تاریخ انتشار :يکشنبه ۶ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۱۴
کد مطلب : 59280
پیمان نظامی یا قرارگاه ناتوی فرهنگی
گزافه نیست اگر بگوییم "گَنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری"؛ تجربه تلخ وعینی مردم ماست که بدون ارتکاب جرمی، مجازات می شوند. سپتامبر خونین ۲۰۰۱، آغاز انتقام خونین از مردمی شد که حتی یکی از مظنونان آن افغانی نبود اما به همین بهانه به افغانستان هجمه شد و بسیار بی گناهان این مرزو بوم، به دست وراث مقتولان ۱۱ سپتامبر به خاک و خون کشیده شدند. بگذریم از اینکه تا هنوز ده ها پرسش در باره آن واقعه که تروریستی بوده یا خود زنی، بی پاسخ مانده و ایالات متحده حتی پس ازگذشت یازده سال نتوانسته مستنداتی در این زمینه ارائه کند و راز آن واقعه خونین همچنان نگشوده باقی مانده و خواهد ماند. در حالی که تمامی مظنونان و عناصر عمده آن عرب و دارای تابعیت عربستانی بوده و حتی این کشور متهم اصلی حمایت مالی از آنهاست و پاکستان که تاکستان آن میوه های تلخ تباهی است، از حاشیه امن برخوردارند اما از بخت بد، هزینه های سنگین انسانی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنرا مردم افغانستان می پردازد.
به هرروی، از بخت برگشتگی یا "بی تدبیری" بزرگان، کشور مورد تهاجم نظامی قرار گرفت و عرصه جولان کسانی شد که معیارهای اخلاقی، عهد و پیمان، احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ما را به رسمیت نمی شناسند و هر از گاهی خارج از فلسفه وجودی و ادعایی خود، در اداره جامعه، سیاست و فرهنگ ما دخالت می کنند.
همه میدانند که حداقل در حوزه برون مرزی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (North Atlantic Treaty Organization ) با نام اختصاری " NATOناتو" یک سازمان نظامی است و کشورهای عضو، پیمانی بسته و متعهد شده اند که حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا امریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند.
اکنون علی رغم اینکه در اصل و اهداف حضور آنها حرف وجود دارد، اما تردیدی نیست که آنها فراتر از دایره صلاحیت تعریف شده، به صورت پیدا و پنهان در مسایل داخلی کشور ما دخالت می کنند. به عنوان مثال؛ "ياپ دهوپ شفر، دبيرکل سابق ناتو" در خصوص «توشيح قانون احوال شخصيه شيعيان افغانستان از سوی رئیس جمهور، تهدید کرد که « با تصویب و توشیح این قانون دیگر نمي تواند اعضای ناتو را براي اعزام سرباز بيشتر به اين کشور ترغيب کند» و اینک اندرس فوگ راسموسن دبیرکل کنونی آن در ۲ حوت عنوان کرده که "من به اين باور هستم که رهبران افغان بايد اين موضوع را به طور واضح درک نمايند، اگر شما بر وعده های خود در راستای حقوق بشر و حقوق زن ايستاده شويد، پس بر کمک های جامعه جهانی نيز حساب کنيد، زيرا که آن در بن و توکيو تعهد شده است" . و او هشدار داده که اگر حقوق زن و حقوق بشر مورد احترام قرار نگيرند، پس اين بسيار مشکل خواهد بود که "جامعه جهانی و ناتو" برای افغانستان از مردم خود کمک بخواهند .
در اینکه، بخشی از زنان نجیب افغان، کمتر از حقوق دینی و قانونی شان برخوردارهستند و خشونت و پاره ای از مشکلات دیگر وجود دارد و هر از گاهی اخبار تکان دهنده ی از برخورد های غیر انسانی گزارش می شود و همه را متألم می سازد، قابل انکار نیست و هیچ کسی در زدودن محرومیت از زنان وحقوق قانونی و دینی شان تردید ندارد و باید در چهارچوب فرهنگ دینی اقدامات اساسی صورت گیرد اما این به معنای پذیرش قرائت لیبرالیستی و فیمینستی از حقوق زن که جهان سلطه سعی در مهندسی آن در جوامع شرقی و از جمله کشور ما دارد، نیست و نباید در این مسیر پرخطر گام گذاشت و زنان کشور را در منجلابی که زن غربی در آن فرورفته، سوق داد.
وانگهی این یک موضوع داخلی است و ربطی به ماهیت و صلاحیت سازمان ناتو ندارد و از این رو، پرسش این است که اظهارات "شفر" و "راسموسن" دقیقاً در جهت مهندسی فرهنگی و تحمیل نگرش غربی در جامعه ما نیست؟ و چرا بالا ترین مقام یک سازمان نظامیِ غربی در مسایل حقوقی و اجتماعی ما دخالت می کند و با لحن تهدید آمیز سخن می گوید؟
تردیدی نیست که پدر خوانده کنونی ناتو(ایالات متحده)، از آغاز به دنبال پایان دادن به تروریسم نبود و برخورد تاکتیکی با این مقوله داشت و حال هم رمق و آبرویی، برای بازی با آن، ندارد و در یک چرخش آشکار، بدون اینکه دستی به لانه های تروریسم زده باشد یا به صورت موثر از دهشت افکنی بکاهد، به فرافکنی و "تغییر موضوع" روی آورده و گویا علت اصلی حضور آنها بهبود وضعیت زنان در افغانستان بوده و اگر دولت افغانستان در این جهت تلاش نکند، ناتو جلب کمک نخواهد توانست.
مسئله دیگر، تعجیل هماهنگ ناتو و پدرخوانده آن در امضای توافقنامه امنیتی است و اکنون مذاکرات آن به دلیل خواسته های ناسازگار با منافع ملی ما یعنی مصئونیت قضایی و پایگاه های پرسش برانگیز نظامی، به کندی پیش می رود؛ غربی ها با حربه تهدید "اخراج کامل نیروهای نظامی" یا "تامین نتوانستن هزینه های دولت"، می خواهند در تحمیل خواسته های خویش سرعت ببخشند.
نکته آخر اینکه میان سیاست و سلطه غربی ها و فرهنگ آنها در هم تنیدگی قوی وجود دارد و هرکدام پلکانی تسهیل دیگری است و طبق مقدمه پیمان ناتو، یکی از رسالت های اعضا،"حراست از آزادی، میراث مشترک و تمدن و آزادی های فردی ملت های آنهاست و از آنجایی که تمدن اسلامی را تمدن رقیب میدانند و از این رهگذر، آنان نه تنها پیاده نظام سلطه و سیاست غربی اند که سربازان جنگ نرم علیه تمدن رقیب نیز هستند، از همین رو، دبیرکل سابق و لاحق در جهت استحاله فرهنگی مردم افغانستان نیز تلاش می نمایند تا در این عرصه هم کسب موفقیت کنند.
مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.net/vdcdzx0k.yt0nj6a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

هرنوع تغییر رفتار مستلزم تغییر نگرش است. اگر امریکا و ناتو اذهان ما را رها کنند به طور حتم رفتارهای ضد خارجی از ما و دولتمردان ما سر خواهد زد.
در دنیای امروز هیچ تمدن و فرهنگی نمی تواند به درو از تمدن و فرهنگ های دیگر رشد و بالندگی دشاته باشد چون تمدنهای بشری مشترکات زیادی دارند اما این نکته را نیز باید پذیرفت که حضور چند فرهنگ در کنار هم به معنای حذف یک یا چند فرهنگ خاص نیست و نیز باید بدانیم که در تهاجم این تکته رعایت نمی شود. کشور ما مودر هجوم قرار گرفته است.
امریکا و ناتو برای نگهداری نیروهای خود جا و مکان می خواهند و چه جایی مفت تر از افغانستان که هیچ پولی هم بابت آن نمی دهند. تا کی می خواهیم خودمان را گول بزنیم. افغانستان اشغال شده است. هم از نوع فرهنگی و هم از نوع نظامی با این تفاوت که اشغالگران ماسک دموکراسی به صورت دارند.
امریکا و ناتو برای نگهداری نیروهای خود جا و مکان می خواهند و چه جایی مفت تر از افغانستان که هیچ پولی هم بابت آن نمی دهند. تا کی می خواهیم خودمان را گول بزنیم. افغانستان اشغال شده است. هم از نوع فرهنگی و هم از نوع نظامی با این تفاوت که اشغالگران ماسک دموکراسی به صورت دارند.
البته بنای نابودی فرهنگ و تمدن اسلامی ما از زمانی شروع شد که اولین خارجی پا به کشور گذاشت و سلام علیکم ما را با "های" جایگزین کرد. انگلیسها و روسها ریشه فرهنگ ما زدند. امریکاییها هم امروز از فقر و گرسنگی ما استفاده می کنند و کل داراییهای فرهنگی و دینی ما را نابود می کنند. این همکاری نیست استثمار است.
امریکا و ناتو با غرور وارد شدند. در قاموس یک منجی. کسانیکه قرار بود طالبان را نابود کنند. اما نتیجه چه شد طالبان شد برادران ناراضی، خانمهای خانه دار ما شد کارمندان دفاتر خارجی و برخی از چهره های ما نک تایی زدند و عضو دربار خارجی ها شدند. زن های ما مورد هجوم تیرهای زهر آلود خارجی ها خواهد شد. آری این است حقوق زن. زن ر نزنید بگذارید خارجیها دست نوازش به سر انها بکشد.
چیزی که باید در نظر داشت این است که غربی ها به دنبال دستیابی به منابع غنی خاور میانه و ایجاد خاور میانه جدید آمده اند به افغانستان چون هنوز کشور ما تبدیل به ملت واحد نشده اند اما دیگر کشورهای منطقه یا با آنها هم پیمانن یا اینکه شکل گرفته و تبدیل به ملت شده اند که نفوذ در آنها بسیار مشکل است. القای تفکرو الگوی فرهنگی راهی است که غربی ها به این نتیجه رسیده اندکه راهی برای بدست آوردن یک کشوردیگر بسیار مناسب می باشد. تغییر رفتاری و الگویی یک کشور یعنی استثمار فکری که رها شدن از آن یک مسئله بسیار سخت و در ظاهر غیر ممکن به نظر می رسد.
یازده سپتامبر بهانه ای بود برای هجوم به افغانستان و غارت کشور عزیزمان.
امریکا از همان اول با برنامه داخل افغانستان شد و مهم ترین پلان آنها تهاجم فرهنگی بود که دارد به خوبی اجرا می شود