تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۷ جدی ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۹
کد مطلب : 121603
سخنان تُند و عملکرد کُند
دومین گروه سیاسی منتقد حکومت وحدت ملی پای به عرصه سیاست کشور گذاشت.
رهبری گروه جدید را رئیس سابق حزب "افغان ملت"به عهده دارد.آقای احدی در نخستین سخنرانی بعد از تشکیل این گروه، به انتقادهای تند و نیشدار از حکومت وحدت ملی پرداخت،و ناکارآمدی و فساد حکومت را مورد تحلیل قرارداد.
رئیس سابق حزب "افغان ملت"،مشروعیت قانونی حکومت وحدت ملی را مورد تردید قرار داد و خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام شد.
بعد از اعلام موجودیت دومین گروه سیاسی،دو پرسش مطرح می شود؛ نخست این که چرا گروه های سیاسی بعد از یکسال که از عمر حکومت می گذرد اعلام موجودیت می کنند. دوم آنکه انتقادهای تند بر حکومت، بر اساس کدام دیدگاه و نظر مطرح می شود،در حالی رهبران گروه های جدید، خود از بازیگران حکومت بوده و ناتوان در ارایه یک برنامه مدون هستند؟

در پاسخ به پرسش نخست، پاره ای از آگاهان بدین نظر اند که گروه های سیاسی در افغانستان نه برخاسته از متن مطالبات اجتماعی مردم بوده و نه هم مواضع و دیدگاه های سیاسی طبقه مشخصی از جامعه را بیان می کنند.

اکثر رهبران این گروه ها، بعد از تشکیل حکومت مترصد می مانند که رئیس جمهور چه وقت آنها را دعوت به همکاری می نماید. همین که کابینه حکومت تشکیل شد، پست های مهم حکومتی توسط افراد جدید اشغال شد،تب خفیف اما رو افزایش عقب ماندن از کاروان حکومتی به تدریج در ذهن و ضمیر این تعداد می نشیند، حرکت های خزنده برای بدست آودرن امتیازها آغاز می شود و سرانجام، افراد و گروه های نا همگون و نا متجانس و صرف به غرض سهم داشتن در قدرت گرد هم می آیند و گروه جدیدی را اعلام کنند، تا سهم و بهره ای از قدرت بدست آورند.
این گروه ها عموما ازکسانی شکل گرفته که در حکومت های گذشته حضور فعال و چشم گیر داشته اند اگر طرح و برنامه ای برای بهبودی وضعیت کشور داشتند باید تا هنوز اعلام می کردند و حداقل نخبگان جامعه از آن آگاهی می یافتند و در طول این مدت حضور خود در حکومت به این امر مبادرت نورزیدند.
حالا با چه مایه از تجربه و توان به صحنه سیاست بازگشته اند چه کاریی را می خواهند انجام دهند هنوز آشکار نیست ،اگر آینده را بر سیاق گذشته این گروه ها و افراد بسنجیم باید بی تردید گفت که هیچ کدام از این افراد سخنی نوی ندارند. البته علت این همه تلاش برای چسپیدن به قدرت هم آنست که در افغانستان قدرت در چهره ای حکومت تجلی یافته ،بخش خصوصی برخلاف سایر کشورها رشد نکرده، تا سیاست مداران فرو مانده از کار دولتی بتوانند به آن بخش ها روی آورده و امرار معاش کنند یا وقت بگذرانند. لذا بسیاری از تحصیل یافتگان کشور و سیاست مداران بیکار به سمت حکومت کشیده می شوند تا با ایجاد گروه هایی به صف حکومت بپیوندند ،تا هم از امتیازهای مادی حکومت بهره مند شوند و هم با پیوستن به حکومت وجهه اجتماعی دوباره کسب کنند.

بنابراین آن چه از جانب این کنشگران مطرح می گردد و نقدهای تندی که علیه نظام سیاسی صورت می یپذیرد،هیچ کدام بر اساس یک تحلیل واقع بینانه نیست و بیشتر برای جلب توجه حکومت به شخص خود و یا گروه ای است که در آن عضویت دارند،تا امکان مشارکت در ساختار حکومت را فراهم کند. در میان این گروه ها شاخص ترین افراد کسانی هستند که در گذشته هم از امکانات اقتصادی حکومت استفاده کرده و هم دارای وجهه های اجتماعی بوده اند، این تعداد تلاش بیشتر به خرج می دهند تا در بدنه حکومت جذب شوند، بیشترینه افراد نیز در محوریت همین تعداد افراد شکل گرفته و می گیرد.
گفتنی است که در کشورهای دموکراتیک احزاب سیاسی بخشی از قشر اجتماعی را نمایند گی می کنند و حایز دیدگاه ویژه سیاسی و اقتصادی هستند. وقتی حکومت را ناکام یا در بحران می بینند با ارایه دیدگاه و پیشنهادهای اصلاحی به حکومت داری خوب کمک می کنند و هم امتیازهای سیاسی از حکومت بدست می آورند. گروه های سیاسی در افغانستان،نماینده گروه و یا قشر خاصی از جامعه نیستند تا به نمایندگی از سایرین اعلام موجودیت کرده باشند. از این جهت با فراهم کردن چند آدم می کوشند با نام و عنوان دهان پُر کن و پُر طمطراق خود را به چشم حکومت بزرگ نشان دهند تا امتیازی بدست آورند.
از دیگر ویژگی های این گروه ها، نداشتن برنامه ای مدون برای کشور است.
همان گونه که اشارت رفت این گروه ها علی القاعده فصلی هستند و بر اساس نیازمندی های خاص شخصی حرکت می کنند، نه فرصت داشته که قبل از اعلام موجودیت عمیق تر و ریشه ای تر مشکلات کشور را ارزیابی کنند و نه هم خود را به زحمت افگنده اند تا به این امر مهم اهتمام ورزند. در گذشته با وجود کم مایگی با هزینه های اندک به سود های کلانی دست یافته اند، حالا هم چندان به خود زحمت نمی دهند که در قالب برنامه ای اعلام موجودیت کنند.

از این جهت است که با یافتن کمترین امتیازها از هم می پاشند و چون آب جذب زمین حکومت می شوند.لذا این گروه ها نه جدی هستند و نه هم کسی به این جماعت به دیده جدی می نگرند و نه هم طرحی برای ارایه و سخنی برای گفتن دارند. گروهی جدیدی هم که جدیدا اعلام موجودیت کرده است ،گرچه با تندی از حکومت انتقاد کرده ولیکن بدین نکته نیز باید اشاره کرد که تندی نقد از درون مایه های فکری و اندیشگی تهی است و هیچ چیزی جدیدی را نمی توان در تندی انتقاد ها یافت. بدتر و زننده تر آنست که اکثر گروه هایی که بعد از شکل گیری حکومت بوجود می آیند بیشتر کسانی گرد این گروه فراهم می آیند که گرایش تند قومی دارند و می کوشند با بالابردن تب قومیت به خواسته های خود دست یابند. البته گروه هایی که تشکیل شده اند در تاریخ یک دهه گذشته بی سابقه نیست.
یکی از ویژگی دیگر این گروه ها آنست که به التهاب اجتماعی می افزایند،آتش های فرو خفته قومی و نژادی را مشتعل تر می کنند، دامن تنش های قومی را گسترده تر می سازند. آنچه که این گروه های خلق الساعه انجام می دهند بر خلاف کارکردهای گروه های سیاسی در کشورهای متمدن و پیشرفته است
یکی از کار ویژه های گروه های سیاسی در جهان مدرن، آموزش سیاسی  شهروندانست این که چگونه در انتخابات شرکت کنند، اهمیت شرکت آنها در ایجاد برنامه های حکومت بچه میزان است، اگر شرکت نکنند چه چیزی ازدست خواهند داد.

این آموزش ها فضای مناسب فرهنگی بوجود می آورد که شهروندان را به وظایف خود در قبال حکومت آگاه می سازد و در مجموع در بهنجار ساختن یک کشور نقش واهمیت قابل توجهی ایفا می کند.اما گروه هایی که در افغانستان ایجاد می شوند بر عکس گروه های سیاسی در جهان پیشرفته، نا هنجاری های اجتماعی را تشدید می کنند. علت هم آنست که این گروه ها و به تبع آفراد تشکیل دهنده آن در میان مردم از جایگاه و پایگاه چندانی برخوردار نیستند و در گذشته در میان مردم زیست نکرده و خواسته های مردم را نمی دانند، می کوشند از نقاط منفی مردم چون قومیت ، زبان و مذهب استفاده کنند تا تعدادی را به سوی خود فرا بخوانند و مُستمعانی داشته باشند. شعارهای تندی که سر می دهند بیشتر برای گرم کردن بازار است تا دارای پشتوانه فکری و یا عملی باشند.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.net/vdcaw6n6e49nui1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط