پس از یک سال چانهزنی و مذاکرات ایالات متحده با گروه طالبان، آسمان و ریسمان بافیهای واهی، فریبدهنده و مجهول، سرانجام ترامپ روز گذشته به صورت غیرمنتظره روند این گفتگوها را متوقف ساخت.
دلیل و استناد ترامپ دراین تصمیم حملات اخیر گروه طالبان در کابل به خصوص کشته شدن یک سرباز ارشد امریکایی گفته شده است، اما به نظر میرسد که پشت پرده حرف و حدیثهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
توقف مذاکرات و لغو دیدار با مقامات ارشد طالبان و سران حکومت وحدت ملی از سوی "دونالد ترامپ"، آنهم در فرجامین روزهای مذاکرات، کاری نیست که از آن به سادگی گذشت؛ زیرا از یکسو چگونگی آینده افغانستان در این میان مطرح است و از طرف دیگر، مردم و نخبگان سیاسی امریکا بیشتر از این انزوای سیاسی و شکستها را از ناحیه ترامپ قبول نخواهند کرد.
این اولین و آخرین ضربهای نیست که ترامپ با سیاستهای غلط و غیرمدبرانه خود بر سیاست خارجی ایالات متحده وارد میکند، بلکه بیرون شدن از برجام، بازگردادن تحریمها بر ایران، تکرویها و ایجاد تنشها در منطقه، دیپلماسی امریکا را در سطح جهان بیش از پیش تضعیف کرده است.
هرچند خزانهداری امریکا به عنوان اقتصاد برتر جهان می تواند بر هر کشوری تعذیرات وضع کند و کشورهای اروپایی نیز به همین دلیل برای حفظ برجام اقدام جدی نمیتوانند، اما با این همه اقدامات غیرمسوولانه و دور از اصول سیاسی و معیارهای بینالدول ترامپ، امروز این کشور را در برابر افکار عمومی جهانی قرار داده و یقینا در این آشفته بازار سیاست، تنها نگاه اقتصاد محور فرشتهی نجات ایالات متحده نخواهد شد.
ترامپ از آغاز ریاست جمهوری خود نشان داد که مرد سیاست و مدیریت نیست و تلاشهای مشاورین کارکشته و با تجربه در کاخ سفید نیز گاهی نمیتواند از دیوانگیهای او جلوگیری کند.
او بعد از پیروزی در انتخابات امریکا، "اوباما"، رییسجمهور پیشین را متهم کرد که سیاستهای غلط را تاکنون اعمال کرده است، در حالی که اوباما در امریکا به فرد هوشمند و با تدبیر معروف بود، توافق هستهای برجام در زمان رهبری او گام بزرگی در چگونگی تعامل سیایون کشورهای منطقه و جهان بود و این معاهده حیاتی، تازه روزنه صلح جهانی را بازکرده بود که به دست دیوانهای خراب شد.
گذشته از همه رابطه گرم ترامپ با اسرائیل تنها به خاطر داماد یهودیش، شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت این کشور و تحریک رژیم صهیونیستی در ایجاد ناامنیها از اشتبهات فاحش ترامپ بود که حتی منافع خود امریکا را امروز در خاورمیانه به مخاطره انداخته است.
در زمان ترامپ اولین اشتباه امریکا در افغانستان نسبت به روند مذاکرات صلح نیز این بود که یک گروه تروریستی منزوی را که در لیست سیاه سازمان ملل نیز قرار داشت، موقفی بالاتر از یک حکومت مشروع را داد و زمینه و ظرفیتی را در فضای سیاسی ایجاد کرد که یک مشت موجودات مضر و فراریان دشت و صحرا را به میدان آورد و بالاخره فرصتی را برای یک دسته از افراد خون آشام سفاک ایجاد کرد که دستشان تا مرفق به خون مردم بیگناه آلوده بود.
گروه طالبان که به خاطر جنایتهایشان چه در زمان امارت اسلامی و چه پس از آن منفور دنیا بودند و جرمشان از نگاه حقوق بینالملل محرز و مسلم بود و میبایست درهرگوشهای سرکوب شوند، اما توسط امریکا به بالاترین مقام سیاسی دست یافتند و در جریان مذاکرات یکساله همواره موقف برتری نسبت به حکومت و مردم افغانستان داشته است؛ بنابراین اگر منصفانه قضاوت شود، این در حقیقت خیانت امریکا در حق مردمی است که چهل سال است در آتش جنگ میسوزند.
اشتباه دوم ترامپ به اثر شتاب زدگی بیش از حد این بود که قطع جنگ و آتشبس را شرط اول مذاکرات قرار نداد و خیال میکرد که میتواند با این مذاکرات و نزدیک شدن به گروه طالبان، آنان را از چنگ کشورهای رقیب به طرف خود بکشاند، اما این ترفند نیز آنگونه که او میخواست، به نتیجه نرسید و لغو غیرمترقبه مذاکرات صلح، تمام رشتهها را پنبه کرد. هرچند که ممکن است بار دیگر دستور مذاکره با طالبان را صادر کند، زیرا کسی که تعادل فکری ندارد، تصمیمش نیز ثابت نیست، اما از نگاه سیاسی با این اقدام خود مقتدرترین کشور جهان را سبک و بیمایه جلوه داد.
صداقت امریکا که از ابتدا نسبت به مردم افغانستان قابل اعتماد نبود، با تصمیم روز گذشته ترامپ به یقین تبدیل شد، زیرا مورد استناد ترامپ در این تصمیم کشته شدن دوازده تن که یک تن آن امریکایی بوده، میرساند که رییس جمهور امریکا به آینده و وضعیت کنونی مردم افغانستان کوچکترین توجهی ندارد، درحالی که روزانه صدها تن در این خاک قربانی سیاستهای شوم امریکا میشوند.
اگر از حقیقت چشمپوشی نکنیم، امریکا 18 سال است که مسوول تمام خونریزیها و بدبختیها در افغانستان است، زیرا بهانهی هر یک از گروههای تروریستی به شمول طالبان، امروز حضور خارجیها در کشور برای حملات و دهشتافکنیهایشان میباشد. پس امریکا مسوول درجه یک ناامنیها و ناهنجاریهاست و آتشی را که شعلهور ساخته، باید خود خاموش کند.
نویسنده: سید هاشم علوی
دلیل و استناد ترامپ دراین تصمیم حملات اخیر گروه طالبان در کابل به خصوص کشته شدن یک سرباز ارشد امریکایی گفته شده است، اما به نظر میرسد که پشت پرده حرف و حدیثهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
توقف مذاکرات و لغو دیدار با مقامات ارشد طالبان و سران حکومت وحدت ملی از سوی "دونالد ترامپ"، آنهم در فرجامین روزهای مذاکرات، کاری نیست که از آن به سادگی گذشت؛ زیرا از یکسو چگونگی آینده افغانستان در این میان مطرح است و از طرف دیگر، مردم و نخبگان سیاسی امریکا بیشتر از این انزوای سیاسی و شکستها را از ناحیه ترامپ قبول نخواهند کرد.
این اولین و آخرین ضربهای نیست که ترامپ با سیاستهای غلط و غیرمدبرانه خود بر سیاست خارجی ایالات متحده وارد میکند، بلکه بیرون شدن از برجام، بازگردادن تحریمها بر ایران، تکرویها و ایجاد تنشها در منطقه، دیپلماسی امریکا را در سطح جهان بیش از پیش تضعیف کرده است.
هرچند خزانهداری امریکا به عنوان اقتصاد برتر جهان می تواند بر هر کشوری تعذیرات وضع کند و کشورهای اروپایی نیز به همین دلیل برای حفظ برجام اقدام جدی نمیتوانند، اما با این همه اقدامات غیرمسوولانه و دور از اصول سیاسی و معیارهای بینالدول ترامپ، امروز این کشور را در برابر افکار عمومی جهانی قرار داده و یقینا در این آشفته بازار سیاست، تنها نگاه اقتصاد محور فرشتهی نجات ایالات متحده نخواهد شد.
ترامپ از آغاز ریاست جمهوری خود نشان داد که مرد سیاست و مدیریت نیست و تلاشهای مشاورین کارکشته و با تجربه در کاخ سفید نیز گاهی نمیتواند از دیوانگیهای او جلوگیری کند.
