تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۲ قوس ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۳
کد مطلب : 281525
«روزنامه جمهوری اسلامی» و بازی در میدان دشمن!
بیش از دو سال است که امارت اسلامی در افغانستان قدرت را به دست گرفته و در این مدت بر خلاف دوره قبل، بسا از نقاط مثبت در مسایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را روی دست دارد، که غیرقابل انکار است. گرچه مخالفین و منتقدین امارت اسلامی توافق دوحه با امریکا را زمینه‌ساز حضور آنها در قدرت و فروپاشی نظام جمهوری می دانند، اما علت عمده سقوط جمهوریت فساد بیش از حد در تمام زمینه ها و وابستگی مطلق به حضور اشغالگران بود، که با شکست ننگین و خروج غیرمسئولانه آن‌ها، جمهوری پوشالی اشرف غنی هم فرو پاشید.
به دنبال توافق دوحه و خروج امریکا از افغانستان، آمریکایی ها امیدوار بودند که بتوانند امارت اسلامی را در قبضه خود نگه داشته و استفاده سیاسی خود را از آنها ببرند، از جمله؛ علیه جمهوری اسلامی ایران و سایر قدرت های رقیب در منطقه استفاده نمایند، اما انگار تمام برنامه‌ها و نقشه های امریکا نقش بر آب شده است. فعالیت های سیاسی امارت اسلامی در این مدت نشان می دهد که عملا به ضرر امریکا و به نفع جهان اسلام است و افغانستان تحت حاکمیت طالبان در حال بازیابی جایگاه واقعی خود در جهان اسلام است. در طول بیش از دو سال گذشته امریکایی ها سعی کردند با سیاست همیشگی «چماق و هویج»(به اصطلاح وطنی، سوته و زردک) به نوعی امارت اسلامی را به سمت خود جذب کنند، اما با درک واقعی غیرقابل اطمینان و اتکا بودن آنها، عملا همه نقشه‌های شان نقش برآب شد.
اخیرا روزنامه جمهوری اسلامی ایران در ادامه رویکردها، تحلیل‌ها و گزارش‌های نادرست و غلط خود در مورد افغانستان، با بازی در میدان دشمن و همسو با آن، در گزارشی امارت اسلامی را به "اسرائیل دوم" در منطقه تشبیه نموده و نظام جمهوری اسلامی را علیه آن تشویق نموده است. این روزنامه برای اثبات "اسرائیل دوم" بودن امارت اسلامی، دلایل ذیل را عنوان کرده است که به شرح زیر نقد می شود؛
۱. اولین دلیل به روابط امارت اسلامی با رژیم صهیونیستی مربوط می‌شود. به نوشته این روزنامه: "در طول ۵ سال اول حاکمیت این گروه در افغانستان و ۲۰ سال دوری از حاکمیت و حالا دو سال و سه ماه که از حاکمیت دوره دومش بر کشور می‌گذرد، امارت اسامی هرگز علیه رژیم صهیونیستی کوچک‌ترین اقدامی نکرد و موضعی نگرفت. در تابستان امسال مسئولان رژیم صهیونیستی اعلام کردند این رژیم با طالبان روابطی دارد و درصدد توسعه آن می‌باشد. طبیعی است که چنین گروهی علیه رژیم صهیونیستی اقدامی انجام نمی‌دهد".
نگارنده این گزارش یا واقعا اطلاعات نداشته، یا اینکه عمدا خود را به بیراهه زده است، در حالی که افغانستان تحت کنترول امارت اسلامی، سومین کشور اسلامی است که علنا حمایت خویش را از فلسطین بعد از عملیات طوفان الاقصی اعلان کرد و حتی بیان داشت که حاضر است به غزه نیرو بفرستد. همچنان ساخت سه نماد بیت القدس در افغانستان بیانگر این است که جریان طالبان عملا با رژیم اسرائیل در تضاد است، اما این نویسنده اصلا متوجه این موضوعات نشده است. در کنار این، جنبش حماس جزء اولین جریان‌هایی بود که به قدرت رسیدن امارت اسلامی و شکست و خروج ننگین امریکا از افغانستان را تبریک گفت و در سفر تازه هیئت اتحادیه جهانی علمای مسلمان از دوحه به کابل، اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس سلام ویژه خود را به رهبری و مقام های ارشد طالبان رسانده است. از سوی دیگر، پس از تجاوز و جنایات نزدیک به دو ماهه رژیم صهیونیستی علیه غزه و دیگر مناطق فلسطین اشغالی، وزارت امورخارجه امارت اسلامی بارها بیانیه های مختلف در محکومیت این جنایات صادر کرده است و نیز برخی مقامات مهم کشور از جمله وزیر داخله افغانستان مواضع بسیار صریح و جدی علیه رژیم منحط اسراییل و در حمایت از مجاهدان غزه اتخاذ کرده و نیز باحمایت حاکمیت کشور ده ها تظاهرات در نقاط مختلف کشور در حمایت از مبارزات فلسطین صورت گرفته است.
 
۲. دلیل دوم نویسنده این روزنامه این است که امریکا طالبان را به وجود آورده و همانطور که هیلاری کلینتون گفت؛ هدف از تاسیس آن، مقابله با نظام جمهوری اسلامی و حمایت از منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه بوده است.
اما اگر نویسنده این متن به دیدگاه‌های سیاسیون امریکا نظری می انداخت، که چگونه بر شکست شان در افغانستان اقرار و اظهار پشیمانی می نمایند، هیچ وقت چنین دلیلی نمی آورد. آنچه مشخص است، مبارزه ۲۰ ساله مجاهدین امارت اسلامی با پشتیبانی  دیگر جریان های انقلابی و نبارز و توده وسیعی از مردم، چنان عرصه را بر امریکا و همپیمانان جنایت‌کار این کشور ـ که با گذشت هر روز، زوایای جدیدی از جنایات آنها در افغانستان افشا می شود ـ تنگ کرد که با صرف صدها میلیارد دالر هزینه، در نهایت چاره ای جز خروج ننگین و غیرمسئولانه و فرار شب هنگام از کشور نداشتند، و اگر طالبان امریکایی می بودند و از منافع امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه حمایت می کردند، آیا این کشور مجبور به خروج ننگین و فرار شبانه از افغانستان می شد؟!
برخی از امضای توافقنامه دوحه میان امارت اسلامی و امریکا به عنوان امریکایی بودن طالبان یاد می کنند، اما در نتیجه مبارزات ۲۰ ساله آنها علیه امریکا و شکست سنگین و تبعات سنگین‌تر آن‌، امریکایی ها برای فرار از افغانستان و رهایی از دست  مجاهدان افغانستان، چاره ای جز امضای توافق صلح نداشت، و این توافق، سندی بر پیروزی مردم افغانستان در برابر امریکا و همپیمانان آن است، نه دست نشانه بودن طالبان.
 
 ۳. سومین دلیل نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی به کمک‌هایی مربوط می‌شود که به گفته این روزنامه، دولت‌های غربی به طور مستمر به "حکومت خودخوانده طالبان" می‌کنند تا گوش به فرمان آنها باشد. بر اساس گزارش این روزنامه، دولت‌های غربی هر هفته بین ۴۰ تا ۵۰ هزار دلار به طالبان می‌دهند و با همین حمایت‌هاست که در جریان جنگ ۴۵ روزه غزه این گروه اجازه نداد در افغانستان هیچ تظاهراتی علیه اسرائیل انجام شود، در حالی که مردم افغانستان به شدت ضداسرائیلی و حامی آرمان فلسطین هستند.
اما اولا اینکه در افغانستان علیه اسرائیل تظاهرات و تجمع های اعتراضی مختلفی برگزار و پرچم رژیم صهیونیستی به آتش کشیده شد و امارت اسلامی نیز امنیت برگزاری آن را تأمین نموده است، اما اینکه تظاهرات میلیونی باشد، از یک طرف مساله تهدیدهای امنیتی گروه تروریستی داعش وجود داشته و از سوی دیگر، مشکلاتی نظیر فقر و تنگ‌دستی مردم و همچنین نبود هماهنگی میان مراکز فرهنگی و اجتماعی در سازماندهی مردم بوده است، کما این که تظاهرات های صدها هزار نفری و میلیونی در مناطق دیگر جهان، همه مردمی و بدون نقش حکومت ها بوده است. نکته بعدی، تأثیرات جدی تهاجم فرهنگی وسیع ۲۰ سال گذشته امریکا و غرب در افغانستان برای کمرنگ نمودن و حتی حذف ارزش های والای ملی و اسلامی است، که حالا با حاکم شدن امارت اسلامی، یک روایت فراگیر اسلامی در کشور گسترش یافته است.
