عمر زاخیلوال؛ سفیر افغانستان در اسلام آباد می گوید که حکومت افغانستان با دفتر سیاسی طالبان در قطر و برخی از فرماندهان با نفوذ این گروه در تماس است و خواهان گفتگوی بی پیش شرط می باشد.
در همین حال شورای عالی صلح هدف از این موقف را توافق برای آغاز گفتگوهای صلح با طالبان می داند.
نمایندگان طالبان در قطر، تاکنون در این باره چیزی نگفته اند.
عمر زاخیلوال بر آغاز گفتگوهای صلح بدون هیچ گونه پیش شرط تأکید کرد و گفت:«ما با دفتر طالبان در قطر و شماری از رهبران با نفوذ طالبان در تماس هستیم. طالبان می توانند هر گونه طرح را به میز گفتگوها بیاورند؛ اما هرگونه پیش شرط را برای گفتگوها رد کرده ایم.»
شورای عالی صلح تأکید می کند که حکومت افغانستان به منظور توافق برای گفتگو با طالبان هیچ گونه پیش شرطی ندارد؛ اما شرایط را پس از آغاز گفتگوهای رسمی با آنان در میان خواهد گذاشت.
این مواضع تازه از دید کارشناسان نشان می دهد که مذاکره و مصالحه یا مذاکره به منظور دستیافتن به مصالحه، همچنان راهبرد اصلی دولت افغانستان در مواجهه با طالبان محسوب می شود. هم دولت و هم جامعه جهانی، یکصدا از شروع مذاکره با گروه های تروریستی و شورشگران حمایت می کنند و تلاشها بر محور کسب موافقت طالبان برای حضور بر میز مذاکره، متمرکز است؛ تلاش هایی که به باور منتقدان، صرفا به منظور کشاندن طالبان روی میز مذاکره، انجام می شود نه لزوما دست یافتن به صلح. بنابراین، با توجه به دشواری های موجود در مسیر انجام مذاکره، تا رسیدن به توافق صلح راه درازی در پیش است.
این تلاشها اما بدون هزینه نیز نبوده است. دولت افغانستان پس از هر واقعه خونبار در داخل افغانستان، بلافاصله انگشت اتهام را به سوی "دشمنان مردم افغانستان" نشانه رفته و سازمان های امنیتی افغانستان چندی بعد، خاستگاه این حملات را "بیرون از مرزهای افغانستان" اعلام کرده اند.
منظور از این استعارات در ادبیات سیاسی دستگاه دیپلماسی افغانستان، طالبان و دیگر شورشگرانی است که در پاکستان، آموزش میبینند و به هدف ایجاد ناامنی و خشونت و خون ریزی به هدایت سازمان جاسوسی آن کشور به افغانستان گسیل میشوند.
در مقاطعی اما دولتمردان افغانستان، پا را از این هم فراتر نهاده و انگشت انتقاد و اتهام را مستقیما به سوی دولت پاکستان و سازمان جاسوسی پرقدرت آن کشور -آی.اس.آی- نشانه رفته اند؛ موضوعی که هزینه دولت افغانستان در مبارزه با تروریزم و تامین ثبات را به چندین برابر، افزایش داده و فاصلهای که دولت در راستای برقراری ارتباط مستقیم با طالبان و مذاکره برای دستیافتن به مصالحه با آن گروه پیموده را به صورت چشمگیری به عقب برگردانده و این فرایند را با موانع جدی روبهرو کرده است؛ اما به نظر میرسد هم دولت و هم پاکستانیها به خوبی بر این حقیقت، واقف اند که در صورتی که این امر همچنان از سوی دولت افغانستان با بیتوجهی دنبال شود، حساسیتهای داخلی سرانجام به صورت موجی فراگیر و مهارناپذیر درآمده و منافع درازمدت پاکستان در داخل افغانستان را نیز با مخاطره مواجه خواهد ساخت.
درست به همین جهت است که شماری از آگاهان، باور دارند که هم کنشهای افغانستان در قبال رویکردهای خصمانه دولت و گروههای تروریستی پاکستانی در قبال مردم افغانستان، نمادین، مقطعی و غیر جدی و به هدف کاهش و کنترل حساسیتهای ایجادشده ضد پاکستانی در میان مردم افغانستان است و هم، اقدامات تلافی جویانه پاکستان در واکنش به آن.
با وجود این احوال، شماری از آگاهان به این فرایند به دیده تردید مینگرند؛ زیرا باور دارند که گروهی که در پشت تقریبا تمامی اتفاقات بزرگ خونین چند سال اخیر قرار دارد؛ اما همواره این حضور سختافزاری و خشونتمدارانه اش را به کمک دفتر سیاسی اش در قطر در پشت نقابی از صلح خواهی و التزام به گفتگوهای مشروط سیاسی، مستتر داشته است، نمی تواند به اندازه کافی مورد اعتماد باشد.
از جانب دیگر، به عقیده تحلیلگران، دولت افغانستان، تنها زمانی می تواند به ایده مذاکرات بدون پیش شرط با طالبان، دست پیدا کند که از نقطه نظر نظامی، این گروه را به شدت تضعیف کرده باشد؛ در غیر آن، تا زمانی که طالبان احساس کنند در میدان نبردهای گرم، همچنان دست برتر را دارند و مطالبه دولت برای مذاکرات صلح، از سر ضعف و استیصال است، هرگز به مذاکرات بدون پیش شرط، تن نخواهند داد.