او بعد از پیروزی در انتخابات امریکا، "اوباما"، رییسجمهور پیشین را متهم کرد که سیاستهای غلط را تاکنون اعمال کرده است، در حالی که اوباما در امریکا به فرد هوشمند و با تدبیر معروف بود، توافق هستهای برجام در زمان رهبری او گام بزرگی در چگونگی تعامل سیایون کشورهای منطقه و جهان بود و این معاهده حیاتی، تازه روزنه صلح جهانی را بازکرده بود که به دست دیوانهای خراب شد.
گذشته از همه رابطه گرم ترامپ با اسرائیل تنها به خاطر داماد یهودیش، شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت این کشور و تحریک رژیم صهیونیستی در ایجاد ناامنیها از اشتبهات فاحش ترامپ بود که حتی منافع خود امریکا را امروز در خاورمیانه به مخاطره انداخته است.
در زمان ترامپ اولین اشتباه امریکا در افغانستان نسبت به روند مذاکرات صلح نیز این بود که یک گروه تروریستی منزوی را که در لیست سیاه سازمان ملل نیز قرار داشت، موقفی بالاتر از یک حکومت مشروع را داد و زمینه و ظرفیتی را در فضای سیاسی ایجاد کرد که یک مشت موجودات مضر و فراریان دشت و صحرا را به میدان آورد و بالاخره فرصتی را برای یک دسته از افراد خون آشام سفاک ایجاد کرد که دستشان تا مرفق به خون مردم بیگناه آلوده بود.
گروه طالبان که به خاطر جنایتهایشان چه در زمان امارت اسلامی و چه پس از آن منفور دنیا بودند و جرمشان از نگاه حقوق بینالملل محرز و مسلم بود و میبایست درهرگوشهای سرکوب شوند، اما توسط امریکا به بالاترین مقام سیاسی دست یافتند و در جریان مذاکرات یکساله همواره موقف برتری نسبت به حکومت و مردم افغانستان داشته است؛ بنابراین اگر منصفانه قضاوت شود، این در حقیقت خیانت امریکا در حق مردمی است که چهل سال است در آتش جنگ میسوزند.
اشتباه دوم ترامپ به اثر شتاب زدگی بیش از حد این بود که قطع جنگ و آتشبس را شرط اول مذاکرات قرار نداد و خیال میکرد که میتواند با این مذاکرات و نزدیک شدن به گروه طالبان، آنان را از چنگ کشورهای رقیب به طرف خود بکشاند، اما این ترفند نیز آنگونه که او میخواست، به نتیجه نرسید و لغو غیرمترقبه مذاکرات صلح، تمام رشتهها را پنبه کرد. هرچند که ممکن است بار دیگر دستور مذاکره با طالبان را صادر کند، زیرا کسی که تعادل فکری ندارد، تصمیمش نیز ثابت نیست، اما از نگاه سیاسی با این اقدام خود مقتدرترین کشور جهان را سبک و بیمایه جلوه داد.
صداقت امریکا که از ابتدا نسبت به مردم افغانستان قابل اعتماد نبود، با تصمیم روز گذشته ترامپ به یقین تبدیل شد، زیرا مورد استناد ترامپ در این تصمیم کشته شدن دوازده تن که یک تن آن امریکایی بوده، میرساند که رییس جمهور امریکا به آینده و وضعیت کنونی مردم افغانستان کوچکترین توجهی ندارد، درحالی که روزانه صدها تن در این خاک قربانی سیاستهای شوم امریکا میشوند.
اگر از حقیقت چشمپوشی نکنیم، امریکا 18 سال است که مسوول تمام خونریزیها و بدبختیها در افغانستان است، زیرا بهانهی هر یک از گروههای تروریستی به شمول طالبان، امروز حضور خارجیها در کشور برای حملات و دهشتافکنیهایشان میباشد. پس امریکا مسوول درجه یک ناامنیها و ناهنجاریهاست و آتشی را که شعلهور ساخته، باید خود خاموش کند.
نویسنده: سید هاشم علوی