پیش از این با فرا رسیدن زمستان و فصل سرما، حملات گروه طالبان که اغلب از کوهها و درهها به عنوان سنگر و محل اختفا استفاده میکردند، کاهش پیدا میکرد، اما برعکس در زمستان جاری حملات این گروه در بخشهای مختلف کشور شدت پیدا کرده است.
حمله مرگبار هفته قبل ولایت میدان وردک که به گفته بعضی از شاهدان عینی، بیش از 120 تن را به کام مرگ فرستاد، حملات در بغلان، ناامنیهای روز افزون در سرپل، جوزجان، فاریاب، غزنی، هلمند و برخی از مناطق دیگر، گواه روشنی بر تحرک بیشتر گروه طالبان در زمستان امسال است.
وزارت داخله پیش از این گفته بود که برای سرکوب گروههای هراسافگن برنامههای زمستانی را روی دست دارد، اما تا هنوز این برنامهها جنبهی عملی پیدا نکرده است.
این در حالی است که حدود هفده سال است که با فروکش کردن جنگ با گروه طالبان در فصل زمستان، بازار صلح و مذاکره گرم میشود و سران حکومت با استفاده از این فرصت فصلی و خوشبینی، قدمهایی را برای آوردن ثبات برمیدارند، اما در پایان فصل، بدون هیچ نتیجهای درگیریها از سرگرفته میشود.
اما سوال اساسی اینجاست که دلیل تشدید حملات گروه طالبان در بخشهای مختلف کشور به خصوص هدف قراردادن نیروهای امنیتی و دفاعی، همزمان با فشرده شدن مذاکرات صلح در زمستان جاری چیست؟
آگاهان به این باور هستند که با حاضر شدن امریکا پای میز مذاکره با گروه طالبان، این گروه از انزوای سیاسی خارج شده و به عنوان یک جریان قوی سیاسی مطرح گردیده است. این گروه امروز به عنوان یک طرف مهم و با صلاحیت قضایای صلح و جنگ افغانستان در نزد جهانیان مطرح شده است.
کار گروه طالبان سرانجام به جایی رسیده که حکومت افغانستان را حریف خود ندانسته و حاضر نیستند به صورت رو در رو با هیئت دولت مذاکره کند.
دلیل تشدید حملات گروه طالبان در زمستان جاری برخلاف سالهای گذشته، یقینا به هدف امتیازگیری بیشتر در مذاکرات صلح میباشد تا نشان دهد که اگر خواستههای این گروه برآورده نشود، این توان را دارد که به قول خود در برابر حکومت دستنشانده و حتی خارجیها ایستادگی کنند.
حضور این گروه در حال حاضر آنقدر سنگینی میکند که رییسجمهور در نشست سویس ضمن فاش کردن آمار تلفات نیروهای امنیتی طی چهار سال، مجبور شد به صورت کلی از منابع قوی تمویلکننده طالبان یاد کند و اعتراف نماید که گروه طالبان با صدها شبکه تروریستی جهانی و منطقهای در ارتباط است. داکتر عبدالله عبدالله، رییس اجرائیه نیز در این اواخر با تلخی گفت که با تمام تلاشهای پیگیر برای مذاکرات صلح، اما هیچ تغییری در موضع گروه طالبان به وجود نیامده است.
سخنان مأیوسکننده و پر از ضعف صاحبان قدرت و اقرار تلخ بر اینکه گروه طالبان از پشتیبانی قوی برخوردار است، آنهم از سوی کسانی که ادعا دارند رهبران حکومت با پشتیبانی جامعه جهانی، مستقل میباشند، خود دلیل عمده بر قدرت و داشتن مورال قوی گروه طالبان است.
دلیل قدرتمند شدن گروه طالبان و اینکه سایه این جریان مخالف در همه جا افتاده است، بسیار واضح و روشن است. پس از آنکه امریکا بدون در نظر گرفتن نقش کشورهای منطقه به خصوص روسیه، ایران و چین در قضیهی صلح و جنگ افغانستان، به تنهایی وارد میدان شد، گروه طالبان نیز با روحیهای قویتر ظاهر شد.
آنگونه که معلوم است، خروج نیروهای خارجی، آزاد کردن زندانیان گروه طالبان و بیرون کردن نام این گروه و رهبران آن از لیست سیاه، مقدمهای است برای احیای دوباره قدرت طالبانی، و یقینا پس از پایان این مرحله، این گروه ادعای برپایی امارت اسلامی را نیز خواهد داشت.
هرچند در حال حاضر باورها بر این است که مردم افغانستان امارت اسلامی را نمیپذیرند و ارزشها و دستآوردهای هفده ساله را که با صدها خون دل به دست آوردهاند، قربانی خواستههای گروه طالبان نمیکنند، اما باید گفت که شرایط و زمان قابل پیشبینی نیست، زیرا در ابتدا هم مردم حکومت طالبانی را قبول نداشتند، اما بالاخره به صورت خودکار طی پنج سال قوانین امارت اسلامی در 95 درصد از خاک افغانستان حاکم بود؛ به جز بخشهای کوچکی که جنگ جریان داشت.
در نتیجه باید گفت که حرکتها و مانورهای نظامی گروه طالبان در این اواخر، آنهم از موضع قدرت و با روحیه بالا، در حقیقت دورنمایی از شکلگیری و احیای دوباره حکومت طالبانی را هرچند با تفاوتهای اندکی در ذهن تداعی میکند.
هرچند که مردم از حکومت طالبانی راضی نیستند، اما باید گفت که خاطرات خوشی از حکومتهای پسا طالبانی هم ندارند، بنابراین هرگونه احتمال را نباید نادیده گرفت، زیرا امروز درباره افغانستان کسانی دیگری تصمیم میگیرند، نه خود افغانها.
نویسنده: سید هاشم علوی
حمله مرگبار هفته قبل ولایت میدان وردک که به گفته بعضی از شاهدان عینی، بیش از 120 تن را به کام مرگ فرستاد، حملات در بغلان، ناامنیهای روز افزون در سرپل، جوزجان، فاریاب، غزنی، هلمند و برخی از مناطق دیگر، گواه روشنی بر تحرک بیشتر گروه طالبان در زمستان امسال است.
وزارت داخله پیش از این گفته بود که برای سرکوب گروههای هراسافگن برنامههای زمستانی را روی دست دارد، اما تا هنوز این برنامهها جنبهی عملی پیدا نکرده است.
این در حالی است که حدود هفده سال است که با فروکش کردن جنگ با گروه طالبان در فصل زمستان، بازار صلح و مذاکره گرم میشود و سران حکومت با استفاده از این فرصت فصلی و خوشبینی، قدمهایی را برای آوردن ثبات برمیدارند، اما در پایان فصل، بدون هیچ نتیجهای درگیریها از سرگرفته میشود.
اما سوال اساسی اینجاست که دلیل تشدید حملات گروه طالبان در بخشهای مختلف کشور به خصوص هدف قراردادن نیروهای امنیتی و دفاعی، همزمان با فشرده شدن مذاکرات صلح در زمستان جاری چیست؟
آگاهان به این باور هستند که با حاضر شدن امریکا پای میز مذاکره با گروه طالبان، این گروه از انزوای سیاسی خارج شده و به عنوان یک جریان قوی سیاسی مطرح گردیده است. این گروه امروز به عنوان یک طرف مهم و با صلاحیت قضایای صلح و جنگ افغانستان در نزد جهانیان مطرح شده است.
کار گروه طالبان سرانجام به جایی رسیده که حکومت افغانستان را حریف خود ندانسته و حاضر نیستند به صورت رو در رو با هیئت دولت مذاکره کند.
دلیل تشدید حملات گروه طالبان در زمستان جاری برخلاف سالهای گذشته، یقینا به هدف امتیازگیری بیشتر در مذاکرات صلح میباشد تا نشان دهد که اگر خواستههای این گروه برآورده نشود، این توان را دارد که به قول خود در برابر حکومت دستنشانده و حتی خارجیها ایستادگی کنند.
حضور این گروه در حال حاضر آنقدر سنگینی میکند که رییسجمهور در نشست سویس ضمن فاش کردن آمار تلفات نیروهای امنیتی طی چهار سال، مجبور شد به صورت کلی از منابع قوی تمویلکننده طالبان یاد کند و اعتراف نماید که گروه طالبان با صدها شبکه تروریستی جهانی و منطقهای در ارتباط است. داکتر عبدالله عبدالله، رییس اجرائیه نیز در این اواخر با تلخی گفت که با تمام تلاشهای پیگیر برای مذاکرات صلح، اما هیچ تغییری در موضع گروه طالبان به وجود نیامده است.
سخنان مأیوسکننده و پر از ضعف صاحبان قدرت و اقرار تلخ بر اینکه گروه طالبان از پشتیبانی قوی برخوردار است، آنهم از سوی کسانی که ادعا دارند رهبران حکومت با پشتیبانی جامعه جهانی، مستقل میباشند، خود دلیل عمده بر قدرت و داشتن مورال قوی گروه طالبان است.
دلیل قدرتمند شدن گروه طالبان و اینکه سایه این جریان مخالف در همه جا افتاده است، بسیار واضح و روشن است. پس از آنکه امریکا بدون در نظر گرفتن نقش کشورهای منطقه به خصوص روسیه، ایران و چین در قضیهی صلح و جنگ افغانستان، به تنهایی وارد میدان شد، گروه طالبان نیز با روحیهای قویتر ظاهر شد.
آنگونه که معلوم است، خروج نیروهای خارجی، آزاد کردن زندانیان گروه طالبان و بیرون کردن نام این گروه و رهبران آن از لیست سیاه، مقدمهای است برای احیای دوباره قدرت طالبانی، و یقینا پس از پایان این مرحله، این گروه ادعای برپایی امارت اسلامی را نیز خواهد داشت.
هرچند در حال حاضر باورها بر این است که مردم افغانستان امارت اسلامی را نمیپذیرند و ارزشها و دستآوردهای هفده ساله را که با صدها خون دل به دست آوردهاند، قربانی خواستههای گروه طالبان نمیکنند، اما باید گفت که شرایط و زمان قابل پیشبینی نیست، زیرا در ابتدا هم مردم حکومت طالبانی را قبول نداشتند، اما بالاخره به صورت خودکار طی پنج سال قوانین امارت اسلامی در 95 درصد از خاک افغانستان حاکم بود؛ به جز بخشهای کوچکی که جنگ جریان داشت.
در نتیجه باید گفت که حرکتها و مانورهای نظامی گروه طالبان در این اواخر، آنهم از موضع قدرت و با روحیه بالا، در حقیقت دورنمایی از شکلگیری و احیای دوباره حکومت طالبانی را هرچند با تفاوتهای اندکی در ذهن تداعی میکند.
هرچند که مردم از حکومت طالبانی راضی نیستند، اما باید گفت که خاطرات خوشی از حکومتهای پسا طالبانی هم ندارند، بنابراین هرگونه احتمال را نباید نادیده گرفت، زیرا امروز درباره افغانستان کسانی دیگری تصمیم میگیرند، نه خود افغانها.
نویسنده: سید هاشم علوی