ملک ستیز، استاد دانشگاه پژوهشگر روابط بین الملل و مسائل افغانستان به این باور است که از دید استراتژیک، روسها می خواهند به وسیله طالبان، آمریکا را در منطقه به نوعی به گروگان بگیرند. وی به این باور است که روس ها می خواهند در مبارزه علیه داعش از طالبان در مناطق شمالی افغانستان استفاده کنند و در این زمینه مذکرات روس ها با طالبان به گونه مخفی و غیررسمی در قطر و امارات ادامه خواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، آقای ستیز که با مرکز مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان گفتگو کرده، با اشاره به تقابل های اخیر روسیه و امریکا در افغانستان، گفته است: "روسها بر این باور هستند که اگر آمریکاییها در سایر نقاط هم مرز مثل اوکراین و قفقاز، بر این کشور فشار آورند، آنها بتوانند از این گروگانگیری در افغانستان در برابر آمریکاییها استفاده کنند".
به باور وی، از سوی دیگر، روسها میخواهند از طالبان در مبارزه علیه داعش در افغانستان و به خصوص در مناطق شمالی این کشور استفاده کنند.
این پژوهشگر ارشد روابط بین الملل پیرامون مذاکرات مخفی روسیه و طالبان خاطرنشان کرد: "باور من این است که مذاکرات روسها با طالبان به گونه مخفی و غیررسمی در قطر و امارات ادامه خواهد داشت و در این زمینه جمهوریهای آسیای مرکزی مثل ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان، این نشستها را وساطت و هماهنگی میکنند".
وی در پاسخ به این سوال که روسیه چه تعریفی از حضور امریکا در افغانستان در ۱۶ سال گذشته دارد، گفته است: "اگر به تاریخ مناسبات افغانستان با روسیه و آمریکا و به صورت کل با غرب نگاهی شود، دید ژئوپلیتیک روسها به این منطقه با دید غربیها بسیار متفاوت است. روسها به این باور هستند که افغانستان حیطه جغرافیایی یا میدان تحت کنترل آنهاست. این دیدی که «دکترین تزار» نامیده میشود، هنوز هم در افکار رجال سیاسی روسیه به ویژه استراتژیستهای این کشور وجود دارد و بر آن پافشاری میکنند. پوتین نیز یکی از حامیان این تفکر در مناسبات بینالمللی و سیاست خارجی است".
آقای ستیز ادامه داد، از این جهت، دید روسها به منطقه و پیرامون افغانستان دیدی با ثبات است، اما روسها میپذیرند که نبود یک پشتوانه بسیار پرقدرت اقتصادی در سیاست خارجی این کشور، سبب شده که در مورد افغانستان شکیبایی پیشه کنند و حتی من آن را یک سکوت مرموز مینامم. این سکوت پس از دوره طالبان به وضوح مشاهده شد، اما در این اواخر دیده میشود که روسها به آرامی در حال شکستن این سکوت هستند و جایگاه آمریکا را در افغانستان به چالش میکشند.
اما این که چرا روس ها سکوت استراتژیک خود را پیرامون مسائل افغانستان شکستند، این پژوهشگر روابط بین الملل تصریح کرد: "حوادث خاورمیانه به ویژه بهار عربی که بعدا به یک سلسله بحرانها در منطقه تبدیل شد؛ وضعیت سوریه، مداخله روسها در خاورمیانه و حتی به نحوی ضعف استراتژیک سیاست آمریکا در خاورمیانه، حاکمیت روسها را در این منطقه از جهان به شدت تغییر داد. تحرکات روسیه نشان می دهد که این کشور پیرامون خاورمیانه جدی است و این شرایط بر وضعیت افغانستان هم بسیار اثر گذاشت؛ به ویژه بحث گسترش داعش در افغانستان، روسها را به شدت نگران ساخت. همین مسأله سبب شد تا روسها سکوت خود را پیرامون افغانستان بشکنند، افغانستان را به عنوان یک مسأله مهم مطرح نمایند، یک سلسله مذاکرات را با طالبان آغاز کنند و گسترش داعش در منطقه و مرز افغانستان ـ پاکستان را برای نفوذ به آسیای مرکزی، به شدت مورد توجه قرار دهند. همه اینها سبب شد که روسها در سکوت خود پیرامون مسائل افغانستان، تجدید نظر کنند و تعامل با آمریکاییها را بازبینی کنند. از سوی دیگر، روسها حتی از طریق آسیای مرکزی مناسبات بهتری را با پاکستان ـ که هیچ گاه خوب نبوده، ـ آغاز کردند".
ملک ستیز در مورد تفاوت نگاه ها و رویکردهای کلی روسیه و امریکا نسبت به یک دیگر و تأثیر آن بر افغانستان گفته است که تا هنوز در رویکردهای ترامپ و پوتین تفاوت خاصی قابل مشاهده نیست. گرایشهایی مطرح شده بود که هم گراییهای بهتری در سیاستهای منطقهای به ویژه در افغانستان، اوکراین و حتی گرجستان به وجود خواهد آمد، اما تا هنوز هیچ نشانهای از این همگرایی دیده نمیشود.
وی ادامه داد: "باور من این است که هنوز هم روابط روسیه و آمریکا به شدت آسیب پذیر است، به ویژه به دلیل ناسیونالیزمی که در هر دو قدرت بزرگ جهان گسترش پیدا کرده، خطر و آسیب پذیری هر دو به دور از پیشبینی نیست. اما من بر این باورم که همان دورنمای استراتژیک هر دو کشور به شدت پابرجاست. در این بین، تنها چیزی که روسیه و آمریکا را به شدت به یکدیگر نزدیک میسازد، یک نوع گرایش مبارزه با افراط گرایی است که اگر صادقانه مورد توجه هر دو دولت قرار گیرد، به نفع جامعه بینالمللی است، اما اگر این افراط گرایی به یک ابراز استراتژیک تبدیل شود، به شدت جامعه جهانی را با خطر مواجه خواهد کرد".
این استاد روابط بین الملل در ادامه پیرامون موثریت استراتژی جدید امریکا در افغانستان خاطرنشان کرد: " هنوز هم زود است که در این زمینه پیش بینی کرد، اما دید من این است که شاید این استراتژی برای کوتاه مدت به نفع افغانستان و سیاست آمریکا در منطقه باشد، اما معتقدم که در بلند مدت، استراتژی جدید آمریکا میتواند برای افغانستان چالشزا باشد".
به باور وی، پاکستان یکی از کشورهای با اهمیت در منطقه است و یکی از ابزارهای بسیار مهمی که این کشور در اختیار دارد، افراط گرایی اسلامی است. این افراط گرایی به حدی خطرناک است که می تواند جایگاه ایالات متحده آمریکا را در منطقه به چالش بکشد، وضعیت افغانستان را به شدت بحرانی سازد و گروههای هراس افگن بینالمللی را منسجم سازد. از این روی، از یک سو به دلیل قاطعیت در مبارزه علیه هراس افگنی، میتوان یک نگاه خوش بینانه به ترامپ و استراتژی جدید آمریکا داشت، اما از سوی دیگر، تجربه نشان داده پاکستان میتواند به یکی از کشورهای خطرساز در منطقه تبدیل شود.
در این بین، این که پیام استراتژی جدید امریکا در افغانستان برای روسیه چیست، تصریح کرد: "روسها به شدت نسبت به نقش پاکستان در دوران جنگ سرد آگاه هستند و میدانند این کشور چه نقشی را میتواند در منطقه، هم در جنوب آسیا و هم آسیای مرکزی داشته باشد؛ بر این اساس روسها در شرایط فعلی از این استراتژی حمایت میکنند، به دلیل این که اینجا جنگ در برابر تندروی است، اما با این حال، روسها به هیچ صورت نسبت به جایگاه پاکستان به عنوان یکی از مخربترین بازیگران منطقه بیتفاوت نیستند؛ از این رو یک سلسله مذاکرات و یا بهبود مناسبات خود با پاکستان را از طریق آسیای مرکزی روی دست دارد".
اما آیا یک ائتلاف جدید میان روسیه، پاکستان و چین در برابر استراتژی جدید امریکا شکل خواهد گرفت، ملک ستیز به این باور است که ساختار سیاسی اقتصادی پاکستان تحت تأثیر فکر یا دکترین غرب است، به ویژه بریتانیا و آمریکا، بر این اساس او تأکید کرد که زیاد به این همگرایی منطقه ای روسیه، چین و پاکستان خوش بین نیست که بتواند یک آلترناتیو یا جایگزین خوبی برای غرب باشد.
به گفته این پژوهشگر مسائل بین المللی، "باور من این است که پاکستانیها با استفاده از ابزارهایی که پیشتر نام بردم و ژئوپلیتیک پاکستان، داشتن حاکمیت بر اسلامگرایان افراطی در منطقه و گروگانگیری طالبان و گروههای گسترده دیگری که در پاکستان تحت حمایت آی.اس.آی قرار دارند، دوباره مناسبات بهتری را با ایالات متحده آمریکا برقرار خواهند کرد. با تغییر دولتی که به زودی در پاکستان و پس از انتخابات به وجود خواهد آمد، وضعیت در پاکستان تغییر خواهد کرد و همگرایی استراتژیک میان پاکستان و آمریکا دوباره شکل خواهد گرفت. پاکستانیها میزان زیادی از کمکهای مالی را از آمریکا به دست میآورند و روسیه و چین به هیچ وجه نمیتوانند جایگزین آمریکا و کمکهای این کشور باشند".