تاریخ انتشار :سه شنبه ۳۰ سرطان ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۰۸
کد مطلب : 10342
افغانستان وپاكستان مواضع پر فرازو فرود!
آيا مقامات پاكستاني با درك ضرورت هاي هردو كشوربه مواضع جديد دست يافته اند و واقعا خواستار بهبود رابطه با افغانستان هستند .
هفته ي گذشته رحمان ملك وزير داخله ي پاكستان وارد افغانستان شد و بعد از ديدار با وزير داخله ي افغانستان در يك نشست خبري شر كت جست. وزير داخله ي پاكستان بر مواضع مشترك دو طرف در امرمبارزه با تروريزم تاكيد كرد واظهارداشت كه بيشترين خشونت ها در پاكستان توسط طالبان افغاني صورت مي گيرد. او اضافه نمود كه دولت پاكستان تلاش مي كند تا درزمان انتخابات رياست جمهوري در افغانستان از ورود طالبان به خاك افغانستان جلوگيري نمايد وبراي تحقق اين ايده، تمهيداتي را در مرز ميان دو كشور مد نظر قرار داده كه با اعمال آن از نفوذ و رفت و آمد طالبان جلوگيري شود؛ او هم چنان گفته است كه خشونت طلباني را دست گير كرده اند كه دارا ي هويت افغاني مي باشند اما او آنها را از جانب دولت افغانستان ندانسته وگفته كه او اطمنان دارد كه دولت افغانستان آن ها را گسيل نداشته است. 

اين اظهارات، وقتي ابراز مي شود كه يك هفته قبل ازاين، اطهر عباس سخنگوي ارتش آن كشور در مصاحبه با يكي از رسانه هاي غربي اظهار كرده بود كه بخشي از استخبارات آن كشور هنوز با طالبان وحزب اسلامي حكمتيار ارتباط دارد واعلام آمادگي كرده بود كه در صورت تمايل ايالات متحده ي امريكا، او حاضر است كه زمينه هاي گفت و گوي آن ها را با طالبان فراهم آورد . عباس هم چنان از نفوذ روز افزون هندوستان در افغانستان اظهار نگراني كرده واظهار داشته بود كه اگر نيروهاي غربي روزي از افغانستان خارج شوند جاي آنان را نيروهاي هندي پر خواهد كرد كه براي پاكستان غير قابل تحمل است. 

نگاهي به اين اظهارات مي تواند برخي از دشواري هاي رابطه ميان افغانستان وپاكستان را آشكار سازد. اين پرسش هم چنان باقيست كه در كلام مسئولان پاكستاني چه ميزان صداقت نهفته است؟ آيا مقامات پاكستاني با درك ضرورت هاي هردو كشوربه مواضع جديد دست يافته اند و واقعا خواستار بهبود رابطه با افغانستان هستند يا آن كه خشونت هاي گسترده درآن كشور باعث شده است كه انعطاف نشان دهند ؟ باديد ژرفتر به مواضع رحمان ملك واطهر عباس مي توا ن تناقض آشكاري را در مواضع هردوپاكستاني مشاهده كرد. اما واقعيت هاي گذشته ي پاكستان نشان مي دهد كه سخنان عباس بيشتر به واقعيت نزديك است تا سخنان رحمان ملك. 

زيرا سخنان عباس بر خواسته از مواضع استراتژيك آن كشور در قبال افغانستان است بدين معنا كه هنوز ميان افغانستان و پاکستان، اختلافاتي وجود دارد كه سران آن ها مطرح نكرده اند وتا وقتي كه آن اختلافات حل نشود روابط عادي ميان دو كشور به صورت شفاف بر قرار نخواهد شد و اما شكاف موجود ميان دوطرف در كجاست وچرا هر زمامداران آنان تلاش نمي ورزند تا آن را از راه هاي مسالمت آميز حل وفصل كنند؟ بي شك اختلاف ميان دو كشور بر مي گردد به گذشته كه همان اختلاف مرزي خط ديورند است. اين خط فاصل، باعث گرديده كه فاصله ميان دو كشور هم چنان وجود داشته باشد وهيچ گاه ميان هردو، رابطه ي متقابل ومطلوب به وجود نيآيد و براي آن كه افغانستان نتواند ادعاي خود را تكرار كند، حكومت هاي پاكستان همواره تلاش كرده اند كه افغانستان در مواصع ضعف قرار داشته باشد. 

اگر افغانستان وپاكستان بخواهند قدمي درراه بهبود روابط بر دارند بايد مواضع وديد گاه هاي روشني دراين زمينه اتخاذ كنند ودر پر تو عقلانيت سياسي گام هاي اساسي درراه بهبود روابط خويش بر دارند. شايد در گذشته امكان مطرح كردن آن كمتر وجود داشت زيرا هردو كشور هريك وابسته به قدرت هاي بيروني بودند، افغانستان با آن كه مدعي بي طرفي بود اما متمايل به شوروي سابق بود وپاكستان نيز به غرب وابستگي داشت اما امروز آن فضا تغير كرده است. هردو كشور به بلوك غرب نزديك هستند، از این رو مي توانند از طريق نشست هاي دو جانبه ويا مراجعه به مراجع بين المللي به اختلافات تاريخي خويش خاتمه بخشند ورابطه ي سياسي شفاف وصادقانه ي را بر قرار سازند كه متا سفانه دولت كنوني افغانستان در چند سال گذشته فرصت بسيار مغتنمي را از دست داد وتمام بار منفي آن را مردم افغانستان به دوش كشيدند. 

از سوي ديگر سخنان اطهرعباس نشان مي دهد كه بررغم سخنان رحمان ملك، هنوزعدم اعتماد ميان دو كشور وجود دارد وروي همين مبنا، پاكستان اهرم فشاري را براي خود محفوظ داشته است تا در فرصت مساعد ازآن سود جويد. حال مي توان ميان سخنان رحمان ملك واطهر عباس جمع كرد يا خير؟ كار شناسان ديد گاه هاي گوناگون دارند . 

بر خي بدين باورند كه صحبت هاي رحمان ملك بيان گر استراتژي دولت پاكستان در قبال افغانستان نيست. ممكن است دشواري هاي مبارزه با تروريزم آن هارا به هم نزديك ساخته باشد واو اين سخنان را بر اساس اضطرار اظهار داشته باشد و هرگاه فشار طالبان اندكي كاهش يابد مواضع آن كشور در قبال افغانستان، هم چنان مداخله جويانه خواهد بود. زيرا تا وقتي كه مشكلات مرزي ميان دوكشور حل نشده است تنش هاي گذشته تكرار خواهد شد.اما آن گونه كه ديده مي شود نه دولت افغانستان ونه پاكستان ونه هم شركاي غربي، هردو كشور تصميم ندارند كه تا معضل عمده ميان دو كشور را حل نمايند، در حالي كه مي دانند كه اساس طالبان بر اساس منافع ملي پاكستان پي ريزي شده است، تا وقتي كه پاكستان منافع خويش را در وجود طالبان بيابند از آنان پشتباني خواهند كرد و در تقويت وتجهيز آنان خواهند كوشيد. شايد دولت هاي غربي تمايل ندارند تا اين معضل ديرينه به دست فراموشي سپرده شود ومي خواهند اين آتش هم چنان شعله ور باقي بماند تا توجيهي براي ماندن شان درمنطقه باشد. اما اگرافغانستان بخواهد به توسعه وپيشرفت دست يابد ناگزير است كه توجه خود را معطوف به حل خط ديورند نمايد وهزينه ي گزافي كه صرف نيروهاي مسلح كشور مي شود صرف باز سازي وآباداني كند. 

دولت كنوني افغانستان بنابر ساختار نا كار آمد خويش، نتوانست به اين امر مهم ملي توجه كند و براي اين معضل راه حل پيدا نماید وليكن بر دولت آتي بعد از انتخابات است كه با ايجاد را هكار موءثرمشكلات مرزي را براي هميشه حل و فصل كند تا فضاي تفاهم ودوستي ميان دوكشور به وجو آيد. 

نویسنده: اکبر سعادت
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)کابل
https://avapress.com/vdcj8tev.uqeyxzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط