تاریخ انتشار :پنجشنبه ۳ قوس ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۴
کد مطلب : 33057
افغانستان و هست و باید حقوق زنان
نگاه غرب به حقوق زن و حقوق بشر، نگاهی مبتنی بر ارزش های مورد پسند نظام های سیاسی-اجتماعی غربی است و به ساختارها و بافتارهای اجتماعی،‌ هنجارهای دینی و تفاوت های معمول و طبیعی فرهنگی میان جوامع، هیچ توجهی نمی شود
چهارم قوس سال جاری، روز جهانی رفع خشونت علیه زنان است. در این روز، بسیاری از سازمان های حقوق بشری بین المللی، گزارش هایی را در مورد وضعیت زنان در جوامع مختلف، طی یک سال گذشته ارائه می کنند.
با این حال، به نظر می رسد این هم یکی از تناقض های آشکاری است که از سوی داعیه داران دروغین حقوق بشر و حقوق زن عنوان می شود.
گزارش ها همه ساله بر محور بدتر شدن وضعیت زنان در جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه، متمرکز است. اغلب مفاد این گزارش ها را حب و بغض های سلطه جویانه و سیاسی غرب شکل می دهد.
نکته جالب توجه دیگر این است که نگاه غرب به حقوق زن و حقوق بشر، نگاهی مبتنی بر ارزش های مورد پسند نظام های سیاسی-اجتماعی غربی است و به ساختارها و بافتارهای اجتماعی،‌ هنجارهای دینی و تفاوت های معمول و طبیعی فرهنگی میان جوامع، هیچ توجهی نمی شود و بر همین اساس است که مادامی که به حقوق زن در یک جامعه اسلامی از منظر یک سازمان حقوق بشری غربی، نگریسته می شود پاسخ ها و دریافت ها همواره منفی و مبتنی بر نقض گسترده این حقوق است.
این در حالی است که زنان مسلمان، نه براساس تولیت و قیمومیت تام و تمام مردان؛ بلکه با میل و رغبت خود به دستورات و الزامات دینی درباره حقوق زنان، گردن گذارده و به آن به عنوان یک تکلیف مسلم اسلامی و الهی نگاه کرده و براساس آن عمل می کنند.
از سوی دیگر اما نمی توان برخی واقعیت تلخی که در جوامع اسلامی وجود دارد را نیز به تمامی انکار کرده و نادیده گرفت؛ اما این امر، به هیچ وجه دلیل مناسبی برای توجیه آنچه سازمان های حقوق بشری غربی در این خصوص گزارش می کنند و اکثرا نیز مبتنی و همسو با سیاست های رسمی کشورهای بزرگ می باشد،‌ نیست.
در جوامع اسلامی، ناآگاهی نسبت به حقوق اساسی زنان، یکی از عوامل اصلی جفاهایی است که در حق این طیف اجتماعی، انجام می گیرد. آیین آسمانی اسلام،‌ مترقی ترین و متعالی ترین حقوق انسانی را به زنان داده است.
زن در نگره اسلامی، گلی از گل های بهشت است. فعالیت های اجتماعی زنان، به هیچ وجه در تعارض با ارزش های اساسی اسلام قرار ندارد. دلیل روشن این مدعا نیز لزوم رعایت حجاب از سوی زنان مسلمان است. حجاب یک تکلیف صرف نیز نیست؛ بلکه ابزاری است برای کاربردی کردن یک حق مهم و تعیین کننده برای زنان؛‌ یعنی حضور موثر و مفید آنان در فعالیت های اجتماعی.
اگر این حق را در برابر تکلیف ناشی از آن، یعنی حجاب قرار دهیم، مسلم است که ارج و ارزش این حق، بارها و به مراتب بیشتر و فراتر از آن تکلیف است.
اگر به تاریخ و پیشینه تاریخی حضور زنان در به ثمر رساندن پیام الهی اسلام، نگاهی افکنده شود، این طیف عظیم اجتماعی، افتخارات بزرگ تاریخی را در این راستا به ثبت رسانده اند که تاریخ اسلام، از آن با افتخار و مباهات یاد می کند.
مشکل امروز جوامع اسلامی اما در این است که شماری از این جوامع، دین را با سنت های غلط اجتماعی، درآمیخته اند و آن را به یک دگماتیسم خشک و خشن و انعطاف ناپذیر تقلیل داده اند و شماری دیگر از این جوامع نیز در تمنای مدرنیزاسیون، بر دین و سنت هردو پشت پا زده و کورکورانه و تقلیدی راه غرب را پیموده اند؛‌ بی آنکه به تفاوت های فرهنگی و تاریخی توجه کنند.
در این میان اما افغانستان، هنوز هم در کشاکش سنت و مدرنیته باقی مانده است. دیواره های تسخیر ناپذیر سنت، از یکسو هرگونه اعمال نفوذ و تاثیرگذاری را دفع می کند و از سوی دیگر، همه کشورهای جهان، سرسختانه به دنبال تحمیل الگوها و پارامترهای فرهنگی و ارزشی خود بر این کشور اند و در این میان، باز هم این زنان اند که قربانی می شوند. زنانی که نه توان و تمنای دست کشیدن و دل برکندن از ارزش های دینی درآمیخته با سنت های ریشه دار اجتماعی را دارند و نه تاب و طاقت پایداری در برابر هجمه های سنگین الگوهای غربی ناهمساز با الگوهای دینی و سنتی که از سنگرهای فرهنگ و رسانه و سیاست و آموزش و پرورش بر آنان عرضه و تحمیل می شود را دارند.
تردید و تزلزل در برزخ سنت و مدرنیته، مشکل امروز زن افغانستانی در دست یافتن آسان به حقوق خویش است؛ اما در این میان، چیزی هست که باید راه سومی ارائه کند و آن پالودن و ستردن دامن دین از لکه های سنت است. دین باید پاک و بی پیرایه و همانگونه که هست بر زن افغانستانی عرضه شود و سنت نیز درست همانند مدرنیته در برابر دین، قرار گیرد تا هم بحران هویت زن افغانستانی پایان یابد و هم حقوق متعالی،‌ مترقی و انسانی زن، احیا و اعاده شود؛ اما این خود راهی دشوارگذار است که مستلزم عزم و همت بلند و آسیب ناپذیری می باشد؛ رسالتی که علما، فرهنگیان و نخبگان، متولیان فرهنگی و ارباب رسانه بر دوش دارند.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) – کابل – سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdchqvnx.23nxmdftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما