بدون تردید ملت و دولت افغانستان بی صبرانه منتظر آن لحظهای تاریخی است که خود، امنیت خویش را تامین کنند و تقدیرشان را به دست خود، بنویسند. اما آیا آنچه که در توافقنامه استراتژیک درج گردیده و یا در بیانیه مشترک دیدار ۲۲ جدی رئیس جمهورما با اوباما آمده، ما را به این نقطه می رساند؟ دربیانیه این دیدار آمده که« رهبران طی نشست سران در شیکاگو متعهد شدند که در اواسط سال ۲۰۱۳ به نقطهی عطفی دست یابند و آن هنگامی است که ]ماموریت] نیروهای آیساف از رزمی به پشتیبانی تغییر خواهد یافت» و «بیشتر عملیات رزمی یک جانبه ایالات متحده باید متوقف گردد و نیروهای سیار امریکا از روستاهای افغانستان جمع شود» و آنها از« آغاز بهار آموزش نیروهای افغان و راهنمایی و کمک به آن ها را به عهده میگیرند.» این همان «نقطه عطف و لحظهای تاریخی و گامی بهسوی حاکمیت کامل افغانستان است» که دو طرف روی آن توافق نظری کرده اند. در خصوص "بهبود کیفی نیروهای داخلی شامل تدارک سریع تجهیزات نظامی تاکید کردهاند و تجهیزات مناسب و عوامل توانبخشی نیروی امنیتی افغانستان را از اولویتهای اساسی خواندهاند."
در حوزه اقتصادهم، اوباما گفته که "براساس فیصله کنفرانس توکیو، امریکا می بایست ۸۰% از بودجه مورد نیاز پروژه های بازسازی افغانستان را فراهم کند و نیز ۵۰% از دیگر کمک های اختصاص یافته به بازسازی افغانستان را در قالب بودجه ملی افغانستان سازماندهی کند"
این در حالی است که طی ده سال گذشته، هیچ اقدامی اساسی در جهت تجهیز تدریجی نیروهای امنیتی صورت نگرفته است، با آنکه بارها آگاهان نظامی گفته اند که داشتن نیروهای هوایی از ضروریات مهم جنگ کنونی است و فقدان آن از مشکلات عمدهی نیروهای امنیتی داخلی ماست. از سوی دیگر تا رسیدن به آن نقطه عطف(اواسط۲۰۱۳)، زمانی زیادی نیست، چگونه این بهبود تسلیحاتی یک شبه حاصل خواهد شد، در حالی که طی ده سال گذشته امکان پذیر نشده است!.
از آنجایی که در حوزه اقتصاد، کلیه وزارت خانه های ما از جمله وزارتخانه های استراتژیک امنیتی، به کمک های خارجی وابسته است، در آستانه استیضاح یازده وزیر ازجمله وزرای امنیتیی هستیم که نتوانسته اند، حتی ۵۰ درصد بودجه های خود را مصرف کنند.
به نظر میرسد میان اعلام بررسی خروج کامل آنهم در آستانه سفر رئیس جمهور توسط "بن رودز"، معاون مشاور امنیت ملی امریکا؛ تجهیز نکردن اردو تا کنون و حمایت های اقتصادی مشروط و غالباً ازغیر کانال دولت با خواسته های ایالات متحده در زمینه پایگاه دائمی و مصئونیت قضایی و درکل بقاء دائمی ارتباطی تنگاتنگ و جود دارد و نکته قابل تامل هم همینجاست.
با توجه به موافقتنامه استراتژیکی که چندین ماه پیش به امضاء رسید و همینها مکتوب شده بود، چه تغییری طی این مدت رونماشده است؟
حال اگر صرف تکرار و تاکید بر موارد فوق را بدون در نظر داشت اینکه چقدر صداقت عملی وجود دارد و اساساً تحقق خارجی پیدا می کند یانه، دستاورد بدانیم، میتوان گفت که در گذشته به چنین دستاوردی دست یافته بودیم مگر اینکه دراین دیدار به لحاظ ضمانت های عملی به پیشرفت جدیدی دست یافته باشند که ما از آن بی اطلاعیم.
نکته دیگر این است که اگر تحویل کامل امنیت به این صورت، از همان ابتدا، در دستور کار قرار داشت، باید تا کنون بسترهای ضروری آن فراهم میشد و بخش اعظم تجهیزات لازم هوایی، موشکی و زرهی به اردو و سایر نیروهای امنیتی ما تحویل می گردید؛ در حالی که امکانات موجود، همان سلاح های سبک و نیمه سنگین معمولی است که به هیچ وجه جوابگوی اقتضائات جنگ کنونی نیست. حال با وجود چنین شرایطی و همزمان با سفر رئیس جمهور، بررسی گزینه خروج کامل و درعین حال واگذاری امنیت به حافظان بدون سلاح چه معنایی میتواند داشته باشد؟.
درباره وعده های تکراری اقتصادی که اکثراً از کانال دولت افغانستان نیست و در رفع نیازهای زیربنایی کشور، نمیتوان به مصرف رساند، چه دستاوردی وجود دارد؟. چنانکه وزیر انرژی و آب یکی از وزیرانی که قرار است، بار دیگر به خاطر به مصرف نرساندن بودجه وزارتش، استیضاح شود، به صراحت اعلام کرده که بودجه های مصرف نشده از آنروست که ما اختیار مصرف آنرا نداریم و باید در مواردی مصرف شود که مشاوران خارجی موافقه کنند.
براین اساس، اینکه امریکا ۸۰% از بودجه مورد نیاز پروژه های بازسازی افغانستان را فراهم می کند و نیز ٪۵۰ از "دیگر کمک های اختصاص یافته" به بازسازی افغانستان را در قالب "بودجه ملی" افغانستان سازماندهی می کند" ، نشان می دهد که ٪۸۰ درصد از بودجه بازسازی و پنجاه درصد دیگر کمک های اختصاص یافته در اختیار دولت افغانستان نیست و در این صورت عملاً کمکهای اقتصادی وعده داده شده برای زیرساخت های حیاتی کشور، مثل تامین برق، کارخانه ها، تهیه تجهیزات نظامی مورد نیاز و ... مصرف نمی گردد. حال در چنین وضعیتی، تحویل امنیت و وعده های کمک، چه گرهی از کار فروبسته ما میگشاید؟.
اما آنچه راکه ایالات متحده برای تحقق خواسته های خود مهندسی کرده این است که با تجهیز نکردن اردوی افغانستان تا کنون به دنبال وابسته سازی همیشگی امنیت افغانستان به خود و حضور همیشگی خود در خاک ماست. این کشور با کمک های مشروط و فشارهایی نظیر خروج کامل، در صدد اخذ راحت و بدون شرط پایگاه دانمی و مصئونیت قضایی نظامیانی است که قطعاً خواهند ماند تا در ارتکاب هر عملی آسوده باشند.
براین اساس، دراین بازی پیچیده، تعجیل در تصمیم گیری روی توافقنامه امنیتی، اشتباه ترین کارممکن خواهد بود و انتظار میرود که دولت در یک هم فکری مسئولانه با تمامی رهبران سیاسی و کارشناسان و نخبگان، همه دقایق و ظرایف تحقق خواسته های ما در چنین تعاملی را کالبد شکافی کنند تا استقلال و عزت، عدالت و مصالح ملی ما قربانی تصمیمات آنی نگردد.
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد