تاریخ انتشار :جمعه ۲۷ اسد ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۱۵
کد مطلب : 275066
تاثیر مستقیم رابطه انسان با والدین در سعادت و شقاوت او/ کسانی که امروز دایه دلسوزتر از مادر شده‌اند، دوران جمهوریت چه کردند؟!
حسینی مزاری در نشست هفتگی بخش جوانان دفتر مرکزی مرکز تبیان در کابل، با بیان اینکه هر فردی‌ با هر جایگاهی اگر مخالف اسلام سیاسی باشد؛ یا ضد اسلام‌ است و یا اسلام را نمی‌شناسد و در هر دو حالت لازم نیست از او حساب برده شود، گفت: امام حسین (ع) در قیام خود ابتدا کار فرهنگی و روشنگری کرد. وقتی هم قیامش شروع می‌شود امام حسین (ع) کار تبلیغاتی و رسانه‌ای می‌کند و جنگ ‌روانی شدیدی را به راه می‌اندازد. ایشان همچنین به شدت کار سیاسی می‌کرد و در نهایت هم اقدام نظامی کرد. با این حال، برخی از ملاها چطور می‌توانند به ما بگویند که سخنرانی و امر تبلیغ را سیاسی نکنید؟!

خبرگزاری صدای افغان (آوا) –کابل: حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این نشست با بیان اینکه احترام به پدر و مادر یکی از راه‌های توفیق و خوشبختی و نیک‌بختی انسان است، گفت: بعد از خدا و پیامبر و ائمه معصومین (ع) و انجام واجبات و ترک محرمات بحث والدین پیش می‌آید. اطاعت از والدین بعد از خدا و پیامبر و ائمه معصومین (ع) واجب است. ما مردم برای خوشبختی، سعادت، کار، پولدار شدن و ثروتمندشدن خیلی درها را می‌زنیم، خیلی تلاش می‌کنیم، شب و روز خود را صرف می‌کنیم، اما غافل هستیم از اینکه عامل سعادت و خوشبختی‌مان در خانه است اما حواس ما به آنان نیست.

این عالم دینی با ابراز تاسف از اینکه بسیاری، برای به دست آوردن موفقیت به هر در و دیواری می‌زنند اما به جایی نمی‌رسند چون فراموش کرده‌اند که کلید موفقیت در دسترس و در منزل‌شان است، گفت: به دست آوردن دل پدر و مادر و دعای از ته دل آنها، رمز موفقیت فرزندان است. اگر فرزندی در تمام ابعاد و عرصه‌های زندگی چه مادی و چه معنوی به پدر و مادر رسیدگی نکند و هر روز دست و صورت آن دو را که بگذار، پاهای آنها را بوس نکند، زندگی را باخته و موفقیت در تمام عرصه‌های زندگی را از دست داده است. لذا به جوانان توصیه می‌کنم که اگر دنیا می‌خواهید دعای پدر و مادر را داشته باشید و اگر آخرت می‌خواهید خوشنودی پدر و مادر را کسب کنید، در غیر آن خوار و ذلیل خواهید شد.

وی افغانستان را کشوری خانواده‌سالار دانست که رسم و رسوم خیلی خوبی در راستای احترام به والدین و بزرگترها در آن وجود دارد، گفت: آنچه که مطرح است ارتباط قلبی و با محبت و با مودت با پدر و‌ مادر است. اگر ما در همه عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی عزت می‌خواهیم، باید به پدر و مادر خود بسیار احترام داشته و قلباً دوست‌شان داشته باشیم. اگر سعادت ٱخری می‌خواهیم باز هم این احترام باید وجود داشته باشد. ارتباط با پدر و مادر، ارتباط صمیمی، ارتباط با محبت، ارتباط با تواضع و ارتباط با خاکی بودن در زندگی انسان خیلی تاثیر مثبت دارد.

رئیس مرکز تبیان افزود: ما وقتی طرف پدر و مادر خود نگاه می‌کنیم باید عشق بکنیم؛ یعنی محبت اینقدر باید زیاد‌ باشد که شادابی و طراوت به ما دست بدهد. حتی مبادا وقتی به طرف پدر و مادر نگاه می‌کنیم ظاهر ما خوشحال باشد ولی در دل خود یک بغض داشته باشیم. ممکن است پدر یک اشتباهی کرده باشد اما بزرگ و ریش سفید است، حوصله ندارد، بخصوص در افغانستان که سواد هم بالا نیست و معمولاً پدرها و مادرها سواد کافی برای تربیت فرزندان خود ندارند که چگونه با آنان برخورد کنند؛ اما شماهایی که سواد و‌ دانش دارید و جوان امر‌وز هستید، حواس‌تان جمع باشد که حتی ته‌ دل‌تان یک سر سوزن ناراحتی نسبت به پدر و مادرتان نداشته باشید.

این عالم دینی با تاکید بر تاثیر نحوه ارتباط انسان با والدین خود در وضعیت زندگی او مثال زد: ما از یک خانواده دو تا فرزند را دیده‌ایم که یک نفر به پدر و مادر احترام داشته و دیگری همیشه پدر و مادر را اذیت می‌کرده، این دو نفر حالا هم زنده‌اند، پیرمرد و ریش‌سفید شده‌اند. این یکی که احترام پدر و مادر را داشت زندگی‌اش عالی، مناسب، سربلند، رنگ‌سرخ است و با فرزندان صالح، اقتصاد خوب اما آن یکی وضعیت اقتصادی‌اش فلاکت‌بار است و فرزندانش ولگرد و بیکار و بار دوش اجتماع هستند. این نشان می‌دهد که رابطه انسان با پدر و مادر در زندگی‌اش خیلی تاثیر دارد.

حسینی مزاری با بیان اینکه برای اثرگذاری بر جامعه باید از خانواده شروع کرد و برای اثرگذاری بر خانواده نیز باید روح کار سازمانی وجود داشته باشد، گفت: کار سازمانی با هر اندیشه‌ای -چه جریان الهی و چه جریان شیطانی- می‌تواند آن فرد و یا جریان را بزرگ نماید و او را بر محیط و کشور و جهان مسلط کند. پیامبر اسلام (ص) سه سال کار سازمانیِ مخفی می‌کند تا تعداد افرادش به ۴۰ نفر می‌رسد. بعد از آن اسلام را رسما اعلام می‌کند. الگوی کار سازمانی ما و شما پیامبر اسلام است.

وی با اشاره به اینکه هر فردی‌ با هر جایگاهی اگر مخالف اسلام سیاسی باشد، چنین شخصی ضد اسلام‌ است و یا اسلام را نمی‌شناسد و در هر دو حالت لازم نیست از او حساب برده شود، گفت: امام حسین(ع) در قیام خود ابتدا کار فرهنگی کرد. ایشان حتی دو سال قبل از قیام در مکه، در منا مردم را جمع نموده و روشنگری می‌کند. وقتی هم قیامش شروع می‌شود امام حسین(ع) کار فرهنگی و تبلیغاتی می‌کند و جنگ ‌روانی شدیدی را به راه می‌اندازد. ایشان همچنین به شدت کار سیاسی می‌کرد و در نهایت هم اقدام نظامی کرد. با این حال، برخی از ملاها چطور می‌توانند به ما بگویند که سخنرانی و تبلیغ را سیاسی نکنید؟!

رئیس مرکز تبیان با بیان اینکه در طول تاریخ کسانی برجسته و ماندگار شده‌اند که علاوه بر بحث اندیشه و سایر مسایل، متشکل و سازمان‌یافته کار کرده‌اند،‌ گفت: اگر حضرت زینب(س) سازمان‌یافته عمل نمی‌کرد نمی‌توانست پیام عاشورا را منعکس بکند و این پیام به گونه‌ای در لابلای وجود ما نفوذ نماید که ما ناخودآگاه به تجلیل از محرم بپردازیم و هرچه داریم خرج بکنیم و جان خود را در این ‌مسیر بگذاریم. ماندگاری معصومین(ع) بر اساس کار و تلاش و عرق‌ریزی و خون دادن و بعد حرکت در قالب حرکت سازمان‌یافته بوده است.

وی افزود: امروز هم کسانی که در عرصه دنیای اسلام بزرگ‌اند، چه اهل سنت و چه شیعه، سازمان‌یافته عمل کرده‌اند. امروز اگر طالبان آمدند افغانستان را گرفتند، چون اینها سازمان‌یافته عمل کردند. اما جریان مقابل آنها را دیدید که شکست خوردند، چرا؟ چون سازمان‌یافته عمل نکردند. طی بیست سال گذشته کسانی که ادعای رهبری و‌ دین‌داری داشتند، کار خاصی برای این جامعه نکردند و همه چیز را فدای شکم و زیر شکم خود کردند. وقتی چنین جامعه‌ای اینطور پراکنده باشد معلوم است که در برابر مجموعه‌ای که سازمان‌یافته است میدان را می‌بازد.

حسینی مزاری با اشاره به اینکه باید در قبال حکومت امارت اسلامی عاقلانه برخورد کرد و از رفتارهای احساسی اجتناب نمود، گفت: ۴۵ سال جنگ بس است. امروز کسانی شعار جنگ می‌دهند که ۲۰ سال حاکم بودند. شما که حالا برای ما دایه دلسوزتر از مادر شده‌اید و به خاطر دو‌ نفر در غزنی آسمان را به زمین می‌زنید و به خاطر یک تیراندازی در دشت برچی سروصدا می‌کنید و به خاطر پایین کشانیدن یک پرچم جنجال به راه می‌اندازید، شما در طول بیست سال جمهوریت متوجه هستید چه کار کردید در حق مردم ما؟ انفجارها را یادتان رفته است؟!

این آگاه مسایل سیاسی افزود: حالا در سطح افغانستان با این گستردگیِ تامین امنیت دو نفر سه نفر شهید شده‌اند که البته ما ناراحتیم و آن را محکوم هم کردیم و راضی نیستیم که بینی کسی خون شود؛ اما از نظر اهمیت مسئله می‌گویم که آیا شهادت این سه نفر مهم‌تر است که این‌همه آن را در بوق و کرنا کردید یا صد‌ها نفری که در زمان شما شهید شدند؟ در طول ۲۰ سال حاکمیت‌تان بیش از ۱۷۰ هزار نفر جمعیت ما کشته شدند. در مورد این همه معضلاتی که در کشور به وجود آوردید هیچی نمی‌گویید، اما حالا آمده‌اید به سر و صورت خود می‌زنید که ‌های طالبان فلان کرد و بهمان کرد!

حسینی مزاری خطاب به کسانی که دنبال جنگ و خشونت هستند خاطرنشان کرد: بگذارید بابا! مردم ما در امن و امان زندگی می‌کنند و فعلا امنیت برقرار است. مدعیان جنگ راحت در خارج نشسته‌اند و زندگی‌‌شان را می‌کنند و پول‌های ملت را که با خود برده‌اند می‌خورند که البته در ذلت‌اند و پشت در مردم به خاطر یک اقامت دربه‌در زندگی را ذلیلانه می‌گذرانند، اما ما چرا باید جنجال بکنیم و در برابر حاکمیت گارد بگیریم؟! بله یک سری مشکلات و معضلاتی وجود دارد. حکومت حکومت نو پا است. اما برادران این مشکلات با حضور و صحبت و نصیحت ما و با ارائه راهکار به حاکمیت درست‌ می‌شود.

مشروح سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این جلسه به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و به نستعین
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

خب تشکر از جناب آقای فاضل‌پور که این فرصت را مهیا کرد و تشکر از شما حاضرانی که در این جلسه تشریف آوردید و سپاس از فعالیت‌ها و گزارش‌های جناب آقای فاضل‌پور و کلاً بخش جوانان که یکی از بخش‌های پرشور و پر نشاط دفتر مرکزی مرکز تبیان در کابل است و قطعاً خروجی خیلی مناسبی هم دارد. امیدوار هستم که این فعالیت‌ها و تلاش‌ها بیش از این ادامه پیدا بکند؛ چون افغانستان بستر کار خیلی خوبی برای مردم اعم از جوانان و میانسالان و بخصوص نوجوانان و اخصا اطفال است. ما برای کار فرهنگی و سازمانی باید از پایه شروع کنیم؛ یعنی اگر بخواهیم افغانستان ساخته شود آموزش از سن پایه خیلی مهم است و باید در این قسمت ان‌شاءالله برنامه‌هایی باشد. من امروز صحبت زیاد خاصی با شما ندارم؛ چون برنامه شما را پیش‌بین نبودم. آقای فاضلپور دیشب با من تماس گرفت و گفت اگر بیایید خوب است؛ من هم در جلسه شما شرکت کردم تا از مباحث شما استفاده کنم. جناب آقای فاضل‌پور صحبت کند و بقیه دوستان صحبت کنند و بیشتر بهره ببرم. اما با آن هم نیاز می‌بینم که دو تا نکته را خدمت شما عزیزان عنوان کنم؛

اطاعت از والدین پس از اطاعت از خدا و معصومین (ع) واجب است
پیشتر جناب آقای فاضل‌پور بحث خانواده را مطرح کرد و اینکه چطور ما در خانه، خانواده و اجتماع یک فرد مفیدی باشیم. یکی از راه‌های توفیق و خوشبختی و نیک‌بختی انسان احترام به پدر و مادر است. بعد از خدا و پیامبر و ائمه معصومین (ع) و انجام واجبات و ترک محرمات بحث والدین پیش می‌آید. اطاعت از والدین بعد از خدا و پیامبر و ائمه معصومین(ع) واجب است. ما مردم برای خوشبختی، سعادت، کار، پولدار شدن و ثروتمندشدن خیلی درها را می‌زنیم، خیلی تلاش می‌کنیم، شب و روز خود را صرف می‌کنیم، اما غافل هستیم از اینکه عامل سعادت و خوشبختی‌مان در خانه است اما حواس ما به آن نیست.

در افغانستان رسوم خوبی در مورد احترام به والدین است
افغانستان، افغانستانِ خانواده‌سالار است؛ شاید تنها کشوری باشد که خانواده در آن خیلی اهمیت دارد و سعی مردم این است که پدر و مادر و برادران و خواهران در یک محیط و یک مکان زندگی کنند و یک نفر بزرگ و ریش‌سفید در رأس همه باشد و آنها را مدیریت بکند. ما سابق‌ها در مزارشریف در ایام جوانی و نوجوانی یک منزل داشتیم تقریباً دو هزار متر که چهارده یا پانزده اتاق داشت. پدرم بود، برادرانش بود، بچه‌های خاله‌هایش بود، همه در یک منزل زندگی می‌کردیم و بزرگِ همه‌‌مان هم عموی بزرگ ما بود و‌ بعد پدرم. خوب این نشان می‌دهد که افغانستان رسم و رسوم خیلی خوبی دارد در این قسمت و این خیلی هم خوب است. در سایر کشورها ممکن است اینطوری نباشد. البته می‌گویند هندوستان هم یک چنین چیزی است ولی من زیاد درباره هندوستان اطلاع ندارم، اما در افغانستان این‌ سنت حاکم بوده و شاید حالا هم حاکم باشد.

احترام به والدین موجب سعادت دنیا و آخرت می‌شود
اما آنچه که مطرح است ارتباط قلبی و با محبت و با مودت با پدر و‌ مادر است. اگر ما در همه عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی عزت می‌خواهیم، باید به پدر و مادر خود بسیار بسیار احترام داشته و قلباً دوست‌شان داشته باشیم. اگر سعادت ٱخری می‌خواهیم باز هم این احترام باید وجود داشته باشد. ارتباط با پدر و مادر، ارتباط صمیمی، ارتباط با محبت، ارتباط با تواضع، ارتباط با خاکی بودن در زندگی انسان خیلی تاثیر مثبت دارد. ما وقتی طرف پدر و مادر خود نگاه می‌کنیم باید عشق بکنیم؛ یعنی محبت اینقدر باید زیاد‌ باشد که شادابی و طراوت برای ما دست بدهد. حتی مبادا وقتی به طرف پدر و مادر نگاه می‌کنیم ظاهر ما خوشحال باشد ولی در دل خود یک بغض داشته باشیم. ممکن است پدر یک اشتباهی کرده باشد، به پسر خود یک فحشی داده باشد، خوب بزرگ است، ریش سفید است، حوصله ندارد، بخصوص در افغانستان که سواد هم بسیار بالا نیست و معمولاً پدرها و مادرها سواد کافی برای تربیت فرزندان خود ندارند که چگونه با آنان برخورد کنند؛ اما شماهایی که سواد و‌ دانش دارید و جوان امر‌وز هستید، حواس‌تان جمع باشد که حتی ته‌ی دل‌تان یک سر سوزن ناراحتی نسبت به پدر و مادرتان نداشته باشید.

تاثیر نحوه ارتباط انسان با والدین خود در وضعیت زندگی او
ما روایت داریم که اگر پدر و مادر کافر باشند باز هم احترام‌شان لازم و واجب است. کسانی که در زندگی‌شان همیشه محنت و زحمت می‌بینند و در عرصه‌های مختلف سر شکسته هستند بخصوص از نظر وضعیت اقتصادی رنگ‌شان زرد است و دست‌شان پیش هر کسی دراز است، حتما رابطه این آدم را با پدر و مادر‌ش بررسی بکنید، قطعا مشکل وی در نحوه ارتباطش با پدر و مادر است و پدر و مادر از دست این آدم در اذیت و ناراحت‌اند. این چیزهایی که من می‌گویم بر اساس تجربه است. دیده‌ایم از یک خانواده دو تا فرزند یک نفر به پدر و مادر احترام داشته و دیگری همیشه پدر و مادر را اذیت می‌کرده، این دو نفر حالا هم زنده‌اند، پیرمرد و ریش‌سفید شده‌اند. این یکی که احترام پدر و مادر را داشت زندگی‌اش عالی، مناسب، سربلند، رنگ‌سرخ است و با فرزندان صالح، اقتصاد خوب اما آن یکی وضعیت اقتصادی‌اش فلاکت‌بار است و فرزندانش ولگرد و بیکار و بار دوش اجتماع هستند. این نشان می‌دهد که رابطه انسان با پدر و مادر در زندگی‌اش خیلی تاثیر دارد.

بوسیدن والدین و یا اتحاف دعا و رفتن به سر مزارشان در زندگی انسان بسیار اثرگذار است
اگر پدر و مادر شما در قید حیات هستند و یا یکی از آنها را دارید و هر روز دست و صورت‌شان را با محبت نبوسید، دست و صورت را بگذار، اگر هر روز پاهای پدر و مادرتان را نبوسید، شما حقیقتا بازنده هستید. پیشنهادم این است که اگر شما می‌خواهید سرافراز و قدرتمند و با اعتبار شوید از همین امروز به سراغ پدر و مادر‌تان بروید و این کار را حتماً بکنید و اگر خدای نخواسته پدر و مادر ندارید و یکی یا هر دویشان فوت کرده‌اند، مرتب سر مقبره‌شان حاضر شوید، دعا بخوانید و از همانجا به پدر و مادر‌تان بگویید که برای شما دعا بکنند. همیشه در نماز‌هایتان دعا بکنید. همیشه برایشان خیرات بدهید، حتی یک خرما یا یک گیلاس آب سرد. مهم نیست که شما سفره آنچنانی پهن کنید، اگر توانستید سفره پهن کنید و اگر نتوانستید در حد توان‌تان راحت تسبیح را بردارید روزی صد تا صلوات یا صد تا استغفرالله و قل هو الله بخوانید. اینها خیلی تاثیر دارد.

شما هر کار خیری که در این دنیا بکنید، به ارواح پدر و مادر شما نثار می‌شود. ما داستان‌های بسیاری در این زمینه داریم. در معراج ‌السعادة یک روایت است که عصرهای جمعه فرشته‌ها یک طبق را که سرش پوشیده است در اختیار میت می‌گذارند، بعد میت سوال می‌کند که این چه است برای من آوردید؟ می‌گویند این هدیه‌ای است که بازماندگان و فرزندان‌تان برای شما فرستاده‌اند که یا صلوات و نماز و دعا و یا خیرات است.

احترام و محبت به والدین، کان سعادت و عزت است
من در این سن و سال تجربه خود را به شما می‌گویم که البته در جاهای دیگر هم گفتم باز هم تکرار می‌کنم. پدرم در مشهد است. سه سال است که سکته مغزی کرده و سمت راستش بی‌حس و تقریبا فلج است. من در مواقعی که در مشهد باشم نصف روز را به پدرم اختصاص داده‌‌‌ام، یعنی نماز ظهر را که خواندم با خانواده می‌رویم پیش پدر و تا هر ساعتی که بودیم کنارش هستیم. وقتی که وارد می‌شوم دست و صورتش را می‌بوسم بعد کنارش می‌نشینم و اگر فرصت و نیاز بود دست و یا پایش را در حد توان ماساژ می‌‌دهم و قصه و شوخی می‌کنم که چه خبرها پدر؟ کی دیدنت آمده؟ خوبی؟ خوشی؟ کمی فکر و دلداری می‌دهم و اگر نیاز به دکتر بود دکتر با خود می‌برم و هر روز هم که می‌روم به هیچ وجه دست خالی نمی‌روم و هر چه که امکانش باشد گرفته می‌ر‌وم. خوب بعد از اینکه دیدار ما تمام شد و وقتی بلند شدم پاهای پدرم را می‌بوسم، اگر چه پدرم خیلی سر و صدا می‌کند که نکن خوب نیست! می‌گویم پدر جان من این کار را بخاطر خود می‌کنم بخاطر شما نمی‌کنم. هر دو پایش را می‌بوسم و بعد بلند می‌شوم. این کار را چه تنها باشم و چه خانه پر از نفر باشد انجام می‌دهم، اگرچه خیلی‌ها من را متهم می‌کنند که آقای حسینی کار خوبی نمی‌کند، اما می‌گویم این وظیفه من است و شما عقل و هوش ندارید. این کان سعادت و عزت بوده و به نفع من است.

محبت و عشق به والدین را تجربه کنید تا اثرات آن را ببینید
بعد وقتی با خانواده می‌روم یک دختر کوچک هم دارم که تازه سه سالش تمام شده است. حالا او به محض اینکه ما می‌خواهیم حرکت کنیم سریع می‌رود پای پدرم را ده بار می‌بوسد، بعد وقتی تمام شد مرا نمی‌گذارد می‌گوید ایستاد شو! می‌رود مادر خود را می‌آورد و می‌گوید بیا تو ببوس. مادرش قبلاً بوس نمی‌کرد تنها من می‌بوسیدم. بعد سر مادرش که بوسش تمام شد از یخن من کش می‌کند که بیا بابا تو ببوس. باز من هم می‌روم به دستور دختر خود پای پدر خود را می‌بوسم. مادرم سال ۹۰ فوت کرده و هر هفته روزهای پنجشنبه سعی می‌کنم بر‌وم سر مقبره‌اش. خسر مادر و خسرم است، می‌رویم هر هفته و از آنها هم طلب حاجت می‌کنیم. خوب این روند در قسمت پدر و مادر خیلی تاثیر دارد. اگر تجربه ندارید یک بار عملی شروع کنید و ببینید که چطور می‌شود. این یک بحث قطعی است. البته این بحث احترام به پدر و مادر تازگی ندارد، از بچگی که ما به پدر و مادر این احترام را داشتیم تا پدر ما مریض شد و تا حالا هم این احترام و این عزت و این عظمت وجود دارد و خیلی خرسند هستیم و دعا می‌کنیم که خدا همه پدر و مادرها را عمر طولانی بدهد و مریضان را شفا بدهد و پدر ما را هم شفا عنایت کند.

برای اثرگذاری بر جامعه از خانواده شروع کنید
نکته دوم در مورد کارهای تشکیلاتی است. من بارها به همه می‌گویم بخصوص به شما جوان‌ها که زندگی و کار و حیات اجتماعی شما گره خورده و یا در گرو کار سازمانی است. اگر می‌خواهید در جامعه تاثیرگذار باشید، از خانواده شروع کنید و اگر بخواهید در خانواده‌تان تاثیرگذار باشید باید روح کار سازمانی در شما وجود داشته باشد. خانواده اولین نهاد کار سازمانی است. بعد از خانواده اقوام است یعنی خانواده کاکا و عمه و ماما و خاله و بعد می‌آیید در محیط و بعد در ولسوالی و محله و یک کشور.

کار سازمانی در هر جریانی می‌تواند آن را بزرگ کند
آقایان ببینید کسانی که در این کشور بزرگ شده‌اند از زیر لحاف که بزرگ نشده‌اند. چه آنهایی که در مسیر خدامحوری قرار داشتند و چه آنهایی که‌ در مسیر شیطان‌محوری قرار داشتند، فرقی نمی‌کند. کار سازمانی با هر اندیشه‌ای می‌تواند آن فرد یا جریان را بزرگ بکند و بر محیط کشور و جهان مسلط نماید. پیامبر اسلام (ص) ابتدا سه سال کار سازمانی مخفی می‌کند تا تعداد افراد‌ش به ۴۰ نفر می‌رسد، بعد از آن اسلام را رسماً اعلام می‌کند. الگوی کار سازمانی ما و شما پیامبر اسلام است، ایشان بر اساس این دیدگاه حکومت تشکیل می‌دهد و حکم‌رانی می‌کند، بعد سایر ائمه معصومین (ع) ما و شما کار سازمانی کردند. حالا اگر یکی از امامان ما و شما به حکومت می‌رسیدند، فرصت می‌داشتند و خاطرات خودشان را می‌نوشتند می‌دیدید که آنان چه کار‌های سنگین سازمانی و تشکیلاتی بر پایه‌ روح سیاسی انجام دادند.

سیاست یعنی مدیریت اجتماع و اسلام برای مدیریت اجتماع آمده است
حالا بعضی آدم‌ها که یا مامور و متاثر از دشمن هستند و یا جاهل‌اند، حتی کسانی که عمامه به سر هستند، هی می‌گویند که سیاسی‌اش نکنید. مجلس قرآن‌خوانی است و کسی می‌خواهد برود در مورد مسایل سیاسی سخنرانی بکند، می‌گویند آقا سیاسی‌اش نکنید! در حالی که کل قرآن سیاسی است. سیاست یعنی مدیریت اجتماع. اسلام برای مدیریت اجتماع آمد. قرآن آیین‌نامه و اساس‌نامه مدیریت اجتماع است. شما چطور می‌‌توانید بگویید سیاسیش نکنید! اصلا اسلام ما اسلام سیاسی است. سیاست یعنی دیانت و دیانت یعنی سیاست. هر فردی‌ اعم از حوزوی ولو آیت‌الله باشد اگر مخالف اسلام سیاسی باشد خیلی احمق است! این‌ها یا ضد اسلام‌اند یا اسلام را نمی‌شناسند؛ در هر دو حال لازم نیست از این‌ها حساب برده شود. حتی گاهی در مجالس حسینی در ماه محرم باز سر و صدای اینها در می‌آید که آقا سیاسیش نکن، آقا حرف سیاسی نزن! تو دیگر چه آدم بی‌عقل و نفهمی هستی؟

