تاریخ انتشار :پنجشنبه ۶ جدی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۰
کد مطلب : 176713
فرازهاي یک استراتژي؛ حمایت دوامدار پاکستان از طالبان افغان نشانه چیست؟
در دهه هفتاد میلادي بیشترین رهبران هفت‌گانه سیاسي در پاکستان تجهیز شدند، مشارکـت این رهبران سیاسی و مجاهدین افغان با هدایت و حمایت پاکستان، نشان مي‌داد که نقش این کشور در فرایندهاي سیاست‌گذاري افغانستان بسیار عمیق است. تداوم حمایت پاکستان از احزاب سیاسي افغان،عملا به این حدس و گمان‌ها دامن مي‌زد که هر حکــومتی در آینده در کابل شکل بگیرد، باید از محوریت پاکستان بڱذرد.
 
اما شرایط آشفته سیاست در افغانستان به شدت تغییر یافت و طالبان رانده شده، رهبران مجاهدین اقتدار خود را از دست دادند و دیگر آن وجهه پایداري مقاومت و جهاد افغانستان کم‌رنگ گردیده بود. در زمان حاکمیت طالبان، پاکستان اشتباهات زیادي را مرتکب شد؛ کشتن داکتر نجیب‌الله،
تلاش براي دستیابي به اسناد تاریخي افغانستان، وضع قوانین سخت‌گیرانه اسلامي که بخشی از آن را رهبران مذهبي پاکستان تجویز مي‌کردند. دستور مهار رهبران شمال نیز یکي از برنامه‌هاي مهم پاکستان بود.
 
پاکستاني‌ها به این ذهنیت معتقد بودند که براي یک رهبر مجاهد افغان، سر دادن الله اکبر در سنگرها، مرتد خواندن گروه‌هاي رقیب و انگیزه دادن به شهادت در راه خدا، بیش از منافع ملي براي آنان اهمیت دارد. این امر سبب شد که منابع جهاد افغانستان به جیب پاکستاني‌ها سرازیر گردد.
 
پاکستان همواره باور داشت هر نظام سیاسي که در افغانستان بیاید، باید توسط مهره‌هاي قدرتمند قومي و مذهبي وابسته به این کشور اداره شود و سرمایه‌گذاري طولاني‌مدت پاکستان روی رهبران مجاهدین به خوبي نشان‌دهنده این مدعاست. اما آن‌چه پاکستان باور داشت که رهبران مجاهدین به منافع پاکستان سود مي‌رساند و از مقاصد سیاسي این کشور دفاع مي‌کنند، به هدر رفت، زیرا رهبران جهادي افغان به تازگي طعم معاملات سیاسي را چشیده بودند.
 
ابعاد جنگ در افغانستان بسیار گسترده بود، سکـولارها در مقابل اصول‌گراها، مجاهدین در مقابل تکنوکرات‌ها، اقتدارگراها در مقابل اصلاح‌طلبان و اسلام‌گراها در مقابل تجددگراها قرار داشتنند؛ این جنگ تضاد‌هاي فکري به منافع تمام کشورهاي درگیر در قضایای افغانستان آسیب مي‌رساند.
 
چندگانگي در درون افغانستان شرایط صلح و ثبات سیاسي را دشوار ساخته است. بازیگران کلیدي
مانند پاکستان و سایر کشورهايی که منافع دارد، دیگر نمي‌توانند با اراده نظام سیاسي در افغانستان چیزی به دست بیاورند. تجربه چهار دهه بحران سیاسي در افغانستان نشان مي‌دهد که هر گروه مذهبي و غیرمذهبي که براي مقاصد کشورها خارجي کار مي‌کند، به عنوان مهره‌هاي سوخته ناميده مي شوند.
 
تاریخ معاصر افغانستان نشان مي‌دهد که شکست بسیاري از نظام‌هاي سیاسي عوامل دروني داشته است؛ تعریف قدرت در افغانستان یک تعریف نامتعارف است. دین‌گرایی و گرایش‌هاي قومي یکي از شاخصه‌هاي سیاست ورزي در افغانستان است. هیچ‌گاه نمي‌توان سیاست را بدون این دو عوامل تعریف کرد.
 
تنها نقطه‌ قوت پاکستان بسیج ساختن گروه‌هاي متعدد مذهبي و گرایش افراطي بود که با حمایت از نظام‌هاي تندرو دیني صورت مي‌گرفت. در چنین شرایطی که اکثر کشورها علیه پدیده افراط‌گرایی و خشونت‌ورزي است، نقش پاکستان بسیار منفعلانه به نظر مي‌رسد.
 
در دهه هفتاد، تمام تلاش پاکستان صادر نمودن اندیشه‌هاي اخواني توسط نظام‌هاي تحجـرگرای مذهبي بود. رهبران مجاهدین نیز یکي از مهره‌هاي بسیار قدرتمند در این زمینه محسوب می‌شدند کــه کمک شایانی در این زمینه نمودند. پاکستان تنها کشوری بود که از همین آدرس توانست نزدیک به 60 درصد کمک‌هاي کشورهاي عربي و امریکا را کــه به مجاهدین
افغان اختصاص یافته بود، به نفع خود استفاده کند.
 
پدیده تندروي که روزگاري پاکستان با تمام قدرت از آن حمایت مي کرد، امروزه بحران جدیدي را در داخل این کشور به وجود آورده است. گروه‌هاي متعدد اجتماعي و سیاسي که علیه این افراط‌گرایی اسلامي مبارزه مي‌کنند، قربانیان زیادي را متقبل گردیده‌اند. نظام پاکـستان به این باور رسیده که حمایت از گروه‌هاي تندرو یک اشتباه تاریخي است، زیرا پاکستان بستر مناسبی براي سربازگیري گروه‌هاي افراطي تلقي مي‌شود.
 
سه اهداف اساسي پاکستان در رابطه با حمایت از گروه طالبان این است؛ حل مناقشه دیورند، دستیابي به معادلات سیاسي اقتصادي، بعضی سیاست‌هاي اعمالي هند و مدیریت آب‌هاي افغانستان نیز از ابعاد تأثیرگذار این سیاست است. این موارد آخرین گزینه حمایت از طالبان است.
 
اما دوام جنگ در افغانستان هیچ‌گونه سود دراز مدتی براي مقاصد پاکستان ندارد. در میان‌مدت حمایت پاکستان از این گروه‌ها یک نیاز اساسي است. جنگ نیابتي کشمیر و سرکوب بعضي گروه‌هاي داخلي پاکستان ایجاب مي‌کند که این کشور از تندروهاي اسلامي استفاده کند. از دید اکـثر کارشناسان سیاسي، پدیده افراط‌گرایی
در پاکستان یک خطر جدي محسوب مي‌شود، اما کارشناسان نظامي پاکستان هنوز باور دارند که مهره‌هاي تخاصم‌گرا مي‌توانند در نیابت از پاکـستان یک ضرورت باشد.
 
دوران کنوني در روابط بین الملل دوران انتقالي و گذراست و یکي از حساس‌ترین و سرنوشت‌سازترین مقاطع در نظام بین‌الملل محسوب مي‌شود. در این دوران، کشورهايی که غالبا در این مسیر قرار داشتند، در گذشته با جنگ و ناامني همـــــراه بودند، اما شرایط کنوني زمینه را براي کشورهایي فراهم مي‌سازد که نقش هم‌گرایی بیشتری داشته باشند. اما پاکستان مدت‌ها است که در انزواي سیاسي قرار گرفته و اعتماد به پاکستان در سطح بین‌المللی خدشه‌دار گرددیده و کمترین کشور را مي‌توان یافت که به پاکستان اعتماد داشته باشند.
 
گزارش‌هاي تأیید نشده‌اي وجود دارد که پاکستان پول‌هاي زیادي را از استخبارات منطقه بخاطر حمایت‌اش از گروه‌های اسلام‌گرا به دست مي‌آورد، زیرا نفاق بین مذاهب اسلامي و سود بردن از این مجرا، اهداف بسیاري از کشورهاي غیراسلامي تلقي مي‌شود. با این رویکرد، پاکستان دیگر گزینه ایده‌الی برای حمایت از طالبان افغاني ندارد.
 
مطالعات نشان مي‌دهد که حکومت جدید پاکستان در صدد تعاملات بیشتر با کشورهاي هم‌سو است، زیرا پناه دادن به رهبر القاعده و سایر گروه‌هاي تروریستي از نقش توسعه‌مدارانه پاکستان در سطح بین‌المللي کاسته است. ترمیم این ارتباطات نیاز به رویکرد جدید پاکستان دارد.
 
پاکستان عمیقا به این باور رسیده است که دیگر طالبان افغاني از راه جنگ پیروز نخواهد شد، اما تلاش پاکستان در نهایت ادامه دارد تا از مذاکرات صلح افغانستان به نفع مقاصد سیاسي‌اش استفاده نماید.
 
رامش سالمی، پژوهشگر روابط بینالملل در پاکستان
https://avapress.net/vdccseqs12bqmm8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما