وزیر امور خارجه روسیه وخامت اوضاع در افغانستان را نگران کننده خواند و گفت که دو کشور روسیه و هند در نظر دارند در راستای برخورد با تهدیدهای احتمالی در افغانستان تلاش های خود را هماهنگ سازند.
سرگئی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه در کنفرانس مشترک خبری با سلمان خورشید؛ همتای هندی خود، با اشاره با ديدگاه دهلی نو درباره رويدادهاي افغانستان، گفت:"ما در رابطه با وقایع افغانستان و تهدید تروریزم نظر مشترک داشتیم؛ به این معنی که تروریزم تنها امنیت و ثبات در افغانستان را با تهدید روبرو نمی سازد؛ بلکه برای تمام منطقه و جهان تهدید ایجاد می کند".
لاوروف با ابراز نگرانی از وخامت اوضاع افغانستان گفت که روسیه و هند در تلاش اند؛ تا برای ایجاد افغانستانی آزاد و عاری از تروریزم و قاچاق مواد مخدر، کمک های خود را به افغانستان ادامه دهند.
این در حالی است که تاکنون یکی از دلایل اصلی حضور گسترده و همه جانبه نیروهای خارجی در افغانستان نیز پیشگیری از تبعات گسترده بین المللی شیوع ناامنی و پناه گرفتن گروه های تروریستی در افغانستان عنوان می شد و این یکی از اهداف اصلی لشکرکشی امریکا و دیگر هم پیمانان غربی آن کشور به افغانستان خوانده می شد.
اگرچه بعدا امریکا و هم پیمانان آن، اهداف اولیه خود از حضور همه جانبه سیاسی، نظامی و امنیتی در افغانستان را به فراموشی سپردند و این اهداف جای خود را به نیات نهان روشانه تر دیگری داد که طی آن، نه تنها این حضور هیچ کمکی به تامین امنیت و ثبات و سرکوب تروریزم و برچیده شدن ناامنی از افغانستان نکرد؛ بلکه بالعکس، تروریزم رشد و توسعه پیدا کرد، ناامنی ها گسترش یافت و تبعات این ناامنی ها اکنون می رود؛ تا به جدی ترین تهدید منطقه ای برای کشورهایی مانند هند و روسیه تبدیل شود.
در این میان مشخص نیست که چه کسی مسئول ناامنی های افغانستان است و چرا پس از ۱۲ سال جنگ خونین و خانمانسوز هنوز هم از افغانستان به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدهای بزرگ فراراه امنیت و ثبات در منطقه نام برده می شود. چه کسی باید به این پرسش پاسخ دهد؟
این سؤال تنها از سوی کشورهای منطقه ای مانند روسیه و هند مطرح نمی شود؛ بلکه بسیاری از مردم افغانستان با این سؤال و سؤالات مشابه دیگر مواجه اند؛ اما به نظر می رسد هیچکس نه قادر به جواب دادن به آن است و نه حاضر به این کار خواهد شد.
عمر حکومت رییس جمهور کرزی رو به پایان است؛ اما نباید فراموش کرد که بزرگ ترین مسئولیتی که تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای کرزی در برابر حکومت وی قرار دارد، تامین امنیت مردم و دادن اطمینان به کشورهای همسایه و منطقه در زمینه مبارزه جدی و قاطع با تروریزم و عوامل ناامنی است.
اکنون بخش های بزرگی از کشور در آتش جنگ و ناامنی می سوزد و این آتش رو به گسترش و افزایش است و ولایت های امن کشور را نیز دربرگرفته است؛ بنابراین تامین امنیت و مبارزه جدی و واقعی با تروریزم یکی از عمده ترین وظایف حکومت کنونی است.
این امر نه تنها برای برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۴ از اهمیت حیاتی و تعیین کننده ای برخوردار است؛ بلکه از نقطه نظر استمرار حیات اجتماعی مردم، حفظ دستاوردهای ۱۲ ساله دولت و ملت افغانستان و ایجاد اطمینان برای کشورهای دیگر در منطقه در زمینه اینکه افغانستان دیگر به کانون جنگ و خشونت و ناامنی تبدیل نخواهد شد ضروری انگاشته می شود.
از جانب دیگر، به این پرسش مهم و کلیدی نیز باید پاسخ داده شود که وقتی تمامی مسئولیت های امنیتی به نیروهای امنیتی داخلی منتقل شده است؛ پس هدف از حضور نیروهای خارجی در کشور چیست؟ و از نظر سیاسی نیز این نیروها با توجه به دستاورد اندک و غیرقابل دفاعی که در طول ۱۲ سال حضور مستمر خویش در افغانستان داشته اند، برای چه منظوری در کشور حضور خواهند داشت و کدام ضرورت ملی، این حضور گسترده را توجیه می کند؟
این سؤالاتی است که به صورت جدی مطرح است و ممکن است پاسخ دادن مسئولانه و واقعی به این پرسش ها به بازشدن بسیاری از گره های کور ناامنی و خشونت و تروریزم جاری در افغانستان، کمک کند و سبب اطمینان خاطر کشورهای منطقه شود.
سرگئی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه در کنفرانس مشترک خبری با سلمان خورشید؛ همتای هندی خود، با اشاره با ديدگاه دهلی نو درباره رويدادهاي افغانستان، گفت:"ما در رابطه با وقایع افغانستان و تهدید تروریزم نظر مشترک داشتیم؛ به این معنی که تروریزم تنها امنیت و ثبات در افغانستان را با تهدید روبرو نمی سازد؛ بلکه برای تمام منطقه و جهان تهدید ایجاد می کند".
لاوروف با ابراز نگرانی از وخامت اوضاع افغانستان گفت که روسیه و هند در تلاش اند؛ تا برای ایجاد افغانستانی آزاد و عاری از تروریزم و قاچاق مواد مخدر، کمک های خود را به افغانستان ادامه دهند.
این در حالی است که تاکنون یکی از دلایل اصلی حضور گسترده و همه جانبه نیروهای خارجی در افغانستان نیز پیشگیری از تبعات گسترده بین المللی شیوع ناامنی و پناه گرفتن گروه های تروریستی در افغانستان عنوان می شد و این یکی از اهداف اصلی لشکرکشی امریکا و دیگر هم پیمانان غربی آن کشور به افغانستان خوانده می شد.
اگرچه بعدا امریکا و هم پیمانان آن، اهداف اولیه خود از حضور همه جانبه سیاسی، نظامی و امنیتی در افغانستان را به فراموشی سپردند و این اهداف جای خود را به نیات نهان روشانه تر دیگری داد که طی آن، نه تنها این حضور هیچ کمکی به تامین امنیت و ثبات و سرکوب تروریزم و برچیده شدن ناامنی از افغانستان نکرد؛ بلکه بالعکس، تروریزم رشد و توسعه پیدا کرد، ناامنی ها گسترش یافت و تبعات این ناامنی ها اکنون می رود؛ تا به جدی ترین تهدید منطقه ای برای کشورهایی مانند هند و روسیه تبدیل شود.
در این میان مشخص نیست که چه کسی مسئول ناامنی های افغانستان است و چرا پس از ۱۲ سال جنگ خونین و خانمانسوز هنوز هم از افغانستان به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدهای بزرگ فراراه امنیت و ثبات در منطقه نام برده می شود. چه کسی باید به این پرسش پاسخ دهد؟
این سؤال تنها از سوی کشورهای منطقه ای مانند روسیه و هند مطرح نمی شود؛ بلکه بسیاری از مردم افغانستان با این سؤال و سؤالات مشابه دیگر مواجه اند؛ اما به نظر می رسد هیچکس نه قادر به جواب دادن به آن است و نه حاضر به این کار خواهد شد.
عمر حکومت رییس جمهور کرزی رو به پایان است؛ اما نباید فراموش کرد که بزرگ ترین مسئولیتی که تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای کرزی در برابر حکومت وی قرار دارد، تامین امنیت مردم و دادن اطمینان به کشورهای همسایه و منطقه در زمینه مبارزه جدی و قاطع با تروریزم و عوامل ناامنی است.
اکنون بخش های بزرگی از کشور در آتش جنگ و ناامنی می سوزد و این آتش رو به گسترش و افزایش است و ولایت های امن کشور را نیز دربرگرفته است؛ بنابراین تامین امنیت و مبارزه جدی و واقعی با تروریزم یکی از عمده ترین وظایف حکومت کنونی است.
این امر نه تنها برای برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۴ از اهمیت حیاتی و تعیین کننده ای برخوردار است؛ بلکه از نقطه نظر استمرار حیات اجتماعی مردم، حفظ دستاوردهای ۱۲ ساله دولت و ملت افغانستان و ایجاد اطمینان برای کشورهای دیگر در منطقه در زمینه اینکه افغانستان دیگر به کانون جنگ و خشونت و ناامنی تبدیل نخواهد شد ضروری انگاشته می شود.
از جانب دیگر، به این پرسش مهم و کلیدی نیز باید پاسخ داده شود که وقتی تمامی مسئولیت های امنیتی به نیروهای امنیتی داخلی منتقل شده است؛ پس هدف از حضور نیروهای خارجی در کشور چیست؟ و از نظر سیاسی نیز این نیروها با توجه به دستاورد اندک و غیرقابل دفاعی که در طول ۱۲ سال حضور مستمر خویش در افغانستان داشته اند، برای چه منظوری در کشور حضور خواهند داشت و کدام ضرورت ملی، این حضور گسترده را توجیه می کند؟
این سؤالاتی است که به صورت جدی مطرح است و ممکن است پاسخ دادن مسئولانه و واقعی به این پرسش ها به بازشدن بسیاری از گره های کور ناامنی و خشونت و تروریزم جاری در افغانستان، کمک کند و سبب اطمینان خاطر کشورهای منطقه شود.