امام حسین (ع) در قیام خود کار فرهنگی و جنگ روانی انجام داد
امام حسین(ع) در قیام خود اول کار فرهنگی کرد. امام حسین (ع) حتی دو سال قبل از قیام خودش در مکه در منا مردم را جمع نموده و روشنگری می‌کند. وقتی هم قیامش شروع می‌شود امام حسین(ع) کار فرهنگی و تبلیغاتی می‌کند و بر اساس مبحث روانی جنگ ‌روانی شدیدی را به راه می‌اندازد. مثلا یکی از جنگ‌های روانی امام حسین(ع) بیرون شدن شبانه ایشان از مدینه است. این مسئله سوال ایجاد می‌کند که چرا امام حسین(ع) به عنوان نوه پیامبر و شخصیت بزرگ اسلام شب بیرون شد و چرا به تنهایی بیرون نشد و خانواده را هم با خود برد؟! این‌ها سوالات اساسی در سطح جامعه ایجاد کرد و یک جنگ تبلیغاتی از همان اول شروع شد. امام حسین (ع) اینگونه در مسیر حرکت خودش کار رسانه‌ای جدی انجام داد. من یک مقاله‌ای را تحت عنوان درس‌های محرم دو سه سال پیش نوشتم که اکنون بازنشر شده است که حاوی ۱۳ درس تشکیلاتی است. امام حسین(ع) به شدت کار سیاسی می‌کرد و آخرش هم می‌بینید که ایشان کار نظامی می‌کند. آن‌وقت برخی آقایان ملاها می‌گویند آقا سیاسی‌اش نکن! یعنی چه؟ امام خمینی(ره) در برخورد با این آدم‌ها حرف‌های بسیار سنگینی دارد که چون متنش دقیق یادم نیست نمی‌گویم ولی در حدی که اینها را می‌گفت مسلمان نیستند. چه این افراد حوزوی باشند و یا دانشگاهی، یا عناصر دشمن‌اند و یا جاهل‌اند و نمی‌فهمند.

کسانی ماندگار می‌شوند که سازما‌ن‌یافته فعالیت کنند
بنابراین است که در طول تاریخ کسانی برجسته و ماندگار شدند که علاوه بر بحث اندیشه و سایر مسایل، متشکل و سازمان‌یافته کار کنند. اگر حضرت زینب(س) سازمان‌یافته عمل نمی‌کرد نمی‌توانست پیام عاشورا را منعکس بکند و این پیام بگونه‌ای در لابلای وجود ما نفوذ نماید که ما ناخودآگاه به تجلیل از محرم بپردازیم و هرچه داریم خرج بکنیم و جان خود را در این ‌مسیر بگذاریم، به فکر اینکه چه کسی محدودیت ایجاد کرد، چه شد، پرچم پایین شد، نشد، به فکر این مسایل هم نیستیم. شما روز عاشورا حتما دشت برچی را دیدید که با وصف شرایط آنچنانی، هزاران نفر یکدفعه‌ای خودجوش به سمت شهر و کارته‌سخی راه می‌افتند، اینها نشانگر کار سازمانی نیست!. شما باور بکنید که تنها امامت امام و عصمت ائمه معصومین (ع) و یا تنها دختر بودن حضرت زینب (س) نسبت به امام علی (ع) و یا خواهر بودنش نسبت به امام حسین (ع) تاثیرگذار نبود که باعث ماندگاری‌شان شده است، ماندگاری آنان بر اساس کار و تلاش و عرق‌ریزی و خون دادن بود و بعد در قالب حرکت سازمان‌یافته.

امارت اسلامی چون سازمان‌یافته عمل کرد توانست بر کشور مسلط شود/ برخوردهای احساسی در قبال حکومت جز به تباهی کشاندن جامعه فایده‌ای ندارد
اگر شما کار سازمانی نکنید هر چقدر زحمت بکشید زحمت‌تان هدر می‌رود. امروز شما ببینید کسانی که در عرصه دنیای اسلام بزرگ‌اند، چه اهل سنت و چه شیعه، سازمان‌یافته عمل کرده‌اند. امروز اگر طالبان آمدند افغانستان را گرفتند، چون اینها سازمان‌یافته عمل کردند. اما کسان دیگر را دیدید که شکست خوردند چون سازمان‌یافته عمل نکردند و درگیر شکم و زیر شکم شدند. طی بیست سال گذشته کسانی که ادعای رهبری و‌ دین‌داری داشتند، کار خاصی برای این جامعه نکردند و همه چیز را فدای شکم و زیر شکم خود کردند. وقتی چنین جامعه‌ای به اصطلاح اینطور پراکنده و سازمان‌نیافته باشد معلوم است که در برابر مجموعه‌ای که سازمان‌یافته باشد میدان را می‌بازد. حالا‌ هم اینها قشنگ سازمان‌یافته کار می‌کنند. لذا بدانید قطعا این چرت و پرت‌هایی که از خارج صورت می‌گیرد و یا بعضی حرکت‌های فیسبوکی و سر و صداهای نابجا به درد نمی‌خورد. بنابراین است که ما باید در برابر امارت اسلامی عاقلانه برخورد نموده و احساساتی برخورد نکنیم. چرا که فایده ندارد و جز اینکه ناحق خود را به کشتن می‌دهیم و ناحق جامعه را به تباهی می‌کشانیم، سود دیگری ندارد. ما باید از این ظرفیت و فضا بهره‌برداری بکنیم. ۴۵ سال جنگ بس است. کسانی که شعار جنگ می‌دهند را بزنیم به دهن‌شان.

کسانی که امروز برای ما دایه دلسوزتر از مادر شده‌اند، دوران جمهوریت چه کردند؟!
کسانی شعار جنگ می‌دهند که ۲۰ سال حاکم بودند. شما که حالا برای ما دایه دلسوزتر از مادر شده‌اید و به خاطر دو‌ نفر در غزنی آسمان را به زمین می‌زنید و به خاطر یک تیراندازی در دشت برچی سروصدا می‌کنید و به خاطر پایین کشانیدن یک پرچم جنجال به راه می‌اندازید، شما در طول بیست سال جمهوریت متوجه هستید چه کار کردید در حق مردم ما؟ انفجارها را یادتان رفته است؟ انفجارهایی که با همکاری امنیت ملی بود، آن زمان نه داعش بود و‌ نه گروه دیگری. دفتر ما را آمریکایی‌ها با همکاری امنیت ملی زدند. شما صد‌ها نفر عزادار را کشتید، آن وقت حیف نبود؟! سال ۹۳ در مرادخانی که بیش از ۸۰ نفر شهید شدند تا نزدیک سقوط جمهوریت که هر سال چه محرم و چه غیرمحرم ما کشته داشتیم را فراموش کرده‌اید؟

از نظر اهمیت مسئله، آیا شهادت دو نفر مهم‌تر است یا صدها نفری که دوران جمهوریت شهید شدند؟
حالا که در سطح افغانستان با این گستردگی تامین امنیت، دو نفر سه نفر شهید شده‌اند که البته ما ناراحتیم و آن را محکوم هم کردیم و راضی نیستیم که بینی کسی خون شود؛ اما از نظر اهمیت مسئله می‌گویم که آیا شهادت این سه نفر مهم‌تر است که این‌همه در بوق و کرنا کردید یا صد‌ها نفری که در زمان شما شهید شدند؟ در طول ۲۰ سال حاکمیت خود‌تان بیش از ۱۷۰ هزار نفر جمعیت ما کشته شدند. اگر شما دست‌اندرکار نبودید حداقل زیر نظر شما بوده و راضی بوده‌اید. آن ۱۷۰ هزار نفر را هیچی نمی‌گویید! آن صد‌ها نفری که توسط انتحاری شهید شدند هیچی نمی‌گویید! این همه معضلاتی که در کشور به وجود آوردید هیچی نمی‌گویید، اما حالا آمده‌اید مثل پیرزن‌های دربه‌در به سر و صورت خود می‌زنید که ‌های طالبان فلان کرد و بهمان کرد! بگذارید بابا! مردم ما در امن و امان زندگی می‌کنند و فعلا امنیت برقرار است. مدعیان جنگ راحت در خارج نشسته‌اند و زندگی‌‌شان را می‌کنند و پول‌های ملت را که با خود برده‌اند می‌خورند که البته در ذلت‌اند و پشت در مردم به خاطر یک اقامت دربه‌در زندگی را ذلیلانه می‌گذرانند، اما ما چرا باید جنجال بکنیم و در برابر حاکمیت گارد بگیریم؟!

مشکلات حکومت با حضور و ارائه راهکار از سوی ما حل می‌شود
بله یک سری مشکلات و معضلاتی وجود دارد. حکومت حکومت نو پا است. آدم‌هایی که در بدنه این حکومت هستند یا آموزش‌ندیده‌اند یا عناصر نفوذی بین‌شان است و یا عناصر خودسری هستند که دنبال بگیر و ببند و باج گرفتن‌اند که البته ما حقیقتا مخالف این روند هستیم و می‌گوییم باید اصلاح شود. اما برادران این مشکلات با حضور ما، با صحبت ما، با نصیحت ما و با ارائه راهکار به حاکمیت درست‌ می‌شود.

خودفروش‌های دوران جمهوریت از کشور رفتند
دیشب یک‌ آقایی به من یک شعری فرستاد تحت عنوان خود فروش. حالا من نمی‌دانم که اشاره‌اش به ما بود یا کس دیگری اما چون آن را به من فرستاد، احتمالا این‌ موضع‌گیری که اخیرا در رابطه به وزارت خارجه ایران نمودیم و از اظهاراتش اظهار ناراحتی کردیم، شاید به آن خاطر بوده باشد. بعد من گفتم جناب شیخ، الحمدلله رب العالمین هر آنچه خود فروش بود از افغانستان فرار کرد. خود فروش‌هایی که باور می‌کنید در زمان جمهوریت زنان‌شان در اختیار آمریکایی‌ها بود. من خبر دارم یکی از شخصیت‌های ما و شما، آقای خلیل‌زاد را دعوت کرده بود به خانه‌اش، به خانم خود گفته بود تو آب دست بگیر! خانم جوان و خوشگلش به اصطلاح می‌آید با آفتابه و لگن و آب دست پیش او. اینها خودفروش‌هایی بودند که رفتند. کسانی که جنایت می‌کردند و مزدور آمریکایی‌ها بودند رفتند.

رهبرانی را من خبر دارم که هر هفته پرونده زیر بغل‌شان می‌رفتند به سفارت آمریکا گزارش دادند و بعد دستور می گرفتند. یکی از بزرگان که رابطه خیلی نزدیکی با سیا داشت به من گزارش داد که فلان آقا که از نظر مقامات حکومتی خیلی بالا بود، می‌رود به سفارت آمریکا علیه شما گزارش می‌دهد! پرونده زیر بغلش می‌گوید که تنها جریانی که مخالف شما است، این‌هاست و ما مردم حامی و در خدمت شما هستیم. نام من را می‌گیرد. این‌ها خود فروش بودند. این وضعیت در کشور جاری بود و حالا اوضاع خیلی خیلی بهتر است.

دوستان اگر یک وقت سوال داشتند، ما می‌توانیم خیلی تحقیقی در این زمینه بحث بکنیم. من سلسله مقالاتی نوشته‌ام که در خبرگزاری هم است تحت عنوان دلایل تعامل با امارت اسلامی. آن را حتما بخوانید. مستدل نقاط مثبت امارت اسلامی را گفته‌ایم و بعد خواسته‌‌های خود را مطرح کرده‌ایم. یک وقت اگر اشکال و ایرادی در این زمینه داشتید بیایید از ما سوال بکنید تا ما شما را توجیه بکنیم.

بحث بر سر سازمان‌یافتگی طالبان بود. اینها حق‌شان است آقا. شما چه می‌گویید؟ شما کار نکردید و مشغول تفریحات آنتالیای ترکیه بودید و مسافرت به آلمان می‌رفتید. آقایانِ وکلای مجلس وقتی عازم تفریح می‌شدند باز با یک خانمی که وکیل مجلس بود سعی می‌کردند که او را هم در تیم خود وارد بکنند و گرفته ببرند که ساعت‌شان تیر شود! این روزگار به اصطلاح وکلا و وزرا بود. شما به زن‌بازی و امکانات مالی و موترهای ضدگلوله و قصر‌ها و بیلدینگ‌ها آلوده بودید، بعد شما حالا رفتید جبهه گرفتید در خارج؟! شما در طول بیست سال کجا بودید؟!

ترقی و سقوط ما در دستان خود ماست
همین‌طور کسانی که با محوریت اندیشه شیطانی بزرگ شده‌اند، باز هم شما می‌بینید کار تشکیلاتی کرده‌اند. بنابراین نصیحت و پیشنهاد من به شما عزیزان این است که روی این کار وقت بگذارید و تلاش کنید و خودتان را نشان بدهید. آقای فاضل‌پور مرجع و آدرس خوبی است. مرکز تبیان بستر خیلی خیلی با حالی است برای رشد نیروهای جوان و نوجوان که برای مدیریت حال و آینده کشور تربیت شوند. آقایان شما به کم قانع نشوید. خدا که نگفته شما حتما بروید کچالو فروش شوید. خدا که نگفته شما بروید حتما شاگرد نجار و خیاط شوید و یا یگان کراچی بگیرید و چهار تا کیله بیندازید در آن و بفروشید. اینکه وضع ما اینچنین است، دست خود ما است. اگر ارتقا پیدا کنیم دست خود ما است و اگر به تحت‌ترین سقوط کنیم باز هم دست خود ما است.

اراده خدا در کنار اراده ما قرار می‌گیرد و ما را ثابت‌قدم نگاه می‌دارد
شما هر اراده‌ای که بکنید اراده خداوند در کنار اراده شما قرار می‌گیرد. خود‌تان خود را کمک کنید بعد خدا خودش کمک می‌کند. منتها اگر حرکت شما با محوریت دینی و کمک به مذهب و مکتب باشد، آن زمان خدا می‌گوید «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.» خدا شما را کمک می‌کند. کمک هم اینطوری نیست که یک بار شما افتادید شما را بلند بکند و یک تکه نان به شما بدهد و برود. نه! «و یثبت اقدامکم» در این‌ مسیر شما را ثابت قدم نگه می‌دارد. «و ان ینصرکم الله فلا غالب لکم» هر زمانی که خدا شما را کمک کرد دیگر هیچ غلبه‌کننده‌ای نیست بر شما که شما را بکشد پایین. ما نمونه داریم در تاریخ و حالا هم نمونه داریم. شما حوثی‌‌های یمن را نگاه کنید که چه کارها می‌کنند. ما چندین سده سابقه مبارزه داریم اما وضع ما را نگاه کنید، چرا اینگونه است؟ به خاطر اینکه از خدا فاصله گرفتیم و از او دور شدیم. خدا و ائمه معصومین(ع) در متن زندگی ما نیستند. ولی چون در متن زندگی یمنی‌ها بودند یک مجموعه کوچکِ پابرهنه ائتلاف بزرگ جهانی را شکست دادند و حالا خودشان صاحب مملکت و قدرت شده‌اند و طرف عربستان که با حمایت ده‌ها کشور علیه اینها اقدام کرده بود، حالا می‌آید مذاکره صلح می‌کند. آیا این کمک و قدرت خدا نیست؟

شایان ذکر است؛ پایان بخش سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این جلسه، ارائه‌ی برخی از نکات تشکیلاتی بویژه در عرصه فضای مجازی بود.
https://avapress.net/vdcd9k0x9yt05z6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما