تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۸ سرطان ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۶
کد مطلب : 273475
انسانِ بی‌طرف در عرصه حق و باطل، بی‌شرف است/ علمای بی‌عمل، در ایجاد و دوام معضلات افغانستان شریک‌اند
در مشروح سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در همایش «بررسی مبارزات سیاسی اجتماعی علامه شهید بلخی؛ درس‌ها و پیام‌‌ها» در مشهد مقدس، وی با بیان اینکه انسانِ بی‌طرف در عرصه‌ی نبرد جبهه حق و باطل یک انسان بی‌شرف است، گفت: ملا‌هایی که منحرف هستند، سرنوشت‌شان در دنیا و آخرت مشخص است؛ اما علمایی که امروز در عرصه حضور دارند ولی به وظایف‌شان عمل نمی‌کنند، بدون شک در ایجاد و دوام معضلات افغانستان شریک‌اند و در قبال کوچک‌ترین آسیب‌ها به مردم و کشور مسئولیت دارند و باید پاسخ بگویند، چون آنان به وظایف‌شان عمل نکردند.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -مشهد مقدس: در این گزارش، مشروح سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری را در همایش «بررسی مبارزات سیاسی اجتماعی علامه شهید بلخی؛ درس‌ها و پیام‌‌ها» که سالن شهید مصباح (ره) برگزار شد را مطالعه می‌کنید:

مشروح سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این همایش به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و به نستعین
اما بعد، قال الله فی کتابه: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَه إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
 
علمای افغانستان به چهار گروه تقسیم می‌شوند
این جلسه به مناسبت سالروز شهادت علامه شهید بلخی برگزار شده است. قبل از پرداختن به شخصیت شهید بلخی مناسب است که در این فرصت نگاهی داشته باشیم به وضعیت علما در افغانستان؛
 
ما در افغانستان با چهار دسته از علما مواجه بودیم و هستیم‌. دسته اول علمای عامل هستند؛ این علما در طول سده‌های مختلف و بخصوص دهه‌های اخیر خدمات شایانی به دین و مذهب و مکتب و مردم کردند و خود را در راه رسیدن به اهداف متعالی دینی و اسلامی خلاصه کردند و برای هدایت مردم و جامعه و اقتدار کشورمان از وقت، مال و جان خود‌شان مایه گذاشتند. این علما مشمول همین آیه‌ای است که در صدر صحبت قرائت کردم. خدای متعال این علما را هم‌ردیف با فرشتگان دانسته است، یعنی از مقام خیلی بالایی برخوردار‌ند.
 
گروه اول، علمای عاملند که از جان و آبروی خود در راه خدا می‌گذرند
اگر ما در افغانستان دیروز و یا امروز، در گذشته و حال از نعمت اسلام و مذهب و مکتب دینی بهره‌مند هستیم ناشی از فعالیت‌ها و تلاش‌های این دسته از علما بوده است. آنهایی که جان و مال خود‌شان را در این راه از دست دادند و آبرویشان را در خطر قرار دادند. خداوند متعال این علما را که فعلا اکثرشان در جمع مردم ما نیستند بیامرزد و درجات‌شان را که عالی است متعالی بگرداند و کسانی که امروز زنده هستند و در عرصه‌های مختلف مجاهدت و کار دارند نیز خدای متعال حافظ‌شان باشد و به این دسته از علما توفیق بیشتر عنایت کند تا مردم و جامعه ما از وجود این‌گونه علما فیض
اعظمی ببرند.
گروه دوم، علمای منحرف‌اند که جامعه را به انحراف می‌برند
دسته‌ دوم هم علمایی هستند که بد عمل کردند و یا به انحراف رفتند. ما تعدادی از این دست علما را در گذشته داشتیم و حالا هم داریم که دقیقا در برابر علمای عامل قرار داشتند و حالا هم قرار دارند و در جهت به انحراف کشاندن جامعه و در راستای به اسارت بردن مردم و در جهت تحت سیطره رفتن کشور کار می‌کنند.
 
سه عامل اثرگذار در انحراف علما:
این دسته از علما به چند دلیل راه انحراف را پیمودند:
 دلیل اول وابستگی آنان است. تعدادی از علمای افغانستان به کشور‌های خارجی وابسته بودند و حالا هم هستند. آنها تحت زعامت و رهبری شبکه‌های استخباراتی دشمن کار کرده‌اند و حالا هم کار می‌کنند. این طیف از علما در تلاش‌های خود خیلی جدی و فعال هم هستند چون هم فرصت تبلیغی دارند، هم زمینه‌های گسترش کار فیزیکی دارند و هم امکانات و پول در اختیار دارند؛ بنابراین در جهت برآورده شدن اهداف دشمن جدّا در تلاش‌اند.
 
عامل دومِ به انحراف رفتن این دست از علما تاثیرپذیری‌شان از برنامه‌ها و حرکات دشمن است. مجموعه‌ای از علما تحت تاثیر حرکات ضد دینی و ضد ملی دشمنان ما قرار گرفتند و دقیقا همان برنامه‌هایی را در کشور دنبال می‌کنند که دشمنان ما می‌خواهند. دشمنان ما بردگی مردم و اسارت ملی و همچنین ضعف و تحت سلطه بودن کشور را می‌خواهند و این علما هم با توجه به ضعفی که در همه‌‌ ابعاد دارند، تحت تاثیر دشمن، دست به اقدامات فکری، فرهنگی و فعالیت‌های رسانه‌ای می‌زنند. عامل سوم هم وابستگی آنان به دنیا و گرفتاری‌شان به تعصبات قومی، تحزب و انحصار‌طلبی است.
 
علمای منحرف در قرآن تعبیر به سگ هار شده‌ است
این طیف از علما متاسفانه کم هم نیستند، در گذشته بودند و حضور داشتند و امروز هم در سطوح مختلف جامعه حضور دارند و در جهت به انحراف بردن و بی دین ساختن مردم حقیقتا تلاش می‌کنند. خدای متعال این دسته از علما را تشبیه به سگ هار می‌کند: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا.» این خیلی تشبیه خطرناکی است. خدای متعال چنین صحبت کوبنده‌ای را تنها در رابطه با علما دارد، علمایی که به انحراف رفته‌اند، حالا به هر دلیلی که به انحراف رفته باشند اهمیتی ندارد، چون عالم هستند و به عنوان عالم از جایگاه برتر و بزرگی برخوردارند و چون تاثیر‌گذار هستند انحراف چنین علمایی به انحراف و بدبختی و سیه‌روزی جامعه منجر می‌شود. لذا خدای متعال این طیف از علما را به سگ هار تشبیه می‌کند نه سگ معمولی! سگ هار خیلی حیوان بدتر و زشت‌خوتری است.
 
گروه سوم، علمای محافظه‌کارند که در نبرد حق و باطل ساکت‌اند
دسته‌ سوم از علما هم علمایی هستند که به وظایف‌شان عمل نمی‌کنند. آنان عالم هستند و درس خوانده‌اند و علم دارند اما سکوت کرده و
به وظایف خود‌شان در مقاطع مختلف عمل نکرده‌اند و عمل نمی‌کنند و به عبارت بهتر عالمانی هستند که محافظه‌کار بوده و در کنار حق قرار نمی‌گیرند و در برابر ناحق و باطل ساکت‌اند و حرف نمی‌زنند.
 
انسان بی‌طرف در عرصه حق و باطل، بی‌شرف است
ما در دنیا دو خط بیشتر نداریم؛ یا خط حق است یا خط باطل، راه سومی نداریم. یک عالم و شخصیت علمی نمی‌تواند و نباید بگوید «به من چه؟ یا به من ربطی ندارد و من بی‌طرف هستم!» آدم‌های بی‌طرفِ این‌چنینی در حقیقت بی‌شرف‌اند و شرف و حیثیت و انسانیت ندارند. این افراد ممکن است لباس پیامبر بپوشند و عمامه ایشان را بر سر بگذارند اما همین افراد در بدترین حالاتی که جامعه گرفتار آن باشد فقط نگاه می‌کنند و‌ حاضر نیستند کاری بکنند.
تعبیر تند قرآن کریم در مورد علمای محافظه‌کار که به وظیفه خود عمل نمی‌کنند:
متاسفانه ما بخصوص در طول ۲۰ سال گذشته از اینگونه ملا‌ها کم نداشتیم. اکثریت ملا‌های دو دهه‌ اخیر گرفتار محافظه‌کاری و سکوت و نپرداختن به وظایف دینی‌شان یعنی آنچه که دین برای یک روحانی طلبه و یک اندیشمند تعیین کرده است. بودند. حالا این اندیشمند چه حوزوی باشد و چه دانشگاهی، اگر سکوت و محافظه‌کاری کند یعنی به وظایف دینی خود عمل نکرده است و خدای متعال چنین عالم و اندیشمندی را تشبیه به خرِ می کند که در حال حمل کتاب است. کسی‌ که علم دارد ولی از علم خود استفاده نمی‌کند، کسی‌ که داشته‌‌های فکری، فرهنگی و علمی دارد اما از این داشته‌های خود حسن استفاده ننموده و در راستای رسیدن به اهداف والای الهی و آسمانی از آنها بهره‌برداری نمی‌کند، مصداق این آیه شریف است: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا» چنین انسان‌هایی اصطلاحاً خرهایی هستند که بار کتاب دارند اما از آن بهره‌برداری نمی‌کنند.
 
تعبیر سگ هار و حمار در قرآن تنها در مورد علما به کار رفته است
این دو تعبیر -سگ هار و حمار- تعابیری است که در قرآن‌ کریم تنها و تنها علیه علما بکار برده است، علمایی که منحرف هستند و‌ یا علمایی که منحرف هم نیستند اما شیوه کار و عمل‌شان کمتر از انحراف هم نیست، چون به وظیفه‌شان عمل نمی‌کنند. متاسفانه در طول دو دهه‌ گذشته تعداد زیادی از روحانیت و دانشمندان ما به این مرضِ محافظه‌کاری گرفتار بوده‌اند. اگر علما و اندیشمندان افغانستان در طول تاریخ بخصوص در دهه‌های گذشته به وظایف‌شان عمل می‌کردند و بر اساس مسئولیت‌های دینی و الهی‌شان وظیفه انجام می‌دادند امروز جنجالی نداشتیم و‌ کشورمان قریب به ۴۵ سال بحران را متحمل نمی‌شد و سپری نمی‌کرد و این همه مردمِ بدبخت و رنج‌دیده و زحمت‌کشیده نمی‌داشتیم.
 
علمای بی‌عمل، در ایجاد و دوام معضلات مردم و کشور شریک هستند
امروز در سطح دنیا بیشترین مهاجر، مهاجر افغانستانی است. تنها در ایران بیش از شش میلیون نفر است. چندین میلیون در پاکستان است و میلیون‌ها افغانستانی دیگر در سطح اروپا و امریکا زندگی می‌کنند. اگر کشور آرام و مردم باعزت باشند مرض که ندارند تمام دارایی خود‌شان
را بفروشند ‌و‌ وطن‌شان را ترک بکنند و‌ در خارج از کشور مهاجر شوند. تمام این گرفتاری‌ها و معضلات و مشکلات به پای روحانیتی نوشته می‌شود که به وظایف‌شان عمل نکرده‌اند. حالا آن ملا‌هایی که منحرف هستند، سرنوشت‌شان در دنیا و آخرت مشخص است. اما علمایی که امروز در عرصه حضور دارند ولی به وظایف‌شان عمل نمی‌کنند در ایجاد و دوام معضلات مردم و کشور شریک‌اند حتی اگر به پای یک مرد و یا یک زنِ هموطن خاری بخلد این ملا‌ها و اندیشمندان مسئول‌اند و باید پاسخ بگویند، چون به وظایف‌شان عمل نکردند.
 
وضعیت اسف‌بار طلاب به این خاطر است که به وظایف خود عمل نمی‌کنند
اگر علما و اندیشمندان افغانستان به وظایف‌شان عمل می‌کردند ما امروز این همه جنجال نمی‌داشتیم. امروز که در کشور صد‌ها معضل داریم اندیشمندان و روحانیت ما کجا هستند؟! چرا روحانیت ما در مشهد و قم و تهران و سایر شهر‌های ایران به صورت فشرده افتاده‌اند و زندگی بخور و نمیر خود را دارند؟! کاش حداقل خودشان زندگی خیلی خوب و عالی داشتند! نخیر، زندگی اکثریت علما، اندیشمندان، طلاب و روحانیت در ایران یک زندگی بخور و نمیر است و مشکلات خیلی جدی مادی دارند، اما چرا فضلای ما باید به چنین وضعیتی گرفتار باشند؟ پاسخ روشن است، چون به وظایف‌شان عمل نمی‌کنند.
 
خداوند به کسی که خالصانه خدمت کند کمک می‌کند
بخدا قسم اگر روحانی و اندیشمندی در راه خدا مخلصانه به میدان بیاید و به مردم خدمت بکند خدای متعال هم دست‌ او را می‌گیرد و در همه ابعاد به او کمک می‌کند. در طول تاریخ بررسی کنید روحانیتی که خدوم بوده باشد و در مسیر اهداف دینی و ارتقای وضعیت زندگی مردم کار کرده باشد، هیچ‌گاه ذلیل و به زمین مانده نبوده و حتی در کشور فقیری مثل افغانستان امکانات زیادی در اختیارشان بوده است.
 
گروه چهارم، علمای کاهل و سست که عمل‌شان ضعیف است
دسته چهارم از علما هم علمایی هستند که یا به وظایف‌شان درست عمل نمی‌کنند یا کامل عمل نمی‌کنند یا عمل‌شان ضعیف است و آن عملی که از یک روحانی اندیشمند فاضل توقع می‌رود، از این علما مشاهده نمی‌شود. این سه دسته اخیر از علما در افغانستان از گذشته وجود داشتند و در شرایط فعلی هم وجود دارند و این است که ما امروز گرفتار معضلات هستیم. اگر این سه دسته از علما مانند دسته اول علمای عامل می‌بودند باور بکنید که عزت و سرافرازی و اقتدار افغانستان در منطقه و دنیا زبان‌زد می‌گشت و کشورمان با توجه به معادن و منابع آبی و امکانات زراعتی که دارد به کشوری قدرتمند، با عظمت و با اقتدار تبدیل می‌شد.
شهید بلخی یک عالم عامل بود که فعالیت انقلابی داشت
حالا در رابطه با شهید بلخی؛ شهید بلخی از دسته اول یعنی از علمای عامل بود. ایشان شخصیتی بود که دغدغه‌ دینی داشت و با محوریت دین به مبارزات خود دست می‌زد. شهید بلخی زبان خیلی قشنگی داشت، قلم خیلی زیبایی داشت و با توجه به انگیزه‌ دینی و با توجه به اندیشه آسمانی و الهی خود عمل خیلی جدی داشت. او ملایی نبود که فقط با زبان کار بکند و با قلم بنویسد اما در صحنه عمل حضور نداشته باشد، نه! شهید بلخی در صحنه‌ عمل حضور جدی و در عین حال انقلابی داشت.
 
شهید بلخی یک شهید ملی است
گاهی طرف زبان دارد، قلم دارد، عمل هم دارد، اما
عملش عملی انقلابی نیست، اینجا هم کار می‌لنگد. طلبه و عالم باید همانند شهید بلخی باشد. در شرایط بسیار خفقان دوران ظاهرخان که دورانی سخت برای مردم بخصوص اهل تشیع بود که در اذیت و آزار جدی به سر می‌بردند، اما شهید بلخی در صحنه حضور پیدا کرد. البته مبارزات شهید بلخی اختصاص به یک قوم نداشت و اینطور نبود که بگوییم چون سادات بود فقط در رابطه با قوم سادات و یا چون شیعه بود بگوییم فقط در رابطه با شیعه کار می‌کرد. مبارزات شهید بلخی مبارزات ملی بود، به همین خاطر هم من معتقدم شهید بلخی یک شهید ملی است. بایستی همه‌ اقوام افغانستان و پیروان همه‌ مذاهب افغانستان و متکلمین به همه‌ زبان‌های افغانستان از این شخصیت تجلیل و تکریم بکنند و اندیشه‌های او را معرفی نمایند.
 
علامه بلخی در همه احوال در عرصه مبارزه حضور داشت
ما باید از خصوصیات و شاخصه‌های این شهید بزرگوار بهره‌برداری بکنیم. آن ویژگی از شخصیت شهید بلخی که خیلی شاخص بود این بود که او صرفا در شرایط آرامش و با امکانات در صحنه حضور نداشت، شهید بلخی با سختی‌‌ها مبارزه کرد و با دشواری‌ها مجاهدت نمود و در نهایت دستگیر شد. شهید بلخی قبل از زندان همان بود که ۱۴ سال زندان را سپری کرد و در طول ۱۴ سال زندان نیز شهید بلخی همان شهید بلخیِ قبل از زندان بود و شاید ۱۴ سال زندان موجب پخته‌تر شدن شهید بلخی شد، چه از نظر فکر و اندیشه، چه از نظر کار و عمل و چه از نظر طرح و برنامه‌ای که برای آینده‌ ملت و مردم در راستای نجات ملت و مردم داشت. بعد از زندان نه تنها کمترین تردیدی در اراده‌ شهید بلخی ایجاد نشد بلکه قوی‌تر و قدرتمند‌تر در صحنه حاضر شد و به فعالیت پرداخت.
 
شهید بلخی الگوی مناسبی برای علمای افغانستان است
اینجاست که باید گفت ما امروز در افغانستان در سطح علما و اندیشمندان الگوی مناسبی به نام شهید بلخی داریم که بنیان‌گذار نهضت می‌شود و در عرصه‌های دینی و مذهبی و مبارزات سیاسی حضور جدی دارد و از طیف علمای در صدر و پیشگام است. ما می‌توانیم از این شخصیت بهره‌برداری بکنیم و نسل کنونی ما باید به این شخصیت ملی متأسی شود.
 
درست است که حضرت امام خمینی (ره) در سطح منطقه و دنیا پیشگام و رهبر و پیش‌قراول مبارزات فکری و دینی ما بود و فعلا نیز حضرت امام خامنه‌ای حفظه‌الله رهبر جهانی خط مبارزه با استکبار و استبداد و همه‌ مظالمی است که از سوی غرب و شرق عالم مطرح است، اما در حوزه‌ ملی ما می‌توانیم از شخصیتی مثل شهید بلخی استفاده بکنیم.
شاخصه‌های شخصیتی شهید بلخی ترویج شود
بنابراین من از همه‌ دوستانی که از شهید بلخی شناخت دارند بخصوص جناب آقای سیداسحاق شجاعی تقاضای جدی دارم که برای معرفیِ چهره‌ شهید بلخی و شاخصه‌های شخصیتی ایشان در بُعد دینی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و در همه این ابعاد کار جدی روی دست بگیرند و تنها به یک نوشته اکتفاء نشود که ساکت بنشینیم کتابی بنویسیم و بعد بفروشیم، چون ممکن است کسی آن کتاب را نخواند. ما باید در عرصه کار‌های فکری و فرهنگی در رابطه با ترویج این شخصیت کار بکنیم.
 
همه ما باید به شخصیت شهید بلخی تأسی کنیم
جای تاسف است که ما چنین شخصیتی در
افغانستان داریم اما در سالروز شهادت ایشان کم‌رنگ‌ترین جلسات ممکن در سطح داخل و خارج از کشور برگزار می‌شود. بنابراین بایستی این شخصیت شناسانده شود و بعد ما باید به این شخصیت تأسی بکنیم و الگو بپذیریم و از شاخصه‌های مهم این شخصیت استفاده بکنیم و ما هم خود را در مسیر و راه شهید بلخی عیار بکنیم. شهید بلخی در مسیر مبارزه با ظلم گام گذاشت و در نهایت توسط دستگاه حاکمه‌ ظاهرخان به شهادت رسید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
 
اسلام در جهان رو به اقتدار است

ما همچنین علمای عامل دیگر در عرصه افغانستان کم نداشتیم، چه قبل از شهید بلخی و چه در عصر ایشان و چه بعد از شهید بلخی. ما در طول ۲۰ سال گذشته علمای عامل خوب و برجسته‌ای داشتیم و حالا چنین علمایی در صحنه حضور دارند. امیدوارم که بقیه‌ علما، طلاب، روحانیون و دانشمندان ما بخصوص در سطح دانشگاه‌ها ساکت و آرام ننشینند. شرایط، شرایط کار و فرصت مبارزه است. زمان، زمان حضور در عرصه‌ افغانستان، منطقه و دنیاست. امروز اسلام رو به اقتدار و رو به عظمت است. ما یک‌وقت نگران نباشیم که بگوییم اوضاع دنیا خراب است و همه جا جنگ است! نه، این همه جنگی که شما مشاهده می‌کنید بخاطر قدرت و عظمتی است که اسلام پیدا کرده و هر روز رو به رشد و ارتقا و توسعه است. این وضعیت دشمنان را نگران کرده است، به همین خاطر هی دست و پا می‌زنند که جلو رشد اسلام و جلو رشد مکتب اسلام ناب محمدی را بگیرند که ان‌شاءالله موفق نخواهند شد.
 
هیچ عاملی نمی‌تواند نه در منطقه و نه در دنیا جلو رشد اسلام را بگیرد
اما به شرط آنکه ما به وظایف خود عمل بکنیم و خاموش ننشینیم و حوزات علمیه و علما و دانشمندان دانشگاهی ما خاموش ننشینند، بلکه در صحنه حضور پیدا بکنند. اگر حضور پیدا کردند میدان مال آنها است اما اگر حضور پیدا نکردند خدای متعال صحنه را خالی نخواهد گذاشت؛ قطعا اهل مبارزه و مجاهده در صحنه پیدا خواهد شد و اهداف الهی را در جامعه پیاده خواهد کرد. اما جای تاسف خواهد بود که تعداد زیادی از علمای ما که لباس و عمامه دارند و شهریه می‌گیرند و از اقامت برخوردار هستند، از فیض بزرگ الهی عقب می‌مانند و دست‌شان از همه جا کوتاه است.
 
امیدوارم هستیم که فیض کافی را از این مجلس برده باشید و ثواب این مجلس نثار به روح پرفتوح شهید بلخی و تمام شهدایی که راهرو این شهید بودند باشد، بخصوص شهید سید علی اکبر مصباح و شهدای ترور در افغانستان، شهدای ۶ جدی کابل، شهدای ۲۰ حوت دفتر مزار و شهدایی که در هرات و سایر ولایات بوسیله‌ تروریستان به شهادت رسیدند و علت شهید شدن‌شان هم این بود که راه درست را طی می‌کردند و در مسیر درست گام گذاشته بودند و دشمن تحمل وجود و حضور اینها را نداشت و اقدام به شهادت این عزیزان نمود. بیش از این وقت شما را نمی‌گیرم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

تصاویر همایش «بررسی مبارزات سیاسی اجتماعی علامه شهید بلخی؛ درس‌ها و پیام‌‌ها» را در لینک زیر مشاهده می‌کنید:
https://www.avapress.net/fa/gallery/273212/1/
https://avapress.net/vdcfemd0tw6deja.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط