رییس جمهور امریکا در اظهارات جدید خودش در دانشگاه دفاع ملی این کشور، به موضوع جنگ با تروریسم در افغانستان پرداخته و مدعی شد که جنگ آنها در افغانستان تمام شده است. اوباما در بخشی از سخنانش گفت:" امریکا ماموریت انتقال مسئولیت های امنیتی به نیروهای افغان را تا سال ۲۰۱۴ کامل و با آموزش نیروهای امنیتی افغان برای جلوگیری از قدرت گرفتن دوباره القاعده همکاری می کند".
در این قسمت باید حق را به اوباما داد؛ چرا که لااقل در اظهار این دو مورد صادق بوده است. سران کاخ سفید مصمم اند تا پیش از فرارسیدن سال ۲۰۱۴، مسئولیت امنیت افغانستان را به نیروهای بومی این کشور منتقل کنند. این کار دو فایده برای دولتمردان کاخ سفید دارد: یک آنکه در انظار جهانی از خود چهره کمک کننده و عدم دخالت جو در اداره کشور دیگری به نمایش می گذارند و بدین وسیله، دهان بدگویان خویش را می بندند.
دوم آنکه از فشار هزینه های سرسام آور حضور تعدادی زیادی نیرو در کشور دیگر تا اندازه قابل توجهی می کاهند. در قسمت همکاری با نیروهای افغان در امر آموزش و مبارزه آنان با القاعده نیز حرف رییس جمهور امریکا در خور تامل است.
رییس جمهور محترم راست می گوید و در این بخش نیز چنانکه تا کنون دولت و مردم افغانستان را یاری رسانده اند، پس از ۲۰۱۴ نیز و با شکل و شمایل متفاوتی، کمک خواهند کرد و این روند بی پایان را برای سالیان سال، ادامه می دهند؛ چرا که با چنین جریانی، بهانه حضور دایم و طولانی مدت در افغانستان و به تبعه آن در خاور میانه و صد البته در سایه همین ناامنی ها و انتحارها، فراهم خواهد شد.
شاید مردم عادی آن شعور سیاسی را نداشته باشند که مراد امثال رییس جمهور امریکا را از لابلای کلمات گمراه کننده آنان، حدس بزنند؛ اما درک و فهم منظور واقعی ایشان برای کسانی که با روش سیاسی آنان آشنایند، چندان کار دشواری نیست.
بسیار واضح است که ماندن قسمتی از نیروهای امریکایی و ناتو به دلیل آموزش نیروهای افغان و کمک به آنها در مبارزه با القاعده، شگردی است برای ماندن بیشتر و پایدارتر در افغانستان و منطقه؛ وگر نه چه دلیلی داشت که رییس جمهور امریکا این همه دو پهلو حرف بزند؟!
ایشان از یک سو مدعی اند که جنگ در افغانستان به پایان رسیده و نیروهای امریکایی در ۲۰۱۴، با خاطری آرام به خانه های شان بر می گردند. اما از سوی دیگر، در همان بعد از ۲۰۱۴ باز هم در افغانستان می مانند تا نیروهای پولیس و اردوی افغانستان را آموزش داده و در نبرد با القاعده و تروریستان، یاری و کمک کنند؟!!
الحق که این معمایی است که با ذهن بیدار شخص رییس جمهور امریکا باید حل و فصل شود.
بخش دیگری از سخنان اوباما که قابل دقت می نماید، قسمت زیر است:"هسته اصلی گروه القاعده در افغانستان و پاکستان درحال از هم پاشیدن است و آنها بیشتر عملیات های خودشان را برای بقا انجام می دهند".
به قول معروف، این دیگر از آن حرفهاست! از آن دسته از ادعاها و حرفهایی که به یقین، خودِ گوینده هم اعتقاد و باوری بدان ندارد؛ اما بنا بر ملاحظاتی باید بر زبان جاری کند!. ضمن عرض پوزش از مقام ریاست جمهوری امریکا، اوضاع القاعده در پاکستان و افغانستان و نیز در کشورهایی چون عراق، یمن، سوریه و اردن، دقیقاً خلاف آنچه را که ایشان ادعا کرده اند، نشان می دهد.
در طول این چند سال، القاعده و خواهران و برادران آن در کشورهای مذکور، نه تنها در حال از هم پاشیدن نیستند که حتی ضعیف هم نشده اند و اینها نیز از برکت کمکهای شما و همکاران جهانی و منطقه ای تان در تجهیز و تقویت آنان و به خصوص در کشور سوریه است.
هر عقل سلیمی امروز می داند که امنیت افغانستان و پاکستان در چند سال اخیر نسبت به سالهای پیش به مراتب بدتر و وخیم تر شده است. شب و روزی نیست که ملتهای افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه و...، شاهد انفجارهای خونین و ویرانگری نباشند که شما و همکاران اروپایی و منطقه ای تان در سوریه از طراحان واقعی آن، حمایت و پشتیبانی می کنید.
بر اساس شواهد ومدارک متقن رسانه ای، بیشتر این سربریدنها که حکایتگر قسی بودن قلب و روح عاملان آن است، چه در افغانستان و چه در پاکستان و کشورهای دیگر، به وسیله همین نیروهای القاعده و امثال آن انجام می شود؛ وگر نه روح مردم مسلمان افغانستان و پاکستان با این گونه اعمال دهشت زا و غیر انسانی، ناآشنا و بیگانه اند.
واقعیت آن است که این کفر و نفاقِ مورد اشاره کتاب آسمانی مسلمانان- اعراب از نظر کفر و نفاق نسبت به سایر ملل، شدیداند- تنها از عوامل دولتهای عربی ای ساخته است که با امریکائیان و اروپائیان، سر دوستی و بستن پیمان دارند.
به هر حال، چنانچه شخص رییس جمهور امریکا و مشاوران ایشان می دانند، القاعده و گروههای نظیر آن، در هیچ جایی از دنیا نه ضعیف شده و نه مشرف به فروپاشی اند که برای بقای خویش تلاش کنند؛ بلکه به لطف و عنایت آنان و متحدان جهانی و منطقه ای شان، هر روز، بهتر و قوی تر از دیروز، به پیش می تازند و دستورالعملها را مو به مو اجرا و عملی می کنند.
در این قسمت باید حق را به اوباما داد؛ چرا که لااقل در اظهار این دو مورد صادق بوده است. سران کاخ سفید مصمم اند تا پیش از فرارسیدن سال ۲۰۱۴، مسئولیت امنیت افغانستان را به نیروهای بومی این کشور منتقل کنند. این کار دو فایده برای دولتمردان کاخ سفید دارد: یک آنکه در انظار جهانی از خود چهره کمک کننده و عدم دخالت جو در اداره کشور دیگری به نمایش می گذارند و بدین وسیله، دهان بدگویان خویش را می بندند.
دوم آنکه از فشار هزینه های سرسام آور حضور تعدادی زیادی نیرو در کشور دیگر تا اندازه قابل توجهی می کاهند. در قسمت همکاری با نیروهای افغان در امر آموزش و مبارزه آنان با القاعده نیز حرف رییس جمهور امریکا در خور تامل است.
رییس جمهور محترم راست می گوید و در این بخش نیز چنانکه تا کنون دولت و مردم افغانستان را یاری رسانده اند، پس از ۲۰۱۴ نیز و با شکل و شمایل متفاوتی، کمک خواهند کرد و این روند بی پایان را برای سالیان سال، ادامه می دهند؛ چرا که با چنین جریانی، بهانه حضور دایم و طولانی مدت در افغانستان و به تبعه آن در خاور میانه و صد البته در سایه همین ناامنی ها و انتحارها، فراهم خواهد شد.
شاید مردم عادی آن شعور سیاسی را نداشته باشند که مراد امثال رییس جمهور امریکا را از لابلای کلمات گمراه کننده آنان، حدس بزنند؛ اما درک و فهم منظور واقعی ایشان برای کسانی که با روش سیاسی آنان آشنایند، چندان کار دشواری نیست.
بسیار واضح است که ماندن قسمتی از نیروهای امریکایی و ناتو به دلیل آموزش نیروهای افغان و کمک به آنها در مبارزه با القاعده، شگردی است برای ماندن بیشتر و پایدارتر در افغانستان و منطقه؛ وگر نه چه دلیلی داشت که رییس جمهور امریکا این همه دو پهلو حرف بزند؟!
ایشان از یک سو مدعی اند که جنگ در افغانستان به پایان رسیده و نیروهای امریکایی در ۲۰۱۴، با خاطری آرام به خانه های شان بر می گردند. اما از سوی دیگر، در همان بعد از ۲۰۱۴ باز هم در افغانستان می مانند تا نیروهای پولیس و اردوی افغانستان را آموزش داده و در نبرد با القاعده و تروریستان، یاری و کمک کنند؟!!
الحق که این معمایی است که با ذهن بیدار شخص رییس جمهور امریکا باید حل و فصل شود.
بخش دیگری از سخنان اوباما که قابل دقت می نماید، قسمت زیر است:"هسته اصلی گروه القاعده در افغانستان و پاکستان درحال از هم پاشیدن است و آنها بیشتر عملیات های خودشان را برای بقا انجام می دهند".
به قول معروف، این دیگر از آن حرفهاست! از آن دسته از ادعاها و حرفهایی که به یقین، خودِ گوینده هم اعتقاد و باوری بدان ندارد؛ اما بنا بر ملاحظاتی باید بر زبان جاری کند!. ضمن عرض پوزش از مقام ریاست جمهوری امریکا، اوضاع القاعده در پاکستان و افغانستان و نیز در کشورهایی چون عراق، یمن، سوریه و اردن، دقیقاً خلاف آنچه را که ایشان ادعا کرده اند، نشان می دهد.
در طول این چند سال، القاعده و خواهران و برادران آن در کشورهای مذکور، نه تنها در حال از هم پاشیدن نیستند که حتی ضعیف هم نشده اند و اینها نیز از برکت کمکهای شما و همکاران جهانی و منطقه ای تان در تجهیز و تقویت آنان و به خصوص در کشور سوریه است.
هر عقل سلیمی امروز می داند که امنیت افغانستان و پاکستان در چند سال اخیر نسبت به سالهای پیش به مراتب بدتر و وخیم تر شده است. شب و روزی نیست که ملتهای افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه و...، شاهد انفجارهای خونین و ویرانگری نباشند که شما و همکاران اروپایی و منطقه ای تان در سوریه از طراحان واقعی آن، حمایت و پشتیبانی می کنید.
بر اساس شواهد ومدارک متقن رسانه ای، بیشتر این سربریدنها که حکایتگر قسی بودن قلب و روح عاملان آن است، چه در افغانستان و چه در پاکستان و کشورهای دیگر، به وسیله همین نیروهای القاعده و امثال آن انجام می شود؛ وگر نه روح مردم مسلمان افغانستان و پاکستان با این گونه اعمال دهشت زا و غیر انسانی، ناآشنا و بیگانه اند.
واقعیت آن است که این کفر و نفاقِ مورد اشاره کتاب آسمانی مسلمانان- اعراب از نظر کفر و نفاق نسبت به سایر ملل، شدیداند- تنها از عوامل دولتهای عربی ای ساخته است که با امریکائیان و اروپائیان، سر دوستی و بستن پیمان دارند.
به هر حال، چنانچه شخص رییس جمهور امریکا و مشاوران ایشان می دانند، القاعده و گروههای نظیر آن، در هیچ جایی از دنیا نه ضعیف شده و نه مشرف به فروپاشی اند که برای بقای خویش تلاش کنند؛ بلکه به لطف و عنایت آنان و متحدان جهانی و منطقه ای شان، هر روز، بهتر و قوی تر از دیروز، به پیش می تازند و دستورالعملها را مو به مو اجرا و عملی می کنند.
مولف : سیدفاضل محجوب