از ویژگیهای روانی انسان، میل فطری و غریزی به شناختن حقایق و اطلاع از واقعیتها است. سوالی که برایش مطرح میشود این است که آیا وجود انسان منحصر به همین بدن مادی و حیات او محدود به همین زندگی دنیوی است؟ یا اینکه زندگی ماورای این دنیا هم وجود دارد؟ در صورت وجود حیاتی دیگر، آیا رابطهای بین زندگی این دنیا با دنیای دیگر یعنی آخرت وجود دارد یا خیر؟
اینجا دو اندیشه در مقابل هم قرار میگیرد. عدهای قائل به زندگی اخروی و عدهای دیگر منکر زندگی بعد از این دنیا بوده و میگویند که غیر از همین دنیا، دنیای دیگری وجود نداشته و ندارد؛ این افراد عامل اعتقاد به خداوند بزرگ را جهالت و نادانی میدانند؛ میگویند انسانها زمانی که نمیتوانستتد اتفاقات طبیعی را تحلیل کنند آن را به خداوند نسبت میدادند و حالا با پیشرفت علم و تکنالوژی، اعتقاد به خداوند امرِ جاهلانهای به شمار میرود.
خداوند متعال در قرآن کریم سوره بقره آیه ۲۱۲ میفرمایند:
* زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا * برای کفار تنها همین زندگی مادی دنیا ارزش پیدا کرده و چیز دیگری برایشان مطرح نیست. آنان انسانهای مومن را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدهند. منشاء تمام بدبختیهای بشر از همین جا آغاز میگردد که وی جهان را بدون صاحب و نتیجهی یک تصادف بداند. در یک نظام استکباری وقتی بُعد روحی و معنوی انسان فراموش شد در مقابلش بُعد مادی و حیوانی ظهور و بروز میکند و دائره تفکر چنین انسانی تنها بر محور مسائل مادی و رفاهی دور میزند و تمامی نیروهای فکری و جسمیاش مصروف مسائل مادی میگردد؛ در چنین حالتی است که برای چنین فردی دین، ایمان و ارزشهای انسانی و دینی مفهومی نداشته و نخواهد داشت.
همچنین خداوند متعال در سورهی ممتحنه آیه 1 میفرماید:
*يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ*
ای مومنان دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید شما نسبت به آنان محبت میکنید در حالیکه آنان به حق و حقیقتی که برای شما آمده است ایمان ندارند.
در مکتب اسلام علاوه بر اینکه به بُعد مادی توجه داشته و دنیا را به عنوان وسیلهای خوب برای رسیدن به آخرت معرفی میکند دنیا و متاع دنیا را به عنوان اصل فلسفه خلقت و ارزش انسان نمیشناسد. بلکه تنها ارزش انسان را در علم، تقوا، ایثار، جهاد، صداقت و امانت میداند. جمعی از کفار پولدار چون دیدند فقیرانی مانند عمار و بلال دور پیامبر را گرفتهاند پیشنهاد کردند که آن حضرت اینان را طرد کند تا آنان گرد او جمع آیند.
به نقل از تفسیر المناء خلیفه دوم گفت که به عنوان آزمایش پیشنهاد را بپذیریم آیا اینان ایمان میآورند یا نه. در این زمان یود که آیه ۵۲ سوره انعام نازل شد که خداوند متعال میفرمایند:
*وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ* کسانی که بامداد و شامگاه پروردگارشان را میخواهند در حالیکه رضای او را میطلبند از خود مران، چیزی از حساب آنان به عهده تو نیست و از تو نیز چیزی به عهده آنان نیست که طرد شان کنی و در نتیجه از ستمگران شوی.
امام خمینی (ره) فرمودند بهای بیشتر و فزونتر، از آنِ کسی است که تقوا داشته باشد نه ثروت، مال و قدرت. همه مسئولین موظفند که با فقراء مستمندان و پا برهنهها حشر، نشر، جلسه، مراوده، معارفه و رفاقت داشته باشند. در کنار مستمندان و پابرهنهها بودن افتخار بزرگی است که نصیب اولیاء شده و عملاً به القائات و شبهات منحرفین خاتمه میدهد. امروز متاسفانه اندیشههای دنیوی و زرقوبرق زندگی مادی ارکان اصلی فرهنگ حاکم بر جامعه را تشکیل میدهد.
کفر و الحاد و بیبندباری به عنوان فرهنگ پیشرفته برای جامعه در حال تبلیغ است. نظام حاکم بر جامعهی ما به این نتیجه رسیده است که باورهای دینی خطر بالقوهای برای تحکیم و ادامه حاکمیتشان میباشد. لذا با پوچ نشان دادن فرهنگ اصیل ملتها و نفی آن و رواج بیفرهنگی یا جایگزینی فرهنگ مادی به جای ارزشهای متعالی و انسانی برای ترویج فساد و از بین بردن ارزشهای انسانی و اسلامی مبادرت میورزد.
برگزاری مسابقات آوازخوانی به نامهای ستاره افغان و تقدیم هدایای گرانقیمت به برندگان این برنامهها و معرفیِ آنها به عنوان مظاهر آزادی و ترقیخواهی، از جمله عملکردهایی هستند که آشکارا نشانگر رسوخ فرهنگ ابتذال در جامعه شدهاند.
در پاین به سخنی از امام خمینی (ره) اشاره میشود. وی میفرمود: "آیا برای علمای کشورهای اسلامی ننگآور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانی اسلام و سنت پیامبر و ائمه معصومین (ع)، احکام و مقررات کفری در ممالک اسلامی تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات صاحبان زر و زور و تزویر و مخالفان واقعی اسلام اجرا گردد و سیاستگذاران کرملین و واشنگتن دستورالعمل برای ممالک اسلامی صادر کنند؟"
نویسنده: یارمحمد رحمتی
اینجا دو اندیشه در مقابل هم قرار میگیرد. عدهای قائل به زندگی اخروی و عدهای دیگر منکر زندگی بعد از این دنیا بوده و میگویند که غیر از همین دنیا، دنیای دیگری وجود نداشته و ندارد؛ این افراد عامل اعتقاد به خداوند بزرگ را جهالت و نادانی میدانند؛ میگویند انسانها زمانی که نمیتوانستتد اتفاقات طبیعی را تحلیل کنند آن را به خداوند نسبت میدادند و حالا با پیشرفت علم و تکنالوژی، اعتقاد به خداوند امرِ جاهلانهای به شمار میرود.
خداوند متعال در قرآن کریم سوره بقره آیه ۲۱۲ میفرمایند:
* زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا * برای کفار تنها همین زندگی مادی دنیا ارزش پیدا کرده و چیز دیگری برایشان مطرح نیست. آنان انسانهای مومن را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدهند. منشاء تمام بدبختیهای بشر از همین جا آغاز میگردد که وی جهان را بدون صاحب و نتیجهی یک تصادف بداند. در یک نظام استکباری وقتی بُعد روحی و معنوی انسان فراموش شد در مقابلش بُعد مادی و حیوانی ظهور و بروز میکند و دائره تفکر چنین انسانی تنها بر محور مسائل مادی و رفاهی دور میزند و تمامی نیروهای فکری و جسمیاش مصروف مسائل مادی میگردد؛ در چنین حالتی است که برای چنین فردی دین، ایمان و ارزشهای انسانی و دینی مفهومی نداشته و نخواهد داشت.
همچنین خداوند متعال در سورهی ممتحنه آیه 1 میفرماید:
*يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ*
ای مومنان دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید شما نسبت به آنان محبت میکنید در حالیکه آنان به حق و حقیقتی که برای شما آمده است ایمان ندارند.
در مکتب اسلام علاوه بر اینکه به بُعد مادی توجه داشته و دنیا را به عنوان وسیلهای خوب برای رسیدن به آخرت معرفی میکند دنیا و متاع دنیا را به عنوان اصل فلسفه خلقت و ارزش انسان نمیشناسد. بلکه تنها ارزش انسان را در علم، تقوا، ایثار، جهاد، صداقت و امانت میداند. جمعی از کفار پولدار چون دیدند فقیرانی مانند عمار و بلال دور پیامبر را گرفتهاند پیشنهاد کردند که آن حضرت اینان را طرد کند تا آنان گرد او جمع آیند.
به نقل از تفسیر المناء خلیفه دوم گفت که به عنوان آزمایش پیشنهاد را بپذیریم آیا اینان ایمان میآورند یا نه. در این زمان یود که آیه ۵۲ سوره انعام نازل شد که خداوند متعال میفرمایند:
*وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ* کسانی که بامداد و شامگاه پروردگارشان را میخواهند در حالیکه رضای او را میطلبند از خود مران، چیزی از حساب آنان به عهده تو نیست و از تو نیز چیزی به عهده آنان نیست که طرد شان کنی و در نتیجه از ستمگران شوی.
امام خمینی (ره) فرمودند بهای بیشتر و فزونتر، از آنِ کسی است که تقوا داشته باشد نه ثروت، مال و قدرت. همه مسئولین موظفند که با فقراء مستمندان و پا برهنهها حشر، نشر، جلسه، مراوده، معارفه و رفاقت داشته باشند. در کنار مستمندان و پابرهنهها بودن افتخار بزرگی است که نصیب اولیاء شده و عملاً به القائات و شبهات منحرفین خاتمه میدهد. امروز متاسفانه اندیشههای دنیوی و زرقوبرق زندگی مادی ارکان اصلی فرهنگ حاکم بر جامعه را تشکیل میدهد.
کفر و الحاد و بیبندباری به عنوان فرهنگ پیشرفته برای جامعه در حال تبلیغ است. نظام حاکم بر جامعهی ما به این نتیجه رسیده است که باورهای دینی خطر بالقوهای برای تحکیم و ادامه حاکمیتشان میباشد. لذا با پوچ نشان دادن فرهنگ اصیل ملتها و نفی آن و رواج بیفرهنگی یا جایگزینی فرهنگ مادی به جای ارزشهای متعالی و انسانی برای ترویج فساد و از بین بردن ارزشهای انسانی و اسلامی مبادرت میورزد.
برگزاری مسابقات آوازخوانی به نامهای ستاره افغان و تقدیم هدایای گرانقیمت به برندگان این برنامهها و معرفیِ آنها به عنوان مظاهر آزادی و ترقیخواهی، از جمله عملکردهایی هستند که آشکارا نشانگر رسوخ فرهنگ ابتذال در جامعه شدهاند.
در پاین به سخنی از امام خمینی (ره) اشاره میشود. وی میفرمود: "آیا برای علمای کشورهای اسلامی ننگآور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانی اسلام و سنت پیامبر و ائمه معصومین (ع)، احکام و مقررات کفری در ممالک اسلامی تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات صاحبان زر و زور و تزویر و مخالفان واقعی اسلام اجرا گردد و سیاستگذاران کرملین و واشنگتن دستورالعمل برای ممالک اسلامی صادر کنند؟"
نویسنده: یارمحمد رحمتی