عزیز عباسی/ حمله شوروی در سال1358 به افغانستان، باعث این شد که قدرتهای بزرگ جهان و کشورهای منطقه افغانستان را به میدان رقابت شان تبدیل کنند. از حمله شوروی به کشور چهار دهه میگذرد، اما هنوز هم افغانها در میان رقابتهای ناسالم قدرتهای جهان و منطقه میسوزند.
شوروی بعد از حدود یک دهه جنگ با مجاهدین، در سال 1989 افغانستان را ترک کردند، حکومت افغانستان که توسط داکتر نجیب الله اداره میشد، دوام زیادی نیاورد و توسط مجاهدین سقوط داده شد، باید گفت که در سقوط حکومت داکتر نجیبالله، امریکا و پاکستان نقش اساسی داشتند.
بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب الله و به میان آمدن حکومت مجاهدین، افغانها بدین باور بودند که دیگر در افغانستان جنگی اتفاق نمیافتد و مردم در یک صلح و آرامی زندگی میکنند، اما زمانی که گروههای مجاهدین وارد کابل شدند، رهبران این گروهها سری چوکیهای حکومت به توافق نرسیدند و هر کدام خود را مستحق بلندترین پست حکومتی میدانستند. عدم توافق رهبران مجاهدین بر سر پستهای حکومت، باعث جنگهای داخلی در کشور شد و شهر کابل به یک ویرانه تبدیل گردید.
در هر کوچه و پس کوچه کابل یک حکومت وجود داشت؛ کابلیان همه دار و ندارشان را از دست دادند. در این جنگها بیش از سه میلیون نفر شهید، معیوب و آواره شدند، اما آنانکه در حکومت داکتر نجیب سهم داشتند، هنوز مجاهدین داخل کابل نشده بودند که با پولهای هنگفتی که در زمان ماموریت حکومتی به دست آورده بودند، فرار کردند، اکثرشان در بهترین کشورهای جهان پناهنده شدند، تنها قشر خاکستری مردم افغانستان بود که با خاک و خون دست و پنجه نرم میکردند، حتا پول مسافرت به کشورهای ایران و پاکستان را نداشتند.
بعد از چهار سال جنگ داخلی بین مجاهدین؛ گروه طالبان ظهور کرد. افغانها در اوایل از این گروه استقبال نمودند و به آنان فرشتههای رو زمین میگفتند؛ چون بیش از دو دهه در کشور جنگ جریان داشت و همه از جنگ خسته شده بودند. افغانها خوشبین بودند که با حضور طالبان، جنگ پایان پیدا میکند و صلح و آرامی در کشور بر قرار میشود.
طالبان در مدت کمتر از دو سال، 70 درصد خاک افغانستان را در کنترول خود درآورد. آن رهبران مجاهدین که پولهای زیاد را از کشورهای حمایت کننده به دست آورده بودند، همانند مقامات حکومت داکتر نجیب الله در بهترین کشورهای جهان پناهنده شدند و یا هم زندگی شان را در کشورهای همسایه با تمامی امکانات آغاز کردند.
حکومت طالبان از سوی پاکستان و عربستان سعودی حمایت میشد، بر این اساس بعضی کشورهای منطقه مانند هند، ایران و چین و حتا روسیه از حضور طالبان احساس خطر میکردند و اقداماتی را برای برچیدن طالبان از افغانستان رو دست گرفتند؛ این کشورها از جبهه شمال که با گروه طالبان درگیر جنگ بود، حمایت میکردند.
در 11 سپتامبر سال 2001 حملات انتحاری بر برجهای تجارتی در شهر نیویوریک امریکا صورت گرفت. مقامات این کشور القاعده را طراح اصلی این حملات دانستند و در آن زمان رهبر القاعده(اسامه بن لادن) در افغانستان زندگی میکرد و یکی از حامیان اصلی گروه طالبان بود. امریکاییها خواستار تسلیمی وی از سوی گروه طالبان شد، اما طالبان این خواست امریکا را نپذیرفت. امریکاییها بعد از اینکه خواستشان از طالبان پذیرفته نشد، بر حکومت طالبان حمله نظامی کرد و این گروه در ظریف چند ماه، با همکاری جبهه شمال شکست خورد.
در زمان حکومت طالبان نیز قشر خاکستری افغانها، میان بازی کشورهای منطقه و قدرتهای جهان سوختند و روی صلح و آرامی را ندیدند.
بعد از سقوط طالبان؛ حکومت موقت برای مدت ششماه به رهبر حامد کرزی به وجود آمد. در این زمان افغانها نسبت به سه دور حکومتهای خودخوانده قبل، بیشتر به آمدن صلح خوشبین بودند؛ چون بیش از 40 کشور غربی با امکانات روز وارد افغانستان شدند.
بعد از ششماه دوباره حامد کرزی برای 2 سال از سوی لویه جرگه به عنوان رئیس دولت معرفی شد. در این دو سال یک امنیت نسبی در کشور حاکم بود، بعد از این دوره، در سال 2004 انتخابات ریاست جمهوری در سراسر کشور برگزار شد. حامد کرزی برنده انتخابات اعلام شده و رسما برای پنج سال قدرت را به دست گرفت.
در این مقطع، امریکاییها تصمیم به ساخت چندن پایگاه نظامی در مناطق استراتژیک افغانستان گرفتند؛ از اینرو کشورهای منطقه و قدرتهای جهان از حضور امریکا در کشور احساس خطر کردند و دست به حمایت طالبان زدند.
با گذشت هر روز فعالیت نظامی طالبان افزایش مییافت و نیروهای امنیتی افغان و ناتو را هدف قرار میداد. گروه طالبان در ولایتهای قندهار و هلمند فعالیتهای نظامی شان را دوباره آغاز کردند و بعد از مدت دو سال، در دیگر ولایتهای کشور نیز سربازگیری کردند.
در سال 2009 دوباره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد در این دور همچنان حامد کرزی برنده انتخابات اعلام شد؛ در حالی که طالبان چندین ولسوالی را در اختیار درآورده بودند و به یک قدرت تبدیل شدند. طالبان دفتر سیاسی در قطر باز کردند که با مخالفت حامد کرزی روبرو شد و در نتیجه دفتر طالبان در قطر بسته شد.
در ادامه، جنگ در بسیاری از ولایتهای کشور شعلهور شد و افراد ملکی و نیروهای امنیتی همه روزه جانهایشان را از دست میدادند. حکومت حامد کرزی با تمام مشکلاتی که داشت به پایان رسید، اما در هر دو دور حکومت او، افغانها روی صلح و آرامی را ندیدند. هزاران سرباز امنیتی در جنگ با طالبان کشته شدند. نیروهای ناتو مستقر در افغانستان که ارادهای برای ختم جنگ در کشور نداشتند، فقط نظاره میکردند.
در سال 2014 انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، کمیسیون انتخابات اشرف غنی را برنده انتخابات اعلام کرد، اما از سوی داکتر عبدالله عبدالله پذیرفته نشد؛ به همین اساس در یک توافق سیاسی بین محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله حکومت وحدت ملی تشکیل شد.
در زمان حکومت وحدت ملی طالبان از حاشیه به متن آورده شدند. در این دوران طالبان توانستند که ولایتهای قندز و غزنی را برای یک روز در اختیار بگیرند؛ در حالیکه چندین اولسوالی را نیز در تصرف داشتند.
در پنج سال حکومت وحدت ملی، بیش از 45 هزار نیروی امنیتی در جنگ با طالبان کشته شدند، در نهایت امریکاییها بعد از 19 سال جنگ با این گروه، بدون حضور نمایندگان حکومت افغانستان توافقنامه صلح امضا کرد. در توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان آمده است که باید در کمتر از دو ماه گفتوگو میان افغانی آغاز شود، ولی تاکنون حدود ششماه از امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا گذشته، هیچ خبری از گفتوگوهای میان افغانی نیست؛ گاهی حکومت بهانهگیری میکند و گاهی هم نمایندگان طالبان.
در نتیجه باید گفت که متاسفانه در طول چهل سال گذشته آن سیاسیون افغان که به قدرت رسیدهاند، مشروعیت مردمی نداشتهاند؛ بعضی به حمایت بعضی کشورهای منطقه و جهان به قدرت دست یافتند، از اینرو به خاطر حفظ قدرتشان باعث نفاقافگنی در میان اقوام و تودههای مذهبی گردیدند.
در ضمن، دامن زدن به برتریهای قومی، وابستگی شدید به کشورهای بیرونی، خودخواهیهای بیاساس و قدرت طلبی رهبران سیاسی وقت و کنونی، رفتن به دامن کشورهای ابرقدرت و بعد قیام علیه آنها، از جمله اشتباهات سیاسی حکومتهای گذشته محسوب میشود که هنوز هم این روش و سیاست فرسوده، مورد استفاده سیاسیون قرار میگیرد.
در طول چهل سال گذشته، حکومتهای افغانستان در مقابل حامیان قبلی اعلام جنگ کرده و اینگونه برخورد بازیگران داخلی باعث شد کشور به میدان جنگ قدرتهای بزرگ و منطقه تبدیل شود و اعتبار خود را نیز از دست بدهد.
افغانستان در طول این سالها با به وجود آمدن هر حکومت، شاهد یک آغاز جدید بوده و امیدواریهای فراوانی را برای مردم ایجاد کرد، اما با گذشت زمان، آهسته آهسته به ویرانی زیرساختها و از همپاشی نظامی سیاسی منتهی شد.
اکنون که امریکا سر و صدای صلح را برپا کرده، امیدوارم که رهبران حکومت از تاریخ گذشته پند گرفته باشند، هوشیارانه عمل کنند و با درک شرایط و اوضاع سیاسی منطقه و جهان، یک تصمیم عاقلانه را در مورد صلح با طالبان بگیرند؛ در غیر آن، یک بار دیگر نظام سیاسی کشور از هم خواهد پاشید.
شوروی بعد از حدود یک دهه جنگ با مجاهدین، در سال 1989 افغانستان را ترک کردند، حکومت افغانستان که توسط داکتر نجیب الله اداره میشد، دوام زیادی نیاورد و توسط مجاهدین سقوط داده شد، باید گفت که در سقوط حکومت داکتر نجیبالله، امریکا و پاکستان نقش اساسی داشتند.
بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب الله و به میان آمدن حکومت مجاهدین، افغانها بدین باور بودند که دیگر در افغانستان جنگی اتفاق نمیافتد و مردم در یک صلح و آرامی زندگی میکنند، اما زمانی که گروههای مجاهدین وارد کابل شدند، رهبران این گروهها سری چوکیهای حکومت به توافق نرسیدند و هر کدام خود را مستحق بلندترین پست حکومتی میدانستند. عدم توافق رهبران مجاهدین بر سر پستهای حکومت، باعث جنگهای داخلی در کشور شد و شهر کابل به یک ویرانه تبدیل گردید.
در هر کوچه و پس کوچه کابل یک حکومت وجود داشت؛ کابلیان همه دار و ندارشان را از دست دادند. در این جنگها بیش از سه میلیون نفر شهید، معیوب و آواره شدند، اما آنانکه در حکومت داکتر نجیب سهم داشتند، هنوز مجاهدین داخل کابل نشده بودند که با پولهای هنگفتی که در زمان ماموریت حکومتی به دست آورده بودند، فرار کردند، اکثرشان در بهترین کشورهای جهان پناهنده شدند، تنها قشر خاکستری مردم افغانستان بود که با خاک و خون دست و پنجه نرم میکردند، حتا پول مسافرت به کشورهای ایران و پاکستان را نداشتند.
بعد از چهار سال جنگ داخلی بین مجاهدین؛ گروه طالبان ظهور کرد. افغانها در اوایل از این گروه استقبال نمودند و به آنان فرشتههای رو زمین میگفتند؛ چون بیش از دو دهه در کشور جنگ جریان داشت و همه از جنگ خسته شده بودند. افغانها خوشبین بودند که با حضور طالبان، جنگ پایان پیدا میکند و صلح و آرامی در کشور بر قرار میشود.
طالبان در مدت کمتر از دو سال، 70 درصد خاک افغانستان را در کنترول خود درآورد. آن رهبران مجاهدین که پولهای زیاد را از کشورهای حمایت کننده به دست آورده بودند، همانند مقامات حکومت داکتر نجیب الله در بهترین کشورهای جهان پناهنده شدند و یا هم زندگی شان را در کشورهای همسایه با تمامی امکانات آغاز کردند.
حکومت طالبان از سوی پاکستان و عربستان سعودی حمایت میشد، بر این اساس بعضی کشورهای منطقه مانند هند، ایران و چین و حتا روسیه از حضور طالبان احساس خطر میکردند و اقداماتی را برای برچیدن طالبان از افغانستان رو دست گرفتند؛ این کشورها از جبهه شمال که با گروه طالبان درگیر جنگ بود، حمایت میکردند.
در 11 سپتامبر سال 2001 حملات انتحاری بر برجهای تجارتی در شهر نیویوریک امریکا صورت گرفت. مقامات این کشور القاعده را طراح اصلی این حملات دانستند و در آن زمان رهبر القاعده(اسامه بن لادن) در افغانستان زندگی میکرد و یکی از حامیان اصلی گروه طالبان بود. امریکاییها خواستار تسلیمی وی از سوی گروه طالبان شد، اما طالبان این خواست امریکا را نپذیرفت. امریکاییها بعد از اینکه خواستشان از طالبان پذیرفته نشد، بر حکومت طالبان حمله نظامی کرد و این گروه در ظریف چند ماه، با همکاری جبهه شمال شکست خورد.
در زمان حکومت طالبان نیز قشر خاکستری افغانها، میان بازی کشورهای منطقه و قدرتهای جهان سوختند و روی صلح و آرامی را ندیدند.
بعد از سقوط طالبان؛ حکومت موقت برای مدت ششماه به رهبر حامد کرزی به وجود آمد. در این زمان افغانها نسبت به سه دور حکومتهای خودخوانده قبل، بیشتر به آمدن صلح خوشبین بودند؛ چون بیش از 40 کشور غربی با امکانات روز وارد افغانستان شدند.
بعد از ششماه دوباره حامد کرزی برای 2 سال از سوی لویه جرگه به عنوان رئیس دولت معرفی شد. در این دو سال یک امنیت نسبی در کشور حاکم بود، بعد از این دوره، در سال 2004 انتخابات ریاست جمهوری در سراسر کشور برگزار شد. حامد کرزی برنده انتخابات اعلام شده و رسما برای پنج سال قدرت را به دست گرفت.
در این مقطع، امریکاییها تصمیم به ساخت چندن پایگاه نظامی در مناطق استراتژیک افغانستان گرفتند؛ از اینرو کشورهای منطقه و قدرتهای جهان از حضور امریکا در کشور احساس خطر کردند و دست به حمایت طالبان زدند.
با گذشت هر روز فعالیت نظامی طالبان افزایش مییافت و نیروهای امنیتی افغان و ناتو را هدف قرار میداد. گروه طالبان در ولایتهای قندهار و هلمند فعالیتهای نظامی شان را دوباره آغاز کردند و بعد از مدت دو سال، در دیگر ولایتهای کشور نیز سربازگیری کردند.
در سال 2009 دوباره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد در این دور همچنان حامد کرزی برنده انتخابات اعلام شد؛ در حالی که طالبان چندین ولسوالی را در اختیار درآورده بودند و به یک قدرت تبدیل شدند. طالبان دفتر سیاسی در قطر باز کردند که با مخالفت حامد کرزی روبرو شد و در نتیجه دفتر طالبان در قطر بسته شد.
در ادامه، جنگ در بسیاری از ولایتهای کشور شعلهور شد و افراد ملکی و نیروهای امنیتی همه روزه جانهایشان را از دست میدادند. حکومت حامد کرزی با تمام مشکلاتی که داشت به پایان رسید، اما در هر دو دور حکومت او، افغانها روی صلح و آرامی را ندیدند. هزاران سرباز امنیتی در جنگ با طالبان کشته شدند. نیروهای ناتو مستقر در افغانستان که ارادهای برای ختم جنگ در کشور نداشتند، فقط نظاره میکردند.
در سال 2014 انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، کمیسیون انتخابات اشرف غنی را برنده انتخابات اعلام کرد، اما از سوی داکتر عبدالله عبدالله پذیرفته نشد؛ به همین اساس در یک توافق سیاسی بین محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله حکومت وحدت ملی تشکیل شد.
در زمان حکومت وحدت ملی طالبان از حاشیه به متن آورده شدند. در این دوران طالبان توانستند که ولایتهای قندز و غزنی را برای یک روز در اختیار بگیرند؛ در حالیکه چندین اولسوالی را نیز در تصرف داشتند.
در پنج سال حکومت وحدت ملی، بیش از 45 هزار نیروی امنیتی در جنگ با طالبان کشته شدند، در نهایت امریکاییها بعد از 19 سال جنگ با این گروه، بدون حضور نمایندگان حکومت افغانستان توافقنامه صلح امضا کرد. در توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان آمده است که باید در کمتر از دو ماه گفتوگو میان افغانی آغاز شود، ولی تاکنون حدود ششماه از امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا گذشته، هیچ خبری از گفتوگوهای میان افغانی نیست؛ گاهی حکومت بهانهگیری میکند و گاهی هم نمایندگان طالبان.
در نتیجه باید گفت که متاسفانه در طول چهل سال گذشته آن سیاسیون افغان که به قدرت رسیدهاند، مشروعیت مردمی نداشتهاند؛ بعضی به حمایت بعضی کشورهای منطقه و جهان به قدرت دست یافتند، از اینرو به خاطر حفظ قدرتشان باعث نفاقافگنی در میان اقوام و تودههای مذهبی گردیدند.
در ضمن، دامن زدن به برتریهای قومی، وابستگی شدید به کشورهای بیرونی، خودخواهیهای بیاساس و قدرت طلبی رهبران سیاسی وقت و کنونی، رفتن به دامن کشورهای ابرقدرت و بعد قیام علیه آنها، از جمله اشتباهات سیاسی حکومتهای گذشته محسوب میشود که هنوز هم این روش و سیاست فرسوده، مورد استفاده سیاسیون قرار میگیرد.
در طول چهل سال گذشته، حکومتهای افغانستان در مقابل حامیان قبلی اعلام جنگ کرده و اینگونه برخورد بازیگران داخلی باعث شد کشور به میدان جنگ قدرتهای بزرگ و منطقه تبدیل شود و اعتبار خود را نیز از دست بدهد.
افغانستان در طول این سالها با به وجود آمدن هر حکومت، شاهد یک آغاز جدید بوده و امیدواریهای فراوانی را برای مردم ایجاد کرد، اما با گذشت زمان، آهسته آهسته به ویرانی زیرساختها و از همپاشی نظامی سیاسی منتهی شد.
اکنون که امریکا سر و صدای صلح را برپا کرده، امیدوارم که رهبران حکومت از تاریخ گذشته پند گرفته باشند، هوشیارانه عمل کنند و با درک شرایط و اوضاع سیاسی منطقه و جهان، یک تصمیم عاقلانه را در مورد صلح با طالبان بگیرند؛ در غیر آن، یک بار دیگر نظام سیاسی کشور از هم خواهد پاشید.