یک گروه از مجاهدین افغانستان که تحت حمایت انگلیس قرار گرفتند و به طور مخفیانه توسط سازمان سیا نیز حمایت مالی می شدند، در سال های بعد شبکه تروریستی القاعده را بنیان نهادند.
آمریکا در راستای منافع خود در خاورمیانه با فریب برخی گروه های سلفی و تحریک احساسات آنان، گروهی منحرف و تروریستی را تشکیل داد که در زیر پوسته اعتقادات پوشالی و به ظاهر دینی خود، منافع آمریکا را به صورت دقیق و سریع برآورده می کنند.
منطق ایجاد ترس و پلیسی کردن فضا برای توجیه اقدامات امنیتی و تجاوز به آزادی ها و حریم خصوصی انسان ها در جامعه آمریکا مانند دیگر جوامع امپریالیستی امری مورد قبول از سوی تصمیم سازان سیاسی و لابی های قدرت به شمار میرود، آنجا که منطق عادی زندگی اجازه ورود به حریم خصوصی افراد جامعه برای کنترل بیشتر آنها را نمی دهد، وقوع یک بحران و نفوذ ترس و وحشت در میان مردم باعث می شود که بهانه های این ورود فراهم شده و دیگر حد و مرزی برای دخالت در حریم خصوصی شهروندی باقی نماند.
تجربه تاریخی نشان داده که هر گاه که آمریکا در ایجاد مقدمه های یکی از طرحهای داخلی یا جهانی خود دچار مشکل شده، از این حربه استفاده کرده و آن را به عنوان شاه کلید سیاست های تروریستی خود همواره حفظ کرده است، هنگامی که برخورد دو هواپیما با ساختمان دو قلوی تجارت جهانی و بعد از آن انفجار مرکز پنتاگون به وقوع پیوست، شاید کمتر کسی فکر می کرد که این اتفاق یک طرح بلند مدت آمریکایی در توجیه حمله به مجموعه ای از 17 کشوری است که جرج بوش رئیس جمهور نو محافظه کار آمریکا آن را به عنوان راهبرد امنیتی خود تعریف کرده است.
تشکیل القاعده بر اساس منافع آمریکا و غرب
القاعده نیز یکی دیگر از حربه هایی بود که با دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس در همین راستا و برای تسلط بر مقدرات منطقه خاورمیانه ایجاد شد، حضور ارتش سرخ شوروی در افغانستان در اوخر دهه هفتاد را شاید بتوان اولین انگیزه ای دانست که باعث تشکیل القاعده شد، آمریکا که نمی خواست به صورت مستقیم با اتحادیه جماهیر شوروی در افغانستان وارد درگیری شود، سعی کرد تا با فریب تعدادی از افراطیون و سلفی ها در کشورهای اسلامی و تحریک احساسات اسلامی آنان، گروهی منحرف را تشکیل دهد که در زیر پوسته اعتقادات پوشالی و به ظاهر دینی خود منافع آمریکا را به صورت دقیق و سریع برآورده کنند، تشکیل این گروه البته خیلی زود به ثمر نشست و ارتش شوروی در اوایل دهه هشتاد مجبور به عقب نشینی از افغانستان شد، اما این پایان راه القاعده نبود، پیروزی این طرح تصمیم سازان غرب را بر آن داشت تا این پروژه به صورت مداوم در منطقه باقی بماند و همواره در راستای منافع غرب فعالیت کند، به همین علت با وجود اینکه بسیاری از مبارزان این سازمان بعد از خروج شوروی از افغانستان، به کشورهای خود بازگشته بودند، با تلاش های اسامه بن لادن تروریست سعودی تبار سازمانی نوپا به نام القاعده به صورت رسمی در سال 1998 تاسیس کرد.
وابستگی های بن لادن به غرب به عنوان موسس القاعده
نگاهی به شخصیت و ویژگی های اسامه بن لادن به عنوان بنیانگذار این گروه می تواند اندکی از ماهیت واقعی آن را روشن سازد، "اسامه بن محمد بن عوض بن لادن" متولد ریاض، یکی از اعضای خاندان بن لادن و از ثروتمندترین افراد عربستان سعودی بود، او ارتباطات تجاری خوبی با جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا داشت، خانواده بوش صاحب یک شرکت نفتی و خانواده بن لادن نیز از خانواده های سرشناس عربستانی بودند که صاحب شرکت های عمرانی محسوب می شوند و از همین رو روابطی میان آنها وجود داشت. از سوی دیگر چند سال قبل روزنامه نیویورک تایمز گزارشی را منتشر کرد که در آن عنوان شده بود در همان سالهای ابتدایی جنگ با تروریسم، نیروهای سازمان سیا در آستانه بازداشت بن لادن در پاکستان بودند اما "دونالد رامسفلد" وزیر دفاع وقت آمریکا دستور لغو عملیات بازداشت بن لادن را صادر کرده بود. پایگاه اینترنتی ویکی لیکس نیز اخیرا با انتشار مدارک نظامی آمریکا در جنگ افغانستان ثابت کرد که بن لادن عامل سیا است.
روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف نیز در مورد حمایت سازمان سیا و ام آی 6 از بن لادن در سالهای قبل از تاسیس القاعده می نویسد: یک گروه از مجاهدین افغانستان که تحت حمایت انگلیس قرار گرفتند و به طور مخفیانه توسط سازمان سیا نیز حمایت مالی می شدند، در سال های بعد شبکه تروریستی القاعده را بنیان نهادند. براساس این گزارش، در ۱۵ ژانویه ۱۹۸۰ (۲۵ جدی ۱۳۵۸) "رابرت آرمسترانگ" وزیر کابینه انگلیس با "زبیگنیو برژینسکی" مشاور امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا و نمایندگانی از فرانسه و آلمان غربی در پاریس دیدار کرد و پس از آن، در پیامی به لندن نوشت: آمریکایی ها پیشنهاد دادند از اردوگاه های آوارگان افغان در پاکستان به گونه ای حمایت شود که آن اردوگاه ها به پایگاه هایی برای مخالفت با شوروی تبدیل شوند. براساس این گزارش، در این جلسه حتی بحث شد که چگونه تجهیزات جنگی از جمله موشک های ضدهوایی در اختیار جنگجویان افغان قرار بگیرد و چگونه جهان اسلام را علیه شوروی ها بسیج کنند. آمریکا و انگلیس و فرانسه توافق کردند که به مجاهدین کمک کنند و برای آنها سلاح ارسال کنند. این روزنامه انگلیسی افزود: یکی از افرادی که در آن سال ها به افغانستان رفته بود و از سلاح ها و آموزش های کشورهای غربی برخوردار شد، اسامه بن لادن بود که بعدها القاعده را بنا نهاد.
منافع غرب از تاسیس سازمان القاعده
درست است القاعده در ابتدا برای مقابله با نفوذ بیشتر شوروی در آسیای جنوب شرقی تاسیس شد، اما بعدها اهداف گسترده تری وجود داشت که حمایت غرب از این سازمان را توجیه پذیر کرد. 1- پیروزی جمهوری اسلامی در ایران و ضرورت مقابله با جنبش اسلامی فعال و تاثیر گذاری که در ایران شکل گرفته بود، باعث شد تا غرب به فکر تبلیغ مدلی غیر واقعی از اسلام سیاسی باشد، مدلی که افراط و ترور و ایجاد ترس و نگرانی در منطقه را تقویت کند و بتواند افکار عمومی مردم جهان را به نسبت به انقلاب اسلامی ایران تخریب کند. از سوی دیگر ضدیت القاعده با مذهب تشیع، فاکتوری است که می توانست این سازمان را در زمره تهدیدات امنیتی ایران قرار دهد.
2- ایجاد منطق ترس و وحشت در منطقه نفت خیز خاورمیانه یکی از عواملی است که می تواند حضور قیم مآبانه آمریکا در این منطقه به بهانه حمایت از منطقه استراتژیک خاورمیانه را توجیه کند، بازوی القاعده به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهایی بود که میتوانست این راهبرد را در خاورمیانه ایجاد کند و کشورهای منطقه را از وجود سازمان تروریستی قدرتمندی که شاخه های زیادی در منطقه دارد، نگران کند، حمله آمریکا به افغانستان نیز یکی دیگر از مراحل این توطئه چند مرحله ای بود که باعث تقویت نفوذ و حضور آمریکا در خاورمیانه شد.
3- ضرورت مقابله با توسعه روز افزون ایدئولوژی دینی اسلام در کشورهای اروپایی و نگرانی غرب از افزایش افرادی که به دین اسلام می گروند، باعث شد تا تخریب وجهه بین المللی اسلام در دستور کار غرب قرار گیرد، در همین راستا القاعده یکی از سازمان هایی بود که متولی پیوند زدن نام اسلام با تروریسم شد، این موضوع از سویی باعث شد تا سخت گیری ها و فشارها نسبت به مسلمانان در غرب افزایش یابد و از سوی دیگر پروژه ای روشمند برای تخریب اسلام در اذهان عمومی مردم کلید بخورد.
4- حضور القاعده در کشورهای منطقه علاوه بر اینکه منطقه را به آزمایشگاهی برای جدیدترین سلاح های آکادمی های نظامی آمریکایی تبدیل کرد، از سوی دیگر منطقه را نیز به یکی از بازارهای گرم و پر رونق سلاح در جهان قرار داد، قدرت صنایع نظامی در آمریکا و نفوذ دست اندرکاران این صنعت در لایه های تصمیم سازی آمریکا باعث شد تا این کشور با جنگ افروزی بیشتر در منطقه و ترساندن کشورها از خطر القاعده آنها را به خرید هر چه بیشتر سلاح های آمریکایی متقاعد کند و جیب کارتل های تولید سلاح را سرشار از درآمدهایی کند که با خون مردم منطقه به دست آمده است، این هدف نیز جز با حضور گستره سازمان هایی نظیر القاعده در منطقه ممکن نبود.
به این ترتیب القاعده به برگه ای در دست آمریکا و غرب تبدیل شد تا این کشورها هر گاه بخواهند با رو کردن آن سیاست ها، منافع خود را در منطقه دنبال می کنند. البته آمریکا همواره خدماتی را نیز به این سازمان ارائه می کند که عمدتا به صورت کاملا مخفیانه است، در این راستا می توان به حمایت آمریکا از نیروهای القاعده در عراق اشاره کرد، یک کمیته تحقیقاتی عراقی اخیرا تایید کرده است که نیروهای آمریکایی در فرار 12 نفر از اعضای القاعده از زندانی در جنوب شهر بصره دست داشتهاند. این کمیته که از سوی پارلمان عراق انتخاب شده بود، دریافت که نیروهای آمریکایی در عملیاتی به منظور کمک به فرار ۱۲ نفر از اعضای گروه القاعده که اوایل سال جاری میلادی (۲۰۱۱) به دست افسران عراقی بازداشت شده بودند، دست داشتهاند. این زندانیان فراری، چندین فقره حمله تروریستی از جمله بمبگذاری مرگبار در شهر بصره در سال ۲۰۱۰ میلادی را بر عهده داشتهاند.
چرا القاعده هیچ اقدامی علیه صهیونیست ها انجام نمی دهد
یکی از بهترین راهکارهای شناخت واقعی هر جریان مرتبط با آمریکا، درک مواضع آن با رژیم صهیونیستی است، برای توضیح بیشتر این مفهوم می توان به نقش آمریکا در حملات 11 سپتامبر اشاره کرد، شاید بتوان گفت که اگر حفظ جان هزاران یهودی شاغل در برج های تجارت جهانی و عدم حضور همزمان این عده در زمان انفجارهای 11 سپتامبر پیش نمی آمد، کسی به این فکر نمی کرد که ممکن است آمریکا در خودزنی 11 سپتامبر دست داشته باشد. این موضوع را می توان در آزادی مطبوعات در آمریکا نیز مشاهده کرد، در حالیکه روزنامه های این کشور توهین آمیزترین مطالب را می توانند در مورد سران سیاسی خود بنویسند، اما هرگز نمی توانند موضوعی بر خلاف امنیت لابی های صهیونیستی در آمریکا یا علیه اسرائیل بنویسند، به این ترتیب اسرائیل پاشنه آشیل طرح های انحرافی آمریکا در جهان است، این موضوع در قبال القاعده نیز صادق است.
"منهل المرشدی" نویسنده و تحلیلگر عراقی القاعده را حافظ منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان می داند، وی معتقد است که به همین علت است که تشکیلات القاعده هیچ عملیات نظامی را در داخل سرزمین های اشغالی اجرا نکرده است.
همکاریهای استراتژیک آمریکا، رژیم صهیونیستی و القاعده
در مورد مناسبت های میان القاعده و رژیم صهیونیستی باید گفت که بر خلاف تهدیدات ظاهری که گاه از سوی سران القاعده برای انحراف افکار عمومی مطرح می شود، اما باید گفت که هیچ دشمنی میان این دو طرف تروریستی که هر دوی آنها از حمایت مستقیم آمریکا برخوردار هستند، وجود ندارد، برعکس بلکه می توان ثابت کرد که القاعده و رژیم صهیونیستی تعاملات خوبی نیز در بسیاری از پرونده های منطقه ای و جهانی دارند، یکی از این پرونده ها را در شرایط کنونی در سوریه می توان مشاهده کرد. در همین راستا "امیل لحود" رئیس جمهور سابق لبنان با اشاره به تلاش رژیم صهیونیستی برای تغییر نظام در سوریه، از وجود همکاریهای مشترک میان رژیم صهیونیستی و القاعده برای این کار خبر داد و خاطرنشان کرد: "ایمن الظواهری" رهبر جدید القاعده و "شیمون پرز" رئیس جمهور رژیم صهیونیستی و "جفری فیلتمن" معاون وزیر امور خارجه آمریکا در خاورمیانه با مواضعی مشترک در پی ساقط کردن بشار اسد هستند.
شاید بتوان گفت که جدیدترین نمود این همکاریهای سه جانبه را می توان در انفجار اخیری دید که روز جمعه در مراکز اطلاعاتی سوریه انجام شد، این انفجار گرچه به اعتقاد کارشناسان مسایل سوریه از سوی تروریست های القاعده و بعد از عبور آنها از مرزهای لبنان صورت گرفته است، اما انجام چنین عملیاتی بدون همکاری تعدادی از سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی بیگانه غیرممکن بوده است. به این ترتیب است که با بررسی موشکافانه در فعالیت های سازمان تروریستی القاعده هر کارشناس منصفی می تواند به این نتیجه برسد که این سازمان کوچکترین قدمی در راه تعالی امت اسلام و مبارزه با استعمار و امپریالیسم جهانی برنداشته و بر عکس تنها در خدمت منافع غرب و رژیم صهیونیستی، مسلمانان منطقه را به خاک و خون کشیده است.