رهبر حزب اسلامی تبیان گفت: دشمنان با وحدت و هماهنگی شان دارند دنیای اسلام را می بلعند، اما مسلمانها با اختلافات درونی شان در سطح تمام کشورهای اسلامی دارند خورده می شوند.
به گزارش
خبرگزاری صدای افغان(آوا) حجت الاسلام و المسلمین سید عیسی حسینی مزاری نماینده تام الاختیار حضرت آیت الله العظمی ناصر مکار شیرازی و رهبر حزب اسلامی تبیان طی سخنانی در روز تاسوعای امسال و در مسجد نبوی(ص) در خصوص اصلاح رابطه انسان ها با خداوند صحبت کرد.
مشروح سخنان حسینی مزاری رهبر حزب اسلامی تبیان در مسجد نبوی کابل
بسم الله الرحمن الرحیم
مطلب در رابطه با امروز زیاد است. یعنی نهضت عاشورا پر از درس و راز و رمز و نکته های مختلف است که اگر ساعت ها، ماه ها و سالها سخنرانان شهیر و توانمند بنشینند و فکر کنند و مطلب تهیه کنند و از طرق مختلف مطلب ارائه کنند باز هم کم است.
اما آنچه من علاقه دارم در این فرصت به محضر شما عنوان کنم برگرفته از سخنان خود امام حسین(ع) است که ایشان در فرازی از صحبت های خویش می فرمایند، من برای اصلاح امت جدم قیام کردم.
بحث اصلاح هم بحث مفصل است، اگر قرار باشد به تمام جوانب و زوایای آن پرداخته شود وقت زیادی می طلبد و منتهی من صحبتم را از اینجا آغاز می کنم که مهمترین راه اصلاح امت برقراری رابطه مردم با خدا است، کافی است که مردم رابطه اش با خدا اصلاح شود و مطابق آیه قرآن که هدف خلقت بیان شده است عمل کنند.
بسیاری از مشکلات ناشی از عدم رابطه ما با خدا است
ما برای عبادت آفریده شده ایم و در ایام و لیالی زندگی خود باید مطابق دستورات خدا عمل کنیم.
اگر انسان های روی زمین همگان بندگان مطلق خداوند باشند شما یقین داشته باشید مشکلات را که امروز دنیای بشریت دارد و به خصوص دنیای اسلام و اخصاً مشکلاتی را که مردم افغانستان دارند، نمی داشتند.
بسیاری از مشکلات، ناشی از عدم رابطه ما با خدا است، وقتی رابطه با خدا نداشتیم و یا رابطه بود و ناب و اصیل نبود و آن رابطه ای که خدا در قرآن می گوید نبود، قطعاً ما به مطلوب زندگی خود نمی رسیم، نه در دنیا و نه در آخرت.
طبیعی است که مقدمه اصلاح و رابطه مردم با خداوند هم این است که ما با تمام مظاهر فساد در زندگی خود مبارزه کنیم. در زندگی ما مظاهر فساد زیادی وجود دارد. از شخص خود که شروع کنم تا خانواده خود و محله خود تا ولسوالی و شهر و کل کشور مشکلات و مظاهر فساد وجود دارد، در تمام عرصه های زندگی فسق و فجور و فساد و گناه وجود دارد.
یکی از راه های رابطه با خدا مبارزه با مظاهر فساد است
تا زمانی که ما در برابر مظاهر فساد مبارزه نکنیم و اینها را از میان بر نداریم، قطعاً رابطه ما با خدا برقرار نخواهد شد، مثل زمین زراعتی می ماند. شما اگر قرار بر این است که از یک زمین حاصل خوبی به دست بیاورید مجبور هستید زمین را اصلاح کنید، سنگ ریزه ها را بردارید و پستی و بلندیها را هموار کنید و ریشه های علف های هرز را بردارید و بعد از اینکه این موانع را برداشتید حتماً در رابطه با تقویت زمین تلاش می کنید و پس از آن دانه های گندم را روی زمین شخم زده می کارید و بعد از مدتی حاصل خوب بر می دارید.
بحث رابطه با خدا نیز اینگونه است که اگر ما رابطه خوبی با خدا داشته باشیم اول بدیها و گناه و معاصی که در درون ما وجود دارد را از میان بر داریم، از فرد خود شروع کنیم تا اجتماع.
انسان هم در رابطه با خود و هم در رابطه اجتماع مسوولیت دارد، ما تنها در رابطه با عابد ساختن خود وظیفه نداریم که فقط بهشت را برای خود بخواهیم و برای خود خانه و خانواده خوب بخواهیم، نه خیر، اگر قرار است من عابد خوب بشوم باید رفیق من هم عابد خوب شود، اگر من سالم باشم باید خانواده هم انسانهای سالم باشند.
اگر می خواهید فرزندانتان نااهل بار نیایند برای تربیت فرزندان همسایه نیز تلاش کنید
اگر تصمیم داریم که خانواده ما خوب، جهت دار و خدا پرست بار بیاید باید همسایه های ما هم از هر جهت سالم باشند. شما نمی توانید بگویید که به من چه اگر همسایه من فاسد بود و از نظر فرهنگ، دین و مذهب نمی توانید بگویید به من چه، اگر همسایه فاسد است و خراب است. اگر می خواهید فرزند شما خوب بار بیاید باید فرزند همسایه خوب باشد به همین دلیل اگر می خواهید فرزند شما اعم از پسر و دختر، نا اهل بار نیاید برای تربیت فرزندان همسایه نیز تلاش کنید.
ما نسبت به خارج از خانواده خود نیز مسوولیت داریم. در محله خود نیز مسوولیت داریم، محله ما زمانی امن است که فامیلهایی که در آن محله زندگی می کنند فامیلهای خوبی باشند، کافیست که در یک محله از صد خانواده، یک خانواده فاسد باشد و این یک خانواده کل محله را به فساد می کشاند، اگر دختران و جوانان فاسد و نااهل داشته باشد، یا یک نفر معتاد داشته باشد شما می بینید که تسری پیدا می کند.
مثلاً منطقه دشت برچی، شما زمانی می توانید سالم باشید که تمام این منطقه سالم باشد بنا بر این شما وقتی از محله بیرون می شوید مجبور هستید در رابطه با کل دشت برچی احساس مسوولیت بکنید، نمی توانید بدون احساس مسوولیت در محله خود بنشینید و بگویید به من چه فلان کوچه دشت برچی این مشکل را دارد.
زمانی مردم دشت برچی می تواننذ آرام باشند که کل کابل آرام باشد و کابل زمانی می تواند آرام باشد که قندوز دیگر سقوط نکند و مشکلات نداشته باشد. این ولایت همجوار ما میدان وردک امن و امان باشد و 34 ولایت کشور امن و امان باشد.
باید در همه عرصه ها در جهت اصلاح احساس مسوولیت کنیم
شما نمی توانید راحت در کابل بنشینید و احساس امنیت بکنید و بگویید به ما چه اگر ولایت بامیان فقیر داشته باشد و مردمِ دزد و راه زن داشت باشد و بگوییم به ما چه ربطی دارد که آنجا آدمهای فاسق می رود و مردم بامیان را سر می برد و یا مسافرین را از مسیر کابل ـ قندهار می ربایند و آزاد هم نمی کنند. ما نمی توانیم بی مسوولیت باشیم و ناراحتی نکنیم و در برابر این مشکلات به تکاپو نیفتیم.
اینجاست که ما در رابطه با اصلاح، هم نسبت به خود و هم نسبت به اجتماع وظیفه داریم حتی اگر مملکت ما اصلاح شود باز نمی توانیم احساس مسوولیت نسبت به مردم کشورهای اسلامی مانند عراق، سوریه، لبنان، بحرین و ایران و پاکستان و هر کشور اسلامی دیگر نداشته باشیم. بعد وقتی دنیای اسلام تمام شد ما مسوولیت نسبت به احاد مسلمانان که در کشورهای غرب زندگی می کنند داریم. به هیج وجه نمی توانیم آرامش داشته باشیم اگر مسلمانان در کشورهای مختلف اسلامی آرامش نداشته باشند و به هیج وجه نمی توانیم زندگی خوشی داشته باشیم اما مردم عراق در زیر بمباردمان باشد، چون همه یک امت مسلمه هستند و همه متعلق به یک پیکر واحد هستند مثل اینکه یک انگشت شما درد بکند همه بدن شما درد می کند فزد فزد امت مسلمه این سمت و موقعیت را نسبت به بدن دارد.
اینجاست که ما در همه عرصه ها در جهت اصلاح احساس مسوولیت باید بکنیم.
خب حالا در افغانستان مشکلات مختلف است، همه مسوولیت داریم، در عرصه فرهنگی و دینی ما چقدر مشکلات داریم، آیا واقعاً دینی را که ما دنبال می کنیم، اعتقاداتی را که ما داریم و عباداتی را که انجام می دهیم و اخلاقیاتی را که ما داریم همان چیزی است که امام حسین(ع) گفته است؟ همه ما هم حسینی هستیم چون اگر نبودیم امروز در این مجلس حضور پیدا نمی کردیم و خداوند توفیق داده که ما حسینی هستیم و افتخار هم می کنیم که حسینی هستیم و به امام حسین(ع) اعلام می کنیم که ما واقعاً راه تو را ادامه می دهیم.
دروغ یکی از مظاهر مشکل ساز در زندگی ما
خب وقتی راه امام حسین(ع) را ادامه میدهیم آیا مانند امام حسین(ع) به نماز اهمیت می دهیم، اگر ما و شما در جای امام بودیم آیا نماز ظهر عاشورا را در اول وقت می خواندیم؟
آیا در شرایط فعلی و در زمان راحتی، نماز را در اول وقت ادا می کنیم تا در حال اضطرار اینگونه باشیم؟ اگر ادا نمی کنیم بدانید که مشکل داریم و در حسینی بودن ما شک است و وقتی این چنین شد اولین چیزی که به سراغ ما می آید گمراهی و دروغ است؛ چون زیرا از این طرف با حضور خود اعلام می کنیم که ما خدایی و حسینی هستیم اما از آن طرف با عمل خود ثابت می کنیم که نیستیم و دروغ محض است.
در نماز می گوییم "ایاک نعبد" خدایا من فقط تو را می پرستم، اما در خارج از نماز نه خیر، به جای نماز، پول در دل ما جای دارد و به جای خدا قوم در دل ما است.
اگر نعوذ بالله در مجلسی علیه پامبر و خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) بی احترامی شد اشکالی ندارد و اصلاً غیرت کسی به جوش نمی آید، اما خدا نکند کسی قوم کسی را یا زبان کسی را بد بگوید، مسلماً این با ادعای حسینی بودن ما و خدایی بودن ما سازگاری ندارد و دروغ است.
در زندگی ما یکی از مظاهر مشکل ساز، دروغ است، ما داریم به خدا دروغ می گوییم. از یکسو می گوییم خدایا تنها تو را می پرستیم، اما در زندگیِ عملیِ ما چنین نیست، اگر تلویزیون یک رقص عربی را بگذارد همه چیز را فراموش می کنیم به شمول خداوند، این به این معنی است که به جای خدا آن رقص عربی و موسیقی و صدها برنامه دیگر نشسته است که جوانها در موبایل خود دارند و حتی سر موتورسایکل هم موبایل شان روشن است.موسیقی در گوش شان است نماز هم می خوانند و روزه هم می گیرند اما این دروغ است.
پس بنابراین ما اگر می خواهیم عبادت درست کنیم و آنچه را با خدا صحبت می کنیم و عین همان چیز را در عمل انجام بدهیم. بیایید اول با خدا تعهد کنیم که دروغ نگوییم. چون ما در پنج وقت نماز می گوییم ایاک نستعین. ببینیم که آیا یک چنین چیزی در زندگی ما واقعیت دارد؟ یا نه در زندگی یک گوشه چشم ما به طرف یک "ان جی او" است یا به فلان کشور خارجی است یا اینکه نگاهی به فلان قدرت داریم، به فلان جریان داریم، خب اگر ما دروغ گفتیم و به خدا وعده اشتباه دادیم اینجاست که ما مشکل داریم.
ما با خدا می گوییم" اهدنا الصراط المستقیم" خدایا ما را در راه راست هدایت کن، آیا در زندگی خود نیز تلاش داریم که این راه راست را برویم یا اینکه نه مفت و مجانی از خداوند می خواهیم که ما را به راه راست هدایت کند وقتی از خدا می خواهید خود شما هم باید تلاش کنید.
خداوند تمام این موجودات را که آفریده است برای من و شما است پس وقتی ما اشرف مخلوقات هستیم و خداوند برای ما این قدر ظرفیت داده باید از آن استفاده کنیم و در رابطه با هدایت و قدرتمند ساختن و بزرگ کردن خود ما تلاش بکنیم زیرا این کار در دست من و شما است " إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا " ما راه را برای بشر نشان دادیم، یا راه راست را می روند شاکرند و یا راه کج را می روند کافرند. جبری وجود ندارد، اختیار را به ما داده که ما کدام مسیر را انتخاب کنیم اگر راه خدا را رفتیم ما واقعاً سربلند هستیم و اگر راه غیر خدا را رفتیم واقعاً سر افگنده و با مشکلیم.
اصلاح امت باید با برقراری رابطه انسان با خدا شروع شود
مشکلاتی که در زندگی ما وجود دارد نباید خدا را مقصر بشماریم، اگر فقیر بودیم بگوییم خدایا این چه وضعی است که منِ فلانی را در اینجا با این وضع خلق کردی و آن آقا را که منزلش بیست طبقه است آنگونه خلق کردی چرا؟ این سوال را نباید از خدا بکنیم چون خدا می گوید من به تو عقل دادم، هوش دادم زمینه و امکانات را فراهم کردم تلاش کن، راه مستقیم را از من خواستی در اختیارت گذاشتم، خوب تلاش کن و حرکت کن، وقتی تو حرکت نکنی امکان ندارد که راه راست را دریابی. وقتی تو خودت نخواهی امکان ندارد عابد خدا باشی، دروغ می گویی.
دروغ را شما می دانید که پیامد خطرناک دارد. به گفته رسول خدا گناهِ دروغ برابر است با گناه هفتاد زنا، یعنی اگر کسی با خدا دروغ ببندد چنین خطرات را به دنبال دارد. البته دروغی که با هم دیگر می گوییم خیلی زیاد است و مانند آب خوردن مزاح روز مره ما است، مثلاً در تلفن ما زنگ می زند، می دهم به دست فلانی می گوییم به طرف بگو نیست، این دروغ ها خیلی ترویج شده و فراوان است. یا در خانه نشستی رفیقت در می زند به بچه خودت میگی برو بگو نیست، در اینجا هم بچه ات را دروغگو تربیت کردی و هم خودت دروغ گفتی و گناه کردی. در مغازه می روی می گویی آقا این برنج کیلوی چند است می گوید کیلوی مثلا چهل افغانی، بعد از چانه زنی قسم هم می خورد و می گوید به تو بیست و پنج می دهم و خودم کیلوی بیست افغانی خریدم در حالیکه ممکن است پانزده افغانی خریده باشد و این دروغ محض است.
شما در تمام عرصه ها می بینید که اکثراً دروغ می گویند، پارچه فروش، قصاب، وهمه دروغ می گوید.
من یک داستان صحبت کنم، چند روز پیش مهمانی از راه دور آمده بود و طبعاً باید مهمان را تحویل گرفت. خانمم گفت به پسرت بگو یک ران بیاورد. گفتم خیلی خب رفتم به پسرم گفتم برو یک ران بیاور که امشب مهمان داریم. این بنده خدا رفت و دو سه کیلو گوشت را آورد همه ریزه ریزه، استخوان کمر و شانه است، با این بچه ناراحتی کردم گفتم من گفتم ران بیار چرا گوشتهای خشره و در به در را آوردی؟ گفت به خدا پدر ران از پیش رویم گرفت قطعه قطعه کرد و وزن کرد داخل پلاستیک انداخت به من داد. من به حرف بچه اعتماد نکردم به مامایم گفتم امروز با این بچه برو یک ران دیگه هم بیار چون مهمان از خارج آمده بود و دو سه شب خانه من بود، وقتی او هم رفت گوشت آورد دیدم عین همان گوشت را آورده، من بالای مامای خود نیز ناراحت شدم گفتم تو که آدم ریش سفید و عاقل رفتی و همین گوشت را آوردی، گفت جان ماما من خودم ران را گرفتم در دستش دادم وزن کرد این قصابها در وقت ریز ریز کردن گوشت، چنان تر دستی دارند که هیچ کس نمی فهمد، خوب اینها غش در معامله است. رو به رو به جان مردم زدن، آخر این پولی را که قصاب از این طریق به دست می آورد در زندگی به دردش نمی خورد، هر مقدار فایده هم کند خانه می آید که دست زنش شکسته است، مجبور است سه برابر آن را خرج کند یا پای بچه اش سوخته و یا خانه را آتش گرفته و صد تا ابتلا و بلا بر سرش می آید، پول حرام که ماندنی نیست. اگر روزانه صدها میلیون افغانی پیدا کنید، صاحب چیزی نیستید به یک چشم برهم زدن این پولهای حرام از دست می رود.
اینجاست که ما در مرحله اول باید دروغ را برداریم. وقتی دروغ را برداشتیم خیلی از مسائل حل می شود.
اصلاح امت باید با برقراری رابطه انسان با خدا شروع شود و این رابطه زمانی آغاز می شود که ما مظاهر فساد را از زندگی خود بر داریم، این مظاهر فساد با داشتن مسوولیت ما شروع می شود، در رابطه با خود و جامعه و اولین چیز که ما باید در رابطه با بر داشتن آن اقدام کنیم بحث دروغ است.
رشوه خوری را از درون خود بر داریم
علاوه بر آن غیبت، تهمت و سخن چینی است که خیلی راحت هم است، خیلی از جنگها، درگیریها و مخالفت ها به خاطر سخن چینی صورت می گیرد.
رشوه خوری را از درون خود بر داریم این رشوه خوری که تمام بنیاد خانواده ما را خراب می کند و تمام زندگی ما را زیر و رو می کند پول حرام است. دیگر فرقی نمی کند چه سر خانه مردم بروید دزدی کنید و چه رشوه بخورید.
رشوه به هر بهانه ای که گرفته شود، به بهانه شیرینی، تحفه یا به بهانه کمک گرفته شود، به عنوان قومی و کوچگی گرفته شود به هر عنوانی که گرفته شود رشوه رشوه است، چون شما حاضر نیستید که بدون این رشوه کار طرف را انجام دهید معلوم است که این رشوه زندگی ما را زیر و رو می کند.
شما حرف مرا قبول نکنید بروید قرآن را باز کنید می بینید که چندین آیه قرآن وجود دارد که اکثر فساد و بدبختی که امروز در جهان وجود دارد ناشی از عملکرد خود انسان ها است، گناه انسان نه تنها در خشکی اثرگذار است حتی در سطح بحر جانداران را متاثر می سازد. شما گاهی اوقات می بینید که خبر پخش می شود صدها ماهی و نهنگ در ساحل فلان دریا آمده و مرده است، دلیلش این است که ما گناه را در اینجا انجام می دهیم و آن ماهی بحر بیچاره انجا آسیب می بیند.
کسی فکر نکند که همسایه ما گناه را انجام داده به من ربطی ندارد، نخیر آن گناه دامن همسایه اش را نیز می گیرد، کافیست در یک محله یک خانواده گناه کار وجود داشته باشد آن محله به خاطر آن گناه کار متاثر می شود.
مسوولیت دینی خود را آنگونه که خدا و پیامبر گفته باید انجام دهیم
شما فکر نکنید که جنگ در کشورهای اسلامی مانند سوریه، یمن و جاهای دیگر وجود دارد به من ربطی ندارد نه خیر! آثار آن اگر امروز دامن کشور شما را نگیرد فردا می گیرد، امروز نا امنی هایی که در افغانستان وجود دارد متاثر از ناامنی های منطقه ای و حتی تعاملات جهانی است، شما فکر نکنید که درد ما از درد مردم عراق جدا است و گمان نکنید که دشمن ما از دشمن عراق جدا است و گمان نکنید کسی با ایران دشمن است با ما نیست، شما گمان نکنید کسانی که علیه پاکستان اقدام می کند فردا علیه ما اقدام نمی کند. ممکن است برای ایجاد اختلاف امروز بیایند با ما خنده کنند، با مهربانی برخورد کنند، صد تا اتوبوس و میلیون ها دالر کمک کنند اما آنجا بروند و برادران فلسطینی ما را به شدیدترین وجه زیر بمباردمان قرار بدهند و این ذهنیت را هم ایجاد می کنند که به شما چه مربوط روز قدس را گرامی میدارید و با بحرین همکاری می کنید.
گاهی من مورد این سوال قرار گرفتم که در زمان جهاد مردم بحرین با مجاهدین کمک کردند که حالا تو بحرین بحرین می گویی؟! آیا مردم یمن در زمان جهاد به مردم افغانستان توجه کردند که یمن یمن می گویی؟ پاسخ اول در حقیقت این است که من نمیدانم که آنها چه کردند، ممکن است خیلی کمک کرده باشند که من خبر ندارم، بر فرض اگر کمک نکرده باشند آنها مسوولیت شان را انجام ندادند، آنها گناه کردند، آیا لازم است که چون آنها گناه کردند ما هم باید چنین کنیم.
ما مسوولیت دینی خود را آنگونه که خدا و پیامبر گفته باید انجام بدهیم، زیرا کسی که به امور مسلمین اهمیت ندهد مسلمان نیست حالا این امور مسلمین چه در رابطه با محله، ولسوالی و شهرهای کشور خود ما باشد و چه در رابطه با کشورهای اسلامی باشد حتی چه در رابطه با کل بشریت باشد.
ما باید در کار خیر سبقت بگیریم/ باید در جهت تقویت سایر احزاب کار کنیم
امروز هر تحول نامیمونی که در صربستان، بوسنیا و هرزگویین و امثال آن اتفاق می افتد مربوط ما است ما عضو پیکر واحد هستیم. اینجاست که وقتی گناهان در درون ما وجود داشت مسایل قومی و زبانی پیش می آید، دیگر چون خط مذهب، خط دین و امام حسین(ع) از پیش ما گم شده است چون آن چیزی که شعار می دهیم نیستیم در راه انحراف حرکت می کنیم، وقتی راه گم شد اینجاست که اختلافات داخلی بوجود می آید.
شما ببینید که امروز جامعه ما چقدر درگیر اختلافات است، اختلافات شمال و جنوب وجود دارد، اختلافات قومی و مذهبی تا حدودی وجود دارد. پیروان هر مذهب متشکل از اقوامی است و این قوم با آن قوم اختلاف دارد، بعد هم بحث ولایت پیش می آید این کابل است و آن از بامیان، از مزار و جلال آباد و... بعد مسایل کوچکتر از ولایت را نیز بوجود می آورند و مسایل ولسوالی را مطرح می کنند. امروز این مشکل وجود دارد و مردم افغانستان را جداً فشار می دهد.
ما به عنوان مسلمان و پیروان امام حسین(ع) بیاییم امروز تعهد کنیم که در این مجلس از هر قوم، هر زبان و هر حزبی که هستیم همدیگر را با آغوش گرم قبول کرده و در کنار هم قرار بگیریم.
اختلاف، ناشی از گناهان است و پیامد مهم معاصی به شمار می رود. وقتی اختلاف پیش آمد تراوش های مختلفی از اسلام، از خدا و قرآن بوجود می آید. می بینید که اختلافات را امروز در سطح کشور دامن زده است که ما امروز درگیر آن هستیم مثلاً قندوز بسیار راحت سقوط می کند به خاطر اختلافات ما است. این طرف 31 نفر از هموطنان ما را می ربایند کسی باز خواست نمی کند چون همدست نیستیم و اگر همدست بودیم کسی جرأت داشت که بگوید بالای چشمت ابرو است؟.
امروز مردم ما چند در صد این کشور را تشکیل می دهند، امروز ما چه تعداد نفوس هستیم، بگذریم از تمام افغانستان، همین شیعیان چقدر نفوس و حضور دارند؟! چرا امروز مردم ما این همه در به در هستند. چرا از نظر اقتصادی مشکل داریم و چرا شهرهای ما ساخته نمی شود و کوچه های ما آسفالت نیست و چرا از نظر بهداشتی مشکل داریم و از نظر امنیتی و سیاسی در مشکل هستیم؟! چرا هر کسی می آید سر ما را می بُرد و سینه های ما را می دَرد و مسیر گشت و گذار ما را می گیرند. و چرا ما این همه گرفتار هستیم؟ همه اینها به خاطر اختلافات است و این اختلافات ناشی از گناهان است. کافی است که چهار پنج تا گناه را از درون خود برداریم. وقتی بر داشتیم این وحدت و هماهنگی هم پیش می آید/ چون عمل ما برای خدا می شود وقتی برای خدا شد، خدا بزرگ است رحمت و مغفرت و کمکش نصیب ما می شود و مارا مورد حمایت خود قرار می دهد.
من کوشش می کنم که آقای موحدی از من قوی تر شود، وقتی قوی تر شد چه می شود؟ جای من را می گیرد؟ اگر قوی شد معنایش این است که روزی من کم می شود؟ ما نباید آبادی خود را در خرابی دیگران ببینیم، این یک دیدگاه اشتباه گروه ها و احزاب و سازمانها و اجتماعات کنونی است.
گروهی نسبت به گروه دیگر به شدت بد بین است چرا؟ به خاطری که فکر می کند اگر آن گروه و حزب قوی شد جلو قدرت و اقتدار این گروه را می گیرد. نه خیر، ما اگر به دنبال وحدت هستیم باید سعی کنیم همدیگر را قوی بسازیم، گروه من وقتی می تواند با اقتدار در این کشور حضور پیدا کند که حزب رقیب من هم بالا بیاید، رقابت در مذهب ما مانند مسابقه دوش نیست، من بدوم و به مقصد برسم و آقای فلانی بماند نه خیر، مسابقه ما این است که ما باید در کار خیر سبقت بگیریم اما دست دیگران را نیز بگیرم و بگوییم تو هم بیا این کار خیر را انجام بده، من اگر در صدد تقویت تشکیلات خود هستم اگر می بینم فلان حزب دیگر ضعیف است باید دستش را بگیرم، اگر من می خواهم در این جامعه سر افراز زندگی کنم شخصی که در کنار من است نیز باید زندگی سرافرازانه داشته باشد و نباید او را تضعیف کنم، از هر قومی است و پیرو هر مذهبی که باشد، چون افغانستان خانه مشترک ما است و هر فرد جامعه از ستونهای نگهدارنده این خانه است، هر جریان، هر حزب و گروهی که در این کشور است ستونهای این خانه هستند و باید آن را نگهداریم، اشکال ندارد که حزب من غیر از حزب فلانی است، ما باید در جهت تقویت سایر احزاب کار کنیم و در جهت تعریف از سایر شخصیت ها کار کنیم.
تعریف کردن چه اشکال دارد شما در یک مجلس می نشینید حتی من که طرفدار فلان آقا هستم به خاطری که رفیق من اینجا نشسته و از آن آقا خوشش نمی آید من هم به طرفداری از رفیق خود شروع می کنم به بدگویی از آن شخص، در اینجا هم غیبت کردی و هم این حرف به خود شخص می رسد و باعث گسترده شدن اختلافات و بدبختی مردم ما می شود.
اینجاست که ما باید به تعریف و تمجید از سایر شخصیت ها اقدام کنیم. امروز وضعیت کشور ما واقعاً نگران کننده است. شما هر تلویزیونی را که باز می کنید می بینید که یک جوانک آمده پشت دورین تلویزیون علیه بزرگترین شخصیت های ما توهین می کند.
شخصیت های جهادی خود را باید حمایت کنیم
کسانی که 30 سال مبارزه کرده حالا آدم کشته یا نکشته و معضلات اخلاقی داشته یا نداشته اینها را کار نداریم ما نباید وقتی در تریبون عمومی قرار گرفتیم و یا در مجالس شخصی خود، به حریم شخصیتی افراد تعرض و تجاوز کنیم.
بحث تحلیل جامعه شناختی یک بحث است، بحث کوبیدن شخصیت ها و احزاب و سازمانها بحث دیگر است.
اگر ما بخواهیم افغانستان آباد شود باید از این روند جلوگیری شود، علما وظیفه دارند که مردم و جامعه را هدایت کنند.
قهرمانی این نیست که من در پشت تریبون بنشینم و فلان شخصیت را توهین کنم و بعدش هم افتخار کنم که عجب حرفهایی زدم، بعد یکی دوتا آدم موزه پاک هم پیدا می شود و می گوید عجب آدم شجاعی هستی. دستت درد نکند دل ما را یخ کردی، بادنجانهای دور قاب زیاد پیدا می شوند که آدم را در مسیر انحراف تعریف و تمجید می کنند، خیلی از تعریف های اضافی اگر شنیدید به خود شک کنید که شما مسیر انحراف را دارید می روید.
ما باید بدانیم در کجای کار هستیم. شخصیت های جهادی خود را باید حمایت کنیم از هر حزبی که هستند. ببینید حالا آقای عرفانی از بین ما رفت، تا زمانی که زنده بود هیچ کسی پیدا نشد که از ایشان تعریف کند وقتی که روز گذشته این مرد بزرگ مجاهد به رحمت حق پیوست، صدها نفر و جریانها و احزاب به دنبال تعریف و تمجید از این شخصیت هستند. مثل اینکه خوب تر از آقای عرفانی در این مملکت وجود ندارد. حقیقت این است تا زمانی که زنده هستیم باید همدیگر را تمجید کنیم و خوبیهای یکدیگر را یادآوری کنیم و دست همدیگر را بگیریم. همه مانند آقای عرفانی اند و نقطه های مثبت زیاد دارند ممکن است آقای عرفانی هم نقطه های منفی داشته ولی نقطه های مثبتش زیاد است.
من در تسلیت نامه گفتم آقای عرفانی شخصیت دلسوز مکتبی و مذهبی بود که با رفتن او در سپر مردم ما یک شکاف ایجاد شد و مطمئن باشید هر شخصیت دیگری که ممکن است من با او اختلاف شدید داشته باشم اگر او برود باز یک چنین شکافی ایجاد می شود.
با شخصیت های اسلامی که از هر سرزمینی هستند با احترام برخورد کنیم
ما اگر از نظر روند کار و مسائل سیاسی و اعتقادی با همدیگر اختلاف داریم اگر تحلیل دارید، نقد دارید به گونه ای باید ارائه شود که باعث هدایت یگدیگر شویم نه باعث اختلاف و تفرقه. این در سطح افغانستان. بعد اختلافی که بین این کشور و آن کشور بوجود می آید، شما تا نام امام خمینی(ره) را در بعضی مجالس می گیرید می گویند این آقا آمده یک ایرانی را تجلیل می کند و این در حقیقت ذهنیتی است که دشمن به خورد ما و شما می دهد، تا نام از ایران می بری می گوید این آقا جاسوس ایران است، آقای محترم کشورهای اسلامی متعلق به یک امتند، مردم مسلمان همه متعلق به یک امت است، چگونه است که شما از هشت مارچ که معلوم نیست متعلق به کدام زن غربی است تجلیل می کنید ولی وقتی ما سالروز ارتحال امام خمینی(ره) که ادامه دهنده تفکر و مذهب ما است هدایت کننده و دنیای اسلام را از خواب بیدار کرده وقتی از او تجلیل می کنیم می شویم ایرانی و جاسوس، اگر تجلیل از شخصیت ها جاسوسی است پس شما هم هشت مارچ را تجلیل نکنید و به دول غربی ها نرقصید، این همه حرف و اندیشه غربیها را در اینجا به نشخار نگیرید.
من معتقد هستم که این تفکرات ناشی از توطئه های دنیای استکبار است. ما باید شخصیت های اسلامی را از هر سرزمینی که باشد مانند دِر گرانبها در کف دست خود بگیریم و با احترام با آنان برخورد کنیم.
دشمنان با وحدت و هماهنگی شان دارند دنیای اسلام را می بلعند
با نهضت های جهانی اسلام و با کشورهای اسلامی چه عراق باشد، ایران و یا سوریه و لبنان و مانند آن هرجایی باشند چون مال ما هستند همبستگی و اعلام حمایت صورت بگیرد. اگر توجه به آموزه های دین و مذهب خود نداریم، حداقل از یهود یاد بگیریم که یهودی ها در سرتاسر دنیا چقدر با هم هماهنگی و وحدت دارند. شما باید از یهود و مسیحیت یاد بگیرد. آیا امروز در دنیا یهود و مسیحیت یکی هستند و با هم همکاری دارند و یا نه با هم در تضاد هستند؟ چرا امریکایی هایی که پیرو دین مسیح هستند این همه حامی اسراییل یهود اند؟! چرا سالانه ملیارد ها دالر برای اسراییل به خاطر قضیه هولوکاستی که در آلمان اتفاق افتاد باج می دهند. حالا چند هزار یهودی را آلمانی ها در زمان هیتلر کشته اند هر سال باید آلمان باج بدهد. کشورهای اروپایی چرا همه پشت سر اسراییل ایستاده اند و چرا ما از دشمنان خود حداقل درس نمی گیرم؟!.
مسلمانها اگر از دین و مذهب و مکتب خود درس نمی گیرند حداقل بدانند که دشمنان چه کار می کنند، چرا اینقدر وحدت و هماهنگی دارند؟! اینها با وحدت و هماهنگی شان دارند دنیای اسلام را می بلعند، اما مسلمانها با اختلافات درونی شان در سطح تمام کشورهای اسلامی دارند خورده می شوند.
ما این همه در به در هستیم و بی پول، خدا که نخواسته این گونه باشیم، خود ما خواستیم.
اصلاح امت زمانی محقق می شود که رابطه مردم با خدا برقرارشود و رابطه مردم با خدا هم زمانی برقرار خواهد شد که گناهان از این جامعه برداشته شود. وقتی گناهان برداشته شد ما متحد، یک رنگ و یک پارچه در سطح کشور خود می شویم و بعد کل کشورهای اسلامی در کنار هم قرار می گیرند آن زمان است که زمینه ظهور فراهم می شود و زمینه حکومت عدل مهدوی در جهان فراهم خواهد شد و ما به عزت دنیا و سعادت آخرت خواهیم رسید.
اینجاست که پیروی از فرهنگ حسینی برای ما اهمیت پیدا می کند و اینجاست که برگزاری مراسم شما در راستای استحکام و تبیین این مسیر کمک می کند. وقتی کمک کرد، هر لحظه ای که شما در اینگونه مجالس پا بگذارید ثواب گیرتان می آید.
شما ترویج کننده فرهنگ حسینی هستید. عزاداران عزیز اعم از خانمها و آقایان گمان نکنید که کار کوچکی کردید و روزهای عزاداری مجبور هستید یک جایی بروید نه خیر آقا، با عشق و علاقه باید در منابر و مسجدها پای سخنرانی ها حضور پرشور داشته باشید.
اگر اندیشه ولایت فقیه در زندگی ما و شما تأمین شود، آن وقت فرهنگ امام حسین(ع) در کشور فراگیر خواهد شد
شماهایی که در اینجا آمدید در جهت اصلاح امت جد امام حسین(ع) کمک می کنید. بنابراین شما رهروان حسینی هستید و امیدوار هستیم که ما و شما از رهروان راستین و حقیقی امام حسین(ع) باشیم و کار ما کار حقیقی باشد و گامهایی هم که می گذاریم گامهای استوار باشد و در رفتن به این مسیر از هیچ کسی نترسیم، نه از امریکا، نه از اسراییل و نه از کل دنیای کفر، از هیج کس نهراسیم. به خاطری که ما مسلمانها خدایی داریم که این خدا خالق همه کون و مکان است و ما پیرو آن خدا هستیم. اگر به عنوان یک سرباز در میدان با یک چنین عقیده برزمیم بازیگر اصلی این دنیا خواهیم بود و برنده اصلی خواهیم بود.
فرهنگ امام حسین(ع) امروز به واسطه اندیشه ولایت فقیه ادامه پیدا می کند، ما اگر حسینی هستیم بایستی به دنبال فرهنگ و اندیشه ولایت فقیه باشیم، اگر اندیشه ولایت فقیه در زندگی ما و شما تامین شده و محقق شده بود آن زمان فرهنگ امام حسین در کشور ما فرا گیر خواهد شد.
لینک گزارش تصویری: https://www.avapress.net/vglbwwb8arhb8fl..irrupuq8.html
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل