حادثه تروریستی علیه دفاتر مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل، در روز 7 جدی سال 1396، نقطه ی عطفی در تاریخ خونبار افغانستان است.
این تشکیلات از آن رو مورد بغض استکبار و اذناب مزدور آن قرار گرفت که به دنبال آگاهی و روشنگری بود؛ چنانچه آنهنگام که مرکز تبیان در تاریخ 15 سنبله ی 1370 هجری شمسی، با اِشراف حجت الاسلام والمسلمین شهیدِ مظلوم سید علیاکبر مصباح و محوریت حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری، تاسیس گردید، انگیزه آن، کار فکری فرهنگی در راستای ارتقای آگاهیهای عمومی مطرح بود و هدف، هدایتگری و فراهم کردن شرایط عمومی جامعه برای رسیدن به مدینه ی فاضله و خداییشدن مردم مسلمان کشور اعلام گردید و از ابتدای تاسیس، زحمات زیادی کشیده شد و گردنه ها و عقبههای خطرناکی طی گردید و هر سال که از عمر گرانبهای این تشکیلات می گذشت، ده ها، صدها و بلکه هزاران نیروی جوان برای حضور در صحنه ی اجرای وظایف، تربیه گردیدند، تا دیری نگذشت که مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در سطح کشور، منطقه و بلکه دنیا به عنوان یکی از بزرگترین تشکل های فکری فرهنگی اثرگذار مطرح شد و در حوزه های مختلف فرهنگی اجتماعی، رسانه ای و فضای مجازی به ارائه ی خدمات گوناگون عمومی، موفق ظاهر گردید.
سال 1396 هجری شمسی، فرصت ظهور و بروز برجسته ترِ اکثر برنامه های این تشکیلات از ناحیه تمام دفاتر داخل و خارج بود، از جمله دفتر مرکزی کابل، ظرفیت مستعدی برای تربیت کادر، برگزاری برنامه های گوناگون و تولید محتوا بود و یکی از برنامه هایی که خوش درخشید، نشستهای گفتمان علمی پژوهشی بود که به عنوان یک کار مشترک از سوی مرکز تبیان و خبرگزاری آوا پیش برده میشد.
این نشستها هر هفته، پنجشنبهها قبل از ظهر، در سالن اجتماعات دفتر مرکزی مرکز تبیان در کابل برگزار میشد، آنهم با حضور نخبگان رشتههای حوزوی و دانشگاهی از سرتاسرکابل و هدف آن نیز، یکی؛ تربیت نیروی انسانی و دیگری، توجه به موضوعات مناسبتی ایام هفته یا مسایل روز و بررسی آنها و سپس تولید محتوا جهت روشنگری افکار عمومی و جهت دهی آن برای توفیق بر مشکلات، حلِ آن و فراهمسازی زمینههای رشد و شکوفایی جامعه در عرصههای مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی امنیتی بود.
روز پنجشنبه ی دیگر، مصادف بود با 7 جدی و قرار بود مسئله تجاوز نیروهای شوروی وقت به افغانستان، که سالروز آن یک روز قبل، یعنی چهارشنبه بود، تحت عنوان «6 جدی، روزی برای آغاز یک فاجعه و یادآوری درسی فراموشناشده، پیامها و پیامدها» مورد بررسی کارشناسان قرار بگیرد.
ساعت 9 و نیم صبح، نشست با تلاوت آیات کلام وحی توسط حجت الاسلام والمسلمین شهید خلیل الله رضایی آغاز شد و با کارشناسی حجج اسلام والمسلمین رمضانعلی محقق و مبارز؛ از شخصیتهای جهادی و اجرای حجت الاسلام والمسلمین سید عارف موسوی؛ مسئول پیشین بخش علما، ادامه یافت. نیم ساعت از نشست گذشته و ظاهرا بخش اول آن تمام شده و نوبت به شرکت کنندگان رسیده بود تا به ابراز نظر و تحلیل بپردازند و احیانا اگر سؤالاتی از کارشناسان دارند مطرح کنند. اولین شخصیتی که پشت تریبون قرار گرفت، خانم شهیده فرشته فاطمینیا بود، شاید دو تا 3 دقیقه صحبتهایش طول کشید، ساعت، کمی از 10 گذشته بود که ناگاه صدای انفجار ناشی از یک حمله انتحاری بلند شد و دود و آتش همه جا را فراگرفت. فریاد و جیغ و داد بلند شد، ناله و آه و گاهی صدای بلند سوختم و آتش گرفتم در فضای خونآلود و دود اندود سالن اجتماعات پیچید. دقایقی نگذشت که مردم محل به کمک رسیدند، اجساد شهدا از سالن بیرون آورده شدند؛ اما اولویت به انتقال زخمی ها بود. یکی پس از دیگری یا خود با عجله به نزدیکترین شفاخانه ها مراجعه کردند و یا به وسیله آمبولانس ها به شفاخانه های شهر از جمله شفاخانه استقلال منتقل شدند.
به فاصله 20 دقیقه انفجار دوم در یکطرف کوچه دفتر و سپس انفجار سوم ناشی از جاسازی بمب کنار جاده ای، در سمت دیگر آن رخ داد که موجب زخمی شدن عده ای دیگر گردید.
در این حادثه بیش از 140 تن شهید و زخمی شدند، شهداء شامل مسؤولین، کادرها و اعضای فعال مرکز تبیان و خبرگزاری آوا بودند و از این میان 31 تن روحانی و طلاب علوم حوزوی به شهادت رسیدند.
اجساد شهدا هرکدام توسط بازماندگان از شفاخانه ها به منازل شان منتقل و به خاک سپرده شدند و زخمی ها تحت مدوا قرار گرفتند. از فردای حادثه یعنی 8 جدی، رئیس کل مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان با هیأت همراه از خانواده های شهدا دیدن کرد و به مدت بیش از یک هفته از صبح زود تا ناوقت شب، به منازل یکایک خانواده های شهدایی که در کابل اقامت داشتند حضور یافت و نیز به عیادت زخمی ها شتافت. بیش از 30 تن از زخمی ها وضعیت وخیمی داشتند که در میان آنها جمعی از مسؤولین و کادرهای برجسته تشکیلات اعم از برادران و خواهران قرار داشتند و با توجه به این اعتقاد که ممکن است اکثر این زخمی ها در داخل کشور قابل تداوی نباشند، برای اعزام آنها به خارج اقدام گردید و چون سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل، آماده انتقال زخمی ها جهت تداوی به ایران گردید، مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان بعد از چهار روز از حادثه، یعنی روز سه شنبه 12 جدی، آمادگی داشت پس از هماهنگی با سفارت ایران، زخمی ها را منتقل نماید؛ اما با کارشکنی معاونت دوم ریاست جمهوری افغانستان، جناب آقای سرور دانش مواجه شد و آنقدر مقاوت صورت گرفت تا از یکسو مدت زمان انتقال از 4 روز به 20 تا 24 روز طول کشید که اولین گروه زخمی ها به تعداد 16 نفر در روز 26 جدی وارد فرودگاه مشهد شد و گروه دوم به تعداد 10 نفر در روز 29 جدی عازم ایران گردید و از سوی دیگر تعداد زخمی های اعزامی از 43 نفر به 26 نفر کاهش پیدا کرد.
طولانی شدن اعزام، ضربه سختی بود که بر پیکر زخمی ها وارد گردید و مجروحینی که نهایتا تا یکماه باید درمان می شدند، طول درمان شان به چهارماه کشید و آسیبهای سختی به زخمی ها رسید که متاسفانه جبران ناپذیر است و آنگونه که باید به حالت اولیه برمی گشتند امکان پذیر نشد.
حجت الاسلام والمسلمین سیدمحسن سجادی؛ نماینده تشکیلات در قم که در روز حادثه در محل انفجار حضور داشت آسیب بدتری دیده و به خاطر طولانی شدن اعزام، بینایی خود را از دست داد که بعد از 8 ماه بستری بودن فقط بینایی یک چشم را به میزان 70 درصد به دست آورد.
بیمارستانهای امام رضا(ع)، امام حسین(ع) و خاتم الانبیا(ص) مشهد مقدس بالاترین و بهترین خدمات را برای تداوی زخمی ها مبذول داشتند.
حادثه انفجار واکنش های گسترده و وسیعی داشت به آن میزان که در طول 18 سال بی سابقه به نظر می رسید، از شخصیتهای حقیقی و حقوقی داخل کشور به ویژه رئیس جمهور و معاونان ، رئیس اجرایی و معاونان، برخی وزرا و معاونان، والی ها، رؤسای احزاب، سازمانها، مجامع مدنی و نهادهای فرهنگی و آموزشی گرفته تا شخصیتهای حقیقی و حقوقی منطقه و دنیا، دولت های متعدد و سازمانهای جهانی و بین المللی، با ارسال پیامهای جداگانه ای، حادثه را محکوم نموده، با دولت، ملت افغانستان و رئیس کل و سایر دست اندرکاران مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)، ابراز همدردی کردند.
در میان شخصیتهایی که ابراز محکومیت و همدردی نمودند، حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) بود، ایشان در درس خارج فقه خود به این مسأله پرداختند.
انتظار از رسانه های جمعی خیلی بیشتر بود تا به طور جدیتری به حادثهای بپردازند که همکاران رسانه ای شان را مورد هجمه قرار داده و اگرچه رسانههای رسالت مداری چون شبکههای تلویزیونی تمدن، نور و امثال آن نه تنها کم نگذاشتد؛ بلکه برنامههای عادی خود را نیز قطع نمودند و به ابعاد و زوایای حادثه و دستهای پیدا و پنهان دخیل در آن پرداختند؛ اما تلویزیونهای طلوع و یک و نیز اکثر رسانههای غربی در راس آنها صدای امریکا، بیشترین حرکت ضد حرفه ای را در پیش گرفته، خلأ جبهه نرم دشمن را پر کرده، به نفع تروریسم و علیه مرکز تبیان و خبرگزاری آوا به انعکاس خبر، گزارش، مصاحبه و میز گرد پرداختند و سرتیتر اولین خبر این رسانه ها این بود که: دفاتر مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری آوا وابسته به جمهوری اسلامی ایران، مورد حمله قرارگرفت!! و بدینگونه بود که جای قاتل و مقتول را عوض کردند و به جای تروریسم، علیه قربانیان آن قد علم نمودند و تلویزیون 1 حتی به مدت یکماه پس از حادثه، در حقیقت، بیانیه ی داعش علیه مرکز تبیان را نیز منعکس می نمود.
اما آنچه جالب توجه بود اینکه رسانههای معاند هرچه تلاش کردند از خانواده های شهدا، همسایههای اطراف دفاتر مرکز تبیان و خبرگزاری"آوا" حرفی علیه مرکز تبیان بگیرند، قادر نشدند حتی یک کلمه حرف نابهجا بشنوند و تمام مصاحبه شوندگان آنچنان صحبت میکردند که انگار اتاق فکری به سازماندهی صحبت آنان میپردازد و به حمایت از مرکز تبیان و علیه تروریسم غرب، مصاحبه شوندگان را جهت میدهد.
اما برخی عناصر وابسته به غرب نیز فرصت را مغتنم شمرده، جهت به دستآوردن جیفه ی هرچند ناچیز، با دایر کردن کنفرانسهای مطبوعاتی به سمپاشی علیه مرکز تبیان و شخص حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری پرداختند.
دست اندرکاران مرکز تبیان و رسانه های مجموعه هم بیکار ننشستند و پرحجم ترین فعالیت ها را در راستای بازتاب دادن حادثه و تنویر افکار عمومی و مقابله با تبلیغات مسموم اجانب و مزدوران داخلی آنها پرداختند.
اولین حرکت رسانه ای از لحظات اول حادثه به وسیله خبرگزاری بین المللی صدای افغان"آوا" و زیر مجموعه های فضای مجازی و گروه های موبایلی آن روی دست گرفته شد که در سطح وسیع و گسترده ای وارد اقدام گردیدند.
حرکت بعدی، بهره برداری از فضای رسانه ای پیش آمده و حضور سخنگویان و دست اندرکاران مرکزتبیان و خبرگزاری"آوا" در دیگر رسانه ها به ویژوه تلویزیون های محلی، کشوری و بین المللی بود که هرکدام با اشتراک در مصاحبه ها، تحلیل ها و میزگردهای آنان، به بازتاب دادن آخرین وضعیت فاجعه و انعکاس حقایق پشت پرده و دیدگاه های مرکزتبیان، به ویژه ریاست کل تشکیلات پرداختند و بدینترتیب سنگین ترین حرکت رسانه ای را در پیش گرفتند.
اقدام دیگر از سوی مرکز تبیان، برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در هوتل اینترکانتیننتال کابل به تاریخ 13 جدی 96 بود که در آن، رئیس کل مرکز تبیان در حضور ده ها رسانه ی صوتی، تصویری، الکترونیکی و چاپی صحبت نمود.
چهارمین حرکت نیز، برگزاری مراسم تجلیل از مقام شهدا و سخنرانی مهم حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در مسجد محمدیه کابل در روزجمعه 15جدی بود، سپس مجالس و محافل گوناگونی در داخل و خارج کشور از جمله مزار شریف، هرات، مشهد، تهران، قم و اصفهان برگزار گردید و سخنرانی های مهمی ایراد شد.
به هرحال در طول 18 سال گذشته، هیچ فاجعه ای به بزرگی فاجعه 7 جدی از بُعدِ به شهادت رساندن برجسته ترین نیروهای علمی، فرهنگی و حوزات علمیه و شخصیتهای مبارز ولایی نمیرسد و چنان زخمی بر پیکر جامعه وارد کرد که به هیچوجه جبرانشدنی نخواهد بود؛ مگر اینکه از یکسو صبر نمود و از سوی دیگر برای تحقق آرمان آنها مبارزه و مجاهده مضاعف را در پیش گرفت.
دشمن خیال میکرد که با سازماندادن چنین انتحاری میتواند جلو آگاهی و هدایتگری را بگیرد؛ اما مرکز تبیان و خبرگزاری"آوا" به مراتب بیش از گذشته، ظهور و بروز پیدا کرد و با آنکه دهها تن از شخصیت های این تشکیلات به شهادت رسیدند و فضای رعبآوری از طریق ایجاد جنگ رسانهای، تبلیغاتی و روانی ایجاد کرده بود؛ ولی صدها جوان دیگر در ولایات مختلف، اعلام پیوستن به تشکیلات مرکز تبیان کردند و حضور و تقاضای فرم عضویت به آن میزان بود که مسؤولین ذیصلاح تشکیلات در بخشهای مربوطه، پاسخگوی به موقع متقاضیان نبودند.
آری! اگرچه مرکز تبیان تاوان سنگین پیگیری فکر و اندیشه ولایی خود را داد؛ اما با اعتقاد بر اینکه خونهای ریختهشده شهدای 7 جدی، رویش وسیعی خواهد داشت و ناظر بر فعالیتهای گسترده تشکیلات بوده، انگیزه دهنده جدی دست اندرکاران و اعضای آن خواهد بود و نیز خدای متعال، یار، ناصر و حافظ روندگان راه خودش میباشد، مسؤولین، دست اندرکاران و اعضای خدوم آن تا پایان راه که ایصال به قیام قائم(عج) خواهد بود، عزم خود را جزم کرده و مصمم و استوارتر از گذشته، بر اساس اهداف اولیه خود، برنامههای گسترده تری را در پیش داشته، برای آگاه نمودن جامعه و هدایتگری انسانها و در نهایت رسیدن به خدا، به مبارزه و مجاهدت خود تداوم خواهند بخشید و دستان پرمهر شخصیتهای مختلف را که به صف این مبارزین، صادقانه بپیوندند، به گرمی فشرده، با آغوش باز، پذیرای شان خواهیم بود.
در این فرصت لازم است از همگان تشکر کنیم و ابراز سپاس و امتنان نمائیم، چه آنهایی که در لحظات اولیه فاجعه خود را به محل انفجار رساندند و اعلام همکاری و همدردی نمودند و چه آنهایی که متعاقبا به این وظیفه اسلامی و انسانی عمل نمودند و چه آنهایی که از خانواده شهدا سرزدند و از مجروحین عیادت کردند به ویژه رئیس جمهور محترم افغانستان و هیئت همراه و برخی دیگر از شخصیتهای حقیقی و حقوقی و چه آنهایی که از داخل و خارج با ارسال پیام، عوامل فاجعه را محکوم نموده و با دولت، ملت و دست اندرکاران مرکزتبیان اظهار همدردی و همکاری نمودند و چه دولت جمهوری اسلامی ایران که با درپیش گرفتن یک کار کاملا خداپسندانه زمینه تداوی مجروحان را در شهر مشهد مقدس فراهم آوردند و چه آنهایی که با ارسال کمک های نقدی از اروپا و جمهوری اسلامی ایران زمینه تداوی آن دسته از مجروحان را فراهم کردند که هزینه انتقال و تداوی آنها به عهده خود مرکز تبیان بودند. اجر همه با خدای متعال.
روح شهدا شاد و راه شان پررهرو باد.
مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان
دفتر مرکزی کابل
این تشکیلات از آن رو مورد بغض استکبار و اذناب مزدور آن قرار گرفت که به دنبال آگاهی و روشنگری بود؛ چنانچه آنهنگام که مرکز تبیان در تاریخ 15 سنبله ی 1370 هجری شمسی، با اِشراف حجت الاسلام والمسلمین شهیدِ مظلوم سید علیاکبر مصباح و محوریت حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری، تاسیس گردید، انگیزه آن، کار فکری فرهنگی در راستای ارتقای آگاهیهای عمومی مطرح بود و هدف، هدایتگری و فراهم کردن شرایط عمومی جامعه برای رسیدن به مدینه ی فاضله و خداییشدن مردم مسلمان کشور اعلام گردید و از ابتدای تاسیس، زحمات زیادی کشیده شد و گردنه ها و عقبههای خطرناکی طی گردید و هر سال که از عمر گرانبهای این تشکیلات می گذشت، ده ها، صدها و بلکه هزاران نیروی جوان برای حضور در صحنه ی اجرای وظایف، تربیه گردیدند، تا دیری نگذشت که مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در سطح کشور، منطقه و بلکه دنیا به عنوان یکی از بزرگترین تشکل های فکری فرهنگی اثرگذار مطرح شد و در حوزه های مختلف فرهنگی اجتماعی، رسانه ای و فضای مجازی به ارائه ی خدمات گوناگون عمومی، موفق ظاهر گردید.
سال 1396 هجری شمسی، فرصت ظهور و بروز برجسته ترِ اکثر برنامه های این تشکیلات از ناحیه تمام دفاتر داخل و خارج بود، از جمله دفتر مرکزی کابل، ظرفیت مستعدی برای تربیت کادر، برگزاری برنامه های گوناگون و تولید محتوا بود و یکی از برنامه هایی که خوش درخشید، نشستهای گفتمان علمی پژوهشی بود که به عنوان یک کار مشترک از سوی مرکز تبیان و خبرگزاری آوا پیش برده میشد.
این نشستها هر هفته، پنجشنبهها قبل از ظهر، در سالن اجتماعات دفتر مرکزی مرکز تبیان در کابل برگزار میشد، آنهم با حضور نخبگان رشتههای حوزوی و دانشگاهی از سرتاسرکابل و هدف آن نیز، یکی؛ تربیت نیروی انسانی و دیگری، توجه به موضوعات مناسبتی ایام هفته یا مسایل روز و بررسی آنها و سپس تولید محتوا جهت روشنگری افکار عمومی و جهت دهی آن برای توفیق بر مشکلات، حلِ آن و فراهمسازی زمینههای رشد و شکوفایی جامعه در عرصههای مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی امنیتی بود.
روز پنجشنبه ی دیگر، مصادف بود با 7 جدی و قرار بود مسئله تجاوز نیروهای شوروی وقت به افغانستان، که سالروز آن یک روز قبل، یعنی چهارشنبه بود، تحت عنوان «6 جدی، روزی برای آغاز یک فاجعه و یادآوری درسی فراموشناشده، پیامها و پیامدها» مورد بررسی کارشناسان قرار بگیرد.
ساعت 9 و نیم صبح، نشست با تلاوت آیات کلام وحی توسط حجت الاسلام والمسلمین شهید خلیل الله رضایی آغاز شد و با کارشناسی حجج اسلام والمسلمین رمضانعلی محقق و مبارز؛ از شخصیتهای جهادی و اجرای حجت الاسلام والمسلمین سید عارف موسوی؛ مسئول پیشین بخش علما، ادامه یافت. نیم ساعت از نشست گذشته و ظاهرا بخش اول آن تمام شده و نوبت به شرکت کنندگان رسیده بود تا به ابراز نظر و تحلیل بپردازند و احیانا اگر سؤالاتی از کارشناسان دارند مطرح کنند. اولین شخصیتی که پشت تریبون قرار گرفت، خانم شهیده فرشته فاطمینیا بود، شاید دو تا 3 دقیقه صحبتهایش طول کشید، ساعت، کمی از 10 گذشته بود که ناگاه صدای انفجار ناشی از یک حمله انتحاری بلند شد و دود و آتش همه جا را فراگرفت. فریاد و جیغ و داد بلند شد، ناله و آه و گاهی صدای بلند سوختم و آتش گرفتم در فضای خونآلود و دود اندود سالن اجتماعات پیچید. دقایقی نگذشت که مردم محل به کمک رسیدند، اجساد شهدا از سالن بیرون آورده شدند؛ اما اولویت به انتقال زخمی ها بود. یکی پس از دیگری یا خود با عجله به نزدیکترین شفاخانه ها مراجعه کردند و یا به وسیله آمبولانس ها به شفاخانه های شهر از جمله شفاخانه استقلال منتقل شدند.
به فاصله 20 دقیقه انفجار دوم در یکطرف کوچه دفتر و سپس انفجار سوم ناشی از جاسازی بمب کنار جاده ای، در سمت دیگر آن رخ داد که موجب زخمی شدن عده ای دیگر گردید.
در این حادثه بیش از 140 تن شهید و زخمی شدند، شهداء شامل مسؤولین، کادرها و اعضای فعال مرکز تبیان و خبرگزاری آوا بودند و از این میان 31 تن روحانی و طلاب علوم حوزوی به شهادت رسیدند.
اجساد شهدا هرکدام توسط بازماندگان از شفاخانه ها به منازل شان منتقل و به خاک سپرده شدند و زخمی ها تحت مدوا قرار گرفتند. از فردای حادثه یعنی 8 جدی، رئیس کل مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان با هیأت همراه از خانواده های شهدا دیدن کرد و به مدت بیش از یک هفته از صبح زود تا ناوقت شب، به منازل یکایک خانواده های شهدایی که در کابل اقامت داشتند حضور یافت و نیز به عیادت زخمی ها شتافت. بیش از 30 تن از زخمی ها وضعیت وخیمی داشتند که در میان آنها جمعی از مسؤولین و کادرهای برجسته تشکیلات اعم از برادران و خواهران قرار داشتند و با توجه به این اعتقاد که ممکن است اکثر این زخمی ها در داخل کشور قابل تداوی نباشند، برای اعزام آنها به خارج اقدام گردید و چون سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل، آماده انتقال زخمی ها جهت تداوی به ایران گردید، مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان بعد از چهار روز از حادثه، یعنی روز سه شنبه 12 جدی، آمادگی داشت پس از هماهنگی با سفارت ایران، زخمی ها را منتقل نماید؛ اما با کارشکنی معاونت دوم ریاست جمهوری افغانستان، جناب آقای سرور دانش مواجه شد و آنقدر مقاوت صورت گرفت تا از یکسو مدت زمان انتقال از 4 روز به 20 تا 24 روز طول کشید که اولین گروه زخمی ها به تعداد 16 نفر در روز 26 جدی وارد فرودگاه مشهد شد و گروه دوم به تعداد 10 نفر در روز 29 جدی عازم ایران گردید و از سوی دیگر تعداد زخمی های اعزامی از 43 نفر به 26 نفر کاهش پیدا کرد.
طولانی شدن اعزام، ضربه سختی بود که بر پیکر زخمی ها وارد گردید و مجروحینی که نهایتا تا یکماه باید درمان می شدند، طول درمان شان به چهارماه کشید و آسیبهای سختی به زخمی ها رسید که متاسفانه جبران ناپذیر است و آنگونه که باید به حالت اولیه برمی گشتند امکان پذیر نشد.
حجت الاسلام والمسلمین سیدمحسن سجادی؛ نماینده تشکیلات در قم که در روز حادثه در محل انفجار حضور داشت آسیب بدتری دیده و به خاطر طولانی شدن اعزام، بینایی خود را از دست داد که بعد از 8 ماه بستری بودن فقط بینایی یک چشم را به میزان 70 درصد به دست آورد.
بیمارستانهای امام رضا(ع)، امام حسین(ع) و خاتم الانبیا(ص) مشهد مقدس بالاترین و بهترین خدمات را برای تداوی زخمی ها مبذول داشتند.
حادثه انفجار واکنش های گسترده و وسیعی داشت به آن میزان که در طول 18 سال بی سابقه به نظر می رسید، از شخصیتهای حقیقی و حقوقی داخل کشور به ویژه رئیس جمهور و معاونان ، رئیس اجرایی و معاونان، برخی وزرا و معاونان، والی ها، رؤسای احزاب، سازمانها، مجامع مدنی و نهادهای فرهنگی و آموزشی گرفته تا شخصیتهای حقیقی و حقوقی منطقه و دنیا، دولت های متعدد و سازمانهای جهانی و بین المللی، با ارسال پیامهای جداگانه ای، حادثه را محکوم نموده، با دولت، ملت افغانستان و رئیس کل و سایر دست اندرکاران مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)، ابراز همدردی کردند.
در میان شخصیتهایی که ابراز محکومیت و همدردی نمودند، حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) بود، ایشان در درس خارج فقه خود به این مسأله پرداختند.
انتظار از رسانه های جمعی خیلی بیشتر بود تا به طور جدیتری به حادثهای بپردازند که همکاران رسانه ای شان را مورد هجمه قرار داده و اگرچه رسانههای رسالت مداری چون شبکههای تلویزیونی تمدن، نور و امثال آن نه تنها کم نگذاشتد؛ بلکه برنامههای عادی خود را نیز قطع نمودند و به ابعاد و زوایای حادثه و دستهای پیدا و پنهان دخیل در آن پرداختند؛ اما تلویزیونهای طلوع و یک و نیز اکثر رسانههای غربی در راس آنها صدای امریکا، بیشترین حرکت ضد حرفه ای را در پیش گرفته، خلأ جبهه نرم دشمن را پر کرده، به نفع تروریسم و علیه مرکز تبیان و خبرگزاری آوا به انعکاس خبر، گزارش، مصاحبه و میز گرد پرداختند و سرتیتر اولین خبر این رسانه ها این بود که: دفاتر مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری آوا وابسته به جمهوری اسلامی ایران، مورد حمله قرارگرفت!! و بدینگونه بود که جای قاتل و مقتول را عوض کردند و به جای تروریسم، علیه قربانیان آن قد علم نمودند و تلویزیون 1 حتی به مدت یکماه پس از حادثه، در حقیقت، بیانیه ی داعش علیه مرکز تبیان را نیز منعکس می نمود.
اما آنچه جالب توجه بود اینکه رسانههای معاند هرچه تلاش کردند از خانواده های شهدا، همسایههای اطراف دفاتر مرکز تبیان و خبرگزاری"آوا" حرفی علیه مرکز تبیان بگیرند، قادر نشدند حتی یک کلمه حرف نابهجا بشنوند و تمام مصاحبه شوندگان آنچنان صحبت میکردند که انگار اتاق فکری به سازماندهی صحبت آنان میپردازد و به حمایت از مرکز تبیان و علیه تروریسم غرب، مصاحبه شوندگان را جهت میدهد.
اما برخی عناصر وابسته به غرب نیز فرصت را مغتنم شمرده، جهت به دستآوردن جیفه ی هرچند ناچیز، با دایر کردن کنفرانسهای مطبوعاتی به سمپاشی علیه مرکز تبیان و شخص حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری پرداختند.
دست اندرکاران مرکز تبیان و رسانه های مجموعه هم بیکار ننشستند و پرحجم ترین فعالیت ها را در راستای بازتاب دادن حادثه و تنویر افکار عمومی و مقابله با تبلیغات مسموم اجانب و مزدوران داخلی آنها پرداختند.
اولین حرکت رسانه ای از لحظات اول حادثه به وسیله خبرگزاری بین المللی صدای افغان"آوا" و زیر مجموعه های فضای مجازی و گروه های موبایلی آن روی دست گرفته شد که در سطح وسیع و گسترده ای وارد اقدام گردیدند.
حرکت بعدی، بهره برداری از فضای رسانه ای پیش آمده و حضور سخنگویان و دست اندرکاران مرکزتبیان و خبرگزاری"آوا" در دیگر رسانه ها به ویژوه تلویزیون های محلی، کشوری و بین المللی بود که هرکدام با اشتراک در مصاحبه ها، تحلیل ها و میزگردهای آنان، به بازتاب دادن آخرین وضعیت فاجعه و انعکاس حقایق پشت پرده و دیدگاه های مرکزتبیان، به ویژه ریاست کل تشکیلات پرداختند و بدینترتیب سنگین ترین حرکت رسانه ای را در پیش گرفتند.
اقدام دیگر از سوی مرکز تبیان، برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در هوتل اینترکانتیننتال کابل به تاریخ 13 جدی 96 بود که در آن، رئیس کل مرکز تبیان در حضور ده ها رسانه ی صوتی، تصویری، الکترونیکی و چاپی صحبت نمود.
چهارمین حرکت نیز، برگزاری مراسم تجلیل از مقام شهدا و سخنرانی مهم حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در مسجد محمدیه کابل در روزجمعه 15جدی بود، سپس مجالس و محافل گوناگونی در داخل و خارج کشور از جمله مزار شریف، هرات، مشهد، تهران، قم و اصفهان برگزار گردید و سخنرانی های مهمی ایراد شد.
به هرحال در طول 18 سال گذشته، هیچ فاجعه ای به بزرگی فاجعه 7 جدی از بُعدِ به شهادت رساندن برجسته ترین نیروهای علمی، فرهنگی و حوزات علمیه و شخصیتهای مبارز ولایی نمیرسد و چنان زخمی بر پیکر جامعه وارد کرد که به هیچوجه جبرانشدنی نخواهد بود؛ مگر اینکه از یکسو صبر نمود و از سوی دیگر برای تحقق آرمان آنها مبارزه و مجاهده مضاعف را در پیش گرفت.
دشمن خیال میکرد که با سازماندادن چنین انتحاری میتواند جلو آگاهی و هدایتگری را بگیرد؛ اما مرکز تبیان و خبرگزاری"آوا" به مراتب بیش از گذشته، ظهور و بروز پیدا کرد و با آنکه دهها تن از شخصیت های این تشکیلات به شهادت رسیدند و فضای رعبآوری از طریق ایجاد جنگ رسانهای، تبلیغاتی و روانی ایجاد کرده بود؛ ولی صدها جوان دیگر در ولایات مختلف، اعلام پیوستن به تشکیلات مرکز تبیان کردند و حضور و تقاضای فرم عضویت به آن میزان بود که مسؤولین ذیصلاح تشکیلات در بخشهای مربوطه، پاسخگوی به موقع متقاضیان نبودند.
آری! اگرچه مرکز تبیان تاوان سنگین پیگیری فکر و اندیشه ولایی خود را داد؛ اما با اعتقاد بر اینکه خونهای ریختهشده شهدای 7 جدی، رویش وسیعی خواهد داشت و ناظر بر فعالیتهای گسترده تشکیلات بوده، انگیزه دهنده جدی دست اندرکاران و اعضای آن خواهد بود و نیز خدای متعال، یار، ناصر و حافظ روندگان راه خودش میباشد، مسؤولین، دست اندرکاران و اعضای خدوم آن تا پایان راه که ایصال به قیام قائم(عج) خواهد بود، عزم خود را جزم کرده و مصمم و استوارتر از گذشته، بر اساس اهداف اولیه خود، برنامههای گسترده تری را در پیش داشته، برای آگاه نمودن جامعه و هدایتگری انسانها و در نهایت رسیدن به خدا، به مبارزه و مجاهدت خود تداوم خواهند بخشید و دستان پرمهر شخصیتهای مختلف را که به صف این مبارزین، صادقانه بپیوندند، به گرمی فشرده، با آغوش باز، پذیرای شان خواهیم بود.
در این فرصت لازم است از همگان تشکر کنیم و ابراز سپاس و امتنان نمائیم، چه آنهایی که در لحظات اولیه فاجعه خود را به محل انفجار رساندند و اعلام همکاری و همدردی نمودند و چه آنهایی که متعاقبا به این وظیفه اسلامی و انسانی عمل نمودند و چه آنهایی که از خانواده شهدا سرزدند و از مجروحین عیادت کردند به ویژه رئیس جمهور محترم افغانستان و هیئت همراه و برخی دیگر از شخصیتهای حقیقی و حقوقی و چه آنهایی که از داخل و خارج با ارسال پیام، عوامل فاجعه را محکوم نموده و با دولت، ملت و دست اندرکاران مرکزتبیان اظهار همدردی و همکاری نمودند و چه دولت جمهوری اسلامی ایران که با درپیش گرفتن یک کار کاملا خداپسندانه زمینه تداوی مجروحان را در شهر مشهد مقدس فراهم آوردند و چه آنهایی که با ارسال کمک های نقدی از اروپا و جمهوری اسلامی ایران زمینه تداوی آن دسته از مجروحان را فراهم کردند که هزینه انتقال و تداوی آنها به عهده خود مرکز تبیان بودند. اجر همه با خدای متعال.
روح شهدا شاد و راه شان پررهرو باد.
مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان
دفتر مرکزی کابل