سیزده رجب هر سال برابر است با فرخنده زادروز امام خوبیها و پاکی ها، علی بزرگ- علیه السلام- بدین مناسبت بی بدیل و ملکوتی برآنیم تا در محضر این کتاب مقدس ناطق، زانوی ادب زده و آیه آیه ی این جریده گویای آسمانی را وارد زندگی های بی رمق و تاریک خویش کنیم تا باشد پرتوی از آن آفتاب جهانتاب، بر یخبندانهای کرخت جان و جهان ما نیز بتابد و باعث شود تا این خفتگانِ در سایه رخوت و جمود جسم و روح، قدمی در مسیر روشن آسمان برداریم.
بسياري از فرزانگان قلم بدست، علي(ع) را عدالت مجسم خواندهاند. جملهي معروفي است كه «قُتل عليٌ في المحراب، لِشدت عدله» (علي(ع) در محراب عبادت كشته شد به جهت شدت عدالتش) و اين سخن، البته كه گزاف نيست. تاريخ و آن نيك بختاني كه در زمان آن حضرت با او زندگي كرده و علي(ع) را از نزديك ديدهاند، هر دو بر اين حقيقت درخشان، گواهي ميدهند. ميگويند: مُشك آن است كه خود ببويد، نه آنكه عطار بگويد» و علي بزرگ همان مُشكي بود كه خود ميبوئيد و نياز به بيان و گفتار هيچ عطاري نداشت. سخن گفتن درباره انسان كاملي كه بعد از خدا و رسول او(ج) آفرينش را به خود مشغول ساخته است كار آساني نبوده و اگر هم جرئتي به قلم ميدهيم از سر ناچاري و ناگزيري است و گرنه اين خامه كجا و تصوير گوشهاي از زواياي وجودي آن دُردانهي آفرينش.
پس از اين مقدمهي كوتاه بايد گفت كه يكي از علل لزوم شناخت مولي علي(ع) جهت الگو پذيري آن امام بزرگوار براي پيروان او(ع) در وهلهي نخست و براي جهان بشريت در مرحلهي بعدي است. اگر چه شناخت دقيق و عميق مولي الموحدين به جز از خدا(ج) و رسول او(ص) كار انسان ديگري نيست؛ چرا كه انسانهاي ديگر نه در مرتبه وجودي و كمالي اميرالمؤمنين قرار دارند و نه وجودي بالاتر و فراتر از ايشان را دارا ميباشند تا بتوانند علي بزرگ را مورد درك و فهم دقيق خویش قرار بدهند.
پس به ناچار و به فراخور عقل و ميزان معرفت محدود خويش، از اقيانوس بيكران شخصيت جامعالأطراف امام علي(ع) بهره ميبريم. در روايات متعددي از ائمه معصومين(ع) آمده است كه علي(ع) معيار و ميزان است در روز قيامت و شخصيت انسانها از جهت نيكي و درستي با شخصت امام علي(ع) سنجيده ميشود.
يعني همچنانكه مولي علي(ع) در دنيا مدل و الگو بوده است براي ابناء بشر و بطور خاص براي پيروان آن حضرت، در آخرت نيز اعمال و رفتار آنان با اعمال و رفتار الگو و امامشان سنجيده شده و مزد و پاداش دريافت ميكنند. البته اين بنا به عقيدهي اهل تشيع بوده و برادران اهل سنت و جماعت براي خودشان معيارهايي دارند.
البته بنا به باورهاي مذهبي اهل تشيع، اين تنها يك جايگاه و مقام الهي است كه خداوند متعال به امام علي(ع) تفويض كرده است و بسياري از مقامات ديگر نيز وجود دارد كه در انحصار وجود نازنين اميرالمؤمنين قرار دارد كه ما در صدد بيان آنها نيستيم. بحث الگوپذيري امام علي(ع) ايجاب ميكند تا پيروان آن حضرت در قدم اول از ايشان شناخت كافي و لازمي داشته باشند و در قدم بعدي طبق شناخت و معرفتي كه از امام علي(ع) پيدا كردهاند، از ايشان(ع) در همهي شئونات زندگي فردي و اجتماعي خويش پيروي عملي و رفتاري داشته باشند.
چرا كه فقط در همين صورت است كه الگوپذيري امام علي(ع) درباره پيروان ايشان، معني و مفهوم دقيق و لازم خويش را پيدا ميكند وگرنه به صرف ادعاي اينكه ما پيرو علي(ع) هستيم و او(ع) الگوي رفتارهاي عملي و نظري ما ميباشد، بدون آنكه در عمل و رفتار از اميرالمؤمنين پيروي كنيم، كاري را از پيش نبرده و هيچ خردمندي ما را در زمره پيروان واقعي امامعلي(ع) قلمداد نخواهد كرد.
هيچكس نميگويد كه پيروان علي(ع) دقيقا مانند خود آن مولي باشند و در واقع سعي كنند تا هر كدام يك علي ثاني باشند كه چنين چيزي اگر نگوئيم محال ذاتي دارد لااقل وقوعا محال ميباشد و طبق سخني كه از شخص امام علي(ع) رسيده است و خطاب به پيروانش فرمودهاند- نزديك به اين مضمون كه- : «سعي نكنيد تا عين من باشيد كه چنين كاري از توان شما بيرون است، اما مراقب باشيد كه بدنبال من حركت كنيد».
حالا پرسش اينجا است كه ما پيروان و شيعيان اميرالمؤمنين كه قرنها است سنگ شيعهي علي بودن را به سينه ميكوبيم، آيا در زندگي عملي و رفتاري خويش تا چه اندازه امام علي(ع) رهبر، پيشوا و الگوي خويش قرار دادهايم و به تعبير سادهتر و به قول خود اميرالمؤمنين تا چه مقدار پا جاي پاي آن بزرگوار نهاده و پشت سراو(ع) حركت كردهايم؟
انصاف حكم ميكند كه همگي با هم، زبان به يك اعتراف تلخ گشوده و از امام رحمت و عدالت عذر تقصير بخواهيم. به هر حال جهت الگوپذيري امام علي(ع) ايجاب ميكند تا پيروان آن حضرت با يك بازنگري همه جانبه و در همهي ساحات زندگي فردي و جمعيشان، خويش را با معيارهای الگويي امام عليابن ابيطالب، عيار نمايند تا هم خودشان به نيكبختي و سعادت دنيا و آخرت نائل آمده باشند و هم خوشنودي خداوند متعال، رسول او و اميرالمؤمنين را نيز جلب كرده باشند.
بسياري از فرزانگان قلم بدست، علي(ع) را عدالت مجسم خواندهاند. جملهي معروفي است كه «قُتل عليٌ في المحراب، لِشدت عدله» (علي(ع) در محراب عبادت كشته شد به جهت شدت عدالتش) و اين سخن، البته كه گزاف نيست. تاريخ و آن نيك بختاني كه در زمان آن حضرت با او زندگي كرده و علي(ع) را از نزديك ديدهاند، هر دو بر اين حقيقت درخشان، گواهي ميدهند. ميگويند: مُشك آن است كه خود ببويد، نه آنكه عطار بگويد» و علي بزرگ همان مُشكي بود كه خود ميبوئيد و نياز به بيان و گفتار هيچ عطاري نداشت. سخن گفتن درباره انسان كاملي كه بعد از خدا و رسول او(ج) آفرينش را به خود مشغول ساخته است كار آساني نبوده و اگر هم جرئتي به قلم ميدهيم از سر ناچاري و ناگزيري است و گرنه اين خامه كجا و تصوير گوشهاي از زواياي وجودي آن دُردانهي آفرينش.
پس از اين مقدمهي كوتاه بايد گفت كه يكي از علل لزوم شناخت مولي علي(ع) جهت الگو پذيري آن امام بزرگوار براي پيروان او(ع) در وهلهي نخست و براي جهان بشريت در مرحلهي بعدي است. اگر چه شناخت دقيق و عميق مولي الموحدين به جز از خدا(ج) و رسول او(ص) كار انسان ديگري نيست؛ چرا كه انسانهاي ديگر نه در مرتبه وجودي و كمالي اميرالمؤمنين قرار دارند و نه وجودي بالاتر و فراتر از ايشان را دارا ميباشند تا بتوانند علي بزرگ را مورد درك و فهم دقيق خویش قرار بدهند.
پس به ناچار و به فراخور عقل و ميزان معرفت محدود خويش، از اقيانوس بيكران شخصيت جامعالأطراف امام علي(ع) بهره ميبريم. در روايات متعددي از ائمه معصومين(ع) آمده است كه علي(ع) معيار و ميزان است در روز قيامت و شخصيت انسانها از جهت نيكي و درستي با شخصت امام علي(ع) سنجيده ميشود.
يعني همچنانكه مولي علي(ع) در دنيا مدل و الگو بوده است براي ابناء بشر و بطور خاص براي پيروان آن حضرت، در آخرت نيز اعمال و رفتار آنان با اعمال و رفتار الگو و امامشان سنجيده شده و مزد و پاداش دريافت ميكنند. البته اين بنا به عقيدهي اهل تشيع بوده و برادران اهل سنت و جماعت براي خودشان معيارهايي دارند.
البته بنا به باورهاي مذهبي اهل تشيع، اين تنها يك جايگاه و مقام الهي است كه خداوند متعال به امام علي(ع) تفويض كرده است و بسياري از مقامات ديگر نيز وجود دارد كه در انحصار وجود نازنين اميرالمؤمنين قرار دارد كه ما در صدد بيان آنها نيستيم. بحث الگوپذيري امام علي(ع) ايجاب ميكند تا پيروان آن حضرت در قدم اول از ايشان شناخت كافي و لازمي داشته باشند و در قدم بعدي طبق شناخت و معرفتي كه از امام علي(ع) پيدا كردهاند، از ايشان(ع) در همهي شئونات زندگي فردي و اجتماعي خويش پيروي عملي و رفتاري داشته باشند.
چرا كه فقط در همين صورت است كه الگوپذيري امام علي(ع) درباره پيروان ايشان، معني و مفهوم دقيق و لازم خويش را پيدا ميكند وگرنه به صرف ادعاي اينكه ما پيرو علي(ع) هستيم و او(ع) الگوي رفتارهاي عملي و نظري ما ميباشد، بدون آنكه در عمل و رفتار از اميرالمؤمنين پيروي كنيم، كاري را از پيش نبرده و هيچ خردمندي ما را در زمره پيروان واقعي امامعلي(ع) قلمداد نخواهد كرد.
هيچكس نميگويد كه پيروان علي(ع) دقيقا مانند خود آن مولي باشند و در واقع سعي كنند تا هر كدام يك علي ثاني باشند كه چنين چيزي اگر نگوئيم محال ذاتي دارد لااقل وقوعا محال ميباشد و طبق سخني كه از شخص امام علي(ع) رسيده است و خطاب به پيروانش فرمودهاند- نزديك به اين مضمون كه- : «سعي نكنيد تا عين من باشيد كه چنين كاري از توان شما بيرون است، اما مراقب باشيد كه بدنبال من حركت كنيد».
حالا پرسش اينجا است كه ما پيروان و شيعيان اميرالمؤمنين كه قرنها است سنگ شيعهي علي بودن را به سينه ميكوبيم، آيا در زندگي عملي و رفتاري خويش تا چه اندازه امام علي(ع) رهبر، پيشوا و الگوي خويش قرار دادهايم و به تعبير سادهتر و به قول خود اميرالمؤمنين تا چه مقدار پا جاي پاي آن بزرگوار نهاده و پشت سراو(ع) حركت كردهايم؟
انصاف حكم ميكند كه همگي با هم، زبان به يك اعتراف تلخ گشوده و از امام رحمت و عدالت عذر تقصير بخواهيم. به هر حال جهت الگوپذيري امام علي(ع) ايجاب ميكند تا پيروان آن حضرت با يك بازنگري همه جانبه و در همهي ساحات زندگي فردي و جمعيشان، خويش را با معيارهای الگويي امام عليابن ابيطالب، عيار نمايند تا هم خودشان به نيكبختي و سعادت دنيا و آخرت نائل آمده باشند و هم خوشنودي خداوند متعال، رسول او و اميرالمؤمنين را نيز جلب كرده باشند.
مولف : سیدفاضل محجوب