اعتقاد به منجی یا منجی گرایی، گرانیگاه تمامی ادیان آسمانی است و همه، مبشر ناجیِ موعودِ الهی هستند که خواهد آمد و نقطه ی پایانی بر ستم بر انسانها خواهد گذارد و وعده الهی بر حاکمیت مستضعفان و برچیده شدن ظلم را محقق خواهد نمود. نه تنها این عقیده اختصاص به مکتب اهل بیت(ع) ندارد که همه ی مسلمانان و پیروان تمامی ادیان آسمانی، منجی موعود را انتظار می کشند و از او با نام های مختلفی چون پسر انسان، مسیح، مهدی و... یاد می کنند. از اینرو گل گشتی به متون ادیان آسمانی که حاوی بشارت ظهور منجی است، خواهد شد و نیز گذری بر متون اسلامی خواهیم داشت و آنگاه به ماهیت انتظار و وظیفه ی منتظران اشارتی خواهم نمود.
یهودیت و مسیحیت
يهوديان معتقدند كه در آخر الزمان منجی و رهاننده ای به نام "ماشيح" ظهور خواهد كرد و او را از نسل حضرت داوود (ع) می دانند. در زبور منسوب به آن حضرت آمده "… شريران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شرير نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهی كرد و نخواهد بود. و اما صابران وارث زمين خواهند شد … زيرا كه بازوان شرير شكسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأييد می كند، خداوند روزهای كاملان را می داند و ميراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد."
در سفر پيدایش نیزآمده که او "اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد … بلكه جميع امتها را در نزد خود جمع می كند و تمامی قومها را برای خويشتن فراهم می آورد."
انجیل «لوقا» هم در فصل ۱۲ برآمادگی درهنگامه ظهور منجی تاکید نموده و آن اینکه؛ "كمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته داريد و شما مانند كسانی باشيد كه انتظار آقای خود را می کشند ... تا هر وقت بيايد و در بكوبد، بيدرنگ برای او باز كنيد ... زيرا در ساعتی كه گمان نمی بريد، پسر انسان می آيد."
اسلام
اما قرآن کریم، به عنوان آئینی جامع و قانون ابدی بشر، افزون بر اینکه بر جهانی بودن این اعتقاد تصریح می کند، به مستضعفان جهان بشارت میدهد که در فرجام، حاکمیت جهان در دست آنان خواهد بود:
« ما در كتاب زبور، پس از ذكر (تورات)چنين نوشتيم كه در آينده صالحان و پاكان، وارثان زمين خواهند بود و صفحه جهان براى هميشه از لوث افراد ناصالح پاك خواهد شد »(انبیاء/۱۰۵) و «ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين ضعيف شمرده مىشوند منّت نهاده، پيشوا و وارث زمينشان گردانيم و قدرتى به آنان عطا كنيم »( قصص/۵) و در فرجام، حاکمیت بر جهان از آن پرهیزگاران است، زیرا؛« خداوند به افراد باايمان از شما را كه داراى عمل نيك هستيد، وعده قطعى داده است كه آنان را خليفه و جانشينان خود در روى زمين قرار خواهد داد. » (نور/۵۵)
براین اساس در قرآن کریم، افزون بر اینکه به بشارت حاکمیت مستضعفان در کتب ادیان گذشته اشاره کرده، در آیات متعددی تاکید می نماید که خداوند خواسته است که صالحان وارث زمین گردند.
متون حدیثی تشیع و تسنن
در متون حدیثی معتبر تشیع و تسنن، نام آن حضرت، حسب و نسب، نشانههاي قبل از ظهور، گسترهي حكومت، زمان ظهور، مكان ظهور، اصحاب آن حضرت بیان شده است.
۱. او مردی از تباراهل بیتم و هم نام من است: عبدالله بن مسعود از رسول گرامي اسلام(ص) نقل ميكند: «يلي رجل من اهل بيتي يواطيء اسمه اسمي»؛«مردي از اهلبيت من كه همنام با من است، به فرمانروايي (عالم) ميرسد.» (سنن الترمذي،۴/۸۵ و مسند احمد بن حنبل،۱/۶۲۲) او از جانشینان دوازده گانه قرشی من است؛) جابر بن سمره از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل ميكند كه فرمود: «لا يزال الدين قائماً حتي تقوم الساعه او يكون عليكم اثناعشر خليفه، كلهم من قريش»: «همواره اين دين تا روز قيامت باقي است، تا دوازده نفر خليفه كه تمامشان از قريشاند بر شما خلافت كنند.» (صحیح البخاري، ۴/۱۶۱)
۲. او برانگیخته خواهد شد تا زمین را لبریز از عدالت سازد و بساط ظلم برچیند؛ امام علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند: «لو لم يبق من الدهر الا يوم لبعث الله رجلاً من اهلبيتي يملأها عدلاً كما ملئت جوراً»: «اگر باقي نماند از دنيا مگر يك روز، خداوند مردي از اهلبيتم را برانگيزد. او زمين را پر از عدل و داد كند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد.» (سنن ابی داود، ۴/۱۰۷)
۳. او مهدی و از فرزندان فاطمه(س) است؛ امسلمه از پيامبر اكرم(ص) نقل ميكند كه فرمود: «المهدي من ولد فاطمه(س)»؛ «مهدي از فرزندان فاطمه(س) است.» (سنن ابنماجه، ۲/۱۳۶۸)
۴. مهدی، خلیفه خداست، به ندای او لبیگ گویید: ثوبان از پيامبر اكرم(ص) روايت ميكند «... ثم يجيء خليفة الله مهدي، فاذا سمعتم به فأتوه فبايعوه، فانه خليفة الله المهدي»: «... خليفهي خدا حضرت مهدي ميآيد، پس هنگاميكه شنيديد نزد او بشتابيد و با او بيعت كنيد كه او خليفة الله «مهدي» است.» (همان، ۲/۵۳۰)
۵. عیسی بن مریم(ع) هنگامه فجر و در بیت المقدس بر مهدی (عج) وارد می شود و به او اقتدا می کند: از پيامبر اعظم (ص) نقل شده كه آن حضرت فرمود: «لا تزال طائفة من امتي تقاتل علي الحق حتي ينزل عيسي بن مريم(ع) عند الطلوع الفجر ببيتالمقدس، ينزل علي المهدي و يقول المهدي: تقدم يا نبيالله، فصل بنا، فيقول:هذه الامه امراء بعضهم علي بعض»: «طايفهاي از امت من همواره براي دفاع از حق ميجنگند تا عيسي بن مريم به هنگام طلوع فجر در بيتالمقدس فرود ميآيد، آنگاه به نزد مهدي ميآيد، پس مهدي ميگويد: اي پيامبر خدا، پیش بايست و براي ما نماز بگذار، «عيسي» ميگويد: اين امت برخي بر برخي ديگر اميرند (يعني شما پیش بايست)» (صحیح مسلم، ۱/۹۴)
احادیث زیاد دیگری در کتب حدیثی آمده که در بالاترین درجه اعتبار، یعنی صحیح و متواتر قرار دارند. دراینکه او متولد شده یا خواهد شد؛ اکثریت علمای اهل سنت براین نظرند که او متولد شده و اکنون زنده است، اما برخی دیگر معتقدند که او هنوز متولد نشده است.
در متون روایی پیروان مکتب اهل بیت(ع) نیز احادیث بشارت ظهور حضرت مهدی(عج)، تولد، حیات و نشانه ها، مشخصات و سایرجزئیات زمانی و مکانی قیام او چنان گسترده است که این تصور اشتباه را به وجود آورده که اعتقاد به مهدویت تنها اختصاص به شیعه دارد.
به هرروی دراینکه حضرت مهدی(عج) از نسل فاطمه(س) و همان عدل گستر موعودی که قرآن عظیم الشان، بشارت ظهورش را داده هیچ تردیدی نیست و فرقه ای از فرق اسلامی هم اختصاص ندارد و همه منتظر ظهور و حکومت عدل گسترمهدوی هستند.
اما پرسش این است که آیا می توان منتظر بود اما در راه گسترش احکام الهی و آماده سازی جامعه بشری فعال نبود؟ باید گفت؛ ماهیت و فلسفه انتظاری که به آن توصیه شده، این است که باید منتظران، بیش از همه تلاش کنند و در برابر طاغوت، ستم، استبداد و حق کشی ها بایستند و نیروها وعناصر حکومت جهانی موعود را بپرورانند و بستر های اجتماعی آنرا که احیای گفتمان ظلم ستیزی، بسط احکام و معارف دینی و معرفی ستمگران و بستر حرکت به سمت جامعه ارزشی و مدینه فاضله مهدوی است، فراهم نمایند.
بر همین اساس، فرهنگ انتظار ودکترین مهدویت، کنشگری و فعالیت و آماده باش همه جانبه به پیشواز هنگامه ظهور موعود است و رکود و سکوت، بی مسئولیتی و تسلیم پذیری در اندیشه فاخر انتظار جایی ندارد. از همین رو، باید هرساله میلاد آن منجی موعود را جشن گرفت و دکترینش را باز خوانی نمود و مسئولیت های خطیر انتظار و نیازهای جامعه مُنتَظَر را بازگفت و تاکید نمود که در بزم منتظران از ستم پذیری، سکوت در برابر ظلم، ترک امر به معروف و نهی از منکران، تحمل استبداد و ترس از دشمن و... خبری نیست و این انتظار فاخر را هیچ مناسبتی با انتظار مخدر نخواهد بود.
یهودیت و مسیحیت
يهوديان معتقدند كه در آخر الزمان منجی و رهاننده ای به نام "ماشيح" ظهور خواهد كرد و او را از نسل حضرت داوود (ع) می دانند. در زبور منسوب به آن حضرت آمده "… شريران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شرير نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهی كرد و نخواهد بود. و اما صابران وارث زمين خواهند شد … زيرا كه بازوان شرير شكسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأييد می كند، خداوند روزهای كاملان را می داند و ميراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد."
در سفر پيدایش نیزآمده که او "اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد … بلكه جميع امتها را در نزد خود جمع می كند و تمامی قومها را برای خويشتن فراهم می آورد."
انجیل «لوقا» هم در فصل ۱۲ برآمادگی درهنگامه ظهور منجی تاکید نموده و آن اینکه؛ "كمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته داريد و شما مانند كسانی باشيد كه انتظار آقای خود را می کشند ... تا هر وقت بيايد و در بكوبد، بيدرنگ برای او باز كنيد ... زيرا در ساعتی كه گمان نمی بريد، پسر انسان می آيد."
اسلام
اما قرآن کریم، به عنوان آئینی جامع و قانون ابدی بشر، افزون بر اینکه بر جهانی بودن این اعتقاد تصریح می کند، به مستضعفان جهان بشارت میدهد که در فرجام، حاکمیت جهان در دست آنان خواهد بود:
« ما در كتاب زبور، پس از ذكر (تورات)چنين نوشتيم كه در آينده صالحان و پاكان، وارثان زمين خواهند بود و صفحه جهان براى هميشه از لوث افراد ناصالح پاك خواهد شد »(انبیاء/۱۰۵) و «ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين ضعيف شمرده مىشوند منّت نهاده، پيشوا و وارث زمينشان گردانيم و قدرتى به آنان عطا كنيم »( قصص/۵) و در فرجام، حاکمیت بر جهان از آن پرهیزگاران است، زیرا؛« خداوند به افراد باايمان از شما را كه داراى عمل نيك هستيد، وعده قطعى داده است كه آنان را خليفه و جانشينان خود در روى زمين قرار خواهد داد. » (نور/۵۵)
براین اساس در قرآن کریم، افزون بر اینکه به بشارت حاکمیت مستضعفان در کتب ادیان گذشته اشاره کرده، در آیات متعددی تاکید می نماید که خداوند خواسته است که صالحان وارث زمین گردند.
متون حدیثی تشیع و تسنن
در متون حدیثی معتبر تشیع و تسنن، نام آن حضرت، حسب و نسب، نشانههاي قبل از ظهور، گسترهي حكومت، زمان ظهور، مكان ظهور، اصحاب آن حضرت بیان شده است.
۱. او مردی از تباراهل بیتم و هم نام من است: عبدالله بن مسعود از رسول گرامي اسلام(ص) نقل ميكند: «يلي رجل من اهل بيتي يواطيء اسمه اسمي»؛«مردي از اهلبيت من كه همنام با من است، به فرمانروايي (عالم) ميرسد.» (سنن الترمذي،۴/۸۵ و مسند احمد بن حنبل،۱/۶۲۲) او از جانشینان دوازده گانه قرشی من است؛) جابر بن سمره از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل ميكند كه فرمود: «لا يزال الدين قائماً حتي تقوم الساعه او يكون عليكم اثناعشر خليفه، كلهم من قريش»: «همواره اين دين تا روز قيامت باقي است، تا دوازده نفر خليفه كه تمامشان از قريشاند بر شما خلافت كنند.» (صحیح البخاري، ۴/۱۶۱)
۲. او برانگیخته خواهد شد تا زمین را لبریز از عدالت سازد و بساط ظلم برچیند؛ امام علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند: «لو لم يبق من الدهر الا يوم لبعث الله رجلاً من اهلبيتي يملأها عدلاً كما ملئت جوراً»: «اگر باقي نماند از دنيا مگر يك روز، خداوند مردي از اهلبيتم را برانگيزد. او زمين را پر از عدل و داد كند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد.» (سنن ابی داود، ۴/۱۰۷)
۳. او مهدی و از فرزندان فاطمه(س) است؛ امسلمه از پيامبر اكرم(ص) نقل ميكند كه فرمود: «المهدي من ولد فاطمه(س)»؛ «مهدي از فرزندان فاطمه(س) است.» (سنن ابنماجه، ۲/۱۳۶۸)
۴. مهدی، خلیفه خداست، به ندای او لبیگ گویید: ثوبان از پيامبر اكرم(ص) روايت ميكند «... ثم يجيء خليفة الله مهدي، فاذا سمعتم به فأتوه فبايعوه، فانه خليفة الله المهدي»: «... خليفهي خدا حضرت مهدي ميآيد، پس هنگاميكه شنيديد نزد او بشتابيد و با او بيعت كنيد كه او خليفة الله «مهدي» است.» (همان، ۲/۵۳۰)
۵. عیسی بن مریم(ع) هنگامه فجر و در بیت المقدس بر مهدی (عج) وارد می شود و به او اقتدا می کند: از پيامبر اعظم (ص) نقل شده كه آن حضرت فرمود: «لا تزال طائفة من امتي تقاتل علي الحق حتي ينزل عيسي بن مريم(ع) عند الطلوع الفجر ببيتالمقدس، ينزل علي المهدي و يقول المهدي: تقدم يا نبيالله، فصل بنا، فيقول:هذه الامه امراء بعضهم علي بعض»: «طايفهاي از امت من همواره براي دفاع از حق ميجنگند تا عيسي بن مريم به هنگام طلوع فجر در بيتالمقدس فرود ميآيد، آنگاه به نزد مهدي ميآيد، پس مهدي ميگويد: اي پيامبر خدا، پیش بايست و براي ما نماز بگذار، «عيسي» ميگويد: اين امت برخي بر برخي ديگر اميرند (يعني شما پیش بايست)» (صحیح مسلم، ۱/۹۴)
احادیث زیاد دیگری در کتب حدیثی آمده که در بالاترین درجه اعتبار، یعنی صحیح و متواتر قرار دارند. دراینکه او متولد شده یا خواهد شد؛ اکثریت علمای اهل سنت براین نظرند که او متولد شده و اکنون زنده است، اما برخی دیگر معتقدند که او هنوز متولد نشده است.
در متون روایی پیروان مکتب اهل بیت(ع) نیز احادیث بشارت ظهور حضرت مهدی(عج)، تولد، حیات و نشانه ها، مشخصات و سایرجزئیات زمانی و مکانی قیام او چنان گسترده است که این تصور اشتباه را به وجود آورده که اعتقاد به مهدویت تنها اختصاص به شیعه دارد.
به هرروی دراینکه حضرت مهدی(عج) از نسل فاطمه(س) و همان عدل گستر موعودی که قرآن عظیم الشان، بشارت ظهورش را داده هیچ تردیدی نیست و فرقه ای از فرق اسلامی هم اختصاص ندارد و همه منتظر ظهور و حکومت عدل گسترمهدوی هستند.
اما پرسش این است که آیا می توان منتظر بود اما در راه گسترش احکام الهی و آماده سازی جامعه بشری فعال نبود؟ باید گفت؛ ماهیت و فلسفه انتظاری که به آن توصیه شده، این است که باید منتظران، بیش از همه تلاش کنند و در برابر طاغوت، ستم، استبداد و حق کشی ها بایستند و نیروها وعناصر حکومت جهانی موعود را بپرورانند و بستر های اجتماعی آنرا که احیای گفتمان ظلم ستیزی، بسط احکام و معارف دینی و معرفی ستمگران و بستر حرکت به سمت جامعه ارزشی و مدینه فاضله مهدوی است، فراهم نمایند.
بر همین اساس، فرهنگ انتظار ودکترین مهدویت، کنشگری و فعالیت و آماده باش همه جانبه به پیشواز هنگامه ظهور موعود است و رکود و سکوت، بی مسئولیتی و تسلیم پذیری در اندیشه فاخر انتظار جایی ندارد. از همین رو، باید هرساله میلاد آن منجی موعود را جشن گرفت و دکترینش را باز خوانی نمود و مسئولیت های خطیر انتظار و نیازهای جامعه مُنتَظَر را بازگفت و تاکید نمود که در بزم منتظران از ستم پذیری، سکوت در برابر ظلم، ترک امر به معروف و نهی از منکران، تحمل استبداد و ترس از دشمن و... خبری نیست و این انتظار فاخر را هیچ مناسبتی با انتظار مخدر نخواهد بود.
مولف : سیدآقا موسوی نژاد