تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۴ حوت ۱۳۹۰ ساعت ۱۹:۴۴
کد مطلب : 37339
حقوق زنان؛ ادعاها و عملکردها
نگاه انسانی به زن و اعاده و احقاق حقوق این طیف عظیم اجتماعی بر اساس دستورات اسلامی و زندگی عملی اسوه ها و الگوهای متعالی دینی در طول تاریخ، می تواند نیاز زنان از ارجاع به منابع غیر دینی را اشباع کند و دیگر هیچ ضرورتی وجود ندارد که زنان برای دست یافتن به حق خود به حقوق موضوعه غربی و غیر دینی متوسل شوند.
تردیدی وجود ندارد که زنان در افغانستان، طبقه ای محروم و مظلوم بوده و همواره مظلومیت های این طیف اجتماعی در کشور در هاله ای از سکوت و ابهام و چشم پوشی متعمدانه سیاسی-اجتماعی گم شده است.
درهمه دوره های سیاسی در این کشور، زنان یکی از طیف هایی بوده که مورد ستم قرار گرفته و حقوق سیاسی- اجتماعی آنان مورد اغماض و چشم پوشی قرار گرفته است.
زمانی این امر از سوی نمایندگان دین و سکان داران اصلی کشتی دیانت و شریعت اعمال شده و گاهی هم این موضوع از جانب داعیه داران دروغین دموکراسی و حقوق بشر به اجرا گذارده شده است.

البته باید توجه داشت که هردو طیف یادشده از نام ها و عنوان های مورد اشاره، استفاده ابزاری و سودجویانه کرده اند و هیچگاه خود به آنچه شعار داده و عنوان کرده اند و با بوق و کرنای گوش آزاری بر طبل دین یا دموکراسی کوبیده اند، آنچنان که باید و شاید به اصول و مبانی اصلی باورهای خود التزام و پایبندی نداشته اند. البته در این میان نمی توان نقش و سهم دین داران واقعی و متعهد را نادیده گرفت؛ گروهی که خود به نوعی، قربانی ادعاهای کذایی دیگران بوده اند.

داعیه داران دین و نمایندگان شریعت نیز به همان میزان که با استفاده از نام دین و ذیل عنوان شریعت به زن و حق سیاسی و اجتماعی این طیف ستم کرده اند به خود دین نیز خیانت کرده اند. به عنوان نمونه یکی از مغالطه های این گروه،‌ درآمیختن گوهر دین با رویه خشک و خشن و بی پایه و اساس سنت است. به صورت مشخص، نماینده این گروه در عرصه سیاست، طالبان اند.

این گروه دین را دستمایه توجیه سنت های پوسیده و اغلب بی ریشه و بدون توجیه دینی قرار داده اند و به سنت ها قداست دینی بخشیده اند تا بتوانند بدینوسیله به اهداف و اغراض سودجویانه خویش از رهگذر دین، دست پیدا کنند و این امر، نه تنها موجبات تحمیل ستم های فراوان بر زنان را فراهم کرده؛ بلکه از جهتی،‌ به بدنام سازی و تخریب وجهه و چهره و جایگاه خود دین در نزد کسانی که آگاهی دقیق و عمیقی از پیام های اصیل دینی ندارند و یا آن دسته از کسانی که به دنبال حذف دین به عنوان مایه و مبنای زندگی بشری هستند و سعی دارند دین را همانند دیگر مقوله های علوم انسانی، امری نسبی، نقد پذیر و قابل طرد و رد و نادیده انگاری و حذف به شمار آورند، منجر شده است.

یکی از پیشوایان بزرگ دینی،‌ در کلامی عمیق و حکمت آمیز می فرماید آنانی که می خواهند باطل را با ظاهری معقول و مقبول و قابل پذیرش بیارایند، آن را با مایه هایی از حق درمی آمیزند و سپس به خورد خرد جمعی می دهند.

به نظر می رسد این کار از سوی دو طیف عمده که اغلب تصور می شود در برابر همدیگر قرار دارند، با دو شیوه متفاوت، همواره به اجرا درمی آید و متاسفانه به نتیجه یکسانی می انجامد. این دو گروه یکی طرفداران و داعیه داران و سکانداران ناآگاه یا آگاه اما سودجوی دینی است و دیگری دشمنان و بدخواهان و معاندان و منتقدان دین.

گروه نخست با درآمیختن گوهر دین با سنت های ناپسند و بی ریشه در متن پیام دینی به این امر، مبادرت می ورزند و گروه دوم با درآمیختن داعیه های باطل خویش با جوانبی از پیام حقیقی دین.

اما نتیجه هردو، یکی است و آن،‌ آلایش دین به آلاینده هایی است که هیچ ریشه و جایگاهی در اصل دین ندارند.
این در حالی است که اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی، در همه زمینه ها دستورات روشن و صریحی دارد و این دستورات در زمینه حقوق زنان نیز، هم در شیوه زندگی عملی پیشوایان بزرگ دینی و اسوه های زندگی مبتنی بر فرامین و دستورات دینی منعکس است و هم در دستورالعمل ها و آیات و روایات موجود در متون دینی.

نگاه انسانی به زن و اعاده و احقاق حقوق این طیف عظیم اجتماعی بر اساس دستورات اسلامی و زندگی عملی اسوه ها و الگوهای متعالی دینی در طول تاریخ، می تواند نیاز زنان از ارجاع به منابع غیر دینی را اشباع کند و دیگر هیچ ضرورتی وجود ندارد که زنان برای دست یافتن به حق خود به حقوق موضوعه غربی و غیر دینی متوسل شوند.

البته در آینده به این موضوع به صورت مبسوط و مفصل پرداخته خواهد شد که اساسا در غرب، زنان براساس هیچ الگویی به حق خود نمی رسند؛‌ بلکه آنچه ذیل عنوان حقوق زن طرح می شود بیشتر مبتنی بر سود و زیانی است که دستگاه دیپلماسی حکومت های غربی و شرکت های تجاری بزرگ در سایه این مدعا می توانند به آن دست پیدا کنند.

اما نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که حقوق زنان را نباید جدای از باورهای جمعی جامعه ای که در آن زندگی می کنند مورد بحث قرار داد، آنهم در حالی که این باورها خود میکانیزم های عملی و تعریف شده ای در این زمینه دارند و نیازی به توسل به رژیم های حقوقی غیردینی و معارض با مبانی دینی جامعه افغانستان نیست.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(وا) – کابل – سرویس تحلیل وپژوهش اخبار
https://avapress.net/vdceox8x.jh8fxi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما