رئیس اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان معتقد است که بلواهای زبانی در افغانستان خواسته پشتو و فارسی زبانها نیست؛ بلکه از خارج مرزها دیکته شده و به تعبیر وی، تهاجم فرهنگی از دریچه زبان وارد افغانستان شده است.
اخیرا حامد کرزی به شورای وزیران تأکید کرد؛ تا رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری از نشر لهجههای غیرمعیاری، کلمات نامأنوس و مصطلح در زبانهای دیگر، خودداری و برای تقویت لهجهها و زبانهای ملی خود تلاش کنند.
این تصمیم، بازخورد و واکنش های مختلفی را در پی داشت.
محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی؛ رئیس اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان در گفتگو با «تسنیم» ابعاد موضع دولت در خصوص زبان فارسی دری را بررسی کرده است.
شریعتی، مدیر انتشارات عرفان و تنها ناشر افغانستانی در ایران است که سال های سال به کار فرهنگی در این کشور مشغول است.
آقای شریعتی شورای وزیران هفه گذشته پیامی صادر کرد و در آن استفاده از لهجههای خارجی را در رسانههای دیداری و شنیداری ممنوع اعلام کرد، این فرمان بر چه اساسی صادر شده و شما آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
شورای وزیران در هفته گذشته این اطلاعیه را تصویب کرد، عدهای موافق و عدهای مخالف بودند؛ اما آنچه حائز اهمیت است این است که زبان برای مردم یک منطقه است و نه به فرمان رئیس جمهور پالایش مییابد، نه از بین میرود. زبان فارسی در ایران، زبان فارسی دری در افغانستان و تاجیکی (در تاجیکستان) یک زبان پارسی است. این اصطلاحات به خاطر مصلحتهای سیاسی در طول تاریخ ایجاد شده است. لهجه نیز جزء غنای زبان فارسی است؛ چه ایرادی دارد در بخارا به یک گویش در سمرقند و ترکمنستان به یک گویش و در بلخ به یک گویش دیگر صحبت شود؟ همانطور که در ایران در یزد، اصفهان و مشهد به گویشهای مختلف بیان میشود.
در ثانی مگر زبان انگلیسی گویشهای مختلف ندارد؟ مگر زبان فرانسه اختلافی در ولایت ها ندارد؟ چرا در این کشورها چنین فرمانی صادر نمیشود؟ این مسئله نیز بازی سیاسی جدیدی است.
برخی رسانههای خارجی مطرح کردهاند که این فرمان به دلیل این صادر شده است که افغانستانی های مقیم ایران با مراجعت به افغانستان، لهجه ایرانی را به خود برده اند و بنابراین باید این لهجه پیرایش شود، نظر شما چیست؟
از نظر من هدف اصلی صدور این فرمان محدود کردن لغات فارسی معمول در زبان فارسی در افغانستان است، برای نمونه چندی پیش به کار بردن لغت «دانشگاه» در کشور جرم محسوب میشد، حتی فردی هم در (پیوند با) این قضیه دستگیر شد که با تظاهرات بسیار گستردهای که انجام شد، دولت مجبور شد کوتاه بیاید؛ اما باید توجه داشت که زبان را هیچ دولتی نمیتواند پالایش کند، زبان یک مرجع خاص میخواهد. فرهنگ عامه مردم را خود مردم شکل میدهند.
سریالهای غربی تهاجم فرهنگی را برای مردم افغانستان به ارمغان آوردهاند
از طرف دیگر مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری، پیشرفت چندانی در سالهای اخیر نداشتهاند. مطبوعات مکتوب، دیداری و شنیداری مانند قارچ روییدهاند، تولید برنامه که ندارند، در پخش برنامههای وارداتی نیز موفق عمل نمیکنند.، سریالهای دست چندم کوریایی را به بدترین شکل ممکن، دوبله کرده و نمایش میدهند؛ غافل از اینکه این واردات، سبک زندگی و هویت و فرهنگ مردم افغانستان را دستخوش تغییر میکند. پخش سریال «حریم سلطان» با دوبلههای متفاوتی از چندین شبکه تلویزیون پخش میشود، در صورتی که در خود کشور ترکیه، مقامات رسمی و دولتی نسبت به ساخت این سریال انتقاد کرده اند.
چرا دولت نسبت به پخش سریالهای غربی احساس خطر نمی کند؟
پس چگونه است که دولت با آن همه مشغله کاری نسبت به رواج واژگان بیگانه در زبان فارسی احساس خطر میکند و بیانیه صادر میکند؛ اما نسبت به پخش سریالها و فلمهایی که با خود بار عظیم تهاجم فرهنگی را وارد کشور میکنند، حساسیت ندارد؟ این نشان میدهد که دستهای دیگری دخالت دارند. اگر تنها حساسیت به واژگان نامأنوس بود، فرمان استفاده از زبان انگلیسی در دانشگاهها صادر نمیشد.
به فرمانی که آقای کرزی طی ماههای اخیر صادر کرد اشاره کردید که به موجب آن از سال ۹۲ در دانشگاههای طبی و پلی تخنیک دروس به زبان انگلیسی تدریس شوند، نظر شما درباره این فرمان چیست؟
رئیس جمهور تابستانی که گذشت، اعلام کرد که از سال ۹۲ متون درسی در دانشگاههای طب و پلی تخنیک باید به زبان انگلیسی تدریس شود، این فرمان در نوع خود مانند هزاران فرمان دیگری بود که رئیس جمهور اعلام کرد؛ اما اساساً فرمانی نبود که قابل اجرا باشد و بتواند در افغانستان جایگاهش را پیدا کند.
چطور؟ مگر در فرمان ذکر نشده که از سال آینده اجرایی شود؟
فرمان صادر شده نشان میدهد که هیچ برداشتی از جامعه علمی افغانستان به عنوان پشتوانه وجود نداشته است؛ چرا که زیرساختهای علمی در کشور بسیار ناتوان بوده و در سالهای جنگ از بین رفته است. دانشگاههای کشور در طول سالیان اخیر رشد چشمگیری نداشتهاند، همچنین در دانشگاههای افغانستان اساتید حرفهای که دارای مدرک داکتری باشند، نداریم و یا اگر داریم به ندرت فعالیت میکنند. اکنون در دانشگاه کابل اکثراً با استادیار شده اند؛ بنابراین توان علمی لازم برای تدریس به زبان انگلیسی وجود ندارد. از طرف دیگر دانشجویان نیز آشنایی چندانی به زبان انگلیسی ندارند.
فرمان تدریس به زبان انگلیسی در دانشگاهها منشأ بیرونی دارد؟
همه این موارد نشان میدهد که فرمان صادرشده منشأ بیرونی داشته است، در افغانستان زبان فارسی جزو زبانهای ۱۲۰۰ ساله و زبان علمی و تمدنی ما بوده است، چگونه میتوان این زبان را رها کرد و بعد با زبان بیگانه به تحصیل علوم طبی و علوم فنی پرداخت؟ جالب اینکه چنین فرمانی را مسئولان وقتی که باید حافظ و پاسبان فرهنگ کشور باشند، صادر میکنند!
آقای شریعتی شما که به عنوان رئیس اتحادیه تعاونی ناشران فعالیت میکنید، افغانستان به لحاظ بومیسازی دانش تاکنون چه اقداماتی را انجام داده است؟
تاکنون اتفاق جدی در این زمینه رخ نداده است؛ اما سال گذشته مؤسسه ارتقای دانش به هدف تولید کتاب در رابطه با علوم اسلامی و بومی سازی دانش منتشرشده در کشورهای دیگر، تاسیس شد. در این مؤسسه قرار شد که تالیف ترجمه و بومیسازی کتابهای دانشگاهی در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی انجام شود. همچنین کتابهایی که وارد میشوند به لهجه افغانستانی ویرایش و منتشر شوند، (خبر) تاسیس این مؤسسه در رسانهها منتشر شد و دولت حساسیت نشان داد و در نتیجه فرمان تدریس به زبان انگلیسی صادر شد.
شما صدور چنین فرمانی را بر چه مبنایی می دانید؟
دو احتمال اینجا وجود دارد، احتمال نخست بازیهای سیاسی است، افرادی که در کابینه خواستار اجرای این فرمان هستند، نه تعلقی به زبان پشتو دارند، نه به زبان فارسی؛ بلکه از سایر نقاط دنیا به آنها دیکته میشود، همان بحث تهاجم فرهنگی این بار از دریچهای دیگر وارد شده و این بار زبان را نشانه گرفته است. زبان همه چیز یک مملکت است، من افغانستانی میخواهم معارف شیعی را به زبان فارسی بخوانم، تاریخ اسلام را به زبان فارسی بخوانم، در قرن سوم مولانا بلعمی قرآن را با فارسی ترجمه کرد، تفسیر طبری به زبان فارسی است، بنابراین زبان هویت من است، من اول فارسی زبانم بعد افغانستانی. من نمیتوانم هویتم را ترک کنم بروم با زبان انگلیسی دانش را فرا بگیرم. ما نباید اجازه دهیم تجربه پاکستان در افغانستان نیز تکرار شود. کرزی قول داد که پاسدار قانون اساسی باشد که یکی از مواردش رسمیت زبان فارسی و پشتو در افغانستان است.
آقای شریعتی واکنش جامعه علمی در برابر این فرمان چه بود؟
پس از صدور این فرمان، واکنشهای منفی بسیاری در سطح کشور صورت گرفت، جامعه علمی دانشگاهی با صدور بیانیهای این کار را خلاف قانون و هویت افغانستانی دانست و تغییر زبان علمی از فارسی به انگلیسی را خلاف قانون و فرهنگ این سرزمین عنوان کرد.
در افغانستان به دلیل اینکه متون علمی اندک است، عوض اینکه دولت به سمت تولید متون علمی به زبان فارسی و پشتو باشد، در صدد نفی زبانهای رسمی و محدود کردن استفاده از آنهاست. البته اکنون برخی متون در دانشگاهها به زبان انگلیسی تدریس میشوند؛ اما چندان چشمگیر نیست و به لحاظ رسمی و قانونی مطرح نشده است و من امیدوارم فرمان کرزی هیچگاه جنبه رسمی پیدا نکند.
شما تنها ناشر افغانستانی در ایران هستید که سال گذشته نیز بسیاری از کتاب های شما در رودخانه هلمند ریخته شد، علاوه بر آن گویا از ورود کتابهای ایرانی به افغانستان در مواردی جلوگیری میشود، جریان این منع ورود چیست؟
ببینید، ما در افغانستان دو مشکل جدی داریم، نخست اینکه باید از ورود کتابی که عقاید یا امنیت و اتحاد ملی ما را خدشهدار کند، جلوگیری کنیم؛ چرا که ۷۰ درصد مردم افغانستان سنی مذهب و ۳۰ درصد شیعه مذهب در کمال آرامش در کنار یکدیگر تاکنون زندگی کردهاند، اگرچه جنگهای قومی همیشه در افغانستان وجود داشته؛ اما هیچگاه جنگ مذهبی وجود نداشته است؛ بنابراین ما در انجمن تعاونی ناشران افغانستان با کتابفروشان تعهد کردیم کتابی که علیه عقاید مذهبی و امنیت ملی ما باشد، نه تولید کنیم، نه بفروشیم و نه نگهداری کنیم.
واردات نیز مشمول این تعهد میشود؛ اما کتابهایی که به رود هلمند ریخته شدند، مشمول این موارد نبودند و دلیل آن را درک نمیکنم.
مردم نسبت به کتابهای منتشره در ایران چه واکنشی دارند، چقدر کتابهای ایرانی در آنجا استفاده میشود؟
استقبال از کتابهای ایرانی در افغانستان به گونهای است که ۳۰ درصد شمارگان کتابهای فاخر منتشره در ایران در افغانستان به فروش میرود، کتابفروشی من در کابل در ۲۰۲ متر فضا، بالای ۳۵ هزار عنوان کتاب را عرضه میکند که اکثراً کتابهای ایرانی هستند.
اخیرا حامد کرزی به شورای وزیران تأکید کرد؛ تا رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری از نشر لهجههای غیرمعیاری، کلمات نامأنوس و مصطلح در زبانهای دیگر، خودداری و برای تقویت لهجهها و زبانهای ملی خود تلاش کنند.
این تصمیم، بازخورد و واکنش های مختلفی را در پی داشت.
محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی؛ رئیس اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان در گفتگو با «تسنیم» ابعاد موضع دولت در خصوص زبان فارسی دری را بررسی کرده است.
شریعتی، مدیر انتشارات عرفان و تنها ناشر افغانستانی در ایران است که سال های سال به کار فرهنگی در این کشور مشغول است.
آقای شریعتی شورای وزیران هفه گذشته پیامی صادر کرد و در آن استفاده از لهجههای خارجی را در رسانههای دیداری و شنیداری ممنوع اعلام کرد، این فرمان بر چه اساسی صادر شده و شما آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
شورای وزیران در هفته گذشته این اطلاعیه را تصویب کرد، عدهای موافق و عدهای مخالف بودند؛ اما آنچه حائز اهمیت است این است که زبان برای مردم یک منطقه است و نه به فرمان رئیس جمهور پالایش مییابد، نه از بین میرود. زبان فارسی در ایران، زبان فارسی دری در افغانستان و تاجیکی (در تاجیکستان) یک زبان پارسی است. این اصطلاحات به خاطر مصلحتهای سیاسی در طول تاریخ ایجاد شده است. لهجه نیز جزء غنای زبان فارسی است؛ چه ایرادی دارد در بخارا به یک گویش در سمرقند و ترکمنستان به یک گویش و در بلخ به یک گویش دیگر صحبت شود؟ همانطور که در ایران در یزد، اصفهان و مشهد به گویشهای مختلف بیان میشود.
در ثانی مگر زبان انگلیسی گویشهای مختلف ندارد؟ مگر زبان فرانسه اختلافی در ولایت ها ندارد؟ چرا در این کشورها چنین فرمانی صادر نمیشود؟ این مسئله نیز بازی سیاسی جدیدی است.
برخی رسانههای خارجی مطرح کردهاند که این فرمان به دلیل این صادر شده است که افغانستانی های مقیم ایران با مراجعت به افغانستان، لهجه ایرانی را به خود برده اند و بنابراین باید این لهجه پیرایش شود، نظر شما چیست؟
از نظر من هدف اصلی صدور این فرمان محدود کردن لغات فارسی معمول در زبان فارسی در افغانستان است، برای نمونه چندی پیش به کار بردن لغت «دانشگاه» در کشور جرم محسوب میشد، حتی فردی هم در (پیوند با) این قضیه دستگیر شد که با تظاهرات بسیار گستردهای که انجام شد، دولت مجبور شد کوتاه بیاید؛ اما باید توجه داشت که زبان را هیچ دولتی نمیتواند پالایش کند، زبان یک مرجع خاص میخواهد. فرهنگ عامه مردم را خود مردم شکل میدهند.
سریالهای غربی تهاجم فرهنگی را برای مردم افغانستان به ارمغان آوردهاند
از طرف دیگر مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری، پیشرفت چندانی در سالهای اخیر نداشتهاند. مطبوعات مکتوب، دیداری و شنیداری مانند قارچ روییدهاند، تولید برنامه که ندارند، در پخش برنامههای وارداتی نیز موفق عمل نمیکنند.، سریالهای دست چندم کوریایی را به بدترین شکل ممکن، دوبله کرده و نمایش میدهند؛ غافل از اینکه این واردات، سبک زندگی و هویت و فرهنگ مردم افغانستان را دستخوش تغییر میکند. پخش سریال «حریم سلطان» با دوبلههای متفاوتی از چندین شبکه تلویزیون پخش میشود، در صورتی که در خود کشور ترکیه، مقامات رسمی و دولتی نسبت به ساخت این سریال انتقاد کرده اند.
چرا دولت نسبت به پخش سریالهای غربی احساس خطر نمی کند؟
پس چگونه است که دولت با آن همه مشغله کاری نسبت به رواج واژگان بیگانه در زبان فارسی احساس خطر میکند و بیانیه صادر میکند؛ اما نسبت به پخش سریالها و فلمهایی که با خود بار عظیم تهاجم فرهنگی را وارد کشور میکنند، حساسیت ندارد؟ این نشان میدهد که دستهای دیگری دخالت دارند. اگر تنها حساسیت به واژگان نامأنوس بود، فرمان استفاده از زبان انگلیسی در دانشگاهها صادر نمیشد.
به فرمانی که آقای کرزی طی ماههای اخیر صادر کرد اشاره کردید که به موجب آن از سال ۹۲ در دانشگاههای طبی و پلی تخنیک دروس به زبان انگلیسی تدریس شوند، نظر شما درباره این فرمان چیست؟
رئیس جمهور تابستانی که گذشت، اعلام کرد که از سال ۹۲ متون درسی در دانشگاههای طب و پلی تخنیک باید به زبان انگلیسی تدریس شود، این فرمان در نوع خود مانند هزاران فرمان دیگری بود که رئیس جمهور اعلام کرد؛ اما اساساً فرمانی نبود که قابل اجرا باشد و بتواند در افغانستان جایگاهش را پیدا کند.
چطور؟ مگر در فرمان ذکر نشده که از سال آینده اجرایی شود؟
فرمان صادر شده نشان میدهد که هیچ برداشتی از جامعه علمی افغانستان به عنوان پشتوانه وجود نداشته است؛ چرا که زیرساختهای علمی در کشور بسیار ناتوان بوده و در سالهای جنگ از بین رفته است. دانشگاههای کشور در طول سالیان اخیر رشد چشمگیری نداشتهاند، همچنین در دانشگاههای افغانستان اساتید حرفهای که دارای مدرک داکتری باشند، نداریم و یا اگر داریم به ندرت فعالیت میکنند. اکنون در دانشگاه کابل اکثراً با استادیار شده اند؛ بنابراین توان علمی لازم برای تدریس به زبان انگلیسی وجود ندارد. از طرف دیگر دانشجویان نیز آشنایی چندانی به زبان انگلیسی ندارند.
فرمان تدریس به زبان انگلیسی در دانشگاهها منشأ بیرونی دارد؟
همه این موارد نشان میدهد که فرمان صادرشده منشأ بیرونی داشته است، در افغانستان زبان فارسی جزو زبانهای ۱۲۰۰ ساله و زبان علمی و تمدنی ما بوده است، چگونه میتوان این زبان را رها کرد و بعد با زبان بیگانه به تحصیل علوم طبی و علوم فنی پرداخت؟ جالب اینکه چنین فرمانی را مسئولان وقتی که باید حافظ و پاسبان فرهنگ کشور باشند، صادر میکنند!
آقای شریعتی شما که به عنوان رئیس اتحادیه تعاونی ناشران فعالیت میکنید، افغانستان به لحاظ بومیسازی دانش تاکنون چه اقداماتی را انجام داده است؟
تاکنون اتفاق جدی در این زمینه رخ نداده است؛ اما سال گذشته مؤسسه ارتقای دانش به هدف تولید کتاب در رابطه با علوم اسلامی و بومی سازی دانش منتشرشده در کشورهای دیگر، تاسیس شد. در این مؤسسه قرار شد که تالیف ترجمه و بومیسازی کتابهای دانشگاهی در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی انجام شود. همچنین کتابهایی که وارد میشوند به لهجه افغانستانی ویرایش و منتشر شوند، (خبر) تاسیس این مؤسسه در رسانهها منتشر شد و دولت حساسیت نشان داد و در نتیجه فرمان تدریس به زبان انگلیسی صادر شد.
شما صدور چنین فرمانی را بر چه مبنایی می دانید؟
دو احتمال اینجا وجود دارد، احتمال نخست بازیهای سیاسی است، افرادی که در کابینه خواستار اجرای این فرمان هستند، نه تعلقی به زبان پشتو دارند، نه به زبان فارسی؛ بلکه از سایر نقاط دنیا به آنها دیکته میشود، همان بحث تهاجم فرهنگی این بار از دریچهای دیگر وارد شده و این بار زبان را نشانه گرفته است. زبان همه چیز یک مملکت است، من افغانستانی میخواهم معارف شیعی را به زبان فارسی بخوانم، تاریخ اسلام را به زبان فارسی بخوانم، در قرن سوم مولانا بلعمی قرآن را با فارسی ترجمه کرد، تفسیر طبری به زبان فارسی است، بنابراین زبان هویت من است، من اول فارسی زبانم بعد افغانستانی. من نمیتوانم هویتم را ترک کنم بروم با زبان انگلیسی دانش را فرا بگیرم. ما نباید اجازه دهیم تجربه پاکستان در افغانستان نیز تکرار شود. کرزی قول داد که پاسدار قانون اساسی باشد که یکی از مواردش رسمیت زبان فارسی و پشتو در افغانستان است.
آقای شریعتی واکنش جامعه علمی در برابر این فرمان چه بود؟
پس از صدور این فرمان، واکنشهای منفی بسیاری در سطح کشور صورت گرفت، جامعه علمی دانشگاهی با صدور بیانیهای این کار را خلاف قانون و هویت افغانستانی دانست و تغییر زبان علمی از فارسی به انگلیسی را خلاف قانون و فرهنگ این سرزمین عنوان کرد.
در افغانستان به دلیل اینکه متون علمی اندک است، عوض اینکه دولت به سمت تولید متون علمی به زبان فارسی و پشتو باشد، در صدد نفی زبانهای رسمی و محدود کردن استفاده از آنهاست. البته اکنون برخی متون در دانشگاهها به زبان انگلیسی تدریس میشوند؛ اما چندان چشمگیر نیست و به لحاظ رسمی و قانونی مطرح نشده است و من امیدوارم فرمان کرزی هیچگاه جنبه رسمی پیدا نکند.
شما تنها ناشر افغانستانی در ایران هستید که سال گذشته نیز بسیاری از کتاب های شما در رودخانه هلمند ریخته شد، علاوه بر آن گویا از ورود کتابهای ایرانی به افغانستان در مواردی جلوگیری میشود، جریان این منع ورود چیست؟
ببینید، ما در افغانستان دو مشکل جدی داریم، نخست اینکه باید از ورود کتابی که عقاید یا امنیت و اتحاد ملی ما را خدشهدار کند، جلوگیری کنیم؛ چرا که ۷۰ درصد مردم افغانستان سنی مذهب و ۳۰ درصد شیعه مذهب در کمال آرامش در کنار یکدیگر تاکنون زندگی کردهاند، اگرچه جنگهای قومی همیشه در افغانستان وجود داشته؛ اما هیچگاه جنگ مذهبی وجود نداشته است؛ بنابراین ما در انجمن تعاونی ناشران افغانستان با کتابفروشان تعهد کردیم کتابی که علیه عقاید مذهبی و امنیت ملی ما باشد، نه تولید کنیم، نه بفروشیم و نه نگهداری کنیم.
واردات نیز مشمول این تعهد میشود؛ اما کتابهایی که به رود هلمند ریخته شدند، مشمول این موارد نبودند و دلیل آن را درک نمیکنم.
مردم نسبت به کتابهای منتشره در ایران چه واکنشی دارند، چقدر کتابهای ایرانی در آنجا استفاده میشود؟
استقبال از کتابهای ایرانی در افغانستان به گونهای است که ۳۰ درصد شمارگان کتابهای فاخر منتشره در ایران در افغانستان به فروش میرود، کتابفروشی من در کابل در ۲۰۲ متر فضا، بالای ۳۵ هزار عنوان کتاب را عرضه میکند که اکثراً کتابهای ایرانی هستند.