در اکثر ولایات زنان محورِ بحث، گفتمانها و همچنین پروژههایی اند که از سوی برخی فعالان مدنی، فعالین حقوق زنان و البته نهادهایی صورت میپذیرد که تعدادی از آنها از خارج کشور خط میگیرند. اکنون هر کسی با زمزمههای آمدن طالبان و شریک شدن آنان در قدرت سیاسی افغانستان، نسبت به جایگاه بانوان در آیندهی کشور اظهار نگرانی میکند.
با اینکه در چند سال اخیر میلیونها افغانی صرف امور بانوان در افغانستان شده، اما نه تنها وضعیت زنان در نقاط مختلف کشور بخصوص در مناطق دور افتاده بهبود نیافته است، بلکه ما هر سال شاهد افزایش خشونت علیه زنان در محیط کاری و خیابانها هستیم.
به نظر میرسد که فعالیت دهها موسسه در ولایات مختلف کشور با شعارهای "برابری زن و مرد" و "زنان به گذشته برنمیگردند" تنها در حد تطبیق یک پروژه و محدود به زنانی بوده که هیچ مشکلی نسبت به حضورشان در اجتماع حس نمیشود و حتی در بسا موارد عامل نقض حقوق دیگر بانوان و یا آقایان هم شدهاند.
دادخواهی از حقوق زنان به شکل نمادین و گماشتن آنها در بخشی از نهادهای دولتی به شکل سمبولیک بارها انتقاداتی را نیز در پی داشته است.
تعدادی از افراد که خود را فعال مدنی میدانند و به تعبیر خودشان به دفاع از حقوق زنان میپردازند حاضر نیستند حتی اسمی از خانم و یا خواهر خودشان در جامعه برده شود و حتی ممکن است اگر کسی اسمی از خانمشان ببرد و یا در مورد خواهرشان سوالی بپرسد شاهد ماجراهای بزرگی باشیم.
چنین افرادی نه تنها هیچ باوری به حقوق زنان ندارند بلکه با ابزاریساختنِ زنان در جامعه میخواهند به خواستههای نامشروع خودشان برسند.
بسیاری از اشخاصی که از مساوات و برابری حقوق زن سخن گفته و میگویند، خانمهای خانوادهی خودشان هیچ نقشی در امور اجتماع ندارند و همیشه در انزوا و بدور از فعالیتهای اجتماعی به سر میبرند.
دادخواهیهایی که از سوی این فعالان صورت میگیرد اینگونه به مردم و جامعه جهانی القا میکند که گویا زنان در افغانستان همانند برده در جامعه بوده و به کوچکترین حقوقشان دسترسی ندارند، در حالی که اینگونه نیست.
این فعالان، زیر پوشش مطالبهی حقوق بانوان، در صدد ابزاریساختنِ زنان و عادیسازی روابط نامشروع و بدون قید و شرط هستند تا از این طریق بتوانند به خواستههای غیر اخلاقی خود به گونهی عادی دسترسی پیدا کنند.
تعدادی از بانوان نیز پس از آنکه متأثر از القائات چنین افرادی میشوند با الفاظی اسلامستیزانه دین مقدس اسلام را به نقض حقوق زنان متهم میکنند؛ غافل از اینکه اسلام نه تنها زنستیز نیست که بلکه برای زن ارزش معنوی داده و زمینههای استفادهی ابزاری از زنان را محدود ساخته است.
این بانوان فراموش کردهاند که با ظهور دین مقدس اسلام از تداوم یک نسلکُشی دختران جلوگیری شد و بانوانی که در یک جامعه مایهی ننگ پنداشته میشدند، به مقدسترین انسانها مبدل شدند. بهشتی که بزرگترین نعمت خداوند (ج) برای بشریت میباشد، در دین مقدس اسلام در زیر پای مادر قرار داده شده و مشروط به رضایت مادران میباشد.
دین اسلام الگویی همانند حضرت فاطمهی زهرا (س) و حضرت زینب (س) را تقدیم اجتماع عظیم بشریت تا الی الابد نمود تا بدینوسیله زنان را به این خودباوری برساند که آنان میتوانند در هدایت و تربیت جامعهی آینده اثرگذاریِ به مراتب بیشتری از مردان داشته باشند.
زمانی ما میتوانیم تضمینکنندهی حقوق زنان در جامعه باشیم که از چهارچوبی که اسلام برای حقوق زنان در نظر گرفته است آگاهی یابیم و از آن پیروی نمائیم.
نویسنده: سید مهدی بهزاد
با اینکه در چند سال اخیر میلیونها افغانی صرف امور بانوان در افغانستان شده، اما نه تنها وضعیت زنان در نقاط مختلف کشور بخصوص در مناطق دور افتاده بهبود نیافته است، بلکه ما هر سال شاهد افزایش خشونت علیه زنان در محیط کاری و خیابانها هستیم.
به نظر میرسد که فعالیت دهها موسسه در ولایات مختلف کشور با شعارهای "برابری زن و مرد" و "زنان به گذشته برنمیگردند" تنها در حد تطبیق یک پروژه و محدود به زنانی بوده که هیچ مشکلی نسبت به حضورشان در اجتماع حس نمیشود و حتی در بسا موارد عامل نقض حقوق دیگر بانوان و یا آقایان هم شدهاند.
دادخواهی از حقوق زنان به شکل نمادین و گماشتن آنها در بخشی از نهادهای دولتی به شکل سمبولیک بارها انتقاداتی را نیز در پی داشته است.
تعدادی از افراد که خود را فعال مدنی میدانند و به تعبیر خودشان به دفاع از حقوق زنان میپردازند حاضر نیستند حتی اسمی از خانم و یا خواهر خودشان در جامعه برده شود و حتی ممکن است اگر کسی اسمی از خانمشان ببرد و یا در مورد خواهرشان سوالی بپرسد شاهد ماجراهای بزرگی باشیم.
چنین افرادی نه تنها هیچ باوری به حقوق زنان ندارند بلکه با ابزاریساختنِ زنان در جامعه میخواهند به خواستههای نامشروع خودشان برسند.
بسیاری از اشخاصی که از مساوات و برابری حقوق زن سخن گفته و میگویند، خانمهای خانوادهی خودشان هیچ نقشی در امور اجتماع ندارند و همیشه در انزوا و بدور از فعالیتهای اجتماعی به سر میبرند.
دادخواهیهایی که از سوی این فعالان صورت میگیرد اینگونه به مردم و جامعه جهانی القا میکند که گویا زنان در افغانستان همانند برده در جامعه بوده و به کوچکترین حقوقشان دسترسی ندارند، در حالی که اینگونه نیست.
این فعالان، زیر پوشش مطالبهی حقوق بانوان، در صدد ابزاریساختنِ زنان و عادیسازی روابط نامشروع و بدون قید و شرط هستند تا از این طریق بتوانند به خواستههای غیر اخلاقی خود به گونهی عادی دسترسی پیدا کنند.
تعدادی از بانوان نیز پس از آنکه متأثر از القائات چنین افرادی میشوند با الفاظی اسلامستیزانه دین مقدس اسلام را به نقض حقوق زنان متهم میکنند؛ غافل از اینکه اسلام نه تنها زنستیز نیست که بلکه برای زن ارزش معنوی داده و زمینههای استفادهی ابزاری از زنان را محدود ساخته است.
این بانوان فراموش کردهاند که با ظهور دین مقدس اسلام از تداوم یک نسلکُشی دختران جلوگیری شد و بانوانی که در یک جامعه مایهی ننگ پنداشته میشدند، به مقدسترین انسانها مبدل شدند. بهشتی که بزرگترین نعمت خداوند (ج) برای بشریت میباشد، در دین مقدس اسلام در زیر پای مادر قرار داده شده و مشروط به رضایت مادران میباشد.
دین اسلام الگویی همانند حضرت فاطمهی زهرا (س) و حضرت زینب (س) را تقدیم اجتماع عظیم بشریت تا الی الابد نمود تا بدینوسیله زنان را به این خودباوری برساند که آنان میتوانند در هدایت و تربیت جامعهی آینده اثرگذاریِ به مراتب بیشتری از مردان داشته باشند.
زمانی ما میتوانیم تضمینکنندهی حقوق زنان در جامعه باشیم که از چهارچوبی که اسلام برای حقوق زنان در نظر گرفته است آگاهی یابیم و از آن پیروی نمائیم.
نویسنده: سید مهدی بهزاد