ملک ستیز، نویسنده و پژوهشگر کشور، در تازه ترین یادداشت خود، از فرقهیی اندیشیدن و عمل کردن در رده های مختلف قدرت سیاسی و همچنین در میان گروه های اپوزیسیون به شدت انتقاد می کند.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، آقای ستیز در این یادداشت که آن را با عنوان «من یک فکر هستم و همین» در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده، می گوید که دولت افغانستان ساختارهای سیاسی دولت را به فرقهها تقسیم کرده و به عنوان نمونه، وزیر دفاع پشتون و یا وزیر داخله باید تاجیک باشد. بر این اساس، اگر در این گیرودار، هزارهیی وزیر ترانسپورت شود، به معنای جایگاه پایینتر از این دو است.
او می گوید که رهبران دولت با چینش چهرههای اقوام در قدرت سیاسی، می خواهند دولت آنها تحت نام «وحدت ملی» نمایان شود.
این پژوهشگر در ادامه آسیب شناسی خود از رویکردهای موجود در درون دولت افغانستان، ادامه می دهد که پس از پست های بلندرتبه و کلیدی، در رده ی پایینتر دولتی نیز بغض تباری جولان میکند. برای واضح شدن این مسأله، ستیز می گوید که اگر وزیری تاجیک و یا پشتون است، باید همه کارکنان کلیدی وزارت مربوط از همان قوم باشد و یا اگر رییسی هزاره است، باید نزدیکان قومیاش همه پستهای کلیدی آن اداره را در اختیار گیرد.
ستیز تصریح می کند که این روش، زشتترین نوع فرهنگ سیاسی را به نمایش میگذارد.
وی می گوید، در نتیجه این رویکرد، تصویری که از مسوولین این ادارات به نمایش گذاشته میشود، شوونیسم اداری نامیده میشود؛ یعنی دولتی که خرد سیاسی، استعداد و ظرفیت حرفهیی هر شهروند پشهیی، بلوچ، ازبیک، هندو و…را قربانی این روش زشت میکند.
در مرحله بعد، به باور ستیز، گروهکهای سیاسی بهنام اپوزسیون نیز به شدت متأثر از همین روش قدرت سیاسی ظهور میکنند و برای آنها، تاجیکبودن، پشتونبودن و هزارهبودن، نسبت به فکر جایگزین، ارجحیت پیدا میکند.
او در پیوند به تحلیل خود، چنین مثال هایی را یادآور می شود: گروههای بهنام «حراست» به رهبری پشتونها، «تاجیکان» بهرهبری تاجیکها و «روشنایی» به رهبری هزارهها.
به گفته وی، در این میان شخصیتهای مستقل سیاسی، برون از این تشکلات به ترویجِ اندیشه میپردازند.
این پژوهشگر در این مقایسه، خود را به هیچیک از این گروههای سیاسی وابسته نمی داند و می گوید که او یک «فکر» منتقد است و این فکر، در پی تغییر است.