تاریخ انتشار :جمعه ۱۸ میزان ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۱
کد مطلب : 220395
افول امریکا، افزایش نفوذ ایران و کاهش تاثیرگذاری کشورهای عربی
ماراکارلین و تاما کوفمان ویتز ـ فارن افرز/ مدت زمانی است که روشن شده ایالات متحده باید، با توجه به ریسک ها و هزینه ها، تقلای کمتری در خاورمیانه داشته باشد. تحولات جنجالی ماه های اخیر تاکیدی است بر اینکه آمریکا باید کمتر بر این منطقه تمرکز داشته باشد. این تحولات هزینه های درگیر ماندن و نیز خطرات غریبِ رویکرد ترامپ را روشن ساخت. البته در منطقه ای که آمریکا، برای دورانی طولانی به عنوان یک هژمون، دست برتر را داشته، برای بسیاری از سیاستگذاران و تحلیلگران آمریکایی پذیرش واقعیت های مربوط به کاهش منافع و در نتیجه کاهش نفوذ آمریکا، دردآور است. اما در دورانی که موج همه گیری کروناویروس ادامه دارد، این منطقه متفاوت تر به نظر می رسد و در این چشم اندازِ دیگرگون، برای آمریکا فرصت هایی هست و خطراتی. چالش آمریکا این است که از باقی مانده منافع مهمش در یک دوران اضطرار و رقابت حفاظت کند، بی آنکه بر رویکردهای ناکام گذشته، بیشتر پافشاری داشته باشد. آمریکا هنوز هم فرصت هایی را دارد تا در خاورمیانه، منطقه ای پایدار شکل بگیرد که نیازمند پایبندی های پرهزینه و درازمدت نباشد. تمرکز بر محدودکردن رقابت ژئوپولیتیکی با منطقه، مقابله موثرتر با رفتار ایران و چاره کردن کشمکش های نیابتی تا حد ممکن، می تواند واشنگتن را قادر سازد تا نفوذ غالب خود را حفظ کرده و بی آنکه بطور کامل کنار بکشد، تقلای کمتری در خاورمیانه داشته باشد.
 
کارآترین ابزار کشورهای عرب خلیج فارس در رقابت ژئوپولیتیکی منطقه ای، پول است که اکنون با کاهش بهای نفت، ته کشیده است. عربستان و امارات، 30 میلیارد دالر هزینه کردند تا دولت جنرال عبدالفتاح السیسی در مصر را سرپا نگه دارند. اکنون اقتصادهای خودشان به مشکل خورده و همه کشورهای خلیج فارس با انسداد مالی روبه رو هستند. اکنون باید حساب کنند که چقدر می توانند در مصر و اردن خرج کنند، چقدر برای پس زدن نفوذ ایران در عراق و لبنان هزینه کنند و چطور می توانند همزمان با پی جویی صلح در یمن، منافع کلیدی خود را حفظ کنند. اکنون باید رویاپردازی درباره ناکار کردن دشمنان ایدئولوژیکی و شکل دادن منطقه مطابق میل خود را کنار گذارند.
 
هرچند توانش مالی خاورمیانه، گاهی هم علیه منافع آمریکا به کار گرفته شده اما اغلب ابزاری بوده برای واشنگتن که با تکیه بر آن، از شرکای ضعیف تر حمایت کرده و چرخ های دیپلماسی آمریکا را روغن کاری کند. از دست رفتن این اهرم، تلاش های آمریکا برای یک منطقه پایدار را مختل می کند. در واقع، دوران پساکرونا، شاید به نفع ایران و به هزینه کشورهای عرب باشد.
 
ایران دیرزمانی است که زندگی بدون درآمد نفتی را آموخته و اعمال نفوذ ارزان در منطقه را به خوبی تمرین کرده است. سپاه با دور زدن تحریم ها و با دخالت در بخش های مختلف اقتصاد ایران، هزینه خودش را در می آورد. بنابراین، زمانی که بحران کروناویروس به پایان برسد، نفوذ نسبی ایران در جاهایی مثل عراق، لبنان و سوریه، احتمالا بیشتر و نفوذ کشورهای عربی، کمتر خواهد شد. این دگرش، بازنگری در رویکرد بی حاصل ترامپ در برابر ایران را ضروری تر می سازد. ترامپ، فشار اقتصادی و نظامی بر ایران را به سطوح تنبیهی افزایش داد اما هرگز درخواست های واقع بینانه ای نداشته یا روشن نکرده که کدام خواسته، اولویت دارد… دستاورد اصلی کارزار فشار حداکثری ترامپ، انزوای بین المللی آمریکا در رویارویی با بلندپروازی هسته ای ایران، فشارهای تازه بر دولت عراق برای اخراج نیروهای آمریکایی و چالش های یکسره امنیت دریانوردی و نیز حفظ زیرساخت های انرژی منطقه بوده است.  در دو دهه گذشته، آمریکا نه چندان به خاطر یک حضور نظامی بلکه بیشتر با ترکیبی از تحریم ها، اطلاعات، فشار چندجانبه و بکارگیری هدفمند نیروی نظامی در صورت ضرورت، توانسته ایران را باز بدارد. همین بسته سیاستی موثر، مسیری را برای ترغیب ایران به بازنگری کردارهای منطقه ای و سرانجام رهاکردن آنها به سود تعامل بین المللی پیش پای آمریکا می گذارد، بی آنکه بر نیروی نظامی به عنوان یک گزینه دم دست تکیه شود. اجرای این رویکرد، به یک فرایند مستحکم بین سازمانی و همکاری نزدیک با متحدان نیاز دارد.
 
آمریکا همچنین باید آتش دیگر کشمکش های منطقه ای را که به دردسرآفرینانی همچون ایران و روسیه، فرصت هایی برای گسترش نفوذ می دهد، فرونشاند. کمبودهای مالی کشورهای خلیج فارس هم ممکن است علاقه آنها به بلندپروازی منطقه ای را کاهش دهد. سیاست های ترامپ در یمن، لیبی و سوریه به بازیگران منطقه ای امکان پی جویی اهدافشان را داده است. جنگ یمن، بهترین فرصت برای آمریکاست تا راهی را به سوی حل و فصل منازعه بگشاید. هم امارات و هم سعودی ها، اندک اندک می فهمند که بهای درگیری شان در جنگ یمن قابل تحمل نیست. آنها نه تنها در رسیدن به هدف خود برای بازگرداندن دولت منصور هادی ناکام ماندند بلکه ثبات یمن و منطقه را هم عمیقا تضعیف کردند که به سود ایران و القاعده است.
 
https://avapress.net/vdci3uarwt1arp2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما