تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۷ جوزا ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۷
کد مطلب : 291589
امتحان الهی؛ یکی از فلسفه های حج
وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِينَ و البته شما را به پاره‌اى از سختى‌ها چون ترس و گرسنگى و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم، و صابران را بشارت و مژده بده.
انسان مسلمان کسی است که در برابر اوامر و نواهی الهی تسلیم باشد. خیلی  از ما مسلمان ها بگونه ای مسلمان هستیم که دستورات دین، مخالف هواهای نفسانی ما نباید باشد، و اگر دستورات دین با خواسته ها و خواهش های نفسانی ما مطابقت نداشته باشد، اطاعت نمی کنیم.
مصداق بارز این آیه شریفه که خداوند متعال می فرماید "نومن ببعض و نکفر ببعض"، به یک عده از دستورات عمل می کند و ایمان دارد، مثلا نماز،  اما به یک عده عمل نمی کند، مثل جهاد، زکات، خمس و...، به خاطری که به خیال طرف به منافع اقتصادی اش ضرر می رسد، حال اینکه خداوند تبارک و تعالی می فرماید: "و عسی ان تکرهو شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیر".
بر این اساس، خیلی چیزها در ضایقه ما تلخ است، اما خداوند تبارک و تعالی می فرماید در آن خیر کثیر نهفته است. ما مانند اطفالی که پدر و مادر داروی تلخ را به اجبار به حلقش می ریزد، هستیم، طفل ابا می ورزد و با ناله و فریاد می خواهد از خوردن دارو طفره برود، اما این داروی تلخ دوای درد اوست.
واجب الهی هم همین طور برای خیلی از انسان ها سنگین است که یا به آن عمل نمی کنند، و اگر عمل می کنند نز خیلی معدود از انسان ها را در بر می گیرد.
در موضوع حج هم خداوند فلسفه های زیادی برایش در قرآن کریم بیان کرده، که یکی از آن ها، امتحان الهی نسبت به یکی از پیامبرانش به نام حضرت ابراهیم(علی نبینا علیه السلام) و همچنانان امتحان فرزندش حضرت اسماعیل(علیه السلام) است.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید: "و اذابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک الناس اماما". منظور از کلمات همان اوامر و نواهی الهی است.
یکی از امتحانات الهی برای حضرت ابراهیم(علیه السلام) این بود که به واسطه نمرودیان در آتش انداخته شد و وقتی جبریل آمد و گفت که چه کمکی کنم به تو، فرمود، با وجود خدای احد واحد، صمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد، نیاز به کمک تو جبریل ندارم.
این کمال یقین این مرد الهی است که خداوند به حال بندگانش آگاه وبصیر است. او عبد مطلق خودش را در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا فراموش نمی کند.
در مرتبه دوم خداوند به حضرت ابراهیم(ع) دستور می دهد فرزندی که خداوند در سن ۷۰ سالگی برایش عنایت کرده را با مادرش هاجر در زمینی بدون آب و امکانات زندگی رها کند و پشت سرش را هم نگاه نکند، بازهم به این فرمان الهی عمل کرده و دست به درگاه الهی بلند کرده و می گوید: "ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع"؛ پروردگارا من این فرزند عزیز و دلبندم را به دستور تو در سر زمین بدون آب و وسایل زندگی رها کردم. اشک هایش جاری، یک طفل معصوم با مادرش در این بیابان، که هزاران نوع خطر آنها را تهدید می کند، اما باورمند است که هیچ جایی از تحت سیطره حکومت خدا بیرون نیست.
مرحله سوم وقتی فرزند در عالم دوری از پدر بزرگ و جوان می شود، دستور ذبحش را می دهد، آن هم در عالم رویا با پسر مشوره می کند که خداوند این گونه به من دستور داده است. اینجا هم امتحان پدر است هم پسر. در امتحان پدر، ایا او عواطف پدری را مقدم بر دستور خداوند می سازد؟! اما حضرت ابراهیم اوامر الهی را بر عواطف پدری مقدم نمود و عزم خود را برای انجام دستور خداوند جزم کرد، و موضوع را با پسر در میان گذاشت.
اینجا امتحان پسر است که در برابر امر خداوند و اطاعت از پدر چه می کند؟ فرمود: "یا ابت افعل ما تامر ستجدنی ان شالله من الصابرین"؛ انجام بده پدر آنچه از طرف خداوند دستور داری، ان شالله من را از صابرین در برابر امر خداوند خواهی یافت.
وقتی پدر موافقت پسر را دریافت کرد و مطمئن شد، قرآن می فرماید: "وتله للجبین"؛ او را با رو به زمین خواباند. به تعبیر بعضی مفسرین، این کار را که با پیشانی اسماعیل را خواباند، به خواست خود حضرت اسماعیل بود، مبادا چشم او به چشم پدر بیفتد وعواطف پدری مانع اجرای امر الهی شود.
وقتی کارد را به گردن اسماعیل گذاشت تا ببرد، کارد کارگر نیفتاد، دو مرتبه، سه مرتبه، بعد ابراهیم ناراحت شد کارد را به سنگ زد، سنگ دو شقه شد، بار دیگر به دست گرفت که تا گردن فرزندش را جدا کند، ندا از عالم غیب آمد که: "قد صدقت الرویا ..."؛ تو به دستور خدا عمل کردی، این قوچ را به جای اسماعیل ذبح کن.
این است که ابراهیم(علیه السلام) در تمام برنامه های الهی موفق برآمد و خداوند فرمود: "انی جاعلک للناس اماما". بعد از این که درتمام این امتحانات الهی سرفراز بیرون آمد، فرمود: "من تو را برای مردم امام قرار دادم".
پاداش حضرت اسماعیل هم این شد که خداوند تبارک و تعالی از نسل او پیامبر خاتم، محمد مصطفی(صل لله علیه وآله وسلم) را قرار داد، از نسل پیامبر خاتم، حضرت فاطمه زهرا(س)، و از نسل فاطمه زهرا(سلام لله علیها) مهدی موعود(عجل لله فرجه الشریف).
نتیجه این است، اگر انسان در فراز و نشیب های زندگی تکیه بر خدا کند، خداوند حتما دست انسان را می گیرد. دوم، کسانی که اطاعت از پدر کند، خداوند او را عاقبت بخیر کرده و در نسل او برکت عنایت می نماید.
https://avapress.com/vdcbw8b59rhb9sp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط