همزمان با پنجم محرم الحرام سال 61 هجری، چند روزی است که بیت مصطفی (ص) میهمان سرزمین نینوا یند. کوه سنگلاخی خیانت خواص و سکوت عوام آل طاها را به زحمت انداخته است. فساد مستقیما هویت دینی را نشانه رفته است. برای اصلاح امت محمدی (ص) خون امام معصومی باید ریخته شود. مال حرام توانی برای خواص و عوام باقی نگذاشته است. ندای هل من ینصرنی امام (ع) دیگرخریداری ندارد. آتش آز و طمع همه جا را فرا گرفته است. خواص چشم بر مناصب یزیدی دوخته اند و عوام چشم بر غنائم جنگی. دیگربرای آنها فرقی ندارد سمت جبهه کفر باشند یا حق. خواص عافیت طلب میزان سنجش حق و حقانیت هستند. ملائک غمگنانه مرثیه سرای عزای حسینی هستند. خواص در بدعتی ابلیسی به عوام آموخته اند که حق را باید با حاکم سنجید نه حاکم را با حق. غارتی در پیش است. هر کس چیزی را نشانه رفته است. ظهر عاشورا به عصر عاشورا ختم خواهد شد. قبل از سوزاندن خیمه آل رسول(ص) باید به غنائم رسید. زنان کوفی هم چنان چشم به راه غنائم همسران شان هستند. دنائت در اوج خود عینیت یافته است. در پیچ تاریخ استکبار ستیزی به استکبار پرستی مبدل شده است. شیطان – استکبار اکبر- سرمست و شادمانه هلهله شادی سر می دهد. رقیه (س)در کناری ایستاده است. خیمه عزت وذلت دیوار به دیوار هم قرار دارند.کمر تاریخ در برابر عظمت رقیه (س)خمیده نشان می دهد. خرابه شام تفسیرعزت ابدی است و کاخ سبز یزیدی نمادذلت دنیوی. حسین (ع) نیم نگاهی به تل زینبیه دارد. در کوفه قومیت حرف اول و آخر را می زند و در کربلا عشق به امامت. زینب (س) دمی بر حسین (ع) چشم می دوزد و دمی بر ابوالفضل العباس. اوذوب در ولایت است. چشمان سجاد(ع) بیمار نگران فردای امت محمدی (ص) است. زینب دیگر پسرانش، «محمد و عون» را نمی تواند ببیند. مختار ثقفی خواب مانده است. اندکی از کوفیان نادم قصد پیوستن به لشگر امام حسین (ع) را دارند. کوفه ملتهب است و کربلا ملتهب تر. قبیله حیله هوشیار هستند و چابک. دیگر راه کربلا بر دوستداران ولایت بسته شده است. شیعه حقیقی باید زمان شناس باشد. فرصت سوزی رسم مسلمانان بی بصیرت است . امروز«زجر بن قیس» مامور شده است تا بر سر راه كربلا بایستد. هر كس قصد پیوستن به سپاه حق را داشته باشد مجازاتش مرگ است. حق طلبی هزینه سختی دارد اما شهادت محصول نهائی آن است. پل صراط پیش روی کوفیان عهد شکن است. زجر، شمشیر به دست در ورودی سجر ایستاده است. این سنت الهی است. مومن در لحظه ضرور همراه امام عصرش نباشد برای رسیدن به او بایداز معابر سخت تربگذرد. آزمون اخلاص سختی های خودش را دارد . 500 کوفی حرامی تر از« زجر » کنار دست او هستند.«عامر بن ابی سلامه» دیشب در کوفه غسل شهادت کرده است. هنوز برای پیوستن به لشگر حق دیر نشده است. سلامت ابدی در انتظار عامر است. او به زحمت خود را به اردوگاه امام (ع) می رساند. طبل فتنه جهود نوای شوم خود را با شیپور یورش اشقیا بر حرم امامت و ولایت عوض کرده است. تیزی برق خنجرشمر بن ذی الجوشن هنوز در غلاف کین است. میقات کربلا با مباهله خونین به سر انجام می رسد . غلاف هم چنان عرق شرم می ریزد.ی زید مصداق عینی شکم بارگی است و آقازاده پروری. علی اکبر و علی اصغر هم نشانه حقانیت مباهله حسینی. در ظهر عاشورا طواف خون فقط با سنگ پرانی اشقیا برفرزندان امام زمان (ع) به پایان می رسد. ملائک می کوشند به رسم عاشقی سنگ های بیابان را با اشک دل نرم تر سازند. سنگ ها شرمسارانه خود را از دید انس و جن پنهان می کنند. ابن زیاد ملعون امروز« شبث بن ربعی » را به همراه هزار حرامی دیگر به كربلا فرستاده است. ابن زیاد می داند که لشگر حق ولو اندک باشد بالاخره پیروز میدان است. حق با حسین(ع) است ولی سفره یزید چرب تر.
نویسنده:سیروس محمودیان
نویسنده:سیروس محمودیان
منبع : خبرگزاری آوا- کابل