالب بر این است که در دور دوم انتخابات، امکان و احتمال معماری شدن انتخابات، به مراتب قوی تر از دور اول است. بیشتری از آگاهان بر این باوراند که رفتن انتخابات به دور دوم، در واقع یکی از شکلهای مهندسی شدن انتخابات در دور اول است و برنامه به گونه ای طرح ریزی شده بود که رفتن انتخابات به دور دوم، قطعی و حتمی باید می بود.
بنا بر این دیدگاه، نقشه شماره ۲ بدین شکل است که تعدادی از عناصر سوخته مانند زلمی رسول و گل آغا شیر زوی و دیگران با تیم اصلاحات و همگرایی همراه شده و سایر تیمها و البته با ضمیمه بسیاری از عشیره های برادران پشتون و ازبیک و برخی هم تاجیک و هزاره، به نفع تیم تحول و تداوم، آرای خویش را در صندوقها بریزند.
اما حکومت نیز که زلمی رسول را در دور اول آزموده بود، با ناامید شدن از وی، امید اصلی خویش را به دستار و لنگی اشرف غنی احمدزی بسته است با آنکه در ظاهر بروز نمی دهد و کماکان در ذهن بسیاری حامی و پشتیبان تیم اصلاحات و همگرایی می نماید.
به نظر می رسد بازی و فریب بزرگی در جریان است و تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله، مانند انتخابات سال ۱۳۸۸، که بر رغم داشتن اکثریت آرا، قربانی تقلب شد، این بار و در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۳ نیز با یک چنین معضلی رو به رو خواهد شد.
از دید بسیاری از آگاهان داکتر عبدالله دو ویژگی دارد که او را از اشرف غنی احمدزی و امثال او ممتاز ومتفاوت می کند و همین دو ویژگی نیز موجب می شود تا در افغانستانی که قوم و زبان گرایی بیداد می کند، نتواند به کرسی ریاست جمهوری تکیه زند و اما آن دو ویژگی یکی مجاهد بودن وی است و دومی نیز پشتون خالص نبودن او!.
اما نسبت به مجاهد بودن وی و اینکه او فرزند همین خاک بوده و برای آزادی آن و احیای ارزشهای اسلامی و انسانی در آن کوشیده است که اجماع امریکایی- غربی و نیز حلقاتی در داخل افغانستان وجود دارد که ایشان فرد مناسبی برای تصدی مقام ریاست جمهوری در کشور نیستند و اما نسبت به گزینه اول در شخصیت رهبر تیم اصلاحات و همگرایی نیز ملاحظاتی وجود دارد که در هر حال، عشایر برادران و خواهران پشتون ما در افغانستان، نظر مساعدی نسبت به آن ندارند و در هر صورت ترجیح می دهند کسی را بدین مقام منصوب کنند که از طرف پدر و مادر به قوم مورد نظر آنان منسوب باشد.
بنائن تنها می ماند مشکل دموکراسی وارداتی غربی که حق را به اکثریت می دهند و نیز تکلیف آرای مردمی که فریب وعده های آنان را خورده و در بد ترین شرایط امنیتی و به اصطلاح با گرفتن خون خود در کف دست خویش، به پای صندوقهای رای می روند و با صدها امید و آرزو، به نامزد مورد نظر خویش رای می دهند.
به نظر می رسد عملکرد حکومت در دوازده سال گذشته و به خصوص در انتخابات ۱۳۸۸، به هر دو دغدغه و پرسش فوق پاسخ داده است.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.net/vdcji8eh.uqe88zsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما