اشرف غنی؛ رئیس جمهور در حاشیه نشست شانگهای با نواز شریف؛ نخست وزیر پاکستان دیدار کرد.
آنها در مورد روابط دو کشور، وضعیت منطقه و مبارزه با تروریزم گفتگو کردهاند.
دو روز پیش در نشست روند کابل، آقای غنی گفت که افغانستان با امضای چند تفاهمنامه بارها تلاش کرده تا همکاری پاکستان در زمینه مبارزه با تروریزم را جلب کند؛ اما این تلاشها نتیجهای نداشته است.
شین جینپینگ؛ رئیس جمهوری چین نیز دیروز در دیدار با اشرف غنی گفت که آماده است تا نشستی سهجانبه را میان افغانستان، پاکستان و چین راهاندازی کند.
اشرف غنی امروز همچنین با رشید عالماف؛ دبیرکل سازمان همکاریهای شانگهای دیدار کرد و دبیرکل سازمان شانگهای گفته که این سازمان خواستار تأمین صلح و ثبات در منطقه به ویژه در افغانستان است و تلاشهای حکومت افغانستان نیز در این زمینه قابل درک است.
همچنین اشرف غنی در حاشیه این نشست با محمد جواد ظریف؛ وزیر خارجه ایران دیدار و دوطرف در مورد حملات تهران و کابل صحبت کردهاند.
این در حالی است که به باور آگاهان، چین اهمیت راهبردی افغانستان برای تحقق رویاهای درازمدت و بلندپروازانه این کشور در عرصه توسعه طلبی اقتصادی را به خوبی درک می کند و می داند که افغانستان در این زمینه از ظرفیت های بسیار عظیم، بی مانند و فوق العاده ای برخوردار است.
به عقیده این گروه از ناظران، چین در عین حال بر این مساله نیز واقف است که در حال حاضر، موانع سنگینی در راستای تحقق این رویاها وجود دارد؛ یکی از این موانع، سیاست های خصمانه و خرابکارانه پاکستان در قبال امنیت و ثبات و توسعه اقتصادی و سیاسی در افغانستان است؛ کشوری که در عین حال، روابط استراتژيک مستحکم و توسعه یافته ای نیز با چین دارد.
افغانستان هم نسبت به موقعیت مهم چین در این عرصه، آگاه است و می داند که اگر قرار باشد پاکستان سرانجام بر توافق صلحی با افغانستان، گردن بگذارد، این مهم فقط به کمک چین، میسر خواهد شد.
چین هم چنانچه اشاره شد، هیچ منفعتی در سیاست های ضد افغانستانی پاکستان ندارد و از آنسو، منافع بزرگی در یک افغانستان صلح آمیز و باثبات دارد.
با این حساب، صلح میان افغانستان و پاکستان، پیش نیاز اصلی تحقق ایده های بلندنظرانه چینی ها در مورد افغانستان محسوب می شود.
کارشناسان می گویند که پکن پیش از این هم تلاش های نه چندان ثمربخشی را برای مجاب کردن اسلام آباد در خصوص ترک مخاصمه با کابل، آغاز کرده بود؛ اما در نهایت، دریافت که این همان مسیری است که پیش از این، بارها از سوی سایر بازیگران منطقه ای، رفته و آزموده شده، ولی نتیجه نداده است.
اینک اما بار دیگر به یک ابتکار قدیمی متوسل می شود؛ ابتکاری که در چشم انداز سیاسی تعریف شده برای افغانستان، فرصتی نیز در اختیار پاکستان قرار می دهد تا در آینده، دچار انزوا نشود.
با این حال، به عقیده تحلیلگران، با در نظرداشت موضوع داد و ستدهای اقتصادی چین و افغانستان در بلندمدت، الگوی صلح چینی، چیزی جدا از رویکرد صرفا اقتصادی پکن نسبت به مسایل کلان بین المللی از جمله تنش های ریشه دار و پردامنه منطقه ای نیست.
اگرچه پاکستان هنوز تصور می کند که از مسیر جنگ و ترور و ایجاد ناامنی های مدیریت شده و مستمر در افغانستان برای تضعیف دولت مرکزی، نابودی زیرساخت ها و تحمیل ویرانی های وسیع، می تواند این کشور را از رسیدن به چشم انداز رویایی توسعه و رفاه و قدرت و پیشرفت در همه عرصه ها بازدارد و همچنان سایه سلطه خود را بر این کشور، مستولی نگه دارد؛ اما با گام های سریعی که افغانستان در معیت همسایگان شمالی، ایران، چین و هند، در حال برداشتن است، روز به روز از وابستگی تام و همه جانبه کشور ما به پاکستان کاسته می شود و از آنسو، حلقه انزوای اقتصادی و سیاسی پاکستان در حال تنگ تر شدن است.
با توجه به این امر، به نظر می رسد که در نهایت، الگوی صلح چینی با مشارکت فعال تهران، دهلی، مسکو و سایر بازیگران قدرتمند منطقه ای، بر گردنکشی های خیره سرانه اسلام آباد در زمینه توافق صلح با کابل، لگام خواهد زد و پاکستان را مجبور به پذیرش این سناریو برای فرار از انزوا خواهد کرد؛ هرچند شاید این مهم، در این شرایط بحرانی و پرتنش، تنها یک آرزوی زیبا به نظر برسد؛ اما انکار نمی توان کرد که در بلندمدت، هیچ راهی جز یافتن یک راه میانه مصالحه میان کابل و اسلام آباد در نتیجه ابتکار و مشارکت فعال قدرت های برتر منطقه ای مانند چین، ایران، هند، روسیه و... نیست.