این جمله را شاید بیش از دهها بار شنیده باشیم که در اسلام بن بست وجود ندارد. معنی این عبارت آن است که اسلام دین جامع و کاملی است و خداوند متعال برای همه ی نیازمندی های بشریت به خصوص پیروان آئین حنیف اسلام، راه چاره و علاج اندیشیده و پاسخِ همه ی نیازمندی های انسان را در قالب دین و آئین به وسیله پیامبر بزرگ اسلام، به گوش بشریت و مسلمانان رسانیده است.
معنی و مفهوم فوق وقتی کامل می شود که ویژگی الگو پذیری پیامبر بزرگ اسلام(ص) را به آن ضمیمه کنیم و از این دو معنی عمیق به یک مفهوم دقیق تر برسیم با این محتوا که یک جامعه اسلامی، زمانی بواقع اسلامی است و افراد موجود در آن جامعه مسلمان، که با الگوگیری درست و دقیق از نبی گرامی اسلام، به همه ی آنچه که به عنوان دین و آموزه های انسان و جهان ساز آن به جهان انسانیت عرضه شده، عمل کنیم؛ تا در پرتو عمل به احکام و قوانین اسلام جامعه ای داشته باشیم از هر نظر سالم و کامل که هیچگاهی و در هیچ زمینه ای با بن بست مواجه نمی شویم.
اما با نگاهی به جوامع و کشورهای اسلامی و با مطالعه ولو گذرای ملل و نحل مسلمان، خیلی سریع به این واقعیت پی می بریم که انبوه مشکلات و معضل های گوناگون، همگان را فرا گرفته و آنچه که گفته می شود در اسلام بن بست وجود ندارد، با تاسف در شیوه و روش زندگی مسلمانان، معنی ناروشنی پیدا می کند و در واقع با بن بست های غیر قابل حلی در میان جوامع مسلمان مواجه می شویم که یک چنین اوضاعی هر صاحب فکری را به اندیشه وا می دارد.
آنچه واضح است ما مسلمانان در همین شرط و قید نخست که الگو قرار دادن پیامبر بزرگوار اسلام در همه ی شئونات دنیا و آخرت ما می باشد، مشکل اساسی و بنیادین داریم و بر رغم ادعاهای بسیاری از ما که با خوش بینی خود را از راهروان راستین نبی خاتم قلمداد می کنیم، اما در اصل و اساس هیچ گونه مشابهتی با پیامبر خویش و در هیچ زمینه و فعل و صفتی نداریم و چون با عدم سنخیت در رفتار و گفتار از آن الگوی انسانیت و اخلاق فاصله گرفته ایم، انبوهی از مشکلات و سختی های فکری و عملی ما را احاطه کرده و در هر ناحیه و سمت و جهت و زاویه ای از زندگی دنیا و آخرت مان با بن بست های تاریک و مخوفی رو به رو شده ایم.
اگر از حضور و وجود پدیده های ناهنجار و شرم آوری نظیر گروه های تروریستی و دهشت افکنی چون داعش و امثال آن- که لکه ننگی شده اند بر پیشانی هر مسلمان- در کشورهای اسلامی بگذریم، با تاسف ما مسلمانان در سطح جهان و در سطح دنیای اسلام و حتی در سطح منطقه و کشورهای خویش هم نتوانسته ایم به یک همسویی و همفکری دینی و حتی انسانی دست پیدا کنیم و در این جهت ابداً نخواسته ایم از پیامبر دین و اخلاق و انسانیت، اسوه پذیری و الگو برداری داشته باشیم.
پیامبر کبیر اسلام در بسیاری از مواقع با یک عملکرد ساده و به ظاهر سطحی، استوار ترین قوانین انسانی را بنیانگداری می کرد و به پیروانش الگوی درست اندیشیدن و صحیح عمل کردن می داد. یکی از آن عملکردهای ساده اما عمیق آن بود که پیامبر جلسات شان را همواره دایره وار انجام می دادند، به گونه ای که صدر و ذیل مجلس مشخص نباشد و همگان در مکانهای مساوی با یکدیگر جلوس کنند.
پیامبر کریم اسلام با همین یک روش ساده و اما رفیع تربیتی، با رزیله هایی چون تبعیض و خود بزرگ بینی و تکبر و امثال آن مبارزه می کرد و به پیروانش نیز در این جهت درس و الگو عملی می داد. اما ما پیروان این پیامبر بزرگ و تکرار ناشدنی از همان مجلس آموزنده ی دایره وار تا اکنون که یک هزار و چهار صد سال از آن می گذرد، چه کرده ایم؟!
ما مسلمانان اعم از شیعه و سنی با رزیله های چون خود بینی و تبعیض و تکبر، حتی در محدوده کوچک خانواده های خویش نتوانسته ایم مبارزه کنیم و حتی در محیط خانواده میان فرزندان مان تفاوت های نامعقول و گاهاً ظالمانه قائل می شویم و این فرق های متوهمانه و دروغین و پوشالی را که ساحته و پرداخته ذهن های بیمار و پریشان خود ما است و هیچ ربطی به اسلام و آموزه های بلند و انسانی آن ندارد، به خاندان و قوم و قبیله و ملیت خویش تسری می دهیم و جاهلانه خود و ملت و مردم هموطن خویش را از سایر ملل و مردم دنیا، بهتر و قابل احترام بیشتر می دانیم!!.
ما مسلمانان قرن حاضر، با افکار و آرا و عملکردهای به مراتب دور از فکر و ذهن و رفتار پیامبر عظیم الشان اسلام، پیله های تاریک و تنگی به دور خویش تنیده ایم که دلیل و علت عمده و اساسی بن بست های متنوع ما در دنیای کنونی ما شده اند؛ پیله های که موجب ذلت همگانی ما در سطح کلانی از فکر و عمل شده و هر کدام ما را در انزوای خانگی خود ما زندانی کرده است.
ما مسلمانان اگر چه در ظاهر وانمود می کنیم که از پیامبر خویش اسوه و الگو می گیریم، اما عملکرد ما در همه ی عرصه های زندگی اجتماعی و سیاسی و...، به روشنی نشانگر خلاف ادعای ما در این زمینه است، و گر نه که بواقع و به راستی رهرو آن راهبر نیکی و سعادت می بودیم، حال ما و همه ی مسلمانان و کشورهای اسلامی، بهتر از اینی که هست بود و با این همه بن بست در زندگی اجتماعی و سیاسی خویش مواجه نمی شدیم.