دوما؛ در مورد کمک ها، این کمک ها اول که چند ده هزار دالری نه، بلکه چند ده میلیون دالری بوده و از سوی دیگر، با توجه به تحریم ها و نظارت های شدیدی که امریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و دیگر سازمان های کمک رسان بر ارسال و نحوه مصرف آن دارد، تا مبادا به دست طالبان برسد، بعید به نظر می رسد که حتی یک دالر آن به دست طالبان رسیده یا مورد سوءاستفاده آن قرار گرفته باشد. در این بین، بانک مرکزی افغانستان به عنوان واسطه این پول را دریافت کرده و در اختیار یکی از بانک های خصوصی مورد اعتماد موسسات بین المللی قرار داده است.
با توجه به ماهیت بحران اقتصادی و اجتماعی افغانستان پس از خروج نیروهای امریکا از کشور و تحریم های مالی و پولی، از جمله مسدود شدن دارایی های بانک مرکزی و همچنین بانک های خصوصی و تاجران و سرمایه گذاران افغانستانی، نیاز شدیدی به رساندن پول نقد به دست مردم برای نجات از گرسنگی وجود داشت. در مراجعه به خبرهای حوزه افغانستان، کاملا مشخص است که یک قسمت عمده کمک های بین المللی به مردم نیازمند، پول نقد است تا آنها بتوانند نیازمندی های فوری و اساسی خود را تأمین کنند؛ هرچند این کمک ها اکنون به شدت کاهش یافته است. امریکا و غرب به دنبال خروج غیر مسئولانه شان از افغانستان و رها کردن مردم به حال خود، که با فروپاشی نظام اقتصادی همراه بود، وظیفه دارند و مکلف اند که کمک های ناچیز بشردوستانه خود را برای این مردم بفرستند، و الا شاهد وقوع یک فاجعه انسانی می بودیم.
این در حالی است که حکومت امارت اسلامی در دو سال گذشته با تسهیل تجارت به خصوص صادرات و حمایت از صنایع و تولیدات داخلی، همچنین مبارزه با فساد اداری و مالی، برای اولین بار در تاریخ کشور، کل بودجه حکومت را از منابع و درآمدهای داخلی و ملی تأمین کرده، در حالی که در حکومت گذشته در نظام جمهوری، در بهترین حالت، بین ۴۰ تا ۵۰ درصد بودجه عادی و ۱۰۰ درصد بودجه نظامی توسط امریکا و ناتو و دیگر کمک ها تأمین می شد. خوشبختانه اقتصاد افغانستان تحت حمایت امارت اسلامی نه تنها از فروپاشی کامل نجات یافته، بلکه در حال پشت سر گذاشتن یک دوره گذار از اقتصاد کاملا متکی به حضور فیزیکی و کمک های خارجی به یک اقتصاد صنعتی و تولید محور و متکی به ظرفیت های داخلی و خارجی افغانستان، به عنوان پل ارتباطی منطقه و قلب آسیاست.
البته شاید امریکا بخواهد طالبان را آمریکایی نشان بدهد، و از این طرف منافع خود را با تحت فشار قرار دادن آنها دنبال کند، و قطعا یکی از راه کارهای شان نیز جلب توجه از طریق کمک مالی است، اما نوع سیاست داخلی و همچنین خارجی طالبان به خصوص با جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه، بیانگر ماهیت واقعی عملکرد آنهاست.
 
۴ و ۵. نویسنده مطلب روزنامه جمهوری اسلامی همینطور در دلایل چهارم و پنجم خود از شباهت طالبان با صهیونیزم در نژادپرستی و نیز تعهد آنها به آمریکا در قطر مبنی بر دفاع از منافع آمریکا و اسرائیل یاد نموده و بیان داشته؛ "کسانی که در کشور ما با این تصور خام که طالبان تغییر کرده و علیه منافع آمریکاست، و درصدد تطهیر این گروه و همکاری با آن برآمده‌اند، فریب دروغ‌های این گروه تروریست تکفیری را خورده‌اند".
در جواب این دو دلیل نیز باید گفت، همان طور که در بالا به تکرار مطرح شد؛ آنچه ظاهر و عیان است، برخورد امارت اسلامی علیه امریکا و اسرائیل است، و افغانستان تحت حاکمیت آنها، در حال تبدیل شدن به یک ظرفیت و پتانسیل جدید در حمایت از جبهه مقاومت است و باید از آن بهره برد، این در حالی است که برعکس، حمایت نکردن، منزوی نمودن و به رسمیت نشناختن امارت اسلامی در محور منافع امریکاست و می تواند آنها را با دور شدن از کشورها و قدرت های منطقه، در دامن امریکا اندازد. لذا می طلبد جهت ساخته شدن یک کشور مسلمان متحد و حامی محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و امریکا، دست حکومت امارت اسلامی را گرفت و نگذاشت که از کشورها و قدرت های منطقه دلسرد شد، چون در صورت آمریکایی شدن آنها، اضرار سنگینی متوجه مردم افغانستان و کشورهای همسایه خواهد شد. به همین دلیل، اینکه بیاییم طالبان را آمریکایی معرفی کنیم، ناآگاهی از واقعیت میدانی افغانستان و بازی در میدان دشمن است و زمینه روابط محکم سیاسی جمهوری اسلامی با طالبان را از بین خواهد برد.
دروغ دیگر روزنامه جمهوری اسلامی، این است که امارت اسلامی و طالبان را تکفیری خطاب کرده، در حالی که این گروه همانند اکثر اهل سنت افغانستان، حنفی مذهب بوده و اندیشه های تصوفی و عرفانی دارند. مذهب امام ابوحنیفه(ره)، که شاگرد حضرت امام صادق(ع) بود، معتدل‌ترین مذهب در میان مذاهب اهل سنت است و دارای بیشترین تعداد پیرو نیز می باشد. رهروان این مذهب، همانند شیعه، دشمنان درجه یک وهابیت و سلفیت تکفیری، به عنوان تهداب اندیشه و ایدئولوژی داعش و القاعده است و حکومت امارت اسلامی در طول بیش از دو سال گذشته در راستای نابودی هسته های فکری وهابیت و سلفیت تکفیری در کابل و دیگر ولایات افغانستان، به خصوص هرات و بلخ و همچنین ننگرهار، دست آوردهای زیادی داشته و جلو سربازگیری تروریستان تکفیری را گرفته است.
نکته دیگر، استفاده از کلیشه بی خاصیت شده "تطهیر" توسط این روزنامه و برخی از افراد و جریان های دیگر در مورد کسان، گروه ها و کشورهایی است که بر ضرورت تعامل با امارت اسلامی، به عنوان حاکم کنونی افغانستان تأکید می کنند، در حالی که هیچ گونه بدیل و جایگزینی هم برای آن وجود ندارد و هیچ کشوری نه در سطح همسایگان و منطقه و نه در سطح جهانی، از رفتن افغانستان به طرف یک جنگ فراگیر داخلی دیگر حمایت نمی کند. به همین خاطر، حاکمیت کنونی طالبان، عینی‌ترین واقعیت امروز جامعه است و در محور منافع مردم فقیر، بیکار، آواره و بحران زده و حمایت از آنها، تعامل و ارتباط با امارت اسلامی، یک انتخاب اجتناب‌ناپذیر است، اما کسانی که نخواهند این واقعیت را بپذیرند، بدون توجه به منافع کنونی مردم افغانستان، فرق بین "تطهیر" و "تعامل" را نمی دانند، بلکه اساس کلمه تطهیر، یک اصطلاح و کلیشه نادرست و غلط است.
در نهایت، امیدواریم دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی ایران از فعالیت های منفی، سیاه نمایی ها و پروپاگندها به نفع دشمن امریکایی و صهیونیستی در داخل خاک این کشور و بازی کردن رسانه ها و مطبوعاتی چون روزنامه جمهوری اسلامی در میدان دشمن که می تواند زمینه دور شدن دو دولت و دو کشور را فراهم کند، جلوگیری نماید. این بار اول نیست که این روزنامه ادعاهایی از اساس غلط و نادرست را نه تنها علیه افغانستان و امارت اسلامی که علیه مهاجرین افغانستانی در ایران منتشر می کند.
این در حالی است که سفر یک هفته ای هیئت بلندپایه امارت اسلامی افغانستان به ایران به رهبری ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی رییس الوزرا، تغییر نوع نگاه آنها به ایران و ظرفیت های غنی اقتصادی آن و همچنین بازتاب وسیع این سفر، به خوبی بیانگر ظرفیت های بالای ارتقا روابط دو کشور به سطح روابط راهبردی است.
https://avapress.com/vdcau6num49nam1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما