اظهارات اخیر رییس جمهور در مراسم گشایش مجلس نمایندگان، بهانههای خوبی شد برای رقبای سیاسی او که گویا منتظر بودند تا رییس جمهور لب به سخن گشوده و کلماتی را بر زبان جاری سازد تا رقبای سیاسی ایشان، آن را پتکی ساخته و علیه رییس جمهور و سیاست های او بکار برند.
دفاع از نظام پارلمانی و ایجاد تغییر در برخی از مواد قانون اساسی، در ظاهر تمام خواسته های جبهه ملی و ایتلاف ملی را تشکیل میدهد.
رهبران ائتلاف جدید هر کدام احمد ضیاء مسعود و حاجی محمد محقق، دلیل بسیاری از نارساییها و ناهنجاری های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی را در چگونگی نظام سیاسی کشور دانسته و بر این باوراند که ریشه تمام معضلات گوناگون کشور، به نظام متمرکز و ریاستی فعلی برمیگردد.
آنان میگویند؛ اگر تقرر والی ها و ولسوال ها از شکل انتصابی خارج شده و به صورت انتخابی در بیاید، بر بسیاری از نارسایی و چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میتوان فایق شد.
در مقابل، حکومت حامد کرزی، بر حفظ نظام ریاستی از آن جهت پای می فشارد که احساس می کند، نظام غیر متمرکز، از قدرت و اختیارات رییس جمهور کاسته و به اختیارات والی ها و ولسوال ها می افزاید. اگر چه هر کدام از طرفین دعوا، دلایل خاص خودشان را اقامه کرده و از مواضعشان، مصرانه دفاع می کنند.
اما بیایید ببینیم آیا نزاع و کشمکشها، ریشههای خدمت گذارانه و عدالت طلبانه دارد و یا نه! دو طرف در پوشش مفاهیمی چون خدمت به مردم و برقراری عدالت همه جانبه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، اهداف جاه طلبانه و قدرت خواهانه خویش را دنبال می کنند و این افاده ها و فرمایشات نیز تماما عوام فریبانه و در واقع رد گم کردن است که به ناچار، در انظار افکار داخلی و خارجی، بر زبان دو طرف، جاری میشود!
اگر با انگشتان انصاف و واقع بینی، دفتر کارکرد حکومت در ده سال گذشته را ورق بزنیم، به روشنی در خواهیم یافت که در این مدت نه چندان کوتاه، کار آنچنان بزرگ و قابل توجهی برای این ملت جنگ زده و محروم، انجام نشده است.
با وجود سرازیر شدن ملیاردها دالر کمک های جامعه جهانی و همسایگان در این کشور، تاکنون حتی یک کار زیر بنایی در افغانستان، انجام نگرفته است! برق و آب که نیاز اولیه هر کشوری می باشد، هنوز بسیاری از مناطق مطرح پایتخت از داشتن این دو ضرورت اولیه محروم است! و آیا برای تعمیر و بازسازی چند توربین برقی آبی، حکومت ما به بیشتر از ده سال وقت نیاز دارد؟! ضعف مفرط در نظام آموزشی و تدریسی معارف و تحصیلات عالی، کودکان، نوجوانان و جوانان کشور را دچار یاس و سردرگمی کرده است.
وجود ناامنیها و بد امنیهای طاقت فرسا، خون مردم مظلوم ما را در شیشه کرده است.
بیکاری و فقر و توزیع فاسد و غیر عادلانه ثروت، آرامش از روح و فکر مردم ربوده است.
وفور سرقتها، آدم رباییها و تصفیه حسابهای شخصی، باعث سلب هر گونه آرامش روحی و روانی از مردم کشور گردیده است.
سیستم بازار آزاد و عدم نظارت و کنترول دولت در بسیاری از زمینهها، ضربات جبران ناپذیری به بنیه اقتصادی کشور و پیکره لرزان ملت وارد آورده است و بسیاری از نارسایی ها و کاستیهای دیگر و در بسیاری از زمینه ها که ملت را بدین باور رسانده است که با تعدای از حاکمان و دولتمران بی تفاوت و خودکامهای مواجه هستند که به تنها گزینهای که ابدا توجه نکرده و اهمیت نمیدهند، نیازمندی های ملت و کشور است! و اما در سوی دیگر قضیه، رقبای سیاسی رییس جمهور و شعارهای زیبا و اما غیر عملی آنان، انسان را به عجب و حیرت وا میدارد! جالب است که رهبران جبهه و ائتلاف ملی، دلیل ناکارآمدی نظام ریاستی را غیر مردمی بودن آن و وجود فقر فراگیر در کل جامعه افغانستان، عنوان می کنند! اگر این آقایان فراموش کرده اند، بد نیست حافظه مردم به کمک آنان شتافته و زمانی را بیاد شان بیاورند که هر کدام مقامات عالیهای چون وزارت و معاونت ریاست جمهوری را با خود یدک می کشیدند! پرسش این است که آیا آنزمان، آقایان منتقد و معترض نظام ریاستی، در فضای کدام نظام و سیاستی نفس می کشیدند و با کدام قمچین و مهمیزی بر پهلو و گردن رخش قدرت و حکومت، مینواختند؟!
چگونه بود تا آنزمان که حضرات بر کرسیهای اقتدار و سروری تکیه داده بودند، کوچکترین اعتراض و انتقادی نسبت به نظام سیاسی کشور نداشتند؟!
و اما حالا که ستاره اقبال آنان افول کرده و از آسمان قدرت بر زمین فراموشی هبوط کرده اند، نظام ریاستی را به رگبار انتقاد بسته و ورود نظام پارلمانی را زیر لب و آشکارا، زمزمه میکنند؟!
واقعیت آنست که افغانستان و به خصوص در یک دهه اخیر که رنگ و بوی نظام سرمایهداری غرب را بخود گرفته است، از هیچ گونه ضابطه، معیار و قانون معقول و خرد پسندی، تبعیت نمی کند.
این آفت در میان دولتمردان و سیاست زدگانی که با اندیشه تئورسینهای امریکایی و غربی، عمل و رفتار می کنند، بیشتر مشهود و برجسته است.
تاسف بارتر آنکه ملت داغدیده و رنج کشیده ما در طول سی و چند سال تمام، اسیر اندیشه و رفتار حاکمان و رهبرانی اند که جهت رسیدن به اهداف قدرت خواهانه و جاهطلبانهشان، حاضراند دست به هر بازی و قماری بزنند، و لو آن بازی به ویرانی همه جانبه وطن و تباهی روز افزون ملت مظلوم و محروم خود آنان نیز بینجامد!!
نویسنده: سید فاضل محجوب
مقاله چاپ شده در شماره 256 روزنامه انصاف
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل