تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۰ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۱
کد مطلب : 208914
افغانستان در گرو جنگ و صلح امریکا
غلام‌رضا سادات/ بدون شک آخر هر جنگی صلح، هم‌پذیری و آشتی است و کمتر جنگی را در تاریخ می‌توان یافت که با جنگ ختم شده باشد. با این حال جنگ افغانستان و بحران چند دهه اخیر در کشور با این‌که برای اشتغال‌زدایی و مقابله با شوروی کلید خورده بود، رفته رفته در طول سال‌های متمادی ابعاد مختلف جنگی به خود گرفته و ادامه داشته است. بعد اصلی قضیه؛ از حادثه هفت ثور ۵۷ و تشکیل احزاب جهادی در داخل و خارج شروع و تا پیروزی مجاهدین و جنگ‌های داخلی و بالاخره ظهور طالبان و حملات یازدهم سپتامبر، این جنگ را همواره پیچیده و وجهه تازه داده که تا امروز ادامه دارد.
 
ظهور طالبان در دهه نود در قندهار، زمانی که افغانستان در جنگ‌های داخلی می‌سوخت، بعد جدیدی از ادامه بحران بود، اما کمتر کسی تصور می‌کرد که این گروه سنتی و ارتجاعی بتواند به آن سرعت عمل، 90 درصد خاک افغانستان را طی کمتر از پنج سال تصاحب کند. بدون شک بخش‌های مهمی از این پیروزی‌ها به کمک نظامی و استخباراتی و لوژستیکی کشور همسایه یعنی پاکستان و کشورهای عربی خلیج(عربستان سعودی و امارات) بود.
 
اتحاد سرپوشیده و مرموز طالبان با گروه القاعده و حملات در کنیا و تانزانیا در ۱۹۹۸ که القاعده مسئول آن دانسته شد، و بالاخره حادثه یازدهم سپتامبر در 2001، پای امریکا را به افغانستان کشاند. هرچند امریکا سال‌های پیشتر و در زمان مجاهدین نیز علیه روس‌ها، بعضی از گروه‌های مجاهدین را اکمالات نظامی و غیرنظامی می‌کرد، اما حملات یازدهم سپتامبر به گونه‌ای طراحی شد که پای امریکا را به افغانستان باز کرد و بهانه‌ای برای لشکرکشی امریکا به افغانستان شد؛ اما حالا بعد از دو دهه جنگ و خشونت، رویکرد و نگاه مردمی نسبت عملکرد امریکا در قبال مبارزه با طالبان و دیگر گروه‌های مسلح، مورد شک و تردید قرار گرفته است. با این‌که در نخست امریکا توانست در مدت یک ماه تمامی خاک افغانستان را از چنگال طالبان و با همکاری محور مقاومت آزاد کند، اما بعد از آن و در سال‌های پسین؛ این‌که چگونه طالبان دوباره قوت گرفته و فرصت جولان را در گوشه گوشه افغانستان به دست آورد، محل پرسش است و طبعأ این سوالی است که برای بسیاری مطرح است.
 
اما پس از دو دهه که روند جنگ بیشتر در دست امریکا بوده و هزاران غیرنظامی و نظامی در افغانستان قربانی خشونت‌ها گردیدند، حالا روند صلح نیز در دست امریکا قرار دارد. با وجود امضای موافقت‌نامه یک‌جانبه صلح بین امریکا و طالبان، که حکومت افغانستان در آن دور زده شد، امروز کمتر کسی به سیاست صلح طلبانه امریکا که به نفع مردم باشد، باورمند است. امریکا در روند صلح افغانستان به صورت شایسته و بایسته صادق نیست، و بیشتر در جستجوی خرید آبرو و حیثیت اقتدارگرایانه برای خودش و راه برای فرار از بحران و چالش است.
 
حالا در ادامه این روند، ممکن با موافقت‌نامه امریکا و احیانای مذاکرات بین‌الافغانی که امیدها به آن بسته شده، بخشی از گروه طالبان به روند صلح بپیوندد، اما همان‌طوری که بارها مقامات امریکایی اذعان داشته که امضای پروسه صلح با طالبان به معنی ختم جنگ در افغانستان نیست، این یعنی امریکا نمی‌خواهد و سیاست هژمونی‌اش اجازه نمیدهد که جنگ در افغانستان ریشه‌کن شود و خشونت‌ها در افغانستان از بین برود؛ چرا که در این صورت بهانه‌ای برای حضور سربازان و پایگاه‌های نظامی امریکا باقی نمی‌ماند. هرچند به تازگی گزارش‌هایی از تمایل رییس‌جمهور امریکا برای خروج سربازان آن کشور از افغانستان وجود دارد، اما با این وجود، امریکا برای جایگزین کردن گروه‌ها و تداوم حضورش، شاید طرح‌هایی داشته باشد.
 
افغانستان امروز در شرایط حساسی قرار دارد؛ از یک طرف روند صلح و پروسه‌ای که از جانب امریکا مدیریت شده و موافقت‌نامه‌ای که امضا شد، و در ادامه این روند، رهایی زندانیان طالب، و شروع گفتگوهای بین‌الافغانی، که قطعا با فشار امریکا همراه خواهد بود، برای مردم و حکومت سرنوشت‌ساز است؛ چنان‌که در قسمت رهایی زندانیان طالب شاهد فشار امریکا و بده و بستان‌هایی بودیم. البته امریکا قطعا برای حضور منطقه‌ای‌اش بهانه و ابزاری را جست‌وجو خواهد کرد، و برای طالبان که احیانا با حکومت یک‌جا شده و یا...، امتیازات سیاسی داده خواهد شد.  این مسأله با شروع گفتگوها و در صورت به ثمر نشستن مذاکرات بین‌الافغانی روشن خواهد شد.
 
از طرفی هم سرنوشت انتخاباتی که گذشت و حدود 200 میلیون دالر هزینه برداشت، شرایط پیچیده‌ای را به وجود آورده است. بعد از چند ماه کش و قوس‌ها، نتیجه‌ای که اعلان شد، منجر به بحران گردید. این بحران سیاسیون را به صورت جدی مقابل هم قرار داده و بر شکنندگی اوضاع و بحران در کشور افزوده است.
 
در عین حال گسترش ویروس کرونا و بحران همه‌‌گیری که همه جهان را فلج ساخته، برای کشور فقیر و عقب مانده‌ای مانند افغانستان که وابسته به کمک‌های خارجی است و در عین حال با کمبود شدید ابزار و وسایل صحی روبرو است، بر دیگر چالش‌ها افزوده و مردم را بیش از گذشته در مضیقه قرار داده است. حالا مسأله‌ گرانی مواد غذایی و اولیه و قرنطین بدون راهکار عملی شهرها، فشار را برای مردمان تنگ‌دست چند برابر ساخته است.
 
با این وجود، با توجه به اوضاع به هم ریخته داخلی و بن‌بست سیاسی پس از تحلیف که بین سیاسیون ایجاد گردیده، حکومت افغانستان و سیاسیون را در موضع ضعیفی قرار داده است.
 
طالبان هم که در واپسین ماه‌ها و روزها اندکی قوت گرفته و فرصت جولان پیدا کرده، با امضای موافقت‌نامه و سفرهایی که داشته، بر مشروعیت‌شان به عنوان یک گروه فعال سیاسی ـ نظامی افزوده است.
 
امریکا هم از یک‌‌طرف به خاطر اقناع افکار و اذهان عامه داخلی خود مبنی بر ختم درازترین جنگ تاریخش در یک کشور بیرونی و هزینه میلیاردها دالر، باید آن‌را محدود کرده و به نوعی خاتمه دهد. از طرفی هم به خاطر کنترول منطقه‌ای خود بر قدرت‌های دیگر که افغانستان در این بین جایگاه استراتژیک دارد، باید تداوم حضورش را تثبیت کند؛ بر این اساس تلاش دارد تا با امضای پیمان صلح بین‌الافغانی و شبیه آنچه که خود با طالبان امضا کرد، بخشی از طالبان را وارد جامعه سیاسی افغانستان کند، از فشار افکار داخلی خود و یا هم با ادامه نوع جدیدی از بحران در افغانستان، بر حضورش در منطقه ادامه دهد. در این صورت، آن‌چه که قابل توجه است، تداوم حضور امریکا و دوام جنگ و خشونت به شکل جدید آن در افغانستان خواهد بود.
 
با این حال افغانستان سه چالش مهم(بحران ویروس کرونا، اختلاف سیاسی ناشی از انتخابات و روند گفنگوی صلح با طالبان) را در پیش دارد، که هر سه این چالش، تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم خواهد داشت. در صورت وحدت نظر، سیاست عاقلانه و هم‌پذیری سیاسیون، و عدم اتکای بیش از حد به امریکا، می‌توان از این چالش‌ها به سلامت عبور کرد؛ در غیر آن ادامه بحران‌های کنونی و تشدید آن، سبب ادامه بحران و بزرگتر شدن آن در کشور خواهد شد که ممکن است آن وقت هیچ کسی توان جمع کردن آن را نداشته باشد.
https://avapress.net/vdcb8wb5arhbg9p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما