شتاب دولت وحدت ملی به سمت و سوی اسلام آباد و اعتماد رئیس جمهور غنی و دیگران به مقامات پاکستانی در زمینه همکاری آنان جهت برقراری صلح در کشور، بسیاری از آگاهان و به خصوص حامد کرزی و تیم او را نگران کرده است.
مدتی است که سفرها و دیدارهای دوجانبه مقامات کابل و اسلام آباد، مداوم و داغ تر از همیشه شده و ظاهر قضایا چنان نشان می دهد که دو طرف تصمیم گرفته اند تا با کنار گذاشتن بدگمانی ها نسبت به یکدیگر، در امر مبارزه با تروریزم و نیز برقراری امنیت و ثبات در دوسوی دیورند، صادقانه تلاش کنند.
اما روند جاری به مذاق بسیاری از جمله حامد کرزی؛ رئیس جمهور سابق و همفکران ایشان و نیز برخی از آگاهان، خوش نمیاید. آنان با سوء طن و حتی با بدبینی به این روند نگریسته و معتقدند که نگاه اسلام آباد نسبت به کابل هیچگاهی تغییر نخواهد کرد و اگر چه مقامات پاکستانی در حیطه حرف و ادعا، چراغ سبزهایی را به مقامات حکومت وحدت ملی نشان می دهند و اما در رفتار و عمل، چهره دیگری را از خویش به نمایش می گذارند.
حامد کرزی که تجربه تلخ بیست بار سفر بی حاصل به پاکستان را دارد، معتقد است که نگاه پاکستان به افغانستان یک نگاه استعماری و به اصطلاح از بالا به پائین است. او در مصاحبه با گاردین اصول نگاه خویش در زمینه اشاره می کند:"ما خواهان رابطه دوستانه هستیم اما قرار گرفتن زیر دست پاکستان را نمیپذیریم.
من یک آدم صلحجو هستم، از خشونت متنفرم. اگر علیه شوروی جنگ نکرده بودیم، به مراتب وضعیت بهتر داشتیم. اما اگر ما کنترول سیاست خارجی خود را از دست بدهیم، پس تمام جنگهای ما علیه بریتانیا در ۱۰۰ سال پیش و جنگ ما علیه شوروی، بی معنی میشود.
ما نباید نیروهای خود را برای آموزش به هیچ یک از کشورهای همسایه بفرستیم، مخصوصا که آنها در برابرش برای ما بمبگذاران انتحاری میفرستند. من اختلاف نظراتی دارم اما چیزی نمیگویم؛ من به مشوره دادن به رئیس جمهور غنی ادامه میدهم، من کاملا از این دولت حمایت میکنم."
واضح است که حامد کرزی از سیاست های اخیر حکومت وحدت ملی مبنی بر اعتماد بر پاکستان، دل خونی دارد و ترجیح می دهد تا زمانی که مقامات اسلام آباد در واقع با کابل در زمینه برقراری صلح و ثبات در افغانستان، همکاری صادقانه نداشته باشند، حکومت اشرف غنی نیز با دادن امتیازهای ننگین و شرم آور، افغانستان را زیر نظر سران اسلام آباد اداره نکند.
تمایل کرزی و تیم او را به هند در بدل از رابطه نزدیک با پاکستان نمی توان انکار کرد. کرزی و برخی از کارشناسان غیر او فکر می کنند نزدیکی کابل با دهلی می تواند در آینده ها سران اسلام را بر سر عقل بیاورد تا آنان بجای بازی با افغانستان، از صداقت در حرف و عمل بیشتر بهره بگیرند؛ چرا که در غیر آن، این تنها دولت و ملت افغانستان نیست که آسیب خواهند دید؛ بلکه دود آتش برافروخته شده انتحار و انفجار، در چشم دولت و ملت پاکستان نیز سرایت کرده و آسمان آن کشور را نیز سیاه و تاریک می کند.
اما آیا واقعاً چه کار باید کرد؛ آیا بسان سران دولت وحدت ملی به اسلام آباد و سران آن باید اعتماد کرد و خوشبین بود تا آنان در آوردن صلح و امنیت در دو سوی خط دیورند، همکار و همگام صادق افغانها باشند و یا آنکه چون کرزی و برخی دیگر، رابطه نزدیک با هند را بر رابطه تنگاتنگ با پاکستان ترجیح داد؟
واضح است که غلتیدن در دامن هر یک از هند و پاک، پیامدها و خطرات خاص خود شان را برای دولت و ملت افغانستان دارد و از سویی نیز دولت فعلی چنان صد در صد مردمی نبوده و پایه های استوار بومی در میان آحاد مردم خویش ندارد تا با اتکای بر توان و بازوی ملت خویش، نظامی را پی می افکند که به جز منافع کشور و مردم خویش، به گزینه دیگری اعم از باج دهی و امتیاز بخشی به هیچ خارجی ای اعم از همسایه و غیر آن، فکر نمی کرد.
لذا به نظر می رسد با وضعیت موجودی که در افغانستان حاکم است و دولت توان ایستادن مستقلانه روی پاهای خویش را ندارد، بهترین پیشنهاد این باشد دولت وحدت ملی با زیرکی و هوشیاری تمام رابطه خویش با هند و پاکستان را به گونه ای تنظیم کند که در کنار بهره بردن از امکانات و امتیازات این دو دولت و کشور، حتی الامکان از شرارت و دشمنی آنان نیز در امان باشد؛ دقیقاً شبیه رابطه ای را که با امریکا و جمهوری اسلامی ایران دارد.
روشن است که ایجاد و برقراری یک چنین رابطه ظریف و زیرکانه ای با دو کشور اتمی هند و پاکستان و به خصوص پاکستانی که سود خود را در زیانمند ساختن همسایه اش می داند، چندان هم آسان نیست و کیاستی می طلبد به مراتب بیشتر از آنچه در دولتمردان ما وجود دارد؛ اما از طرفی نیز این یگانه راه ممکن و میسر است که پیش گامهای مقامات طراز اول ما وجود دارد و گمان نمی رود غیر از آن مسیری وجود داشته باشد تا کشتی سنگین و کند دولت و ملت ما را به ساحل امن و نجات از بحرانهای طاقت فرسا برساند.
مدتی است که سفرها و دیدارهای دوجانبه مقامات کابل و اسلام آباد، مداوم و داغ تر از همیشه شده و ظاهر قضایا چنان نشان می دهد که دو طرف تصمیم گرفته اند تا با کنار گذاشتن بدگمانی ها نسبت به یکدیگر، در امر مبارزه با تروریزم و نیز برقراری امنیت و ثبات در دوسوی دیورند، صادقانه تلاش کنند.
اما روند جاری به مذاق بسیاری از جمله حامد کرزی؛ رئیس جمهور سابق و همفکران ایشان و نیز برخی از آگاهان، خوش نمیاید. آنان با سوء طن و حتی با بدبینی به این روند نگریسته و معتقدند که نگاه اسلام آباد نسبت به کابل هیچگاهی تغییر نخواهد کرد و اگر چه مقامات پاکستانی در حیطه حرف و ادعا، چراغ سبزهایی را به مقامات حکومت وحدت ملی نشان می دهند و اما در رفتار و عمل، چهره دیگری را از خویش به نمایش می گذارند.
حامد کرزی که تجربه تلخ بیست بار سفر بی حاصل به پاکستان را دارد، معتقد است که نگاه پاکستان به افغانستان یک نگاه استعماری و به اصطلاح از بالا به پائین است. او در مصاحبه با گاردین اصول نگاه خویش در زمینه اشاره می کند:"ما خواهان رابطه دوستانه هستیم اما قرار گرفتن زیر دست پاکستان را نمیپذیریم.
من یک آدم صلحجو هستم، از خشونت متنفرم. اگر علیه شوروی جنگ نکرده بودیم، به مراتب وضعیت بهتر داشتیم. اما اگر ما کنترول سیاست خارجی خود را از دست بدهیم، پس تمام جنگهای ما علیه بریتانیا در ۱۰۰ سال پیش و جنگ ما علیه شوروی، بی معنی میشود.
ما نباید نیروهای خود را برای آموزش به هیچ یک از کشورهای همسایه بفرستیم، مخصوصا که آنها در برابرش برای ما بمبگذاران انتحاری میفرستند. من اختلاف نظراتی دارم اما چیزی نمیگویم؛ من به مشوره دادن به رئیس جمهور غنی ادامه میدهم، من کاملا از این دولت حمایت میکنم."
واضح است که حامد کرزی از سیاست های اخیر حکومت وحدت ملی مبنی بر اعتماد بر پاکستان، دل خونی دارد و ترجیح می دهد تا زمانی که مقامات اسلام آباد در واقع با کابل در زمینه برقراری صلح و ثبات در افغانستان، همکاری صادقانه نداشته باشند، حکومت اشرف غنی نیز با دادن امتیازهای ننگین و شرم آور، افغانستان را زیر نظر سران اسلام آباد اداره نکند.
تمایل کرزی و تیم او را به هند در بدل از رابطه نزدیک با پاکستان نمی توان انکار کرد. کرزی و برخی از کارشناسان غیر او فکر می کنند نزدیکی کابل با دهلی می تواند در آینده ها سران اسلام را بر سر عقل بیاورد تا آنان بجای بازی با افغانستان، از صداقت در حرف و عمل بیشتر بهره بگیرند؛ چرا که در غیر آن، این تنها دولت و ملت افغانستان نیست که آسیب خواهند دید؛ بلکه دود آتش برافروخته شده انتحار و انفجار، در چشم دولت و ملت پاکستان نیز سرایت کرده و آسمان آن کشور را نیز سیاه و تاریک می کند.
اما آیا واقعاً چه کار باید کرد؛ آیا بسان سران دولت وحدت ملی به اسلام آباد و سران آن باید اعتماد کرد و خوشبین بود تا آنان در آوردن صلح و امنیت در دو سوی خط دیورند، همکار و همگام صادق افغانها باشند و یا آنکه چون کرزی و برخی دیگر، رابطه نزدیک با هند را بر رابطه تنگاتنگ با پاکستان ترجیح داد؟
واضح است که غلتیدن در دامن هر یک از هند و پاک، پیامدها و خطرات خاص خود شان را برای دولت و ملت افغانستان دارد و از سویی نیز دولت فعلی چنان صد در صد مردمی نبوده و پایه های استوار بومی در میان آحاد مردم خویش ندارد تا با اتکای بر توان و بازوی ملت خویش، نظامی را پی می افکند که به جز منافع کشور و مردم خویش، به گزینه دیگری اعم از باج دهی و امتیاز بخشی به هیچ خارجی ای اعم از همسایه و غیر آن، فکر نمی کرد.
لذا به نظر می رسد با وضعیت موجودی که در افغانستان حاکم است و دولت توان ایستادن مستقلانه روی پاهای خویش را ندارد، بهترین پیشنهاد این باشد دولت وحدت ملی با زیرکی و هوشیاری تمام رابطه خویش با هند و پاکستان را به گونه ای تنظیم کند که در کنار بهره بردن از امکانات و امتیازات این دو دولت و کشور، حتی الامکان از شرارت و دشمنی آنان نیز در امان باشد؛ دقیقاً شبیه رابطه ای را که با امریکا و جمهوری اسلامی ایران دارد.
روشن است که ایجاد و برقراری یک چنین رابطه ظریف و زیرکانه ای با دو کشور اتمی هند و پاکستان و به خصوص پاکستانی که سود خود را در زیانمند ساختن همسایه اش می داند، چندان هم آسان نیست و کیاستی می طلبد به مراتب بیشتر از آنچه در دولتمردان ما وجود دارد؛ اما از طرفی نیز این یگانه راه ممکن و میسر است که پیش گامهای مقامات طراز اول ما وجود دارد و گمان نمی رود غیر از آن مسیری وجود داشته باشد تا کشتی سنگین و کند دولت و ملت ما را به ساحل امن و نجات از بحرانهای طاقت فرسا برساند.